
کتاب « حکومت اسلامی و ولایت فقیه در اندیشه امام خمینی » را که دفتر چهل و پنج مجموعه تبیان می باشد. موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی در 857 صفحه منتشر کرده است . در بخشی از مقدمه کتاب مذکور چنین می خوانیم :
امام خمینی (س ) بحق در تاریخ اسلام ، بزرگترین عالم دینی است که از « حکومت اسلامی » و اجرای آن سخن گفته ، و تنها فقیه و مرجع تقلیدی است که در مرحله عمل توانسته است به اندیشه و اعتقاد خویش در گستره وسیعی جامه تحقق بپوشاند ، هر چند با آنچه او خواهانش بود ، فاصله بسیار داشت . از همین رو توجه به تمامی زوایای اندیشه امام در این موضوع ازاهمیت و جایگاه ویژه ای برخوردار است .
« حکومت اسلامی » در اندیشه امام خمینی (س ) ، تبلور و تحقق اسلام راستین است ، نه نظریه ای که در دوره ای از زندگانی ایشان در راستای مبارزه با رژیم ستمشاهی و برپایه حوادث به وجود آمده باشد ، در نگاه امام ، اسلام آیینی است که مقصد آن انسان و تربیت و پرورش اوست و انسان ، حقیقتی است که روح و بدن ، ملک و ملکوت ، دنیا و آخرت مراتبی از هستی او می باشد ، جداکردن هر یک از این دو به معنای عدم شناخت انسان ، و بیراهه رفتن است . براین پایه « حکومت اسلامی » برای اداره دنیای انسان و بدن او نیست که ادعا شود عقل بشری و تجربه انسانی برای آن کافی است ; بلکه برای اداره و تربیت انسان است که بدن و روح آن دو مرتبه از یک حقیقت است و دنیا و آخرت آن ، ظاهر و باطن یکدیگر می باشد; جداسازی این دو ممکن نیست و نتایج آن جز به زیان انسان پایان نمی یابد. به همین دلیل ، امام هم نگاه دنیاگرایانه را به انسان نفی می کنند ، و هم نگاه آخرت گرایانه را. جدایی دین و سیاست را هم به نفع سیاست و دنیا نادرست می دانند ، و هم به سود دین و آخرت .
پژوهشگر اندیشه و افکار امام می تواند این اندیشه را در همه آثار قدیم و جدید امام ببیند و رد پای « حکومت اسلامی » را در آنها مشاهده کند. از نظر امام همه هستی ، تحت ولایت حق تعالی و ولایت کلیه رسول الله (ص ) است و حکومت ظاهری در دنیا ، شعبه ای از ولایت کلیه رسول الله (ص ) می باشد. در آثاری چون : مصباح الهدایه ، کشف اسرار ، رساله الاجتهاد و التقلید و تحریرالوسیله که پیش از دروس ولایت فقیه در سال 1348 هـ . ق در نجف اشرف نگاشته شده ، این اندیشه بارز و ظاهر است . آنچه در دروس نجف امام بروز و ظهور کرد و در کتاب البیع به قلم ایشان به رشته تحریر درآمد و همه مطالبی که در سالهای پیروزی انقلاب و دوران مبارک ده ساله از ایشان به عنوان رهبر انقلاب و جامعه اسلامی و ولی فقیه متبلور شد ، مطالبی بود که بر پایه زمان و مکان و شرایط بیان شد ، تا آن حقیقت در پوشش مناسب خود ، در زمان ما جامه عمل بپوشاند. امام پیاده شدن آن حقیقت الهی را در دوران معاصر و کشور ایران در شکل « جمهوری اسلامی » می بینند که هم ولایت الهی را در بردارد و هم رای و جایگاه مردم که صاحبان حق در اداره زندگی خویش هستند; و به بیان دیگر « جمهوری اسلامی » حقیقتی از تحقق ولایت الهی و حکومت اسلامی است که زمان و مکان ، شکل آن را تعیین کرده است . شرح و تفصیل در این موضوع از نگاه امام ، در اینجا مقدور نمی باشد.
ویژگیهای این مجموعه
1. مجموعه حاضر که به عنوان تبیان « حکومت اسلامی و ولایت فقیه » گردآوری شده است ، شامل شش بخش و چهار فصل می باشد.
2. این مجموعه در بردارنده همه مطالبی است که در آثار امام به « حکومت اسلامی » ارتباط دارد ـ البته مبانی این بحث مثل انسان شناسی و ولایت الهی در اینجا نیامده است ـ و تلاش گردیده است که دیدگاه امام در تمام جوانب بحث روشن گردد; به همین دلیل مباحث مختلفی که مرتبط با « حکومت اسلامی » است مثل اقتصاد ، سیاست خارجی ، فرهنگ و تمدن ، انتخابات ، مجلس ، قوه قضائیه ، و... در حد نیاز به آن پرداخته شده است تا موضوع به طور کامل ارائه شود; ولی تفصیل هر یک را خواننده باید در تبیانهای خاص آنها جستجو کند.
3. در مباحثی مانند « ولایت فقیه » ، « دلایل تشکیل حکومت اسلامی » همه مطالب امام ، به طور کامل گردآوری شده است ; و سعی شده است که مطلبی و موضوعی در این بحث از قلم نیفتاده باشد.
4. در « تبیان » حاضر کوشش شده است ، هیچ کلامی از ایشان نادیده گرفته نشود ، مگر اینکه تکرار همان مطلب باشد ، تا خواننده و محقق بتواند همه ابعاد موضوع را ببیند. در فصول مختلف این اثر ، مباحث با نگاههای مختلف دیده شده ، به عنوان مثال در یک فصل از نگاه به حقوق مردم مطالبی آمده و درجای دیگر با توجه به وظیفه مردم در « حکومت اسلامی » . این مطالب هر یک مناسب فصل خود می باشد; و در عین حال مکمل یکدیگر نیز هستند ، و وظیفه شرح و توضیح و جمع بین آنها به عهده محققین است .
5. برای نشان دادن سیره عملی امام ، در باب اعمال ولایت و روشنترشدن دیدگاه ایشان ، نمونه هایی از احکام ولایی ایشان در فصل پنجم ، بخش سوم گردآوری شده است ; چون جمع آوری تمامی احکام ، حجم وسیعی را به خود اختصاص می دهد ، نمونه ها به گونه ای انتخاب شده که بتواند تمام موارد را در برگیرد و آنچه نیامده ، فقط موارد مشابه باشد.
6. متن تمامی مطالب از حضرت امام می باشد; ولی مقدمه ، پاورقیها ، فهرستها و ترجمه های متنهای عربی از تهیه کنندگان می باشد.
7. در پایان کتاب ، برای بهره برداری بهتر و افزونتر ، افزون بر فهرست تفصیلی و اجمالی مطالب ، فهرست آیات قرآن و روایات معصومین ـ علیهم السلام ـ و منابع و مآخذ متن و تعلیقات ذکر شده است .
امام خمینی (س ) بحق در تاریخ اسلام ، بزرگترین عالم دینی است که از « حکومت اسلامی » و اجرای آن سخن گفته ، و تنها فقیه و مرجع تقلیدی است که در مرحله عمل توانسته است به اندیشه و اعتقاد خویش در گستره وسیعی جامه تحقق بپوشاند ، هرچند با آنچه او خواهانش بود ، فاصله بسیار داشت . از همین رو توجه به تمامی زوایای اندیشه امام در این موضوع از اهمیت و جایگاه ویژه ای برخوردار است .
« حکومت اسلامی » در اندیشه امام خمینی (س ) ، تبلور و تحقق اسلام راستین است ، نه نظریه ای که در دوره ای از زندگانی ایشان در راستای مبارزه با رژیم ستمشاهی و برپایه حوادث به وجود آمده باشد ، در نگاه امام ، اسلام آیینی است که مقصد آن انسان و تربیت و پرورش اوست و انسان ، حقیقتی است که روح و بدن ، ملک و ملکوت ، دنیا و آخرت مراتبی از هستی او می باشد ، جداکردن هر یک از این دو به معنای عدم شناخت انسان ، و بیراهه رفتن است .
جایگاه مردم در نظام اسلامی از نگاه امام خمینی
کتاب «جایگاه مردم در نظام اسلامی از دیدگاه امام خمینی» که دفتر 350 از مجموعه تبیان است، در 229 صفحه از سوی موسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی منتشر شده است. در بخشی از مقدمه کتاب مذکور میخوانیم:
مردم فریبی سیاستمداران یا سیاستمداران مردمفریب ویژگی کهن دموکراسیهاست. بسیاری از اندیشمندان کلاسیک بر این صفت، هم در سطح نظر و هم در سطح عمل، تاکید کردهاند. مشهور است که یک سناتور مجلس سنای آمریکا زمانی گفته است: همان طور که بازرگانان به تجارت کالا میپردازند. من هم به تجارت آرا مشغولم. در پرتو تبلیغات وسیع و جریانسازیهای فکری و عاطفی که اغلب در دموکراسیها وجود دارد، رایدهندگان از موضع عمل خلاق خارج و به رفتارزیستی نزدیک میشوند. مارکس در این مورد درست میاندیشید که در جوامع بورژوایی، رایدهندگان بر اثر همین جریانسازیها، خالی از خواستههای واقعی خود میشوند و در حالت از خود بیگانگی به پای صندوقهای رای می روند. در دموکراسیهای کاذب، تقریبا همیشه در ارتباط میان رهبران و انتخابکنندگان، عنصر آگاهی غایب است، به بیان دیگر رهبران برحسب خواستههای واقعی انتخاب نمیشوند.
اندکاند رهبرانی که مردم را به خواستههای واقعیشان که در پس روزمرگیها نهان است متنبه میگردانند و از آن اندکتر رهبرانیاند که هم ملت را آیینه وجود خود میسازند و هم خود آیینه نمایش ملت میشوند، به نظر میرسد که امام خمینی(س) در راس همین اندک رهبران قرار میگیرند.
بدیهیترین نتیجه این است که مردم ایران در ذهن و دل حضرت امام از جایگاه حساس و بلندی برخوردارند. از این روست که تأمل و تعقل بیشتری در خصوص ارتباط امام- این فرزانه عصر- و مردمی که آرمانهای ایشان را به تحقق رساندند مییابد. تدوین مجموعهای که اینک فراروی شماست، تمهیدی بر اجابت همین ضرورت است.
آنچه از ابتدا روشن است اینکه از دیدگاه امام خمینی(س) مردم و حکومت اسلامی جدای از یکدیگر نیستند. در این راستا ایشان به نقش محوری مردم در شکلگیری حکومت تاکید میکنند و میفرمایند: «از حقوق اولیه هر ملتی است که باید سرنوشت و تعیین شکل و نوع حکومت خود را در دست داشته باشد.»
امام(س) از اراده و حضور مردم به عنوان عامل اساسی در مشروعیت مردمی حکومت یاد میکنند و بر این اساس هرگونه دیکتاتوری را بر خلاف اسلام تلقی و رد میکنند. بدین جهت است که ایشان، در پاسخ به دلیل مخالفت خود با سلطنت مشروطه و شاه، چنین بیان میدارند: «اراده ملت نقشی در روی کارآمدن شاه نداشته، بنابراین این سلطنت وی از اساس غیرقانونی و از مشروعیت برخوردار نیست».
در نظام اسلامی همه مردم موظفند که بر امور جامعه اسلامی نظارت داشته باشند. کلکمراع چه آگاهی مردم و مشارکت و نظارت و همگانی آنها با حکومت منتخب خویش، خود بزرگترین ضمانت حفظ امنیت در جامعه میباشد و این مطلب میتواند موید این نکته نیز باشد که وجدان عمومی بهتر از هر فرد و جناحی خیر و صلاح خود را تشخیص میدهد.
ایشان با اعتقاد به نبوغ سیاسی و معرفتی مردم اعلام میدارند: «در ایران اسلامی مردم تصمیمگیران نهایی تمامی مسائلند». و در جای دیگر با عنایت به تجلی خواستههای مردم در شعار استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی میفرمایند: «سیاست ما همیشه بر مبنای آزادی،استقلال و حفظ منافع مردم است که این اصل را هرگز فدای چیزی نمیکنیم».
از منظر امام حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش از ضرورتهای نظام جمهوریاسلامی است، لذا شوراها به عنوان یکی از روشنترین نمودهای جلوه حاکمیت مردم توسط امام در ایران اسلامی بنیان نهاده شد: «در جهت استقرار حکومت مردمی در ایران و حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش که از ضرورتهای نظام جمهوری اسلامی است، لازم میدانم بیرنگ به تهیه آییننامه اجرایی شوراها برای اداره امور محل شهر و روستا در سراسر ایران اقدام و پس از تصویب به دولت ابلاغ نمایید تا دولت بلافاصله به مرحله اجرا درآورد».
نقش مردم از دیدگاه امام(س) تا حدی است که ایشان کل ارکان اجرایی و حکومتی را از یکسو و مردم را از سوی دیگر در جهت تعامل و تعادل و در راستای یکدیگر قرار میدهند؛ و از آنجا که انقلاب اسلامی ایران برخلاف سایر انقلابها متکی به تودههای مردمی است، جایگاه و نقش مردم از اساسیترین موضوعاتی است که در مجموعه حاضر به آن پرداخته میشود.
امام خمینی(س) احترام و تواضع به مردم را همواره به مسئولان گوشتزد نموده و به صراحت میفرمایند که بدون مردم در انجام کاری موفقیت حاصل نمیآید. به همین جهت امام حفظ مردم را عظیمترین پشتوانه و سرمایه برای پیشبرد و نیل به اهداف بلند انقلاب میدانند.
از مجموعه رهنمودهای ایشان چنین استنباط میشود که پس از اتکا و اتکال به خدا، محور اصلی و نقشآفرین در پیروزی انقلاب و شکلگیری حکومت اسلامی در ایران حضور و پشتیبانی مردم بوده است که امام همواره بر آن تاکید داشتهاند. امروز نیز که قویترین پشتوانه انقلاب و نظام همان مردمند بدون تردید حفظ وحدت و حضور دائمی آنها اصل مهم و کارساز در تداوم و بقای نظام و انقلاب اسلامی خواهد بود.
نکته شایان ذکر در اینجا این است که تاکیدات مستمر و ماهوی حضرت امام بر نقش مردم، گویای اصالت گرایشهای مدرن مردم سالارانه (دموکراتیک) در ایشان نیست. اولا امام به مردم ایران و سپس به ملتهای مسلمان منطقه و جهان نظر داشتند نه به مردم در معنای کلی و انتزاعی آن، که موضوع گرایشهای فلسفی یا پردازشها ایدئولوژیکی قرار میگیرد، بنابراین این نگرش ایشان به مردم خاص و واقعی بود نه دکترین مابانه، دوم اینکه از منظر ایشان یعنی در ولایت فقیه، فرض دوگانگی ملت با دولت، یا تخاصم میان آن دو مطرح نبود.
امام این ارتباط را تکمیلی تلقی میکردند. سوم اینکه دیدگاهی آرمانی نسبت به وفاق جمعی داشتند. به همین دلیل تشکیل سازمانهای داوطلبانه با هدف کسب قدرت و امتیاز به ضرر دولت یا دیگر سازمانهای اجتماعی را بر نمیتافتند. و در یک کلام، در درون جامعه، امام به همکاریها نظر داشتند نه به تنازعات هر چند قانونی. اما به هر حال این تاکیدات در حدی هست که جدایی دیدگاه امام را از دیدگاه سنتیای که اعتبار چندانی برای آرای مردم قائل نیست، نشان دهد.
مقدمه را با سخنی از یادگار و فرزند گرانقدر امام راحل که فرمود: «بزرگترین درس امام و انقلاب به همه ما این است که هرگز از مردم جدا نشویم» به پایان میبریم و علاقهمندان به مطالعه تفصیلیتر ابعاد اندیشه حضرت امام را به مجموعه حاضر ارجاع میدهیم.
استراتژی دفاعی امام خمینی
کتاب «استراتژی دفاعی در اندیشه امام خمینی» را محمد سهرابی نوشته و موسسه چاپ و نشر عروج آن را در 249 صفحه منتشر کرده است.
در بخشی از مقدمه کتاب مذکور چنین میخوانیم:
شناخت ماهیت سیاست بینالملل و در کنار آن روابط بینالملل، شناخت تعاملات قدرت است. اگر چه این نگرش کاملاً رئالیستی است،اما به عنوان یک واقعیت در روابط بینالملل و علومسیاسی پذیرفته شده است.
بسیاری از پژوهشگران و نظریهپردازان روابط بینالملل که عمدتاً به مکتب رئالیسم یا نئورئالیسم تعلق دارند، بر این باورند که روابط بینالملل عبارت است از مطالعه جنگ،و صلح در مرحله بعد قرار میگیرد.
برای یک نظریهپرداز سیاسی که با این واقعیت، یعنی جنگ (و صلح) سروکار دارد، شناخت متغیرهای فراوانی لازم است تا بتواند در این زمینه طرحی ارائه دهد. مطالعه محیط، پیگیری رخدادهای مشابه، و بررسی روابط و تعاملات، میتواند در این راه موثر باشد و جنگ را که شگفتانگیزترین پدیده اجتماعی عنوان می شود، مورد شناسایی قرار داده و در مقابل آن، راهحلهایی را مطرح نماید. در چنین شرایطی به کاربردن استراتژی یا راهبرد میتواند موثر باشد.
این یک واقعیت انکارناپذیر است که رهبران سیاسی در تنظیم راهبردهای دفاعی یک کشور نقش اساسی را بازی میکنند و دیدگاههای آنان به عنوان منشور کلی یک واحد سیاسی برای عمل در نظام داخلی و بینالمللی محسوب میشود.
راهبرد در مفهوم عام، یعنی به کارگیری عناصر قدرت ملی از قبیل امکانات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، جغرافیایی و نظامی که جهت تحقق اهداف تعیین شده، انتخاب میگردد.
یکی از مهمترین مسائلی که در زمینه راهبرد مطرح است، مساله دفاع میباشد واژه دفاع همواره در مقابل واژههای تهاجم، ظلم و تجاوز قرار دارد و در حالت عام به معنای مقابله با هرگونه ظلم و تعدی و تجاوز به حریمهای شخصی میباشد. این عبارات همگی مفاهیمی انتزاعی هستند که در حالت انضمامی شدن، ابعاد گوناگونی را دربر میگیرند.
در عین حال، تحول مفاهیم، مفهوم دفاع را هم دستخوش تغییر قرارداده، و آن را در حوزههای گوناگونی مطرح میسازد. به همین دلیل هنگامی که به سراغ بررسی مفهوم دفاع میرویم، باید با توجه به نوع برداشت از این مفهوم و شرایط زمانی خاص، آن را مورد بررسی قرار دهیم.
حضرت امام در حوزه اندیشه سیاسی دارای آرای خاصی می باشند. آرای حضرت امام، منبعث از تفکرات ایشان در حوزههای متنوعی چون عرفان، فلسفه، فقه، و کلام اسلامی است.
با مطالعه و دقت در آثار و سیره حضرت امام خمینی و تعمق در بنیادهای اندیشه سیاسی آن بزرگوار میتوان دو هدف دفاعی راهبردی را به شرح ذیل مشخص گردانید:
1.صیانت و حراست از دستاوردهای انقلاب اسلامی و تمامیت ارضی جمهوری اسلامی؛
2.نفی سلطه بیگانگان از جهان اسلام، و پاکسازی کشورهای اسلامی از نفوذ و سلطه جابرانه و قاهرانه آنان.
بنیاد اندیشه رهیافتی است که جهت نگرش را مشخص میکند؛ و فرد بر اساس بنیاد اندیشه خود با مسائل برخورد مینماید. بنابراین، بنیاد اندیشه هر فرد شکلدهنده سطوح و ابعاد اندیشهاش میباشد و حوزههای گوناگون معرفتشناسی را تحت تاثیر و کنترل خود قرار میدهد، و برای جستجو در اندیشه هر فردی باید بنیاد اندیشه او را مورد بررسی قرار داد.
بنیاد اندیشه حضرت امام بر مبنای شریعت اسلامی است،و دیگر حوزههای معرفتشناسی معظمله بر این مبنا است. بر این اساس، مبانی اندیشه امام بر اساس یک سنت تاریخی و طولانی از صدر اسلام میباشد.
حضرت امام با درک و شناخت عمیق از قرآن کریم و سنت پیامبر اکرم(ص) و ائمهطاهرین(ع)، بنیان اندیشه خود را پیریزی نموده است. این مبانی را میتوان محور بودن ثقلین،عینیت سیاست با دیانت، جمع میان فقه پویا و سنتی، تفکیک میان اسلام ناب محمدی(ص) و اسلام تحریف شده، جمع میان عشق عرفانی و حماسه حضور در صحنههای اجتماعی و تعقل، وحدت علم و دین، هماهنگی میان ولایت مطلقه فقیه و حکومت مردمی،وحدت و آزادی مطرح کرد.
بنابراین، حضرت امام اسلام را در راس همه امور قرار داده، و آن را زیربنای حوزههای دیگر معرفتشناسی قرار میهند. حضرت امام به این دلیل اسلام را به عنوان بنیاد اندیشه خود قرار میدهد که آن را دین آزادی و دین رستگاری حقیقی انسان میدانند و بر این اعتقادند که اسلام در کلیه امور سیاست داخلی و خارجی، و در تمامی جنبههای فردی و اجتماعی، اعم از آزادی عقیده، بیان و حاکمیت مردم دخالت میکند.
بر این اساس، امام ضمن آنکه اعتقاد دارند سیاست و دیانت عین یکدیگر و دو جزء تفکیک ناپذیر از یکدیگر میباشند، تکلیف را حفظ اسلام و سنت پیامبر(ص) میدانند. حضرت امام خمینی پیریز یکی از شگفتانگیزترین پدیدههای قرن بیستم، یعنی انقلاب اسلامی ایران بر مبنای ترکیبی از دو اصل «نوگرایی» و «جنبش اسلامی» بودند.
نوگرایی به معنی احیای تفکر عقلانی در حوزه معرفت دینی، و جنبش اسلامی به معنای احیای دین و اصالت اسلامی، اعتقاد به ایمان،وحی و رسالت در قالب انقلاب اسلامی است. بنابراین، اساس اندیشه حضرت امام مبنای دفاعی به خود میگیرد که همانا دفاع از اسلام و دستاوردهای آن است.
در یک چنین بستری از اندیشه، میتوان به بیان «دفاع» در اندیشه امام و خمینی و فقه اسلامی پرداخت. از آنچه تاکنون عنوان شد میتوان دریافت که هسته اصلی که اندیشه امام در کلیه ابعاد، حول محور آن شکل میگیرد، اسلام است. بنابراین، امام در تنظیم راهبرد دفاعی خود این مفهوم متعالی را مدنظر قرار میدهند.