پروردگار توانا زن را مظهر خلاقیت و جمال و زیبای خویش آفرید و وجود او را مُهمل و بیهوده و انگذاشت، و او را به خلاقیت خود مربی و پرورش دهنده افراد جامعه انسانی قرار داد و روی زمین را از فرزندان و دست پروردههای او پر نمود و علی رغم آنانی که حق انسانی زن را انکار کردند، حضور او را در تمام مراتب تکوینی و تشریعی جهان هستی اثبات نمود و مقام ولایت مطلقه و وحی و الهام و سایر کرامات انسانی را از زن خالی نگذاشت و در آیه مباهله «و ابناء نا... و نساء نا... و انفسنا» فرمود. گرچه انسان را به طور کلی نماد موجودات قرار داد و درباره او «ولقد کرمنا بنی آدم» فرمود، ولی صنف زن را به عنایت مخصوصی گرامی داشت، چنان که در تمام امور، جانب احترام و سبکباری او را رعایت فرمود و او را از کارهای گران و دشوار که سزاوار ظرفیتش نیست، محفوظ داشت و با لطایف و وحی و رقت قلب او را به خود نزدیک ساخت و در قرآن، آیات و سوری را به نام او فرستاد تا حل کننده مشکلات او باشد و به این وسیله پیوسته از حق او دفاع نمود و حتی به نازلترین حالات طبیعی او توجه داشت و از او دفاع و پشتیبانی به عمل آورد و مصالح او را یک به یک بر شمرد و تذکر داد.
رسول اکرم(ص) و امام صادق(ع) فرمودند: زنها در دست شما امانتند، تعبیر به «امانت» شاید به آن معناست که همچنان که زنان بیگناه به منزل شما وارد میشوند، باید نظم و تدبیر زندگی شما طوری طرح شود که باعث آلودگی آنان نشود. مشهور است که پیامبر گرامی(ص) در لحظات آخر عمر، سفارش زنها را مینمود و مانعی ندارد که سفارشهای پیامبر شامل جنبه معنوی زنان نیز باشد؛ زیرا تحمل افرادی که خالی از معنویت باشند، مشکل است تا چه رسد به احترام و نوازش آنان. آن حضرت فرمود: «لا یُلقی اللهُ سبحانَهُ احدا بذنب اعظمُ من جهالةِ اهلهِ و اولاده= خدای سبحان، گناه احدی را بزرگتر از گناه کسی نمیداند که اهل و اولاد خود را جاهل نگهدارد.» فرشته وحی همواره نسبت به زنان سفارش میکرد؛ چنان که پیامبر فرمود: جبرئیل همواره مرا نسبت به زنان سفارش میکرد به آن سان که پنداشتم طلاق زن (اصلا) جایز نیست مگر از جرم و گناهی آشکار و ثابت شده.»
و باز فرمود: «اقربکم منی مجلسا یومالقیامة... خیرکم لاهله: نزدیکترین شما به جایگاه من در روز رستاخیز، کسانیاند که با همسرانشان بهتر و (انسانیتر) رفتار کنند.» امام علی(ع) فرمود: «بهترین زنان شما پنج زن است:آسان گیر، نرمخوی، آماده به خدمت که چون شوهرش بر او خشمگین شود تا او را از خود راضی نسازد، آسایش نداشته باشد، و زنی که در غیاب شوهر حیثیت و آبرو و خانه و شرف او را نگه دارد.» از آن حضرت نقل شده که به فرزندشان گفتهاند: خارج از امور شخصی زن، کاری در اختیار او مگذار تا طراوتش بیشتر، لطافتش زیادتر و زیباییاش پایدارتر باشد. زن دسته گل است نه مبارز و قهرمان. امام صادق(ع) فرمود: «بیشتر اهل بهشت از طبقه مستضعفین و زنان میباشند که خداوند ضعف آنها را دانست لذا بر آنها رحم آورد.» از ابن عباس آمد پیغمبر فرمود: «بهترین زنان بهشت چهارند: خدیجه دختر خویلد، فاطمه دختر محمد، مریم دختر عمران و آسیه همسر فرعون.»
کلینی در کتاب کافی باب «آرایش و زینت» در حدیثی از امام باقر(ع) میگوید «گروهی به منزل امام حسین(ع) آمدند و گفتند: ای پسر پیامبر، در خانه شما چیزهایی میبینیم که آن را خوش نداریم؟ امام حسین(ع) فرمود: « ما آنگاه که ازدواج کردیم مهریه زنان را به آنان میپردازیم و ایشان با کابین خویش هر چه دوست داشتند، میخرند و ما را در این موضوعها دخالتی نیست.» شیخ صدوق حدیث شناس بزرگ و ارزشمند در تبیین و تشریح معیارها و ضوابط در مذهب شیعه مسائل را میشمارد و از آن جمله میگوید: «از ویژگیهای شیعه امامیه، یقین در دین باوری، امانتداری نسبت به بدان و نیکان و نیکی به زنان است.» بنابراین هر کس مدعی تشیع و گرایش به مبانی عقیده شیعه است، باید چنین باشد و با زنان روابطی اینگونه داشته باشد؛ زیرا علائم مشخصه و اصلی این مذهب، نیکو رفتاری و اکرام زن است.
جایگاه اجتماعی و سیاسی زن
در اسلام زنان چون مردان در مسائل اجتماعی پایگاه و جایگاهی مناسب دارند و از حرکتهای اجتماعی و فعالیتهای گروهی ممنوع نگردیدهاند، بلکه طبق مسلمات قرآنی و حدیثی مسئولیتهای اجتماعی بسیار به طور یکسال متوجه مرد و زن است. البته تکلیف «جهاد» ابتدایی و جنگ تهاجمی از زنان برداشته شده است. قرآن میفرماید: «مردان مومن و زنان مومن برخی بر برخی ولایت (سرپرستی) دارند، به معروف یکدیگر را امر میکنند و از منکر باز میدارند و نماز میگذارند و زکات میدهند و از خدا و پیامبرش فرمان میبرند، خدا اینان را رحمت خواهد کرد.» (توبه، 71) در این فرموده خداوند، زنان چون مردان دارای مسئولیتهای بزرگ و ولایت اجتماعی میباشند، از این رو به هدایتگری و امر به معروف و بازدارندگی از زشتیها و ناهنجاریها در همه زمینههای سیاسی و فرهنگی و حقوقی میپردازند. با گستردگی مفهوم «منکر» و «معروف» در اسلام گسترده دخالتهای اجتماعی زن روشن میشود. بنابراین در همه عرصههایی که مردان دخالت میکنند، زنان نیز میتوانند دخالت کنند مگر موارد استثنایی.
پیامبر(ص) طبق دستور قرآن کریم با زنان مستقلاً بیعت میکند و بر سر اصول و معیارهایی پیمان میبندد و بدین گونه این بدنه از جامعه اسلامی را با مسئولیتهای سیاسی اجتماعی خویش آشنا میسازد. دربارۀ چگونگی این بیعت گفتهاند که پیامبر با زنان، با گفتار و کلام بیعت میکرد و یا اینکه دستور میداد ظرف آبی میآوردند و خود دست در ظرف فرو میبرد سپس زنان دست در ظرف مینهادند و بدین گونه پیمان بزرگ رابطه فرد و دولت تحقق مییافت. برخی گفتهاند که بیعت با زنان در زمان پیامبر(ص) از روی لباس و پوشش بود. در روز غدیر نیز در روایات آمده است که برای بیعت زنان با امام علی(ع) ظرف آبی آوردند.
زنان در نهضت بزرگ اجتماعی - سیاسی هجرت نیز شرکت کردند و مهاجرت آنان چون مردان و بدون هیچ تفاوتی پذیرفته گردید و در وحی شریف، به عنوان پدیدهای اصیل مطرح شد؛ آن هم در دورانی که زنان از اکثر حقوق خویش محروم بودند و حق دخالت در کوچکترین امور اجتماعی را نداشتند. در نهضتهای اجتماعی نیز زنان میتوانند مشارکت داشته باشند و جریانها و حرکتهای سالمی برای هدایت جامعه پدید آوردند، مانند نهضت عاشورا. جز یکی دو مورد، زنان در همه مسئولیتهای اجتماعی میتوانند شرکت کنند. تنها موضوع امانت است که وضعیت استثنایی دارد. البته صعود به مقام عصمت و ولایت که جوهر اصلی نبوت و امامت است، در شاءن زن نیز هست و به عنوان نمونه بانوی بزرگ حضرت فاطمه(س) دارای این مقام است، لیکن رسالت و امامت اجتماعی که با دشواریهای طاقت فرسایی همچون جنگها و... همراه است، تکلیفی است که زن از آن معاف شده است.
زنان برگزیده در قرآن:
قرآن در کنار هر مرد بزرگ از یک زن بزرگ یاد میکند، چنان که همسر آدم و ابراهیم و از مادر موسی و عیسی در نهایت تجلیل یاد کرده است. اگر همسران نوح و لوط را به عنوان زنانی ناشایسته ذکر میکند، از همسر فرعون نیز به عنوان زن بزرگی که گرفتار مرد پلیدی بود، غفلت نکرده است. گویی قرآن خواسته در داستانهای خود، توازن را حفظ کند و قهرمانان داستانها را منحصر به مردان ننماید. قرآن کریم دربارۀ مادر حضرت موسی(ع) میگوید: «ما به مادر موسی وحی فرستادیم که کودک را شیر بده و هنگامی که بر جانش بیمناک شدی، او را به دریا بیفکن و نگران نباش که ما او را به سوی تو باز پس خواهیم گردانید.» (قصص، 6). قرآن کریم، دربارۀ حضرت مریم، مادر عیسی(ع) به این مضمون میگوید که؛ در محراب عبادت ملائکه با او سخن میگفتند و گفت و شنود میکردند، و از غیب برای او روزی میرسید (آل عمران، 37). کار وی از لحاظ مقامات معنوی آن قدر بالا گرفته بود که پیغمبر زمانش را پشت سر گذاشته بود و حضرت زکریا(ع) در مقابل مریم مات و مبهوت مانده بود.
در تاریخ اسلام، زنان قدیسه و عالیقدر فراوانند و مثلا کمتر مردی است که به پایه حضرت خدیجه(س) برسد و هیچ مردی سوای پیغمبر و علی. به پایه حضرت زهرا(س) نمیرسد. حضرت زهرا بر فرزندان خود که امامند و بر پیغمبران غیر از خاتم الانبیاء برتری دارد. پیامبر جلوی پای او برمیخواست و او را «امابیها» میخواند و تجلیلهای بسیاری از او به عمل میآورد. چه کسی است که منکر مقام عصمت و ولایت مطلقۀ حضرت صدیقه کبرا گردد؟ او دختری در دامانش پروراند که پیشوا و مقتدای زنان گردید و زینب کبرایش نامید که به «عقیله بنیهاشم» مشهور بود.
«سمیه» مادر «عمار یاسر» از زنانی است که در نخستین روزها به اسلام گروید و با شهامت تمام به شهادت رسید و نخستین زن شهید در اسلام شد.
«ام حارث»، نیز علاوه بر نقل حدیث و اخبار از پیامبر، در شجاعت و اسب سواری و دلیری با مردان شجاع و رزمنده برابری میکرد. اُم حارث در «جنگ حنین» شرکت داشت و خود را سپر بلای پیامبر اسلام قرار داد. «ام حکیم» به همراه خالد در جنگ «مرج الصفر» شرکت نمود و در آن نبرد هفت تن از دشمنان را از پای در آورد و سپس به شهادت رسید.
راههای ترقی و تعالی انسان متفاوت است، یکی راه فکر و دیگری راه ذکر است و زنان در راه ذکر و مناجات که راه دل است و راه عاطفه و شور و علاقه و محبت اگر موفقتر از مردها نباشند، همتای مردها هستند. خداوند در راه تهذیب نفس، زنها را مسلحتر از مردها آفریده است، چون ناله و لابه هنر هر کسی نیست. نرمش دل در همه نیست. خداوند عالم را بر محور محبت اداره میکند و بسیاری از آیات قرآن درس محبت میدهد و راه محبت را زن بهتر از مرد میپیماید. احادیث و اشعار عرفانی و نثر و نظم و ادب عرفانی در زن اثر بیشتری دارد تا مرد، همانگونه که تاءثیر آیات و سخنان حماسی و احادیث و نثر ادبی در مرد مؤثرتر است. کمالات انسانی در سایه عبادت و اطاعت حق است و اطاعت و عبادت بین زن و مرد مشترک است و راه تکامل نیز قهرا مشترک خواهد بود. در قرآن کریم یک اصل معیار کمال است و همواره سایر کمالات در پرتو آن اصل میسنجد و آن تقرب به خداست که از آن به عنوان تقوا یاد شده است و تقوا به انسان بینش عارفانه میدهد. زنانی که دارای ذوق عرفانی بودهاند و آن ذوق توسط اسلام شکوفا شده و جملات و کلمات بلند عرفانی گفته و یا اشعاری سر دادهاند در تاریخ فراوان هستند از جمله:
رابعه شامیه، همسر احمدبن ابی الحواری بود که فضیلت و کرامتش قابل انکار نبود. همسرش میگفت: وقتی سفره غذا گسترده میشد، رابعه به من میگفت: «بخور که این غذا پخته نشده است مگر به تسبیح.»
رابعه عدویه، عارف دیگری است. در تاریخ آوردهاند که او بسیار اشک میریخت، همین که سخن از آتش به میان میآمد، مدهوش میشد و میگفت: «ما از استغفارمان باید استغفار کنیم.»
قیصری در شرح «فص محمدی» از فصوح الحکم محیی الدین میگوید: «در حقیقت بین زن و مرد امتیازی نیست و حقیقت زن عین حقیقت مرد است فقط از جهت تعین و تشخص از یکدیگر متمایزند. و چون اصل هر دو یکی است و از نظر حقیقت بین آنها تمایزی نیست، همه مقامهایی که برای مرد متصور است، نیل به آنها مقدور زن نیز میشود.» وی راز محبوب بودن زن را در این میداند که چون خداوند منزه از آن است که بدون مجلی و مظهر مشاهده شود، و هر مظهری که بیشتر جامع اسماء و اوصاف الهی باشد، بهتر خدا را نشان میدهد، لذا زن در مظهریت خدا کاملتر از مرد است، زیرا مرد فقط مظهر قبول و انفعال است چون مخلوق حق است و زن گذشته از آن که مظهر قبول و انفعال الهی است مظهر فعل و تاءثیر الهی نیز هست چون در مرد تصرف میکند و آن را مجذوب خویش قرار داده و محبَ خود میسازد، و این تصرف و تاءثیر نموداری از فاعلیت خداست و از این جهت زن کاملتر از مرد است. اگر مرد بخواهد خدا را در مظهریت خود مشاهده کند، شهود او تام نیست ولی اگر بخواهد خدا را در مظهریت زن بنگرد شهود او به کمال و تمام میرسد. لذا زن محبوب پیامبر اکرم(ص) قرار گرفت و در آن حدیث معروف فرمود: «از دنیای شما زن و بوی خوش محبوب من قرار داده شد و نور چشم من در نماز است.
منحنی زندگی ابن عربی نیز نشان میدهد که ملاقات با دو زن برجسته در او تاءثیر بس شگرفی داشت: نخست فاطمه دختر «المثنی القرطبی» که به رغم سالخوردگی در 95 سالگی به غایت زیبا بود و خود را مادر روحانی ابن عربی میخواند و شیخ اکبر ضمن ستایش فراوان از کمال معنوی و جمال ظاهری او، دو سال تمام در اشبیلیه همت به خدمتش میگمارد. و دوم «نظام» ملقب به عین الشمس و البهاء دختر زیبا و پارسا و دانای مکین الدین اصفهانی در مکه که ابن عربی دیوان «ترجمان الاشراق» خود را با الهام از او میسراید و این سرودههای عاشقانه چنان دلنشین و سوزناک و شوق انگیزند که برخی محققان در عارفانه بودن دلبستگی او به این دختر ایرانی تردید کردهاند.
ابن عربی در «فتوحات مکه» به شکلی آشکار زن را بهترین مجلی و مظهر پرودگار خوانده و وصلت با او را شکلی از اتحاد با خداوند دانسته است!
وظایف زن در خانواده:
اهمیت خانواده بر کسی پوشیده نیست، محوریت و نقش حیاتی و زیربنایی آن در تربیت نسل، سامان بخشی به فکر و اعصاب مرد و تشکیل هسته اصلی جامعه روشن است. زن در خانواده دو نقش اصلی دارد همراه بسیاری نقشهای پیدا و ناپیدای دیگر لیکن در این ارزیابی به دو نقش محوری اشاره میشود:
1) زن در خانه، سازنده مجدد شخصیت، توانایی و کارآیی مفید مرد است. آرامش و سکونتی را که زن به مرد میبخشد با هیچ شیوه و ابزاری نمیتوان پدید آورد. به گفته ویل دورانت: «زن از آن جایی که مرد خیالی سرگردان را به مرد فداکار و پای بست به خانه و کودک خود تبدیل میسازد، عامل حفظ بقای نوع است...» در نقش آفرینی زنان قرآن کریم میفرماید: و «از نشانههای قدرت اوست که برای شما از جنس خودتان همسرانی آفرید تا به ایشان آرامش یابید و میان شما دوستی و مهربانی نهاد. در این (نعمت) نشانههایی است برای مردی که تفکر میکنند.» مردان در کنار زنان و در آغوش خانواده سکونت و آرامش عمیقی مییابند که در پرتو آن زندگی چون قایقی به ساحل میرسد و اضطرابها و نگرانیها و سرگردانیها از محیط اندیشه و زندگی مردان رخت بر میبندد. بنابراین کارآیی مردان و ایفای نقش درست در جامعه و دیگر انتظارها که از مردان هست، در پرتو خانواده و در کنار همسران به فعالیت میرسد و شکوفا میگردد.
2) رسالت مادری، در این مقام لازم است به آنچه درباره فضیلت حمل و بارداری و اجر وضع حمل و دوران نفاس زن وارد شده و نشانه اعتلای شئون ویژه زنان است توجه شود، اگر چه ممکن است برای ناباوران امور معنوی چندان جلوه و اهمیتی نداشته باشد. در متون دینی مقام مادر بسیار گرامی داشته شده است. این که خط مشی و کیفیت رفتار مادر در تربیت فرزند وارسته اهل بهشت نقش تعیین کنندهای دارد از حضرت رسول اکرم(ص) در این باره دو مطلب رسیده است که : «الجنه تحت اقدام الامهات» و دیگر آنکه: «اگر مشغول نماز مستحبی هستی، پدرت تو را خواند نماز را قطع نکن و اگر مادرت تو را خواند، نماز را قطع کن... از این جهت نیکی نسبت به مادر افضل از احسان نسبت به پدر است و سر ترویج آن هم در تحمل رنجهای فراوان مادر تعبیر شده است و نیز گرامیداشت خاله در فقدان مادر، به منزله تکریم مادر تلقی شده است.
حجاب و حرمت عفاف زن:
حجاب در اسلام وظیفهای است که بر عهده زن نهاده شده که در معاشرت و برخورد با مرد کیفیت خاصی را در لباس پوشیدن مراعات کند. این وظیفه نه از ناحیه مرد بر او تحمیل شده و نه چیزی است که با حیثیت و کرامت او منافات داشته باشد و یا تجاوز به حقوق طبیعی او که خداوند برایش خلق کرده، محسوب میشود کیفیت و حدود حجاب در اسلام، در آیات نور و احزاب حدود پوشش و تماسهای زن و مرد ذکر گردیده است: «زنان باید روسری خود را بر روی سینه و گریبان خویش قرار دهند.»(نور، 31)
در قرآن آمده که زنان سالخورده میتوانند آن را کنار بگذارند و نگاه به موی آنها مانعی ندارد.»(نور، 60)
پوشش مانع بسیاری از فسادها و گناهان است و شرافت و پاکدامنی و کرامت انسانی زن محفوظ میماند، و از ابزار جنسی و شیئی شدن زن پیشگیری میکند. حجاب و رعایت حریم محرم و نامحرم شدن زن پیشگیری میکند. حجاب و رعایت حریم و نامحرم سبب میشود که کانون خانواده استوارتر شود و دست کم از فروپاشی آن جلوگیری گردد.
در همه مواردی که ارزش و شخصیت انسانی ملاک قانونگذاری بوده، اسلام برای زن و مرد حقوق یکسانی قرار داده است؛ از جمله: عقیده و ایمان، ثواب و عقاب، مالکیت و تصرفات مالی، تعلیم و تربیت، ازدواج، و اشتغال میباشد. با وجود برتری قوانین اسلامی، برای رفع مشکلات و احیای تعالیم اسلامی درباره احقاق حقوق زنان عملا راهی دراز در پیش است و یا آن مصلحان و نیک اندیشانی که با تکیه برمبانی اسلامی در جهت احیای شخصیت زنان و ارزشهای والای اسلامی گامهایی برداشتهاند و با تکیه بر جامعیت و تمامیت فقه شیعه، براساس مبانی مسلم مذهب در صدد حل مشکلات با استفاده از تجربه دیگران و توجه به شرایط خاص زمان و مکان و نیازهای جامعه امروزین، برآمدهاند برای اجرای کامل قوانین اسلامی و تعالیم ارزشمند درباره زنان همتی بیش از پیش لازم است.
پس تدبیر اکثر اموال به دست مردان داده شده، و انتفاع و بهره بردن از اکثر اموال، برای زنان قرار داده شده است.
قوانین ارث براساس موقعیت اجتماعی و خانوادگی زن و مرد تنظیم شده و ملاک تنها زن یا مرد بودن نیست و این گمان که همیشه زن صرفا به خاطر جنسیت نصف مرد ارث میبرد ناشی از بیدقتی در احکام ارث است؛ زیرا گاهی سهم ارث آن دو مساوی است مانند سهم پدر و مادر وقتی با فرزند جمع باشند که پدر و مادر یکسان ارث میبرند. یا میت، تنها منسوبان مادری داشته باشد و... گاه سهم زن، بیش از مرد است، همانند جایی که همسر با چند برادر و خواهر همراه شود، حکمت تفاوت میراث زن و مرد توسط ائمه بیان شده است و این انتقاد سابقه هزار ساله دارد، اندیشمندان مسلمان بارها و بارها به آن اشاره کردهاند که در نظام اسلامی به جهت مسئولیتهای اقتصادی و اجتماعی که بر گردن مرد نهاده شده است همانند مهریه، نفقه، شرکت در جهاد، پرداخت دیه از سوی عاقله و امثال آن در پارهای از موارد برای مرد، سهمی دو برابر مرد است که به نصف نصیب زن میرسد و این مرد است که فریادش باید بلند باشد.
واگذاری «حق طلاق» در شرایط طبیعی و غیر ظالمانه به مرد، نه کاشف از بیتوجهی به زنان و نه طرفداری از مردان، بلکه با توجه به مصالح خانواده و در راستای دیگر ضوابط فقهی است هر چند در موارد خاصی نیز زن حق دارد از دادگاه طلاق بخواهد. اضافه بر آن که زن میتواند با شرط ضمن عقد در پیمان زناشویی هر وقت بخواهد از مرد طلاق بگیرد.
اگر امروزه طلاق ظلمی در حق زن به شمار میآید و عواقب اقتصادی واقعا دردناکی به دنبال دارد، به جهت آن است که رفتار ما بر حسب تشریع قرآنی نیست، احکام اسلام پیاده نمیشود و اگر جامعه ما کاملا اسلامی باشد، هیچ یک از این عواقب نخواهد بود.
از سوی دیگر طرفداران تشابه کامل حقوق زن و مرد، خواهان برخورداری یکسان زن و مرد از حضانت و گاه انحصاری کردن آن برای زنان بودهاند؛ اما در اسلام حضانت (ولایت و سلطه بر تربیت طفل و امور متعلق به آن مانند نگهداری به معنی رعایت مصالح کردک[کودک] و تربیت و حفظ او در جامعه است.
و حق حضانت مادر از کودک اختیاری است نه الزامی و با اسقاط اولین حق، ساقط میگردد و او میتواند از پدر کودک تقاضای اجرت نماید، لیکن این حق درباره پدر الزامی و غیر قابل اسقاط و زوال است. شیخ مفید حق حضانت مادر را تا نه سالگی میداند و میگوید مادر نسبت به دختر اولویت دارد تا وقتی ازدواج نکرده است. به نظر شیخ صدوق مادر تا ازدواج نکرده حق حضانت دارد؛ ولی دو نظر در جمع بین روایات مشهور فقها و قانون مدنی ایران این است که: «حضانت پسر بعد از دو سال و حضانت دختر بعد از هفت سال را به عهده پدر قرار دادهاند». در صورتی که صحت جسمانی یا روحی یا اخلاقی طفل بر اثر حضانت هر یک از ابوین به خطر افتد دادگاه به هر ترتیب که بتواند تصمیم مقتضی اتخاذ خواهد کرد. اسلام با توجه به مصالح مختلف و توان افراد و پیوستگی قواعد خود احکامی را بیان میکند. در حضانت آنچه از دوش زنان برداشته شده وظایف و مشقّات اداره معاش کودک، تعلیم و تربیت و حفاظت و مسئولیتهای ناشی از آن است. والا از جهت عاطفی همه فقها معتقدند که فرزند حق ملاقات و در کنار مادر بودن را دارا است. این ضابطه فقهی با سایر احکام نیز همخوانی دارد که یکی از آنها طلاق است. در شرایط عادی اختیار طلاق در نهایت به دست زوج است لذا دادن حضانت فرزندان و مسئولیت سنگین حفظ و نگهداری آنان بر دوش مرد، یکی از راههای محدود کردن طلاق است تا مرد به سادگی زنان را طلاق ندهد.