
انتظار از دیدگاه امام خمینی
الف) احیای هویت اسلامی مسلمانان
حضرت امام با توجه به شناخت عمیقی که از وضعیت اجتماعی - سیاسی مسلمانان در عصر حاضر داشتند، احیای هویت اسلامی و بازگشت به خویشتن را تنها راه تجدید عظمت و قدرت اسلام و مسلمانان در جهان دانسته و این موضوع را سرلوحه دعوت خویش قرار دادند:
"من به صراحت اعلام میکنم که جمهوری اسلامی با تمام وجود، برای احیای هویت اسلامی مسلمانان در سراسر جهان سرمایهگذاری میکند و دلیلی هم ندارد که مسلمانان جهان را به پیروی از اصول قدرت در جهان دعوت نکند و جلوی جاه طلبی و فزون طلبی صاحبان قدرت، پول و فریب را نگیرد".(1)
ب) زمینهساز قدرت اسلامی
از آن جا که انتظار موعود و یا به عبارتی انتظار تحقق وعده الهی در حاکمیت جهانی دین اسلام میتواند در احیای هویت اسلامی مسلمانان و مقابله با روحیه خود باختگی و احساس حقارت در مقابل فرهنگ و تمدن غرب بسیار موثر باشد، حضرت امام با ژرف اندیشی تمام، احیای فرهنگ انتظار را به عنوان یکی از ارکان مهم احیای هویت اسلامی و وسیلهای برای تحقق دوباره قدرت و شوکت گذشته مسلمانان در جهان مد نظر قرار داد و در یکی از بیانات خود که در اولین سال استقرار نظام اسلامی ایراد کردند ضمن بیان مفهوم "انتظار فرج" وظیفه منتظران قدوم حضرت صاحب الامر(ع) را چنین بر شمردند:
"همه ما انتظار فرج داریم و باید در این انتظار، خدمت کنیم. انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و ما باید کوشش کنیم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پیدا کند و مقدمات ظهور - انشاءالله - تهیه بشود".(2)
چنان که ملاحظه میشود در مفهومی که حضرت امام (ع) از "انتظار" ارائه میدهند نه تنها از سکون و سکوت و تن دادن به وضع موجود خبری نیست، بلکه صحبت از تلاش و کوشش برای تحقق قدرت اسلام و آماده شدن زمینه ظهور است که این، با تصوری که سالها سعی میشد از "انتظار" در اذهان مردم ترسیم شود بسیار فاصله دارد.
ج) تکلیفگرایی
حضرت امام(ع) در برهههای مختلف انقلاب اسلامی به منظور آماده ساختن مردم برای مقابله با مشکلات و خطراتی که انقلاب و نظام نوپای اسلامی را تهدید میکرد، مفهومی که خود از انتظار داشتند تاکید میفرمودند و مردم را به پایداری و تلاش بیشتر فرا میخواندند:
"من امیدوارم که - انشاءالله - برسد روزی که آن وعده مسلم خدا تحقق پیدا کند و مستضعفان مالک ارض بشوند. این مطلب وعده خداست و تخلف ندارد، منتها آیا ما درک کنیم یا نکنیم، آن به دست خداست، ممکن است در یک برهه کمی وسایل فراهم شود و چشم ما روشن بشود به جمال ایشان. این چیزی که ما در این وقت، در این عصر وظیفه داریم، این مهم است. همه انتظار داریم وجود مبارک ایشان را، لکن با انتظار تنها نمیشود، بلکه با وضعی که بسیاری دارند، انتظار نیست. ما باید ملاحظه وظیفه فعلی شرعی - الهی خودمان بکنیم و باکی از هیچ امری از امور نداشته باشیم. کسی که برای رضای خدا - انشاءالله - مشغول انجام وظیفه است، توقع این را نداشته باشد که مورد قبول همه است. هیچ امری مورد قبول همه نیست. کار انبیا هم مورد قبول همه نبوده است، لکن انبیا به وظایفشان عمل کردند و قصور در آن کاری که به آنها محول شده بود نکردند، گر چه مردم اکثرا گوش ندادند به حرف انبیا. ما هم آن چیزی که وظیفهمان هست عمل میکنیم و باید بکنیم گر چه بسیاری از این عمل ناراضی باشند یا بسیاری هم کارشکنی بکنند".(3)
3 - تفسیرهای متفاوت از مفهوم انتظار و موضعگیری امام علیه آنها
الف - به دعا اکتفا نمودن
رهبر فقید انقلاب اسلامی در یکی از بیانات خود برداشتهای متفاوتی را که از موضوع "انتظار فرج" شده است، دسته بندی کرده و به شرح زیر مورد نقد و بررسی قرار میدهند:
اولین دیدگاه در باب موضوع "انتظار فرج"، که حضرت امام به طرح آن میپردازند، دیدگاه کسانی است که تکلیف مردم در زمان غیبت را تنها دعا برای تعجیل فرج حضرت حجت - عجلالله تعالی فرجه - میدانند. ایشان میفرماید:
"بعضیها انتظار فرج را به این میدانند که در مسجد، در حسینیه، در منزل بنشینند و دعا کنند و فرج امام زمان(ع) را از خدا بخواهند. اینها مردم صالحی هستند که یک هم چو اعتقادی دارند، بلکه بعضی از آنها را که من سابقا میشناختم بسیار مردم صالحی بود، یک اسبی هم خریده بود، یک شمشیری هم داشت و منتظر حضرت صاحب (ع) بود. اینها به تکالیف شرعی خودشان هم عمل میکردند و نهی از منکر هم میکردند و امر به معروف هم میکردند، لکن همین. دیگر غیر از این، کاری ازشان نمیآمد و فکر این هم که یک کاری بکنند نبودند".(4)
ب) عدم مسئولیتگرایی
دیدگاه دومی که حضرت امام بدان اشاره میکنند بسیار شبیه به دیدگاه اول است با این تفاوت که در دیدگاه دوم به طور کلی وظیفهای که هر فرد مسلمان نسبت به جامعه خود دارد به فراموشی سپرده شده و حتی از امر به معروف و نهی از منکر هم غفلت شده است:
"یک دسته دیگری بودند که انتظار فرج را میگفتند: این است که ما کار نداشته باشیم به این که در جهان چه میگذرد، بر ملتها چه میگذرد، بر ملت ما چه میگذرد. به این چیزها ما کار نداشته باشیم. ما تکلیفهای خودمان را عمل میکنیم، برای جلوگیری از این امور هم خود حضرت بیایند - انشاءالله - درست میکنند. دیگر ما تکلیفی نداریم، تکلیف ما همین است که دعا کنیم ایشان بیایند و کاری به کار آن چه در دنیا میگذرد یا در مملکت خودمان میگذرد نداشته باشیم.
اینها هم یک دستهای، مردمی بودند که صالح بودند".(5)
امام راحل(ره) در ادامه بیانات شان به نقد و بررسی دو دیدگاه یاد شده پرداخته و میفرمایند:
"ما اگر دست مان میرسید، قدرت داشتیم باید برویم تمام ظلمها و جورها را از عالم برداریم. (این) تکلیف شرعی ماست، منتها ما نمیتوانیم. این که هست این است که حضرت عالم را پر میکند از عدالت، نه شما دست بردارید از این تکلیف تان، نه این که شما دیگر تکلیف ندارید".(6)
ج) واگذاشتن اصل انجام امر به معروف و نهی از منکر
سومین برداشت نادرست از مفهوم انتظار فرج، برداشت کسانی است که به استناد روایاتی، از جمله "حضرت قائم - اروحنا له الفداء - زمانی ظهور میکنند که دنیا پر از فساد و تباهی شده باشد". آنان میگویند: ما نباید در زمان غیبت با انحرافها و مفاسدها که در جامعه وجود دارد کاری داشته باشیم، بلکه باید جامعه را به حال خود بگذاریم تا زمینه طبیعی ظهور حضرت فراهم شود. امام در تببین این فکر و برداشت، میفرماید:
"یک دستهای میگفتند که خوب، باید عالم پر از معصیت بشود تا حضرت بیاید. ما باید نهی از منکر نکنیم، امر به معروف هم نکنیم تا مردم هر کاری میخواهند بکنند، گناهان زیاد بشود که فرج نزدیک بشود".(7)
د) گسترش ناهنجارها
دیدگاه چهارم به شکلی افراطیتر همان برداشت گروه سوم را مطرح ساخته و قایل به این است که: ما نه تنها نباید جلوی معاصی و گناهانی که در جامعه وجود دارد بگیریم، بلکه باید به آنها دامن بزنیم تا زمینهی ظهور حضرت حجت(ع) هر چه بیشتر فراهم شود. گفتار امام(قدس سره) را با هم میخوانیم:
"یک دستهای از این بالاتر بودند میگفتند: باید دامن زد به گناهها، دعوت کرد مردم را به گناه تا دنیا پر از جور و ظلم شود و حضرت(ع) تشریف بیاورند. این هم یک دستهای بودند که البته در بین این دسته منحرفهایی هم بودند، اشخاص ساده لوح هم بودند، منحرفهایی هم بودند که برای مقاصدی به این [نظریهی منحرف] دامن میزنند".(8)
حضرت امام(قدس سره) دو دیدگاه اخیر را به شدت مورد انتقاد قرار داده و در ادامه سخنانشان میفرمایند:
"یعنی خلاف ضرورت اسلام، خلاف قرآن نیست، این معنا که ما دیگر معصیت بکنیم تا حضرت صاحب بیاید! حضرت صاحب که تشریف میآوردند برای چه میآیند؟ برای این که گسترش بدهند عدالت را، برای اینکه حکوت را تقویت کنند، برای این که فساد را از بین ببرند. ما برخلاف آیات شریفهی قرآن دست از نهیازمنکر برداریم، دست از امربه معروف برداریم و توسعه بدهیم گناهان را برای این که حضرت بیایند. حضرت بیایند چه بکنند؟ حضرت میآیند همین کارها را بکنند. الان دیگر ما هیچ تکلیفی نداریم؟ دیگر بشر تکلیفی ندارد، بلکه تکلیفاش این است که دعوت کند مردم را به فساد!؟ به حسب رای این جمعیت - که بعضیهای شان بازی گرند و بعضیشان نادان - این است که ما باید بنشینیم دعا کنیم به صدام! هرکسی نفرین به صدام کند خلاف امر کرده است. برای این که حضرت دیر میآیند... ما باید دعاگوی آمریکا باشیم و دعاگوی شوروی باشیم؟ و دعاگوی اذنابشان از قبیل صدام باشیم و امثال اینها که اینها عالم را پر کنند از جور و ظلم، [تا این که] حضرت تشریف بیاورند! بعد حضرت تشریف بیاورند چه کنند؟ حضرت بیایند که ظلم و جور را بردارند، همان کاری که ما میکنیم و ما دعا میکنیم که ظلم و جور باشد، حضرت میخواهند همین را برش دارند".(9)
آخرین دیدگاهی که حضرت امام(قدس سره) در بیانات خود بدان میپردازند، دیدگاه کسانی است که هر اقدامی برای تشکیل حکومت در زمان غیبت را خلاف شرع دانسته و عقیده دارند که این عمل با نصوص روایات مغایر است ایشان میگویند:
"یک دستهی دیگری بودند که میگفتند که: هر حکومتی اگر در زمان غیبت محقق بشود، این حکومت باطل است و برخلاف اسلامی است. آنها مغرور بودند. آنهایی که بازیگر نبودند مغرور بودند به بعضی روایاتی که وارد شده است بر این امر که هر علمی بلند شود قبل از ظهور حضرت، آن علم، علم باطل است. آنها خیال کرده بودند که نه، هر حکومتی باشد، در صورتی که آن روایات که هرکس علم بلند کند... علم مهدی، به عنوان "مهدویت" بلند کند. حالا ما فرض میکنیم که یک همچو روایاتی باشد، آیا معنایش این است که ما تکلیفمان دیگر ساقط است؟"(10)
ایشان در ادامه کلامشان نتایج چنین دیدگاهها را بررسی کرده و میفرمایند:
"این که میگوید: حکومت لازم نیست، معنایش این است که هرج و مرج باشد. اگر یک سال حکومت در یک مملکتی نباشد، نظام در یک مملکتی نباشد، آن طور فساد پر میکند مملکت را که آن طرفاش پیدا نیست. آن که میگوید: حکومت نباشد معنایش این است که هرج و مرج بشود، همه هم را بکشند، همه به هم ظلم کنند برای این که حضرت بیاید. حضرت بیاید چه کند؟ برای این که رفع کند این را. این یک آدم اگر سفیه نباشد، اگر مغرض نباشد، اگر دست سیاستی این کار را نکرده باشد که بازی بدهد ماها را که ما کار به آنها نداشته باشیم، آنها بیایند هر کاری بخواهند انجام بدهند، این باید خیلی آدم نفهمی باشد".(11)
و در ادامه اضافه میکنند:
"اینهایی که میگویند که هر علمی بلند بشود... خیال کردند که هر حکومتی باشد. این برخلاف انتظار فرج است. اینها نمیفهمند چی دارند میگویند. اینها تزریق کردند بهشان که این حرفها را بزنند. [آنها] نمیدانند دارند چی چی میگویند. حکومت نبودن، یعنی این که همهی مردم به جان هم بریزند، بکشند هم را، بزنند هم را، از بین ببرند، برخلاف نص آیات الهی رفتار بکنند. ما اگر فرض میکردیم دویست تا روایت هم در این باب داشتند، همه را به دیوار میزدیم برای این که خلاف آیات قرآن است. اگر هر روایتی بیاید که نهی از منکر را بگوید نباید کرد،این را باید به دیوار زد. این گونه روایت قابل عمل نیست و این نفهمها نمیدانند دارند چی میگویند".(12)
حضرت امام(قدس سره) در پایان بررسی دیدگاههای یاد شده، دیدگاه خود در باب مفهوم انتظار فرج را به صراحت مطرح کرده و میفرمایند:
"البته این پرکردن دنیا را از عدالت، این را ما نمیتوانیم بکنیم. اگر میتوانستیم میکردیم، اما چون نمیتوانیم بکنیم ایشان باید بیایند. الان عالم پر از ظلم است، شما یک نقطه هستید در عالم. عالم پر از ظلم است، ما بتوانیم جلوی ظلم را بگیریم، باید بگیریم، تکلیفمان است. ضرورت اسلام و قرآن تکلیف ما کرده است که باید برویم همه کار را بکنیم. اما نمیتوانیم بکنیم، چون نمیتوانیم بکنیم باید او بیاید تا بکند، اما باید فراهم کنیم کار را. فراهم کردن اسباب این است که کار را نزدیک بکنیم. کار را همچو بکنیم که مهیا بشود عالم برای آمدن حضرت (ع)".(13)
فرمایش امام راحل یادآور این حدیث نبوی است که:
"یخرج ناس من المشرق فیوطئون للمهدی سلطانه، مردمی از مشرق زمین به پا میخیزند و زمینه را برای برپایی حکومت مهدی آماده میسازند".(14)
آری انتظار در قاموس امام خمینی(قدس سره) مفهومی جز آمادگی فردی و اجتماعی برای برپایی "دولت کریمهی" حضرت ولیعصر - ارواحناله الفداء - ندارد و این همان است که در فرهنگ شیعی بدان اشاره شده و روایات معصومین(ع) بدان پرداخته است.
این جاست که هر پژوهشگر منصفی بر نقش عظیم حضرت امام در احیای اندیشه انتظار اذعان نموده و اقرار خواهد کرد که هیچ حرکتی در طول قرون گذشته به اندازهی حرکت رهاییبخش امام راحل، در زمینهسازی ظهور حضرت حجت - عجلالله تعالی فرجه - تاثیر نداشته است.