تاریخ انتشار : ۱۷ مهر ۱۳۹۱ - ۱۰:۵۱  ، 
کد خبر : ۲۱۰۳۴۳
حبیب‌الله عسگراولادی نماینده ولی فقیه در کمیته امداد در گفتگو با رسالت

شهید مطهری صریح‌اللهجه‌ترین اسلام‌شناس در صدر انقلاب بود

اشاره: در تهران، خیابان ایران جنوبی نرسیده به کوچه آبشار مردی زندگی می‌کند که اسراری از مبارزات ملت قهرمان ایران را در سینه خود نگه داشته است. زندگی او سراسر مبارزه با کفر و الحاد و طاغوت است. اولین کار سیاسی او شرکت در راهپیمایی علیه اسراییل در سال 1326 بود. راهپیمایی که حضرت آیه‌الله کاشانی اعلام کرده بود 16 ساله بود که اولین بازداشت سیاسی را تجربه می‌کرد. در مدت کوتاهی که در جوانی در زندان بود طوری با زندان خو گرفت تا بعدها بیش از یک دهه زندان را به جرم حمایت از روحانیت، اسلام و ولایت فقیه و قیام مسلحانه علیه شاه، تحمل کند. یک دوره کامل آموزش سیاسی و تئوریک در زندان از او به عنوان یک پیر مسایل سیاسی ساخت به طوری که خطوط لیبرالیسم، کمونیسم، سوسیالیسم و منافقین را می‌توانست خیلی خوب بشناسد و استراتژی برخورد با آن را ترسیم کند. او مرید امام بوده و هست و امام مراد او، لذا او و دوستانش زبانی که در حنجره در مقام توهین به مرجعیت شیعه در سال 43 برآمد با گلوله دوختند و در زمانی که اوضاع و شرایط به گونه‌ای بود که، «وای جغدی هم نمی‌آمد به گوش» مردانه ایستادند. او استاد حبیب‌الله عسگراولادی مسلمان یار و همرزم شهید حاج‌صادق امانی و شهید حاج‌مهدی عراقی است. مردی با سابقه بیش از 40 سال مبارزه با کفر و طاغوت، نامی آشنا در تاریخ مبارزات غرور‌انگیز مردم کوچه و بازار ایران اسلامی! او اکنون نماینده ولی فقیه در کمیته امداد امام خمینی است. عشق خدمت به محرومین و مستضعفین او را به این وادی کشانده است که توفیق خدمت به صدها هزار محرومی که در سراسر کشور منتظر «امداد امام‌خمینی» هستند را پیدا کند. به طرف خانه او در خیابان ایران می‌رویم همان خیابانی که قلب تپنده اسلام، روح بزرگ خدا در کالبد امت اسلام به هنگام ورود به ایران روزهایی را در این محله خوش درخشید و بساط یک امپراطوری دو هزار و پانصد ساله را با همین مردم کوچه و بازار در هم پیچید. عسگراولادی با لبخند همیشگی پذیرای ما شد. حجم عظیمی از سؤالات در ذهنمان موج می‌زد. به هر تقدیر به یاد شهید مطهری سؤال از او را آغاز کردیم با هم این گفتگو را می‌خوانیم:

* ایام سالگرد شهادت آیه‌الله شهید مطهری است درباره چهره علمی، فقهی و اخلاقی ایشان تاکنون سخن زیاد گفته و نوشته شده است اما از نظر بعد مبارزاتی ایشان کمتر سخن به میان آمده است شما به عنوان فردی که سابقه مبارزاتی طولانی دارید بیان کنید در این خصوص چه می‌دانید؟
** عسگراولادی: با استدعای مغفرت و رحمت از خداوند متعال و علو درجات برای آن شهید بزرگوار باید عرض کنم ایشان را به عنوان یکی از درخشانترین ستارگان آسمان روحانیت اسلام و ایران می‌شناسم زیرا ایشان در یک دست قلم علمی، فلسفی، عرفانی و اخلاقی را در مسیر رشد و تعالی امت پیامبر(ص) داشت و در دست دیگر شمشیر جهاد و مبارزه را در مقابله با جبهه کفر و الحاد و استکبار تقویت می‌کرد.
همان‌طور که حاشیه ایشان بر کتاب روش رئالیسم و تدوین کتاب پر ارزش خدمات متقابل اسلام و ایران و کتاب بس ارزشمند عدل الهی‌شان آگاهی و هشیاری و تعهد در خواننده و شنونده می‌آفریند در صحنه‌های مبارزاتی حوزه و دانشگاه به ویژه بعد از رحلت حضرت آیه‌الله‌العظمی بروجردی(ره) و ظهور ایشان در حرکتهای مبارزاتی جدی زمان بعد ارزشمند وجودی ایشان را نشان می‌دهد.
البته در بعد علمی، فلسفی، عرفانی و اخلاقی ایشان نمی‌خواهم چیزی بگویم و حقاً کسانی که با ایشان هم افق بوده و آگاهی کاملتری دارند باید بیشتر حرف بزنند تا ابعاد ناشناخته وجود این مرد بزرگ روشن‌تر شود.
اما در بعد مبارزاتی شهید مطهری از اعضا موسس اولیه روحانیت مبارز در تهران بوده که اولین سامان مبارزاتی روحانیت در نهضت اسلامی امام رضوان‌الله تعالی علیه در تهران از او است برادران موتلفه که در هیئتهای دینی فعالیتهای دینی، اسلامی و سیاسی داشتند، همواره مورد تشویق ایشان بودند.
ایشان تولی به ولایت فقیه عادل زمان را در طول مبارزاتی چندین ساله با زبان و قلم و عمل و موضعگیریها، پرچمداری می‌کردند و حتی در شرایط اختناق سیاه در بحثها و سخنرانیها اصرار بر نام بردن امام راحل داشتند و با حالت روحانی خاصی در تجلیل از معظم‌له دعای خاصی داشتند (روحی له‌الفداء)
و پس از دستور حضرت امام در تشکیل موتلفه اسلامی و ضرورت داشتن شورای روحانی و تصویب آن از جانب امام(ره) ایشان از اولین شخصیتهای روحانی بودند که از پذیرش مسئولیت استقبال کردند نام ایشان و حضرات آقایان بهشتی و انواری و... نیز در معرفی خدمت امام عرضه شدند و حضرت امام فرمودند هرگاه تماس با من ممکن نبود آنچه این آقایان (مطهری و بهشتی) گفتند عمل کنید زیرا مورد اعتماد من هستند با توجه به این که موتلفه اسلامی تشکلی با ایمان و پر استقامت و جان بر کف در خدمت فقیه عادل و مرجع تقلید و زعیم اسلامی بود و آهنگ ولایت ایشان را لبیک‌گو بودند شورای روحانیت مذکور موقعیت خطیری داشتند و آیه‌الله مطهری در شورای روحانیت و در منبر و سخن صریحترین و جدی‌ترین موضعگیریها را داشتند و رژیم سفاک در شب پانزدهم خردادماه 1342 که امام را در قم دستگیر و به تهران آورد و از مشهد و شیراز و تبریز و تهران نیز بزرگانی از علما و خطبا را دستگیر کرد و در تهران در همان شب آیه‌الله شهید مطهری و حجه‌الاسلام و المسلمین فلسفی را دستگیر و مدتی در زندان نگهداشتند.
صراحت لهجه ایشان و اعلام مواضعی که از سوز سینه ایشان حکایت داشت و به علت شناخت کامل از اسلام ناب محمدی(ص) و تولی راستین به ولایت ائمه معصومین و خطوط انحرافی بود او اسلام و امامت را به خوبی می‌شناخت و افراطها و تفریطها را نیز مورد انتقاد قرار می‌داد و با صراحت خاص مقابله می‌کرد باید اذعان داشت صریح‌اللهجه‌ترین اسلام شناس در صدر انقلاب بود که امام قدس سره‌الشریف درباره خود ایشان و نوشته‌هاشان تایید بی‌نظیری کردند.
البته صراحت لهجه ایشان اسباب موضعگیریهای منحرفین از اسلام ناب و منحرفین از ولایت و امامت می‌شد و تمامی کسانی که در افراط یا تفریط بودند را در مقابل ایشان قرار می‌داد و یک توطئه سامان یافته و دارای ابعاد گسترده برای ترور شخصیت ایشان شکل گرفت که حضرت امام رضوان‌الله تعالی علیه همه آن را خنثی فرمودند ولی همین که از ترور شخصیت ایشان مایوس شدند شخص ایشان را ترور و شهید کردند.
استمرار در مبارزه و استقامت بی‌نظیر و حساب شده ایشان در طول تبعید پانزده ساله امام قدس سره‌الشریف در حوزه، در دانشگاه، در مطبوعات، در حد امکان و در مساجد و هیئتهای دینی استواری خاصی را ثبت کرده است.
و بسیار از برادران و خواهران به خاطر دارند که در طول تبعید بسیاری اتفاق می‌افتاد که ایشان با مناسبت یا حتی بدون مناسبت به وسیله این شعر از امام یاد می‌کردند و با گریه بر روحانیت مجلس می‌افزودند.
آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست
هر کجا هست خدایا به سلامت دارش
و شروع مبارزه مجدد در سال 55 و 56 و 57 نیز با ارتباط ایشان با نجف اشرف صورت می‌گیرد. گرفتن پیامها و الهامات از امام و رساندن به حوزه و روحانیت و موتلفه و دانشگاه و فرهنگیان و ایجاد حرکت و الفت و وحدت و راه انداختن همه با هم کار عمده ایشان بود مطهری مجتهدی در روحانیت و استادی در دانشگاهیان و نماینده امام در موتلفه اسلامی و آموزگاری شایسته در فرهنگیان و چهره‌ای دوست داشتنی در تمامی اقشار مردم بود و شاید علت این که در استقبال از حضرت امام در فرودگاه مهر‌آباد تهران ایشان را به درون هواپیما فرستادند (و این مورد تصویب همه بزرگانی بود که در استقبال حضور داشتند) با ورود ایشان به هواپیما مجتهدی از حوزه‌های علمیه و مبارز جدی از روحانیت و استادی از دانشگاه و فرهنگی از خانواده فرهنگی کشور و محبوبی مورد قبول همه اقشار و مردم کوچه و بازار گویی به استقبال امام راحل رفته بود. استقبال او از امام استقبال همه اقشار مردم بود.
یادم می‌آید در سال 56 یک پیامی از حضرت امام(ره) از نجف به تهران آوردند، این پیام در حقیقت مبارزات سالهای 56 و 57 را بنیان گذاشت شهید مطهری فرمود: آقا پیام داده‌اند، پیام آقا روحی له‌الفداء این است «ریشه شجره خبیثه پهلوی از خاک بیرون است جمع شوید با هم با یک حرکت این شجره خبیثه را از خاک بیرون کشید»!
و همین پیام منشاء حرکتهای جدیدی از جانب روحانیت شد و برنامه‌ریزی نسبتا دقیق‌تری برای سرنگونی شاه خائن و برپایی نظام اسلامی گشت.
خلاصه این که استاد شهید آیه‌الله مطهری اعلی‌الله مقامه در زیر چهره علمی و عرفانی و اخلاقی خود چهره جهاد و مبارزه جدی را پنهان داشت و در واقع اسلام‌شناسی او سبب چنان شخصیتی در او بود که مبارزه و جهاد در راه خدا و فداکاری در مسیر انقلاب اسلامی و حتی سامان دادن برخورد مسلحانه را با رژیم منحط پهلوی وظیفه خود می‌دانست البته دقت و رازداری و استتار لازم را سفارش می‌کرد.
* شما به عنوان نماینده امام راحل و نماینده مقام رهبری شناخته شده‌اید و همواره مورد توجه بوده‌اید بیان کنید از چه زمانی با امام آشنایی پیدا کرده‌اید و انگیزه این آشنایی چه بود؟
** عسگراولادی: اولین آشنایی حقیر در سالهای آخر حیات مبارک مرحوم حضرت آیه‌الله‌العظمی بروجردی و توسط یکی از شاگردان شناخته شده حضرت امام یعنی حجه‌الاسلام والمسلمین آقای شیخ عبد‌الکریم حق‌شناس امام جماعت مسجد امین‌الدوله کوچه غریبان در بازار تهران بود و با معرفی شایسته‌ای که آقای حق‌شناس از معظم‌له داشتند عشق به حاج‌آقا روح‌الله که معلم اخلاق حوزه و مجسمه اخلاق اسلامی در جامعه محسوب می‌شدند را در اعماق وجودم احساس کردم و بعد از رحلت مرحوم آیه‌الله بروجردی توسط آیه‌الله شهید مطهری ابعاد عرفانی وجود امام و مقام علمی ایشان برای جمع برادرانی که با هم در هیئتی به نام موید و هیئت انصار‌الحسین(ع) بودیم آشکارتر شد و با شروع نهضت اسلامی و در مسیر رفت و برگشت به شهر قم یک سفر توفیق همسفری حضرت آیه‌الله مهدوی کنی دست داد و در مسیر قم حدود دو ساعت ایشان معرفی خوبی از حضرت امام بیان فرمودند و توفیق سفر طولانی و تحمیلی حدود سیزده سال زندان در معیت علما و فقها و فضلایی از حوزه به ویژه در معیت آیه‌الله انواری، شناختم رو به کمال رفت و انگیزه این آشنایی را می‌توان شناخت وظیفه و گرفتن آب زلال از سرچشمه پاک و حنیف دانست.
* شما از چه زمانی در مبارزات ملتمان شرکت کرده و حضور شما در مبارزه با چه انگیزه‌ای شروع شد؟
** عسگراولادی: اولین فعالیت در مبارزات اسلامی را شرکت در راهپیمایی بر ضد شکل‌گیری دولت غاصب فلسطین مظلوم در سالهای 1326 و 1327 که به دعوت مرحوم آیه‌الله کاشانی صورت گرفت که سبب درگیری شدید با دژخیمان پهلوی منحوس شد و اولین دستگیری و بازداشت من در سال 1327 در سن شانزده سالگی بود که به دنبال ترور ناموفق شاه خائن در 15 بهمن در دانشگاه اتفاق افتاد که مرحوم آیه‌الله کاشانی دستگیر و به لبنان تبعید شدند و تعداد زیادی از متدینین و گروههایی از دانشگاهیان و احزاب سیاسی زمان نیز دستگیر و زندانی شدند و مبارزه اسلامی ملی ادامه داشت تا حرکت در مسیر ملی شدن صنعت نفت و بازگشت موفقیت‌آمیز مرحوم کاشانی از تبعید و شکل‌گیری دولت ملی و... باز هم انگیزه حضور در مبارزات وظیفه دینی که مرحوم آیه‌الله کاشانی و مرحوم آیه‌الله حاج سیدمحمدتقی خوانساری و مرحوم آیه‌الله صدر و علمای مبارز دیگر معین می‌کردند بود.
البته این دوره از مبارزات با اختلافات ایجاد شده میان نیروهای مذهبی و نیروهای ملی زمان و سوءاستفاده دشمنان و تحمیل کودتای منحوس آمریکایی 28 مرداد و فشار و اختناق فوق‌العاده و تشدید اختلافات به سردی و یاس گرایید که در سال 1341 با حرکت بسیار دقیق حضرت امام رضوان‌الله تعالی علیه مبارزه و نهضت اسلامخواهی شروع شد و در متن مبارزه مراجع تقلید و روحانیت اصیل اسلام بود و در تلاش برای لغو تصویب‌نامه انجمنهای ایالتی و ولایتی که در آن اسلام و قرآن از دین رسمی واحد و قرآن از کتاب الهی واحد حذف می‌شد.
که این مبارزه کوتاه‌مدت بود و به نام مبارزه دو ماهه روحانیت جزوات و کتابهایی هم در کتابخانه‌ها موجود است و به ظاهر دستگاه جبار زمان تسلیم مراجع و روحانیت شد و تصویبنامه انجمنهای ایالتی و ولایتی را لغو کرد ولی حضرت امام قدس سره اصل تصویبنامه و لغو آن را آزمایشی اعلام فرمودند و از اهل ایمان خواستند که ارتباط و آمادگیهای پدید آمده را حفظ نمایند که به زودی دستگاه جبار از تجربه بدست آورده حملات جدیدی را شروع خواهد کرد.
* ممکن است بگویید نمایندگی شما از حضرت امام از چه زمانی بوده و در چه زمینه‌هایی نمایندگی داشته‌اید؟
** عسگراولادی: در اوایل نهضت اسلامی که از جانب حضرت امام در سال 1341 هیئتهای دینی دستور یافتند که در یک تشریک مساعی و ارتباطات لازم قرار گیرند اینجانب همراه دیگر برادران در هیئتی به نام موید با چند هیئت دیگر هماهنگ شدیم و به نام جبهه مسلمانان آزاده اعلام موجودیت شد و از شورای مرکزی آن جبهه به خدمت امام به عنوان نماینده معرفی شدم و در انجام وظیفه در خدمت امام از جانب ایشان به نمایندگی جمع وجوهات و اجازه مصرف مشخص شده افتخار یافتم.
از نظر، زمان اواخر سال 1341 است و پس از شکل‌گیری هیئتهای موتلفه اسلامی نمایندگی شورای مرکزی موتلفه را در خدمت ایشان و نمایندگی معظم‌له در موتلفه اسلامی را مفتخر شدم و پس از پیروزی انقلاب اسلامی در چهاردهم اسفند 1357 به نمایندگی معظم‌له در کمیته امداد و نمایندگیهای خاص دیگری در جاها و موارد خاص را مفتخر شدم که از آن جمله عنوان معتمدین امام در بازار اسلامی و نمایندگی آن حضرت در صندوق تعاون صنفی است.
* اگر اجازه بدهید سوال کنیم، شما در اوایل انقلاب به مجلس اول راه یافتید و رأی بالایی هم داشتید ولی بعد از تصدی شما در وزارت بازرگانی جو درباره شما تغییر کرد و در مجلس دوم و سوم رأی نیاوردید در این باره چه نظری دارید؟ اگر ممکن است یک مقدار هم راجع به وضع زندگی و مالی خودتان بگویید؟
** عسگراولادی: آری قبول دارم که مردم خوبمان در دوره اول مجلس شورای اسلامی مرا با رأی بالای خودشان در خدمت، تشویق کردند و پس از تصدی در وزارت بازرگانی مردم عزیزمان آن قضاوت اولیه را نتوانستند داشته باشند. با عرض معذرت برای پاسخ‌دادن ناگزیر از تقدیم مقدمه‌ای هستم و آن مقدمه شرح حال خدمت در مجلس و چگونگی قبول خدمت در بازرگانی و توجه به شرایط اولیه در پذیرش بازرگانی و شرایط کشور و وزارت بازرگانی در وقت استعفای اینجانب از سمت وزارت!
باید عرض کنم در مجلس اول پس از شروع و گذشت جریانهای اولیه تقاضای عضویت در دو کمیسیون را نمودم یعنی کمیسیونی که خاص نهادها شکل می‌گرفت و کمیسیون بازرگانی را خواستار عضویت شدم و با گذشت مدت کوتاهی برادران در کمیسیون بازرگانی مرا برای پذیرش ریاست کمیسیون بازرگانی تشویق کردند و با سمت مسئول و رئیس کمیسیون بازرگانی در خدمت بودم که سال دوم مجلس اول شروع می‌شد و نمایندگان محترم مجلس با رأی اکثریتشان اینجانب را برای نایب‌رئیس مجلس انتخاب کردند و می‌رفت که کار مجلس شروع شود که چند حادثه مهم و فوق‌العاده یکی پس از دیگری رخ نمود اعلام عدم کفایت بنی‌صدر در مقام ریاست جمهور از جانب مجلس و عزل او از ریاست جمهوری و ترور ناجوانمردانه و خائنانه حضرت آیه‌الله خامنه‌ای (رهبر عزیز انقلاب اسلامی) و انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی و شهادت تعداد معتنابهی از نمایندگان و علماء و مسئولین و شهادت ریاست دیوان عالی کشور آیه‌الله شهید دکتر بهشتی(ره) و به دنبال این همه، انتخابات زودرس ریاست جمهوری و این همه در ظرف یک ماه صورت گرفت و جریان یافت.
اینجانب در وضعی بودم که بزرگانی امر فرمودند که نامزد ریاست جمهوری شوم چون احتمال خطر برای نامزد اصلی یعنی شهید رجایی می‌رفت و در جریان تبلیغ انتخابات منافقین برای ترور شخص اینجانب اقدام کردند و با اینکه تمهید مقدماتی کرده بودند که احتمال نجات از آن مهلکه نبود ولی خداوند اراده داشت که حقیر مهلت بیشتری برای خدمت داشته باشم و حتی در فعالیتهای انتخاباتی هم حضور داشته باشم.
در چنین شرایطی رجایی عزیز رئیس‌جمهور شد و شهید دکتر باهنر را به عنوان نخست‌وزیر معرفی و در تشکیل کابینه، شهید باهنر از اینجانب برای وزارت بازرگانی دعوت کرد و من اعلام کردم از پذیرش معذور هستم زیرا مردم مرا برای نمایندگی به مجلس فرستاده‌اند و نمایندگان مجلس به من عنایت کرده و نیابت ریاست مجلس را به بنده محول کرده‌اند و تازه دارم وظایف معین نیابت را تحویل می‌گیرم از پذیرش عذر خواستم ولی شهید باهنر گفتند با هم نزد آقای رجایی برویم شهید عزیز رجایی رضوان‌الله تعالی علیه وقتی گزارش شهید باهنر و جواب اینجانب را شنید گفت ما می‌خواهیم دشمن را از خوزستان بیرون کنیم و خرمشهر عزیز را آزاد کنیم ولی ریال کافی و ارز لازم را نداریم و انبارها خالی است و به محض اینکه عزیزان ما حمله را آغاز کنند قحطی طبیعی است و تو می‌توانی در بازرگانی جلوی این خطر را بگیری آیا می‌خواهی در مجلس سالم و علیه‌السلام بمانی!؟
اینجانب جواب گذشته را تکرار کردم و اضافه کردم از امام هم باید اجازه بگیرم. شهید رجایی به شهید باهنر گفت: باید هر سه نزد آقای رفسنجانی برویم تا ایشان موضوع را حل کنند و قانع کنند با هم به حضور حجه‌الاسلام والمسلمین رفسنجانی رفتیم و دو شهید بزرگوارمان آنچه بین‌مان گذشته بود گزارش کردند و اینجانب هم توضیحی دادم تا آنجا که یادم هست ایشان بیان کردند تازه فلانی کار را که در هیئت رئیسه تقسیم شده در حال تحویل گرفتن است...
شهید رجایی گفت. پس وزیر بازرگانی چه کسی معرفی شود؟ ما می‌دانیم که فلانی می‌تواند شما هم توصیه کنید که بیاید تا کارها زودتر شروع شود و ایشان به بنده فرمودند ظاهرا چاره نیست و قول دادند که اجازه و رضایت امام را بگیرند و من تسلیم شدم و از شرح زاید عذر می‌خواهم فقط به این نکته اشاره کنم که به دو شهید عزیزمان عرض کردم من به این شرط می‌پذیرم که هر کجا قانون داشتیم من در بازرگانی کشور مطابق قانون عمل خواهم کرد و هر کجا قانون نداشتیم به فقه اسلامی و فتوای امام عمل خواهم کرد و به اختلاف سلیقه‌ها که در دولت مطرح است نمی‌توانم توجه کنم و این شرط حقیر پذیرفته شد و تا زمانی که آن دو شهید حیات داشتند هیچ مشکلی در کار نبود و در دوران چند ماهه دولت آیه‌الله مهدوی کنی هم هیچ مسئله و مشکلی پدید نیامد و در شش ماهه اول دولت آقای مهندس موسوی هم مسئله و مشکلی آشکار نبود و به تدریج اختلاف سلیقه‌ها در دولت رخ نمود و دشمنان داخلی و خارجی هم بر جراحات اختلاف‌نظرها نمک‌پاشی کردند و منافقین شناخته شده و ناشناخته که در ترور شخصی‌ام موفق نشده بودند به ترور شخصیت پرداختند و جو و شرایط دفاع مقدس هم اقتضای هیچگونه دفاعی را از حیث شخصی نمی‌داد و امام راحل قدس ‌سره‌الشریف هم سکوت را توصیه می‌فرمودند چون سلامت انقلاب و رضایت امام و جلوگیری از نگرانی حزب‌الله در میدان دفاع مقدس و مایوس کردن دشمنان انقلاب اسلامی از درگیریهای داخلی اقتضای سکوت و حضور در صحنه‌های خدمت را داشت گرچه هر چه هستیم فدا شویم ولی انقلاب سالم باشد و امام راضی باشند می‌بایست با زبان عمل اعلام کنیم؛
من و دل گر فدا شویم چه باک
غرض اندرمیان سلامت اوست
لذا چون کارهایی که در زمان وزارت بازرگانی می‌بایست برای خدمت به نظام مقدس جمهوری اسلامی انجام شود برخی امکان توضیح برای مردم خوبمان در شرایط جنگ نداشت و برخی توضیح داده می‌شد در آن جو آن طور که باید ممکن نبود.
برخی موارد هم بوده که کوتاهی در توضیح و دفاع است و من قبول دارم به همین دلایل در محضر خداوند برای کسانی که با نیت خیر در این موارد غیبت من را کرده‌اند می‌بخشم و از پروردگار رحیم و غفور هم برای آنها و خودم آمرزش می‌خواهم.
بنده به محضر امت شهید‌پرور عرض می‌کنم شرایط ورود من به بازرگانی این بود که شهید عزیز رجایی می‌گفت می‌خواهیم خوزستان بخصوص خرمشهر را آزاد کنیم انبارها خالی و ارز نداریم و ریال هم به اندازه کافی نیست و خلاصه تو می‌توانی و باید بیایی و وزارت را قبول کنی و بحمد‌الله در شرایط استعفا نه تنها انبارها پر از کالا بود بلکه آقای مهندس موسوی نخست‌وزیر وقت اعلام کرد که این چه بازرگانی است که حدود یکصد کشتی پر از کالا روی آب دریا دارد! فاعتبروا یا اولی‌الابصار
* درباره اختلاف‌نظرها اشاره کردید، با اینکه این مصاحبه طولانی شده و ممکن است خستگی‌آور باشد اگر ممکن است یکی از موارد مهم اختلاف‌نظر را بیان کنید؟
** عسگراولادی: شاید برای بیان مفصل فرصت مناسب نباشد اما باید اجمالاً عرض می‌کنم
حداقل دو نظر رخ می‌نمود یکی اینکه با تمرکز دولتی تولید و تجارت و توزیع خدمات، برای علاج اقدام شود و دیگر اینکه با مشارکت دادن مردم در حد توان مردم، برای معالجه آسیبهای جنگی و محدودیتهای ناشی از محاصرات اقتصادی برویم در این که به نظر اینجانب هر دو دسته صاحبنظران مسئول، قصد خدمت داشتند نمی‌توان تردیدی روا داشت ولی در بسیاری موارد امکان جمع دو نظر با هم نبود و صاحبنظرانی که تمرکز دولتی را می‌پسندیدند از زالوصفتان بخش خصوصی می‌ترسیدند و می‌ترسانیدند و صاحبنظران مشارکت مردمی، زالوصفتی را در بخش دولتی خطرناک‌تر و آسیب‌رسانتر می‌شمردند و می‌گفتند ما در نظام مقدس جمهوری اسلامی وظیفه داریم دولت را مردمی‌تر کنیم نه اینکه با تمرکز و انحصار کامل دولتی، مردم را دولتی کنیم.
البته حضرت امام رضوان‌الله تعالی علیه در همان شرایط در دیدار خاص تصریح فرمودند: «کاری را که مردم می‌توانند بکنند دولت نکند»
و همچنین در پاسخنامه آقای انصاری نظر مبارک امام را داریم که زالوصفتی در بخش دولتی و بازار و خیابان نباید وجود داشته، تصریح فرمودند. البته پیداست که چون تمام یا عمده امکانات تجارت و تولید و توزیع و خدمات در اختیار دولت و دستگاههای دولتی بوده خطر زالوصفتی در دستگاههای اقتصادی دولتی و شبهه دولتی و نهادی چقدر آسیب داشته که مجال تفصیل در این جا نیست ولی می‌توان گفت همین توضیح کوتاه و مجمل می‌تواند کافی باشد چون امروز شرایط کافی برای ارزیابی آن سیاستها مهیا است.

برچسب ها: شهید مطهری
نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات