تاریخ انتشار : ۲۶ بهمن ۱۳۸۹ - ۰۸:۳۷  ، 
کد خبر : ۲۰۴۲۸۵
از انقلاب حسینی (ع) تا انقلاب خمینی؛

بررسی رابطه انقلاب اسلامی و نهضت عاشورا از دیدگاه امام خمینی (بخش دوم)


عاطفه امینی
هـ) تأثیر نهضت عاشورا بر انقلاب اسلامی ایران:
در تاریخ تشیع به جنبش‌ها و نهضت‌هایی برمی‌خوریم که اساسی‌ترین ایدئولوژی آنها، نظام ایدئولوژیک مدنظر در نهضت امام حسین(ع) در واقعة کربلا بوده است. نگاهی به این انقلاب‌های ظلم‌ستیز و در رأس آن انقلاب اسلامی ایران، جنبه‌های عمیق قیام عاشورا را آشکار می‌سازد.
به نظر می‌رسد اگر فرهنگ عاشورا به طور بنیادی در نظامی اجتماعی تبلور و تداوم یابد، دیگر جایی برای نظام‌های مستبد و ظالم نخواهد بود یا این نظام‌‌ها نخواهند توانست به مدت طولانی پابرجا بمانند. وجوه تشابه بسیاری بین نهضت عاشورا و انقلاب اسلامی وجود دارد و اگر تاریخ دقیق انقلاب و نهضت را از سال 1342 و به‌ویژه سال‌های 1356 و 1357 بـنویسند و مجموع شعارها و حرکت‌ها و مراکزى که از آنجا حرکت شد و مردمى کـه حرکت کردند و کشته دادند، نگاشته شوند، به‌خوبى احساس خواهیم کرد که چگونه بیش از همه حادثة کربلا سرمشق و راهگشا و الهام‌بخش مردم ایران در رسیدن به پیروزى بود و به هر حال آنها به یارى خدا و با اعتماد بر او، با همبستگى همة مردم مسلمان بر دشمن پیروز شدند؛ از همین‌ رو در ادامه به بعضی از این تأثیرپذیری‌ها اشاره شده است.
1ــ نهضت عاشورا، الگوی نهضت انقلاب اسلامی ایران: «نهضت 12 محرم و 15 خرداد در مقابل کاخ ظلم شاه و اجانب به پیروی از نهضت مقدس حسینی چنان سازنده و کوبنده بود که مردانی مجاهد و فداکار تحویل جامعه داد که با تحرک و فداکاری روزگار را بر ستمکاران و خائنان سیاه نمودند و ملت بزرگ را چنان هوشیار و متحرک و پیوسته کرد که خواب را از چشم بیگانه و بیگانه‌پرستان ربود و حوزه‌های علمیه و دانشگاه و بازارها را به صورت دژ مدافع از عدالت‌خواهی و از اسلام و مذهب مقدس درآورد».
قیام 15 خرداد سرآغاز جدی مبارزات ملت قهرمان به رهبری داهیانة امام خمینی(ره) و یاری یاران سرافراز انقلاب بود. در سحرگاه 15 خرداد 1342، دژخیمان رژیم ستمشاهی پهلوی به خانة امام(ره) در قم یورش بردند و ایشان را، که سه روز پیش از آن، به مناسبت عاشورای حسینی در مدرسة فیضیه، طی سخنان کوبنده‌ای از جنایات رژیم شاه پرده برداشته بود، دستگیر و به تهران منتقل کردند. این امر سرآغاز عالی‌ترین قیام و اتحاد مردان و زنان مؤمن بود که در سال 1357 نتیجه داد. پس از دستگیری امام خمینی قیام از قم، تهران و ورامین آغاز، و به شهادت بسیاری از مؤمنان منجر گردید و این‌گونه درخت انقلاب کاشته شد.
«سالروز خرداد 42 خمیرمایة نهضت مبارک ملت بزرگ ایران و روز بذر انقلاب اسلامی ماست. ملت عزیز باید این خمیرمایه و بذر پر برکت را در عصر عاشورای 83 جستجو کند؛ عصر عاشورای مصادف با ساعات شهادت نصرت‌آفرین سید مظلومان و سرور شهیدان، عصر عاشورایی که خون طاهر و مطهر ثارالله و ابن ثاره به زمین گرم کربلا ریخت و ریشة انقلابات اسلامی را آبیاری نمود.
ملت عظیم‌الشأن در سالروز شوم این فاجعة انفجارآمیزی که مصادف با 15 خرداد 1342 بود با الهام از عاشورا آن قیام کوبنده را به بار آورد.
اگر عاشورا و گرمی و شور انفجاری آن نبود، معلوم نبود چنین قیامی بدون سابقه و سازماندهی واقع می‌شد. واقعة عظیم عاشورا از 61 هجری تا خرداد 42 و از آن تا قیام عالمی بقیه الله ارواحنا لمقدمه الفدا، در هر مقطع انقلاب‌ساز است. آن روز یزیدیان با دست جنایتکاران گور خود را کندند و تا ابد هلاکت خویش و رژیم ستمگر جنایتکار خویش را به ثبت رساندند و در 15 خرداد 42 پهلویان و هواداران و سردمداران و جنایتکارشان با دست ستمشاهی خود گور خود را کندند و سقوط و ننگ ابدی را برای خویش به جا گذاشتند.»
«از پانزدهم خرداد 42، که حکومت مستکبران جبار در این سرزمین به اوج خود رسیده بود و می‌رفت تا عربده شوم ’انا ربکم الاعلی‘ از حلقوم فرعون زمان طنین افکند، تا 22 بهمن 57، که پایة حکمرانی جباران عصر در این مرز و بوم فرو ریخت و تخت و تاج 2500 ساله فرعون‌گونه ستمشاهی به دست توانای زاغه‌نشینان و ستم‌دیدگان تاریخ بر باد رفت، ملت ... ایران لازم است شکر نعمت‌های غیرمتناهی الهی را در سالروز 15 خرداد به جان و دل به جا آورد و تمام آنچه گذشت و می‌گذرد از عنایات خاصه خداوند متعال بداند که هر چه هست از اوست و به سوی اوست. و رمز پیروزی اسلام بر کفر جهانی را در این قرن که پانزدهم خرداد 42 سرآغاز آن بود، در دوازدهم محرم حسینی جستجو کند که انقلاب اسلامی ایران، پرتویی از عاشورا و انقلاب عظیم الهی آن است.»
2ــ جانفشانی امام حسین، الگوی جانفشانی ما: «سیدالشهدا سلام‌الله‌علیه وقتی می‌بیند که یک حاکم ظالمی، جائری در بین مردم دارد حکومت می‌کند، تصریح می‌کند که ظلم دارد به مردم می‌کند باید مقابلش بایستد و جلوگیری کند هر قدر که می‌تواند با چند نفر با چندین نفر ... مگر خون ما رنگین‌تر از خون سیدالشهداست؟ ما چرا بترسیم از اینکه خون بدهیم یا اینکه جان می‌دهیم؟ آن هم در ماجرای دفع سلطان جائری که می‌گفت مسلمانم. مسلمانی یزید هم مثل مسلمانی شاه بود، اگر بهتر نبود بدتر نبود، لکن چون با ملت این‌طور می‌کرد و مردی بود متعدی و ظالم و ملت را می‌خواست زیر بار اطاعت خودش بی‌جهت ببرد، سیدالشهدا لازم دید که سلطان جائر را سراغش برود ولو اینکه جان بدهد».
3ــ شعار کل یوم عاشورا سرمشق امت ما: «خاطرة تلخ 17 شهریور 57 و خاطرة تلخ روزهای بزرگی که بر امت گذشت، میوة شیرین سرنگونی کاخ‌های استبداد و استکبار و جایگزینی پرچم جمهوری عدل اسلامی را به بار آورد.
مگر نه آن است که دستور آموزندة ’کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا‘ باید سرمشق امت اسلامی باشد؛ قیام همگانی در هر روز و در هر سرزمین. عاشورا قیام عدالت‌خواهان با عددی قلیل و ایمانی و عشقی بزرگ در مقابل ستمگران کاخ‌نشین و مستکبران غارتگر بود، و دستور آن است که این برنامه سرلوحة زندگی امت در هر روز و در هر سرزمین باشد، روزهایی که بر ما گذشت عاشورای مکرر بود و میدان‌ها و خیابان‌ها و کوی برزن‌هایی که خون فرزندان اسلام در آن ریخت، کربلای مکرر و این دستور آموزنده تکلیفی است و مژده‌ای؛ تکلیف از آن جهت که مستضعفان اگرچه با عده‌ای قلیل علیه مستکبران، گرچه با ساز و برگ مجهز و قدرت شیطانی عظیم، مأمورند چونان سرور شهیدان قیام کنند، و مژده که شمار شهیدان ما را در شمار شهیدان کربلا قرار داده است، و مژده که شهادت رمز پیروزی است.
17 شهریور مکرر عاشورا و میدان شهدا مکرر کربلا و شهدای ما مکرر شهدای کربلا و مخالفان ملت ما مکرر یزید و وابستگان او هستند.
کربلا کاخ ستمگری را با خون در هم کوبید و کربلای ما کاخ سلطنت شیطانی را فرو ریخت.
اکنون وقت آن است که ما وارثان این خون‌ها و بازماندگان جوانان و شهدای به‌خون‌خفته از پای ننشینیم تا فداکاری آنان را به ثمر رسانیم و با ارادة مصمم و مشت محکم بقایای رژیم ستمکار و توطئه‌گران جیره‌خوار شرق و غرب را در زیر پای شهدای فضیلت دفن کنیم».
دلایل اهتمام امام خمینی(ره) به تبیین فلسفة سیاسی عاشورا
از بین مجموعه دلایلی که برای اهتمام جدی امام خمینی(ره) به ابعاد سیاسی مسئلة عاشورا می‌توان برشمرد، دو دلیل اهمیت بیشتری دارند: نخست امکان بهره‌برداری از ابعاد و مفاهیم عاشورا در حکم مجموعه مفاهیم واسط برای درک فلسفة سیاسی شیعه در جهان اسلام و دوم لزوم شفاف نمودن فلسفة سیاسی عاشورا از زنگارهای قرون و برداشت‌های گوناگون است.
در ادامه این دلایل به طور مختصر شرح داده شده است.
الف) استفاده از فلسفه سیاسی عاشورا در حکم مفهوم واسط:
به اعتقاد ما فلسفة سیاسی عاشورا مساوی است با فلسفة سیاسی شیعه در عرصة مبارزه به منظور تحقق عملی حکومت آرمانی آن. فلسفة سیاسی شیعه نیز مساوی با فلسفة سیاسی اسلام در عصر پیامبر بزرگوار و مبتنی بر کتاب خدا و سنت ایشان است.
پس این سه مفهوم، جدا از شئون و موقعیت‌‌ها و ظرفیت‌های تاریخی خود، با هم مساوی هستند.
فلسفة سیاسی شیعه، که بر اسلام ناب محمدی(ص) مبتنی است، می‌گوید هیچ انسانی خود به خود حق فرمانروایی بر دیگری را ندارد؛ هرچند فرمانی صحیح و عادلانه صادر کند. حق حاکمیت در اختیار خداوندی است که مالک هستی است و جز با اذن او نمی‌توان تصرف نمود.
امام خمینی(ره) فرموده است: «شما امروز چه می‌گویید؟ از چه می‌ترسید؟ برای چه مضطربید؟ عیب است برای کسانی که ادعای پیروی از حضرت امیر(ع) و امام حسین(ع) را دارند و در برابر این نوع اعمال رسوا و فصاحت‌آمیز دستگاه حاکمه خود را ببازند».
گویی امام خمینی(ره) در حال ترجمه فلسفة سیاسی شیعه و نازل نمودن آن در قالب فلسفة سیاسی عاشورا و در عین حال تبدیل آن به تابلوی راهنما برای مبارزة امروز امت مسلمان در برابر جهانخوران بود.
از دیدگاه امام(ره) این اندیشه چیزی جز اصالت حق نبود و این اصالت حق همانا حفظ تمامیت دیانتی بود که ما نیز هم‌کنون عهده‌د‌ار حفظ و حراست آن هستیم: «اساسی که همه چیز را تا حالا نگه داشته او (امام حسین) بوده، پیغمبر هم فرمود که انا من حسین؛ یعنی دیانت را او نگه می‌دارد و این فداکاری اسلام را نگه داشته است و ما باید نگهش داریم».
در ادامه ایشان نشان داده است که پیروی از مکتب اصالت حق و امتیاز ندادن به دشمن و تلاش برای حفظ تمامیت دین قطعاً به درگیری با باطل خواهد انجامید. "...باید نقش کربلا را ما پیاده کنیم "
در پایان ایشان بشارت داده است که بر اساس سنت جاری الهی در این درگیری، سرانجام حق بر باطل و عدالت بر ظلم پیروز خواهد شد؛ چنان‌که در واقعة عاشورا در نهایت، پیروزی از آن سیدالشهدا بود.
امام خمینی(ره) نهضت 15 خرداد را در ماه محرم و با بهره‌گیری از مفاهیم عاشورایی آغاز کرد و در سال‌های 1356 و 1357 نیز درس‌های عاشورا را گوشزد می‌نمود و حتی پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در عرصه‌های دفاع مقدس سمبل‌هایی چون «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» را برای ایجاد تحرک و انگیزه در مقابل دشمن تا دندان مسلح خارجی زنده می‌کرد.
همة این واقعیت‌ها اصرار امام(ره) را بر واسطه قرار دادن سمبل‌ها، پیام‌ها و مفاهیم عاشورایی برای بیان جنبه‌های نظری اندیشة سیاسی شیعه به زبان روز نشان می‌دهد تا جایی که ایشان، نهضت اسلامی ایران را تابع و شعاعی از نهضت امام حسین(ع) دانسته است.
ب) لزوم شفاف نمودن فلسفة سیاسی عاشورا:
امام خمینی(ره) در خرداد سال 1342 و در موقعیتی نهضت اسلامی مقدس خود را آغاز نمود که حرکت اسلام‌زدایی استعمار نوین در ممالک اسلامی به اوج خود رسیده بود. اعلام رسمی خط‌مشی حکومتی لائیسم در ترکیه و تلاش رضاخان و پسرش محمدرضا به منظور اجرای تدریجی این خط‌مشی در ایران، یعنی کانون اصلی تشیع در جهان و ده‌ها توطئة فرهنگی و سیاسی دیگر در گوشه و کنار جهان اسلام گویای ناکارآمدی اصلاحات مقطعی و نصایح پراکنده به منظور تعدیل اوضاع به سود نیروهای ملّی و مذهبی بود. بدیهی است که در این عرصه، غنی‌ترین دست‌مایه، همان آموزه‌های عاشورایی امت ما بود که چنانچه غبار اوهام و برداشت‌های شخصی و سلیقه‌ای و مهم‌تر از همه فراموش نمودن علل و عوامل و اهداف نهضت عاشورا برطرف می‌شد، این رویارویی بزرگ مکتبی خود به خود به وقوع می‌پیوست.
منظور ما از شفاف نمودن فلسفة سیاسی عاشورا مفهومی است اعم از: تحریف‌زدایی، تبیین حقایق، اصلی و فرعی کردن مسائل و طرح مسائلی که فراموش شده است.
حرکت فکری ــ فرهنگی امام(ره) برای شفاف نمودن فلسفة سیاسی عاشورا دو دلیل عمده داشت: عداوت دشمنان در تفسیرهای انحرافی از حادثة عاشورا؛ جهالت دوستان نادان.
امام خمینی در یکی از بیاناتشان فرموده است: «البته این نکته را باید به مردم بفهمانیم که همه‌اش قضیه این نیست که ما می‌خواهیم ثواب ببریم، قضیه این است که ما می‌خواهیم پیشرفت کنیم، سیدالشهدا هم کشته شد، نه اینکه رفتند یک ثوابی ببرند، ثواب برای او خیلی مطرح نبود، آن‌طور رفت که این مکتب را نجاتش بدهد، اسلام را پیشرفت بدهد، اسلام را زنده کند».
امام‌خمینی(ره) راهبردهایی را به منظور شفاف نمودن فلسفة سیاسی عاشورا در پیش گرفت که در ادامه به آنها اشاره شده است:
1ــ تببین نگرش فلسفة سیاسی شیعه به مفهوم قدرت:
در این زمینه امام(ره) چند مسئله را با ظرافت مطرح کرده است که هرچند در چهارچوب‌های رایج تعریف قدرت نمی‌گنجد، چنانچه مفهوم عام قدرت را مدّنظر قرار دهیم، این مفاهیم تحول و نگرش جدید به قدرت را نشان می‌دهد. این مسائل عبارت‌اند از: 1ــ طرح مسئلة شهادت در حکم موتور محرک مبارزه؛ 2ــ نگرش کیفی به قدرت و طرد دیدگاه کمی و مادی؛ 3ــ طرح مفهوم جدیدی از شکست و پیروزی (پیروزی خون بر شمشیر و پیروز بودن شهید در عین شکست ظاهری، مصداق روشنی از خرق برداشت‌های متداول از مفهوم قدرت است)؛ 4ــ طرح مسئله پیام‌رسانی در حکم تکمیل‌کنندة اقتدار و پرکنندة خلأها و کمبودهای قدرت ظاهری؛ 5ــ تقدس و اصالت دادن به «عمل سیاسی» و ادای وظیفه و تکلیف (در مقابل حصول به نتیجه).
با دقت در بیانات ذیل، می‌توان به نتایج فوق رسید.
- «ما هم همان‌طوری که سیدالشهدا در مقابل آن همه جمعیت و آن همه اسلحه‌ای که آنان داشتند قیام کرد تا شهید شد، ما هم همین طور، ما هم برای شهادت حاضریم.»
- «قیام کرد که در مقابل او با یک عده قلیل و با این عده قلیل در عین حالی که شهید شد غلبه کردند، غلبه کرد بر این دستگاه ظلم و شکست داد آنها را.»
- «سیدالشهدا با این فداکاری که کرد علاوه بر اینکه آنها را به شکست رساند و اندکی که گذشت مردم متوجه شدند که چه غائله‌ای و چه مصیبتی وارد شد و همین مصیبت موجب به هم خوردن اوضاع بنی‌امیه شد. علاوه بر این در طول تاریخ آموخت به همه که راه همین است. از قلت عدد نترسید، عدد کار پیش نمی‌برد. کیفیت اعداد، کیفیت جهاد اعداء مقابله با اعداء، مقابل اعدا، آن است که کار را پیش می‌برد. افراد ممکن است خیلی زیاد باشند، لکن در کیفیت ناقص باشند یا پوچ و افراد ممکن است کم باشند، لکن در کیفیت توانا باشند و سرافراز.»
- «ماه محرم برای مذهب تشیع ماهی است که پیروزی در متن فداکاری و خون به‌دست آمده است.»
- «سیدالشهدا و اصحاب او و اهل بیت او آموختند تکلیف را، فداکاری در میدان، تبلیغ در خارج میدان. همان مقداری که فداکاری حضرت، ارزش پیش خدای تبارک و تعالی دارد و در پیشبرد نهضت حسین سلام‌الله‌علیه کمک کرده است، خطبه‌های حضرت سجاد و حضرت زینب هم به همان مقدار یا قریب آن مقدار تأثیر داشته است.»
- «حضرت سیدالشهدا را کشتند، اما (کشته شدن) اطاعت خدا بود. برای خدا بود، تمام حیثیت برای او بود. از این جهت هیچ شکستی در کار نبود.»
همان‌‌گونه که با مطالعه جملات فوق درک شد، امام خمینی(ره)، با بیان رسا و در عین حال ساده و گیرای خود، به خوبی توانسته چهرة مغفول و طرف دیگر سکة قدرت را ترسیم نمایند و با طرح مفهوم نوین قدرت از دیدگاه شیعه و اصالت دادن به «عمل سیاسی» و ادای تکلیف، در مقابل آنان که در حرکات اجتماعی ــ سیاسی همیشه در جستجوی جنبه‌های ملموس و آنی و نتایج فوری مادی‌اند، دریچة جدیدی برای پی‌ریزی مجدد اندیشة سیاسی مسلمانان بگشاید.
امام خمینی(ره)، با ایجاد نهضت مقدس اسلامی در سطح جامعه، مقدمات شکل‌گیری انقلاب اسلامی را با بهره‌گیری از تعالیم نهضت عاشورا پایه‌گذاری کرد.
2ــ تکیه بر علل و عوامل اصلی قیام عاشورا:
ــ کمرنگ شدن عدالت: یکی از ویژگی‌های نهضت امام حسین(ع) عدالت‌خواهی است. عدالت روح جامعه است و هیچ ملت جز در پرتو عدالت عمومی و همه‌جانبه نمی‌تواند پایدار و جاوید بماند. با مرگ عدالت، مرگ جامعه حتمی و قطعی است. مرگ عدالت زمانی است که زمامداران جامعه، که خود باید پاسدار عدالت باشند، به سوی ظلم و فساد منحرف شوند و دست تعدی به اموال مردم دراز کنند. «در صدر اسلام پس از رحلت پیغمبر ختمی‌مرتبت، پایه‌گذار عدالت و آزادی، می‌رفت که با کج‌روی‌های بنی‌امیه، اسلام در حلقوم ستمکاران فرو رود و عدالت در زیر پای تبهکاران نابود شود که سیدالشهدا(ع) نهضت عظیم عاشورا را برپا نمود».
ــ خالی شدن دین از محتوا: «اگر نبود شهادت ایشان، معاویه و پسرش اسلام را یک جور دیگری در دنیا جلوه داده بودند به اسم خلیفه رسول‌الله، با رفتن در مسجد، اقامه جمعه و امام جمعه بودن، اقامه جماعت و امام جماعت بودن، اسم، اسلام، خلافت رسول‌الله و حکومت، حکومت اسلام، لکن محتوا برخلاف، نه حکومت حکومت اسلامی بود به حسب محتوا و نه حاکم حاکم اسلامی».
ــ بازگشت به اخلاق جاهلی و طاغوتی و رواج ناسیونالیسم عربی: «مکتبی که می‌رفت با کج‌روی‌های تفالة جاهلیت و برنامه‌های حساب‌شده احیای کلی‌گرایی و عربیت با شعار ’لا خبر جاء و ولا وحی نزل‘، محو و نابود شود و از حکومت عدل اسلامی یک رژیم شاهنشاهی بسازد و اسلام و وحی را به انزوا کشاند که ناگهان...». «آنها (بنی امیه) می‌خواستند اصل اسلام را ببرند و یک مملکت عربی درست کنند.» «اگر سیدالشهدا نبود این رژیم طاغوتی را اینها تقویت می‌کردند و به جاهلیت بر می‌گرداندند.»
ــ تبدیل حکومت اسلامی به سلطنت و ملوکیت: «سلطنت و ولایتعهدی همان طرز حرکت شوم و باطلی است که حضرت سیدالشهدا برای جلوگیری از برقراری آن قیام فرمود و شهید شد».
«خطری که اینها داشتند این بود که اسلام را به صورت سلطنت می‌خواستند در بیاورند.»
ــ رواج تحریفات عملی در دین: «حکومت جائرانة یزیدیان می‌رفت تا قلم سرخ بر چهرة نورانی اسلام کشد و زحمات طاقت‌فرسای پیامبر بزرگ اسلام(ص) و مسلمانان صدر اسلام و خون شهدای فداکار را به طاق نسیان سپارد و به هدر دهد».
«چهرة اسلام را اینها داشتند قبیح می‌کردند به عنوان خلیفه مسلمین.»
نتیجه‌:
تشابه بسیاری بین نهضت امام‌حسین(ع) در روز عاشورا و انقلاب اسلامی ایران وجود دارد که مهم‌ترین آنها انقلاب از درون، بازگشت به درون و توجه به خویشتن خویش است.
در اغلب انقلاب‌های اسلامی، شعار آزادگان، خونخواهی حسین(ع) بود. انقلاب توّابین، انقلاب مردم مدینه، قیام مختار ثقفی، انقلاب زید بن علی بن حسین(ع) و انقلاب اسلامی مردم ایران به رهبری امام خمینی(ره) نمونه‌هایی از استکبارستیزی است که همة آنها ریشه در قیام امام حسین(ع) دارد.
در این انقلاب‌ها مسلمانان پیوسته به دنبال عدل و آزادی بودند و تمامی این تحریکات به برکت قیام حسینی بود؛ این گونه حسین(ع) درس عزت، آزادگی و استقلال و ظلم‌ستیزی را تا دامنة قیامت به همة انسان‌ها آموخت.
امام خمینی(ره) در شرایطی یک تنه مشعل هدایت امت اسلامی را به دست گرفت که کمتر کسی باور می‌کرد، روزگاری پرتو انوار آن نقاط مختلف جهان را درنوردد و روشنگر راه مجاهدان و مبارزان در شرق و غرب عالم شود.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات