نماینده بجنورد در خصوص نامه رئیسجمهور به بوش گفت: اصل این حرکت مورد پذیرش است و کار پسندیده است و در دورههای گذشته نیز چنین حرکتی توسط هاشمی رفسنجانی صورت گرفت، ولی در آن زمان پس از پذیرش قطعنامه و از موضع حق به جانب و به طور شفاف و مشخص خواستهای نظام جمهوری اسلامی ایران از مجامع بینالمللی و دولت عراق در خصوص غرامت جنگی و ستم به ایران بود و هیچگاه خارج از موضع یک رئیسجمهور نبود و در آن نامه تمامی منافع ملی ایران مدنظر قرار گرفته بود.
اسماعیل گرامیمقدم در گفتوگو با ایسنا، افزود: تفاوت نامه احمدینژاد با نامه هاشمی رفسنجانی که در زمان رئیسجمهوریش به صدام حسین نوشت، این است که در این نامه بیشتر به مسائل تاریخی پرداخته شده و هیچگونه خواست مشخصی در خصوص وضعیت فعلی و پرونده از بوش نیست و معین نشده است که در قبال خواست آمریکا در مورد تعلیق، چه چیزی را مطالبه میکنیم و اساساً خواست ما از نامه چیست. نماینده بجنورد با بیان اینکه این نامه دارای ماهیت رفع مشکلات ما با آمریکا نیست و این جای بحث دارد، تصریح کرد: اگر این نامه از سطح بالاتری نوشته میشد، یعنی از سطح مرجع تقلید یا رهبر اسلامی یا شخصیتی که بعد سیاسی و مذهبی میداشت، قابل تأمل بود. ولی از موضع رئیسجمهور که وظیفه تنظیم روابط بین ایران و دیگر کشورها را دارد به کشوری که مدعی است پرونده ما در شورای امنیت است، متن نامه کمکی به حل مسئله نمیکند و حتی تحریک کننده افکار عمومی جهان میشود.
گرامیمقدم اظهار داشت: کشوری را با این ادبیات خطاب کردن به حل مشکل کمک نمیکند و ای کاش در این نامه به مواردی اشاره میشد که به عادیسازی روابط ما با آمریکا کمک میکرد. همچنین منابع دو کشور بررسی میشد مثلاً اینکه در عدم ارتباط ایران با آمریکا در این بیست و هفت ساله چه کشورهایی چه منافعی کسب کردند و به دو کشور چه منافع و یا ضررهایی از این قطع ارتباط تحمیل شده است و این مسائل باید برای بوش به تصویر کشیده میشد. آن وقت با شروع نامهنگاری و عادیسازی روابط با ما، بسیاری از دشمنان ما از این موضوع متضرر میشدند.
اگر نامه توسط خاتمی نوشته شده بود منتقدین عرصه را بر وی تنگ میکردند
نایب رئیس کمیسیون اصل نود گفت: نامه رئیسجمهور به بوش در نوع خود یک ابتکار عمل برای برون رفت از وضعیت موجود است. علی عسگری در گفتوگو با ایسنا، در خصوص نامه رئیسجمهور به بوش اظهار داشت: اگرچه رایس اعلام کرده است که این نامه از نظر ما اهمیت چندانی ندارد، اما مسلماً برای کسانی که در کنار هم برای تصمیمگیری دور یک میز مینشینند اهمیت و ارزش خاصی دارد، چرا که آنها به دنبال تحمیل یک جانبهگرایی هستند، اما این نامه در نوع خود یک رفتار سیاسی جدید از ناحیه ایران است و برای آنها پیامی را ارائه میکند.
نماینده مشهد با اشاره به این مطلب که اگر این نامه از سوی خاتمی نوشته میشد برخی از منتقدین عرصه را بر وی تنگ میکردند، اضافه کرد: در مورد احمدینژاد نصور تحلیل منفی برای این کار وجود ندارد، ضمن این که مسلماً وی این کار را بدون نظر کلان حاکمیت و ارکان نظام انجام نداده است بنابراین تأثیر آن در داخل و خارج به نفع نظام خواهد بود. وی با بیان این که بایستی از تمام ظرفیتهای نظام در بحث سیاست خارجی استفاده کرد، اضافه کرد: در این میان میتوان از افرادی که تجربه در زمینه سیاست خارجی دارند و یا در عرصه بینالمللی تأثیرگذار هستند نظیر هاشمی رفسنجانی، خاتمی و یا گروه کاری روحانی و ولایتی نبایستی غافل بود چرا که فردی نظیر ولایتی از ابتدا و از زمان امام(ره) با بحث انرژی هستهای همراه بوده است و در موقعیت جنگ و وجود آن همه فشار از جانب شرق و غرب ره به سلامت برده است بنابراین لازم است که از چنین چهرههای پخته و کارآمدی بیشتر استفاده کرد.
شاید این نامه در راستای منفعت خود رئیسجمهور باشد
نماینده تفرش و آشتیان درباره نامه احمدینژاد به بوش گفت: این نامه مانند توپی در زمین آمریکاست. علی دانشمنفرد در گفتوگو با ایسنا اظهار داشت: فرستادن نامه شاید ایجاد تفاهم و تعامل توام با مهرورزی و عدالتخواهی باشد و همچنین ممکن است به توجه به شرایط سختی که آمریکا در عراق پیدا کرده راهی برای پایان خصومت باز شود.
عضو کمیسیون انرژی درباره ضرورت این نامه در فضای کنونی گفت: چون در رابطه با ایران برخورد تندی شده و ایران تروریست معرفی میشود، همچنین اظهارنظرهای غیردیپلماسی که رئیسجمهور مطرح کرده است، شاید نوشتن این نامه بیان نظرات دیپلماسی و اعتقادی و فلسفی احمدینژاد در راستای منفعت رسیدن به همه و شاید خود رئیسجمهور باشد. وی افزود: اگر مسئولان بتوانند به صورت منطقی و دیپلماتیک با دنیا صحبت کنند، این نامه در ایجاد امنیت در منطقه خاورمیانه و جهان موثر خواهد بود.
نامهنگاری سران کشورها باید محتوای دیپلماتیک داشته باشد
احمد شیرزاد گفت: ظرف کارهای دیپلماتیک باید با مظروف متناسب خود سازگار باشد، ارتباط بین رهبران کشورها صرفاً یک رابطه دیپلماتیک است و انتظاری که میرود این است که پیامهایی که مبادله میشود، محتوای دیپلماتیک داشته باشد. به گزارش ایسنا، این عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت درباره نامه ارسالی رئیسجمهور به بوش افزود: دیپلماسی زبان خاص خود را دارد، در دیپلماسی کسی به افشاگری و اعلام پیامهای آگاهیبخش نمیپردازد، برای ارسال پیامهای آگاهیبخش معمولاً روش مناسب، سخنرانیها و بیانیهها هستند و رئیسجمهور نیز به این ابزار دسترسی دارد، ولی نامهنگاری بین سران کشورها قاعدتاً باید محتوای دیپلماتیک داشته باشد.
وی همچنین با نقد استفاده از این روش گفت: این نگرانی وجود دارد که این روش باعث لوث شدن محتوای پیام شود و در قبال آن برخورد دیپلماتیک سرد صورت بگیرد، که طبیعتاً این کار بیحاصل خواهد بود. شیرزاد همچنین درباره حضور هاشمیرفسنجانی در فهرستهای انتخاباتی خبرگان گفت: هنوز جزئیات مسئله روشن نیست، اگر اصلاحطلبان و حتی یک جبهه فراگیرتر شامل کسانی که نگاه ضد انحصار دارند، یک جبهه واحد تشکیل دهند و تصمیم یکسانی بگیرند، قطعاً آن را میپسندیم و از آن حمایت میکنیم.
نامه احمدینژاد در بدترین زمان اتفاق افتاده است
محمدعلی ابطحی، معاون حقوقی و پارلمانی دولت اصلاحات نامه احمدینژاد به بوش را موجب شکسته شدن تابوی ممنوع بودن ارتباط مستقیم رهبران ایران و آمریکا دانست.
ایلنا، به نقل از وب نوشت ابطحی آورده است، نامه احمدینژاد به بوش - به خصوص تا قبل از اینکه بخشی از محتوای آن فاش شود - در کوتاهترین زمان، مهمترین خبر دنیا شد. این اهمیت به این دلیل بود که برای اولین بار، بعد از ممنوع بودن هر نوع ارتباط و مذاکره مستقیم و غیرمستقیم با آمریکاییها، رئیسجمهور ایران به عنوان بالاترین مقام اجرایی کشور ایران به طور مستقیم به رئیسجمهور آمریکا نامه نوشته و تابوی ممنوع بودن ارتباط مستقیم رهبران ایران و آمریکا را شکسته است البته واقعیت این است که این نامه در بدترین زمان ممکن اتفاق افتاده است و فرصتهای طلایی بسیاری در قبل بود که صرف مکاتبه، مذاکره یا ملاقات میتوانست بسیاری از مشکلات بزرگ کشور را به نفع مردم حل نماید ولی باز هم همین کار برای آنان که به مذاکره با آمریکا معتقد بودند، گام مثبتی تلقی میشود و گرچه نمیدانم مخالفان سرسخت هر نوع گفتوگو با «شیطان بزرگ» چگونه آن را توجیه میکنند. محتوای نامه رئیسجمهور - تا آنجا که منتشر شده - بیشتر به رسالت فرامرزی و اصلاح دنیا که احمدینژاد برای خودش قائل است، مربوط است که قطعاً از یک سو به هدایت و تأثیرگذاری در بوش منجر نمیشود و از سوی دیگر کمکی به حل مشکلات خطرناکی که از نظر جهانی کشور رویاروی آنان است نمیکند. ضمن آن که برگه مقاومت ایران در برابر هر نوع مذاکره مستقیم با آمریکا هم از جمهوری اسلامی گرفته شد.