
کیومرث صفدریان - جانباز نابینا
فرهنگ حجاب و عفاف و فرهنگ برهنگی هر یک مظهر و نماینده نوعی تفکر و تمدن به شمار میروند که با یکدیگر کاملا متفاوت بوده به گونهای که یکی مبتنی به بینش توحیدی و جهانبینی الهی بوده و دیگری مبتنی بر اصول تفکر امانیزم (انسان محور) لیبرالیزم استوار بوده یکی تکیه بر وحی و بعثت و انبیا داشته و دیگری تکیه به رأی و نظرش مستقل از جریان وحی دارد از درون یکی بندگی و عفاف و حجاب بیرون میآید و از میان تفکر دیگری عصیان، برهنگی، حیوان صفتی، تقابل میان این دو فرهنگ تقابل میان تفکر خدامحوری و انسانمحوری است از این مسئله که گذر کنم حجاب در فرهنگ و تمدن اسلامی از ارزش و جایگاه والایی برخوردار بوده به طوری که خداوند حکم همه مردم را به آن امر کرده و قرآن کریم و اسلام به عنوان عالیترین برنامه زندگی حداقل از پوشش را برای همه براساس عزت و شرف و مصلحت بشر واجب فرموده است اما متأسفانه برخی از افراد این حکم خداوند را عمل نمیکنند و از مسیر حقیقی کمال منحرف نشده و طریقه عصیان را پیشه میکنند بیشک آگاهی نسبت به علل عدم رعایت حجاب از سوی ناقضین آن به ما کمک خواهد کرد تا بهتر با آن به مقابله پردازیم به درستی اشکال در چیست؟ مشکل را باید در کجا جستجو کرد؟ آیا اشکال در شیوه تبلیغ است؟ یا در نظام تعلیم و تربیت؟ یا اینکه در بیان فلسفه حجاب برای نوجوانان تاکنون موفق نبودهایم. نقش خانه و خانواده، مدرسه و جامعه چگونه است و از طرف دیگر تأثیر اشاعه فرهنگ اخلاق و تمدن غرب به عنوان یک فرهنگ استکباری که از اساس و بنیاد با فرهنگ دینی در تعارض است تا چه حد بوده؟ در این ارتباط تجربۀ تلخ آندولس را بخاطر بیاورید که دشمن چگونه از ترویج فساد و فحشا به صورت یک سلاح استراتژیک از این عوامل مهمتر بود، میتواند تاثیر بیشتری را در مسئله حجاب بر جای گذارد شاید طرح این سئوال ما را بهتر به اصل بحث رهنمون سازد که اساساً چرا حجاب در جامعه اسلامی باید به عنوان یک مسئله اجتماعی درآید هر چند که برای بیان و تبیین آن بتوان علل اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی متعددی را ذکر کرد و با انجام کارهای تحقیقاتی برخی از آنها را بهتر ساخت. لیکن نکته حائز اهمیت این است که تا حد زیادی علل بیحجابی به مبانی نظری و نظام فکری برخی بازگشت میکند بدینصورت که متأسفانه اندیشه برخی از مسلمانان دچار نوعی التقاط با دیگر اندیشها شده است و این آشفتگی نظری موجب آشفتگی در عمل فردی و جمعی آنان شده به عبارت دیگر اندیشه منبعث از کتاب و سنت نوعی زندگی، هنر، پوشش، معماری و اخلاق را میسازد و حال اینکه تفکر دیگر نوع و سبک و شیوه دیگری از زندگی را ارائه میکند و این چنین است که بخشی از جامعه شکل و معنای دیگری از زندگی را سامان میدهند و ترویج میکنند و نظر به اینکه زادگاه و مروج اصل اینگونه بینشها، دنیای غرب بوده، نوعی رویارویی میان دو جریان فرهنگی پدید میآید. ضمن اینکه تمدن غرب از بینش الهی بشدت احساس خطر کرده و تفکر دینی را تهدیدی علیه خود میبیند علاوه بر این غرب در اشاعه فرهنگ برهنگی اهداف اقتصادی را نیز دنبال میکند بدین ترتیب که در پرتو رواج ارزش و اخلاق خود چرخهای اقتصادی را به گردش در میآورد و بر این مبنا زنان و مردان مسلمان باید مصرف کنندۀ کالاها و تولیدات کارخانههای آنها گردیده لوازم آرایش و مدلهای لباسشان را مصرف کرده و از این طریق سودهای سرشاری را به جیبشان سرازیر گردانند اما این امر در صورتی امکانپذیر است که حجاب از جامعه اسلامی به طور کامل کنار رود زیرا حجاب سد و مانع بزرگی به شمار میرود. آنان خوب میدانند که با تفکر ژرفی که در ورای آن قرار گرفته نمیتوانند به اهداف اقتصادی خود دست یابند.
لذا آنها مبارزه جدی و عملی را علیه حجاب صورت دادهاند. البته ماجرا تنها به همین جا ختم نمیشود و دشمن اهداف گسترده زیادی را دنبال میکند. اهداف سیاسی، استعماری و... که برای رسیدن به آنها باید ابتدا افکار زنان و مردان تغییر یافته و پس از آن دیگر ابعاد زندگی به خودی خود تغییر خواهد یافت بنابراین در اینجا تا حد زیادی وظیفه و رسالت ما روشن میشود و آن بسط و گسترش هرچه بیشتر فرهنگ و تمدن اسلامی است. در این راستا نظام تعلیم و تربیت از جایگاه ویژهای برخوردار است نباید از نهاد خانواده غافل شویم رویکرد به بنیانهای نظری اسلامی حجاب یک اصل است یک ارزش است و بالاتر از همه اینها حکم خداوند است که باید آن را حفظ و پاسداری کنیم.