تاریخ انتشار : ۰۳ شهريور ۱۳۸۹ - ۱۱:۳۶  ، 
کد خبر : ۱۸۸۷۲۶

غرور سیاسی افراطیون


گروه سیاسی، مصطفی تبریزی: آنچه در عرف سیاسی دهه اخیر به "اصلاح‌طلبی" مشهور گشت، فراز و فرود درس‌‌آموزی داشت. حرف از مردم، حقوق آنها و حاکمیت‌شان زدن، آسان است اما پایبندی عملی بدین اصول، دشوار مستلزم پیش‌زمینه نظری و فکری قوی در اعتقاد به حق مردم است. تا کسی حقیقتا و از روی مبانی تئوریک به این نتیجه نرسیده باشد که باید به رای مردم احترام گذارد و خواسته‌های واقعی مردم و خدمت‌رسانی به آنان را معیار کار قرار دهد، نمی‌تواند پس از به دست گرفتن پست و مقام حکومتی، بدین مطلب پایبند بماند. چه بسیار کسان که تنها برای جلب نظر مردم، شعارهای دموکراتیک و مردم‌سالارانه سر می‌دهند، اما به واقع، هیچ اعتقاد و برنامه‌ای برای تحقق شعارهایشان ندارند.
افراطیون طیف اصلاح‌طلبی، پس از انتخابات اخیر، سخنانی بر سر می‌رانند که بسی قابل تامل و دقت است. یکی از سردمداران "اصلاحات" چندی پس از انتخابات حرفی زده بود که می‌توان احترام عمیق آنان به رای مردم را دریافت!!! او گفته بود: "هیچ کس احمدی‌نژاد را رئیس‌جمهور نمی‌داند، هیچ کس حداد عادل را رئیس مجلس نمی‌داند…. من [ایشان] را تشبیه می‌کنم به آقای حیدری مجری تلویزیون که با گوشی که او در گوشش هست هدایت [می‌شود]…[رئیس‌جمهور ما] این جوری شده‌اند».(1) این خط فکری که متاسفانه با شوک شکست‌های انتخاباتی متعدد هنوز که هنوز است زایل نشده، باز هم در محافل دوم خردادی، خود را جلوه‌گر ساخته است. آقای محمد تاجیک در سلسله نشست‌های "چه باید کرد" در محل حزب مشارکت گفته است. "نمی‌خواهد اصلاح‌طلبان، خود را از سطح مردم پایین‌تر بیاورند، لطفا کاری کنند که مردم در سطح آنها بالا بیایند".(2)
به اعتقاد این فعال سیاسی اصلاح‌طلب، مردم سطح پایینی دارند و باید خود را ترقی دهند تا به سطح بالای اصلاح‌طلبان نایل شوند! از این بیان، مشخص می‌شود که علت شکست آنها در چند انتخابات اخیر بخصوص انتخابات ریاست جمهوری، افت سطح مردم بوده است! مردم تا آن زمان که به لیست حزب مشارکت و حزب مجاهدین رای می‌دادند، سطح بالا تلقی می‌شدند، "فهیم" اطلاق می‌شدند، "میزان رای ملت است" حاکم بود و شعار مردم‌سالاری طنین‌انداز. اما مردم نتوانستند پا به پای فرهیختگان و خاصان و نخبگان دوم خردادی پیش بروند و لذا عقب ماندند! پس روی کردند و به اغیار رای دادند؟ آنها دیگر سطح پایین تلقی می‌شدند. حال پاسخ "چه باید کرد" برای اصلاح‌طلبان آن است که دست مردم بیچاره نادان و ناتوان را بگیرند و از حضیض عقب‌ماندگی نجاتشان دهند و به سطح عالی خود،‌ تعالی دهند!
باری، مفهوم اخلاقی "غرور"، تنها در حوزه اعمال و رفتار و تفکرات شخصی مطرح نیست، بلکه در عرصه سیاسی و در حوزه احزاب سیاسی نیز قابل طرح است. حزبی، به دلایل واضح (که اصلی‌ترینش، عدم توجه به خواسته‌های اصیل مردم بوده است) در چند انتخابات، توسط مردم کنار گذاشته می‌شود، استراتژی‌های بسیار مهمش، توسط مردم بایکوت می‌گردد (تحصن نمایندگان مجلس ششم که هیچ حرکت حمایتی از دانشجویان و مردم را به خود جذب ننمود)، اما همچنان بدون آنکه بخواهد در گذشته خود تدقیق نماید و راهبرد آینده خود را تغییر دهد، باز بر همان مواضع غیر مردمی خویش اصرار و ابرام می‌کند و به جای آنکه تعقل پیشه کرده، تقصیر را از خود ببیند، مردم را مقصر می‌شمارد! این آیا چیزی جز "غرور" است؟!
جناب آقای محمد تاجیک همچنین گفته است: "آیا حتما باید بر موج عقلانیت انسان‌ها سوار شویم؟ جایی می‌رسیم که پای استدلالیان چوبین بود، آنجا چه می‌کنید؟ به همین راحتی مساجد و تکایا و محفل‌های مذهبی را از دست دادیم. یک انجمن روشنفکر دانشگاهی بر تکایا ترجیح داده شد».
فعلی ماضی "از دست دادیم"، فعلی متعدی در قالب معلم است. مفعول این فعل، "مساجد و تکایا و محفل‌های مذهبی" است قید حالت "به راحتی" حاکی از آن است که از دست ندادن و استفاده سیاسی از محافل مذهبی، برای اصلاح‌طلبان کار ساده‌ای بود که متاسفانه انجام ندادند. به نظر می‌رسد فعل فوق باید این گونه تغییر یابد: "به مساجد و تکایا محفل‌های مذهبی دسترسی نداشتیم"، این عبارت بهتر است چون بافت اکثر قریب به اتفاق محافل مذهبی شیعه به گونه‌ای است که جایی برای بهره‌برداری سیاسی "روشنفکران" باقی نمی‌گذارد. وقتی برخی روشنفکران دوم خردادی نظیر اکبر گنجی از سکولاریسم دفاع سخت می‌کنند و در مانیفست خود به قرآن هم اشکال می‌گیرند که مخالف دموکراسی است یا وقتی هم‌چون هاشم آغاجری، تقلید از مراجع را با حرکات میمون مقایسه می‌کنند یا وقتی مثل محسن کدیور عصمت و نصب الهی امام را زیر سوال می‌برند و… آیا می‌شود این لاطائلات را در منبرگفت؟! مگر می‌شود آحاد مسلمان و مومن در شب‌های ماه مبارک رمضان که برای تقرب به خدا و یاد گرفتن معارف دین به مساجد می‌آیند پای سخن کسی بنشینند که آنان را دعوت به "معنویت" می‌کند که نه تعبد دارد و نه فقه و نه کلام (مثل سخنان مصطفی ملکیان) و با بوداپرستی و… فرقی نمی‌کند؟! حاشا کلائم حاشا و کلا.
به علاوه مسئه مهم آن است که آقای محمد تاجیک می‌خواهد راهکار سیاسی برای برون رفت از وضعیت نابسامان و انزوای سیاسی حزب مشارکت و دیگر اصلاح طلبان ارائه کند، بنابراین استفاده آنان از محافل مذهبی، استفاده سیاسی یا به بیان دیگر، سوء‌استفاده حزبی است. آیا شود که افراطیون بیدار شوند، کسی به دور و اطراف خود بنگرد و ببیند که محافل مذهبی، کاملا مردمی‌اند و مردم به محض مشاهده اولین علامت سوء‌استفاده یک حزب و جناح از آن محافل به شدت، دست رد به سینه‌شان زده، منزویشان می‌نمایند.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات