فریبا پژوه - مسیح علینژاد
حسین الحسینی متولد 1973 در منطقه بعلبک لبنان است. وی فارغالتحصیل دانشگاه قاهره و عضو کنونی مجلس لبنان است که در فراکسیون مستقلها فعالیت میکند. الحسینی مدیره اداره شرکت تولید و توزیع برق در بعلبک ما بین سالهای 1956- 1963 بود و همزمان مقام شهردار شهر شمسطار را تا سال 1998 برعهده داشت. پس از آنکه امام موسی صدر جنبش افواج مقاومت لبنانی (امل) را بنیان گذاشت، الحسینی به همراه مصطفی چمران در سال 1973 به این جنبش که بعدها به نام جنبش امل نام گرفت پیوست و این گروه توانست تا نیروهای پراکنده شیعی در لبنان را تحت لوای واحدی متمرکز کند.
وی در سالهای 1978- 1980 ریاست جنبش امل را بر عهده داشت. در کشاکش یورش اسرائیل به خاک لبنان در سال 1984، الحسینی به عنوان رئیس مجلس لبنان انتخاب شده و توانست برای حل مشکلات کشور گامهای اساسی بردارد که تشکیل کنفرانس طائف در سال 1989 به پیشنهاد وی از جمله اقدامات موثر الحسینی بود. میتوان گفت که نتیجه کنفرانس طائف طرح صلحی بود که توانست همه گروههای مذهبی و قومی موجود در لبنان را بر اساس وزن سیاسی خود در قدرت کشور شریک و سهیم سازد و بنابر این مشکلات داخلی لبنان بر اساس نتایج کنفرانس تا حدودی سامان گرفت. دوران ریاست الحسینی بر مجلس لبنان تا سال 1992 ادامه داشت و از آن پس تاکنون طی دورههای متوالی وی به عنوان نماینده مناطق بعلبک و الهرمل در مجلس شورای لبنان فعالیت میکند. این روزها اما، نام الحسینی نه تنها به عنوان نماینده مجلس، بلکه به عنوان مرد بزرگ سیاست لبنان و بازیگر پشت پرده سیاستگذاری در منطقه استراتژیک خاور نزدیک است.
خبرنگاران اعتماد ملی رئیس سابق مجلس لبنان و معمار کنفرانس طائف را در منزل مسکونی وی واقع در منطقه «عین التین» ملاقات کردند.
مرد پشت پرده سیاستهای لبنان در منطقه حفاظت شده عینالتین دو ساعت به پاسخگویی پرسشهای خبرنگاران اعتماد ملی نشست بیآنکه اعتراضی به طولانی شدن محور بحثهای مطرح شده داشته باشد.
فضای سیاسی لبنان این روزها فضای آشفتهای است که سالهای اوایل دهه 90 را تداعی میکند.
همان سالهایی که کنفرانس «طائف» در عربستان برگزار شد تا همه گروههای لبنانی بتوانند در آن شرکت کنند و در مقام جلوگیری از تجزیه لبنان برای آینده این کشور تصمیمگیری کنند.
این بار اما کنفرانس «الحوار» در بیروت در حال برگزاری است و همه گروههای لبنانی اعم از مسیحیان، سنیها، شیعیان، دروزیها و تمامی گروههای سیاسی و مذهبی لبنان که دارای وزن و هویت در جامعه کوچک اما متکثر لبنان هستند در این کنفرانس عضویت دارند.
همانگونه که گفتوگوهای کنفرانس طائف مانع از تجزیه شد و همچنین براساس نتایج آن کنفرانس ارتش سوریه با توافق همه گروههای مذهبی و سیاسی لبنان و برای کمک به لبنان وارد خاک لبنان شد، کنفرانس الحوار هم این روزها به مسائل داخلی لبنان میپردازد و همه گروهها نیز از میان همه راهحلهایی که به جنگ ختم میشود، تفاهم و گفتوگو را انتخاب کردهاند تا در مورد اختلاف خود به مفاهمه و گفتمان بنشینند. وجه اشتراک این دو کنفرانس این بود که دو رهبر شیعه بنیانگذار پیشنهاد دهنده طائف و الحوار بودهاند: حسین الحسینی و نبیبری.
معمار کنفرانس طائف اما این روزها یکی از منتقدان کنفرانس الحوار است که البته ترجیح میدهد در این مصاحبه بسان همان شخصیت آرامی که از ابتدای دیدار در او یافتیم وارد نقد الحوار و موضوعات مورد طرح در این کنفرانس شود.
پختگی فصل مشترک سیاستورزان لبنانی است که در رفتار او نیز هویدا بود، در این گفتوگوی دو ساعته یک بار هم رخ نداد که بدون تامل، تمرکز و طمانینه پاسخ گوید. حتی آنجا که از دولتمردان جدید ایران به دلیل پذیرش نماینده رسمی دولت لیبی در شرایطی که هنوز حقیقت ربوده شدن امام موسی صدر در محاق مانده است، ناراحتی به دل دارد، ترجیح میدهد به آرامی گلایه کند و رئیسجمهور ایران را به تدبیر فرا خواند.
پرسش اول از حسین الحسینی در خصوص برگزاری کنفرانس ملی الحوار در بیروت است که طی هفتههای گذشته با کامیابی و ناکامیهایی روبرو شده است. وی در ارزیابی این کنفرانس میگوید:
برخلاف کنفرانس طائف که پیشنهاد دهنده آن بودم، در برگزاری این کنفرانس نقشی نداشتم اما به نظر میرسد نقطه نهایی توافقهای این کنفرانس رسیدن به توافقها و نتایج کنفرانس طائف است.
پس از ترور رفیق حریری و شرایط موجود در منطقه در قبال عراق و سوریه و حتی ایران و همچنین دخالت نیروهای خارجی به مسائل داخلی لبنان: در شرایطی به سر میبریم که لازم بود که اتفاقنظر میان همه گروههای سیاسی و مذهبی لبنان در مورد مسائل داخلی و خارجی لبنان پدید آید. به طوری که نتایج کنفرانس طائف مجددا احیا شود.
براساس تفاهمها در کنفرانس طائف، قطعنامه 425 از سوی سازمان ملل صادر شده که از جمله بندهای آن خروج اسرائیل به طور کامل از خاک لبنان بود و همچنین براساس توافق کنفرانس طائف قرار شد که قوای سوریه برای کمک و تجهیز، ارتش لبنان وارد خاک لبنان شوند.
اما طی دو سال گذشته و پس از صدور قطعنامه 1559 مفاد توافقهای کنفرانس طائف و همچنین برخی از بندهای قطعنامه 452 سازمان ملل؛ نادیده انگاشته شد. به طوری که قرار بر خروج نیروهای سوری از لبنان شد و همچنین قرار شد که نیروهای مقاومت در لبنان خلع سلاح شوند. این قطعنامه جدید به اسرائیل اجازه میدهد که به مناطق استراتژیک مثل «کفرشوبا» و «مزارع شبعا» دسترسی پیدا کند.
همچنین بر اساس قطعنامه 1552، لبنان را وادار کردند که انتخابات مجلس را برگزار کند و بر اساس یک سری مصالح «امیل لحود» مجددا به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد و البته اعتراضاتی هم به این مساله وجود دارد و اکثر گروههای موجود به انتخاب مجدد و مصلحتی امیل لحود اعتراض دارند، و همه این مسائل دست به دست هم داد تا ایده برگزاری کنفرانس الحوار به وجود آمد و این کنفرانس برای رفع سوء تفاهمها و ایجاد یک گفتمان مشترک میان هر گروه و طوائف مذهبی و سیاسی برگزار شد.
حسین الحسینی بارها بر غیردولتی بودن این کنفرانس تاکید و میگوید که حتی نخست وزیر و رئیس جمهور لبنان هم بدون عنوان دولتی خود در این کفنرانس شرکت میکنند.
هر چند رئیس اسبق مجلس لبنان سعی میکند که از چگونگی برگزاری کنفرانس الحوار بگوید؛ اما نمیتواند از گلایههایش نسبت به موضوعات مطرح شده در کنفرانس چشمپوشی کند و میگوید که من نسبت به برگزاری این کنفرانس اعتراضی ندارم اما معتقدم که موضوعاتی که این روزها در این کنفرانس مورد بحث قرار میگیرند، موضوعات مهم و استراتژیک لبنان نیست.
وی به عنوان مثال به مسال ترور رفیق حریری که موضوع یکی از جلسات کنفرانس الحوار است میپردازد و میگوید که در لبنان همه متفقالقول هستند که مساله مربوط به ترور رقیق حریری تا کشف حقیقت باید بررسی شود و عاملان ترور باید مشخص شوند، بنابراین در مورد مسالهای که همه روی آن توافق دارند در این کنفرانس نباید بحث شود و این موضوع خارج از دستور کار کنفرانس الحوار است و مساله بعدی که بحث درباره موضوع خلع سلاح مقاومت لبنان است.
سوال من اینجاست با توجه به اینکه ارتش سوریه از لبنان خارج شده است و خطر نیروهای اشغالگر اسرائیلی همچنان وجود دارد؛ چرا باید در خصوص خلع سلاح مقاومت لبنان در این کنفرانس بحث شود و از لبنان خواسته شود که سلاح خود را به زمین بگذارد.
مسائلی که این روزها در کنفرانس الحوار مورد بحث قرار میگیرند موضوعات اصلی نیستند و باید در این کنفرانس به مسائل اصلی و نه حاشیهای پرداخته شود.
ترور حریری و مقایسه آزادی
ترور رفیق حریری که درمیان همه گروهها و جریانهای سیاسی و شبه نظامی لبنان تبدیل به یک موضوع چالش برانگیز شده است و همچنان سایهاش را بر سر تمامی مذاکرات، بحثها و گفتوگوهای سیاسیون و غیرسیاسیون این منطقه کنار نکشیده و تا زمان روشن نشدن حقیقت این ترور کماکان اختلاف درونی نیز جریان دارد، گروههای طرفدار سوریه از اینکه کسانی این ترور و به دنبال آن ترور حیران توئینی را به سوریه نسبت میدهند خرسند نیستند. حسین الحسینی نیز همانند جنبش امل و حزبالله نارضایتی خود از مطرح شدن نقش سوریه در این ترور را بیان میکند. وقتی از او میپرسیم: چرا انگشت اتهام سازمانهای بینالمللی و بسیاری از تحلیلگران اوضاع داخلی لبنان و سوریه در ماجرای ترور رفیق حریری به سمت سوریه نشانه رفته است میگوید: ما نمیتوانیم تا زمانی که جرمی اثبات نشده یک طرفه به اتهاماتی که علیه سوریه مطرح میکنند گوش کنیم بدون اینکه حرف طرف مقابل را هم بشنویم.
به الحسینی یادآور شدیم؛ سوریه هم از خودش دفاع میکند و دنیا استدلالهای آنها را هم میشنود با این تعاریف ارزیابی چیست؟
رئیس اسبق مجلس لبنان پاسخ داد؛ سوریه میگوید ما حاضریم با هیات تحقیق ترور همکاری کنیم و اگر ثابت شد که سوریه گناهکار است، ما او را به عنوان خائن ملی اعلام میکنیم.
حسین الحسینی حریری را مرد سیاست نمیداند بلکه او را یک کاردان و یکی از بهترین تجار بینالمللی میداند و میگوید: بعد از سال 1992 در کنفرانس «مادرید»، حل مساله لبنان متوقف شد و سوریه برای اداره کردن این مشکل به شیوه جدیدی نیازمند شد و رفیق حریری را به عنوان یک کارشناس فعال اقتصادی و نه به عنوان یک سیاستمدار به ریاست دولت برگزید تا مشکلات اقتصادی منطقه را حل و فصل کند. رفیق حریری نیز مشکلات اقتصادی منطقه را با حمایت و پشتیبانی سوریه حل کرد و نیز روابط بینالمللی را گسترش داد.
شکی نیست که در لبنان همه معتقدند حقیقت این ترور باید آشکار شود. چون ترور رفیق حریری در لبنان به عنوان ترور آزادیهای عمومی در منطقه است. چرا که مهمترین دلیل برای ماندن و استقرار لبنان آزادیهای عمومی است. لبنان مهد آزادی است و لبنان بدون آزادی معنی ندارد.
حسین الحسینی ترجیح میدهد بیش از این پیرامون اختلافنظرهای داخلی در مورد نقش سوریه در ماجرای ترور رفیق حریری سخنی نگوید، اما تاکید میکند که: این ترور برای به مخاطره انداختن و از بین بردن آزادی در لبنان است و حتی در مواجهه با این ایده که گفته میشود ممکن است سوریه برای این ترور برنامهای نداشته، اما دچار یک خطای استراتژیک شده باشد، لبخند میزند و میگوید من از نظر حقوقی بحث میکنم و تا زمانی که در هیچ دادگاهی این بحث ثابت نشود، نباید اینگونه در مورد سوریه سخن رانده شود.
او بار دیگر دلیل اصلی ترور رفیق حریری را به مخاطره انداختن آزادی لبنان عنوان میکند و میگوید: لبنان بدون آزادی معنا نمیدهد. لبنان مهد دموکراسی و آزادی است. لبنان تنها کشور منطقه است که آزادی خود را از حاکمان نگرفته، بلکه از سال 1864 میلادی این آزادی را دارد.
وقتی حسین الحسینی بر آزادی در لبنان میبالد و جمله همیشه آشنای «لبنان مهد آزادی و دموکراسی» را بر زبان جاری میسازد، طبیعی است که از او در مورد ارزیابیاش از فضای کشورهای دیگر منطقه و آزادیهای سیاسی بپرسیم و او با افتخار پاسخ بگوید: اصلا در لبنان زندانی سیاسی مفهومی ندارد. هیچ یک از کشورهای منطقه به جز لبنان آزادی ندارند و کشورهای منطقه به دلیل فقدان آزادی بزرگترین ضربه را میخورند.
نماینده معمر قذافی در ایران و موضع لبنان
رئیس سابق جنبش امل حتی اگر از تشکیلات این سازمان کنار هم کشیده باشد، اما هرگز فراموش نمیکند که در جای مصاحبه از بنیانگذار این جنبش به نیکی نام برد.
وقتی از او میپرسیم که فرجام پرونده ربوده شدن امام موسی صدر به کجا رسید و لبنانیها چه توقعی از ایران در این زمینه دارند، ترجیح میدهد ابتدا خاطرهای را برایمان بازگو کند: امام موسی صدر مقاومت را پیش از اشغال فلسطین توسط اسرائیل پایهریزی کرد. یادم رفت بگویم که شهید چمران یکی از سران مقاومت بود.
آن روزها که من امام خمینی(ره) را در پاریس ملاقات کردم، شهید چمران هم آنجا بودند. وقتی انقلاب پیروز شد، بنده در دومین هیاتی بودم که از پاریس به ایران آمده بود و دکتر چمران نیز در این هیات همراه ما بود. امام در اینجا با اشاره به حضور دکتر چمران گفتند این بزرگترین هدیه بود که چمران را به ایران برگردانید.
خاطره دوم هم این است: پیش از هجرت امام از نجف به پاریس از ایشان سوال میشود اگر انقلاب ایران پیروز شود، آیا شما کسانی را برای قرار دادن در حکومت سراغ دارید و امام خمینی قاطعانه پاسخ میدهد؛ بله، کسانی مثل امام موسی صدر را داریم.
حسین الحسینی خاطرات بیشتری از زمان انقلاب دارد، ولی باز هم ترجیح میدهد ابتدا در مورد امام موسی صدر سخن بگوید و سپس وارد مباحث مربوط به انقلاب سال 57 شود، البته به دلیل علاقه زیادش به اصل انقلاب نمیتواند در جای جای این مصاحبه بیان نکند و ادامه میدهد: هر کوتاهی در قضیه امام موسی صدر قابل پذیرش نیست. مسئولیت ربوده شدن امام موسی صدر مستقیما با دولت لیبی و خصوصا شخص معمر قذافی است، چرا که امام موسی صدر با دعوت رسمی وی به لیبی رفته بودند، ربودن شدن امام یک ضربه محکم علیه ما و در درجه دوم علیه ایران و تمام ارزشهای ملی و منطقهای است و همه ما باید در این زمینه حساس باشیم.
ما در روزهایی وارد لبنان شدیم که نماینده رسمی دولت لیبی مهمان دولت جدید ایران بودند. از او میپرسیم پذیرش نمایندگان قذافی از سوی رئیس جمهور ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟ او نیز گلایههایش را به آرامی آغاز میکند: چگونه بپذیریم رئیس دولت ایران حضور کسانی را در ایران پذیرفته است که مسوولیت ربوده شدن امام موسی صدر با آنان است؟ این یک کار اشتباهی است که باید تصحیح شود باید کسانی رئیسجمهوری جدید ایران را آگاه کنند که برای پذیرش نماینده معمر قذافی در ایران تا چه حد خطا کرده است.
لبنان و موضع ضداسرائیلی احمدینژاد
نمیتوان که با یک سیاستمدار لبنانی دو ساعت به گفتوگو نشست اما از سیاستهای ضداسرائیلی احمدینژاد که جهان را به چالش کشیده است نپرسید؛ اظهارات احمدینژاد در زمینه محو اسرائیل و افسانه بودن هولوکاست سیاست خارجی ایران را وارد فاز جدیدی ساخته است شما موضعگیری رئیس دولت ایران در خصوص محو اسرائیل و افسانه خواندن هولوکاست را چگونه میبینید؟
نمیخواهد بیمقدمه وارد نقد سیاستهای جدید دولت ایران شود و نمیخواهد همانند همه منتقدین بیپروا و با عبارت صریح و شفاف رئیس جمهوری یک کشور دوست و برادر را مورد انتقاد قرار دهد:
«من احمدینژاد را نمیشناسم.»
ماهم نمیتوانیم شگفتیمان از این پاسخ کوتاه را پنهان سازیم و او به سرعت پاسخش را کاملتر میکند البته این روزها که همه جهان رئیس جمهوری ایران را میشناسد اما بنده به لحاظ شخصی هیچ شناختی از ایشان ندارم و فکر میکنم راه و سیاست خارجی آقای خاتمی برای ایران بسیار مناسب است. من سیاست خارجی آقای خاتمی را دوست دارم.
فکر میکنم. منطقه برای همه جا دارد. برای یهودیها، مسیحیها ما اعتراض نداریم حتی اگر تمام یهودیان جهان در اینجا مستقر شوند. ما به اشغال فلسطین توسط اسرائیل اعتراض داریم و معتقدیم تکوین این دولت، آینده دولتها را به مخاطره میاندازد.
مهمترین دلیلی که ملت لبنان به مقاومت پایبند و معتقد هستند به دلیل وجود همین آزادی است که به آنان حق انتخاب میدهد و ملت لبنان خودشان از دولت میخواهند که مقاومت کند. چرا مقاومت در کشورهایی مانند مصر، اردن، سوریه و فلسطین صورت نگرفت اما در لبنان این اتفاق افتاد.
او همچنان بر وجود آزادی در لبنان میبالد و ما از او میپرسیم در کشورهایی که به تعبیر شما زندانی سیاسی دارند و آزادی سیاسی به آن مفهوم که باید در این کشورها وجود ندارد نحوه مواجه مردم با چالشهایی که ممکن است برای این دولتها بوجود آید چگونه خواهد بود و ضربه بزرگی که گفتهاند کشورهای منطقه از فقدان آزادی میخورند در کدام کشورها ممکن است مصداق یابد؟
او ایران را در میان تمام کشورها با نام انقلاب بزرگش میشناسد و پاسخ میدهد؛ باید تاکید کنم انقلاب اسلامی ایران از مهمترین انقلابهای جهان است و حتی مهمتر از انقلاب فرانسه و من این مساله را با چشم خود دیدم.
بعد از انقلاب نکتهای که موجب شد جهان از ایران بترسد، مبحث صارد کردن انقلاب بود چنانچه ابرقدرتها نیز پس از آن تلاش کردند کشورهای همسایه ایران را از ایران بترسانند و این مساله موجب برنامهریزی جنگ علیه ایران شد که بر اساس آن تبلیغات بود که کشورهای عربی نیز از جنگ علیه ایران حمایت کردند. اما در این میان باید اشاره کنم که ایران اگرچه تنها کشوری در منطقه است که در آن هر سال انتخابات برگزار میشود اما به هر حال اشتباهاتی نیز در ایران وجود دارد.
قانون اساسی ایران مهمترین قانون اساسی در منطقه است به عنوان مثال بر اساس همین قانون، انتخاباتی برگزار شد که رئیسجمهور خاتمی به عنوان رئیس دولت ایران تعیین شد اگرچه میدانیم در برگزاری انتخابات ایران نیز خطاهایی وجود داشته است. حسین الحسینی در پایان از ایران به عنوان یک کشور قدرتمند در منطقه یاد کرد و برای دولت و ملت ایران آرزوی پیشرفت و سربلندی کرد.