من میگویم: هم وحدت؛ هم خلوص
دیدار دانشجویان با رهبر انقلاب در مرداد ماه سال 89 به تبیین یک بحث کلیدی انجامید و آن جدال بین وحدت و خلوص بود. در فضای بعد از فتنه برخی معتقد بودند هر روز که از عمر انقلاب میگذرد، غربال انقلاب دانه ریزتر میشود و در واقع انقلاب به خلوص بیشتری میرسد و اکنون پس از فضای فتنهگون باید درصدد حذف ناخالصیهای دیگر بود و در مورد نقشآفرینی آنها هشدار داد. این نگاه به "خلوص" شهرت پیدا کرد. از سوی دیگر، رهبری مدام بر ضرورت "وحدت" تکیه میکردند و طبیعی بود که این دو رویکرد پارادوکسیکال به نظر برسند. این دو دعوی که ناظر به دو گزاره "خلوص" و "وحدت" بود، از سوی دانشجویان محضر رهبر انقلاب عرضه شد و ایشان پاسخی قابل توجه و درخور تأمل دادند و در واقع بین خلوص و وحدت جمع کردند.
ایشان فرمودند: «یک سؤال دیگر این است که بعضىها میگویند وحدت، بعضىها میگویند خلوص؛ شما چه میگوئید؟ من میگویم هر دو.» و بعد این مسئله را این گونه توضیح دادند که:«خلوص که شما مطرح میکنید - که ما بایست از فرصت استفاده کنیم و حالا که غربال شد، یک عدهاى را که ناخالصى دارند، از دائره خارج کنیم - چیزى نیست که با دعوا و کشمکش و گریبان این و آن را گرفتن و با حرکت تند و فشارآلود به وجود بیاید؛ خلوص در یک مجموعه که اینجورى حاصل نمیشود؛ ما به این، مأمور هم نیستیم.»
اینجورى نیست که شما بیائید افراد ضعیفالایمان را از دائره خارج کنید/ دائره خلّصین را توسعه بدهید
رهبر انقلاب برای روشنتر شدن مسئله به شرایط صدر اسلام اشاره کردند و فرمودند:«در صدر اسلام، خوب، با پیغمبر اکرم یک عده بودند؛ سلمان بود، اباذر بود، ابىّبنکعب بود، عمار بود، کى بود، کى بود؛ اینها درجهى اول و خالصترینها بودند؛ عدهاى دیگر از اینها یک مقدارى متوسطتر بودند؛ یک عدهاى بودند که گاهى اوقات پیغمبر حتّى به اینها تشر هم میزد. اگر فرض کنید پیغمبر در همان جامعهى چند هزار نفرى - که کار خالصسازى خیلى آسانتر بود از یک جامعهى هفتاد میلیونى کشور ما – میخواست خالصسازى کند، چه کار میکرد؟ چى برایش میماند؟ آن که یک گناهى کرده، باید میرفت؛ آن که یک تشرى شنفته، باید میرفت؛ آن که در یک وقتى که نباید از پیغمبر اجازه مرخصى بگیرد، اجازه مرخصى گرفته، باید میرفت؛ آن که زکاتش را یک خرده دیر داده، باید میرفت؛ خوب، کسى نمیماند.»
ایشان ادامه دادند:«امروز هم همین جور است. اینجورى نیست که شما بیائید افراد ضعافالایمان را از دائره خارج کنید، به بهانه اینکه میخواهیم خالص کنیم؛ نه، شما هرچه میتوانید، دائره خلّصین را توسعه بدهید؛ کارى کنید که افراد خالصى که میتوانند جامعه شما را خالص کنند، در جامعه بیشتر شوند؛ این خوب است. از خودتان شروع کنید؛ دور و بر خودتان، خانواده خودتان، دوستان خودتان، تشکل خودتان، بیرون از تشکل خودتان. هرچه میتوانید، در حوزه نفوذ تشکل خود، براى بالا آوردن میزان خلوصهاى فردى و جمعى تلاش کنید؛ که نتیجه آن، خلوص روزافزون جامعه شما خواهد شد. راه خالص کردن این است.»(بیانات در دیدار دانشجویان در یازدهمین روز ماه رمضان 31/5/89)
این پرسش و پاسخ در حالی صورت پذیرفت که در شرایط آن روز از هاشمی، مشایی و طیف قالیباف با عنوان بانیان احتمالی فتنه دوم و کسانی که باید برای خالصتر شدن جبهه انقلاب کنار گذاشته شوند، سخن به میان میآمد. در این میان طبیعی بود که هر جریان تمام تلاش خود را به کار بندد تا انگشتهای اشاره را به طرف دیگر برگرداند و این در واقع سرآغازی شد بر موج جدید اتهامزنیها و فضاسازیها. مشکل صرفا عجله در شناسایی عوامل فتنه دوم و مواجهه صریح با آنها نبود؛ بلکه یک مشکل "فتنه دوم سازی" بود. مسئله "فتنه دوم" بهانهای شد برای برخی تصفیه حسابهای سیاسی و برخی قدرتطلبیها تا فضای سیاسی جامعه بیش از پیش به سوی تخریب و تخطئه میل کند؛ هر جریان، جریان دیگر را متهم کند و متقابلا نیز مورد اتهام قرار گیرد و جز دعواهای بیحاصل نتیجهای حاصل نشود.
میخواهند مردم را نسبت به مسئولین بیاعتماد کنند
رهبر انقلاب یکی از دلایل عمده اینکه وضعیت نخبگان جامعه این گونه میشود و جدالهای بیحاصل و غیر اصولی در فضای سیاسی رایج میشود را نشناختن پازل دشمن و متوجه نبودن نسبت به عواقب کنشهای سیاسی دانستند. ایشان بارها و بارها در موارد مختلف توصیه کردند که جریانات سیاسی از منظر نظام و مبانی نظام به عرصه سیاسی بنگرند؛ نه از منظر منافع و اهداف خاص سیاسی خود.
رهبر انقلاب شهریور ماه سال جاری در دیدار با اعضای مجلس خبرگان به همین مسئله اشاره کردند و فرمودند:«دشمن الان چه کار دارد میکند؟ یکى از مهمترین یا شاید بتوانم بگویم مهمترین کارى که دشمن میکند، دو قلم کار است: یک قلم، جدا کردن مردم از نظام، یک قلم جدا کردن مردم از بیّنات دین و اصول دین و واضحات احکام اسلامى و شریعت اسلامى است. این دو تا قلم کارى است که اینها دارند انجام میدهند. درست هم فهمیدهاند؛ چون پشتوانهى نظام، مردمند. میدانند که اگر مردم را از نظام جدا کردند، نظام بىپشتوانه خواهد شد؛ لذا سعى میکنند مردم را از نظام جدا کنند.»
ایشان به نحوه این اجرایی کردن این اهداف اشاره کردند و در این باب فرمودند:«چه جورى؟ بىاعتماد کنند. یک کارِ واضح؛ بىاعتماد کنند: مردم را به مسئولین بىاعتماد کنند. مسئولین هرچه کار بکنند، هرچه تلاش بکنند، هرچه تحرک نشان بدهند، هرچه کارهاى خوب بکنند، یک تفسیر بدى در رادیوهاى بیگانه و در تبلیغات بیگانه وجود دارد که اگر انسان این رادیوها را نگاه کند، این به طور واضح مشاهده میشود.»
نباید به خاطر یک عملکردى در یک گوشهاى، مسئولین نظام را در چشم مردم بیاعتبار کرد
رهبر انقلاب به موضع امام در خصوص کارگزاران نظام اشاره کردند و افزودند:«بنده هم از همه دولتها به این حیث، دفاع کردم، باز هم دفاع میکنم.» ایشان تأکید کردند:«نباید به خاطر یک عملکردى در یک گوشهاى، مسئولین نظام را اعم از قوه مجریه یا قوه مقننه یا قوه قضائیه، در چشم مردم بىاعتبار کرد. چون مردم اگر چنانچه احساس کردند که این دستگاههاى عظیم نمیتوانند مورد اعتماد قرار بگیرند، امید مردم از بین خواهد رفت. فکر این را باید بکنند.»
این چیزهایی که میگویید، خلاف حق است
بیانات رهبر انقلاب خیلی مهم و کلیدی بود. ایشان برای اینکه برخی گمان نکنند رهبری صرفا مصلحتسنجی میکنند و بعد بگویند امام کمتر مصلحتاندیشی میکرد، به صراحت فرمودند:«انصافاً خلاف حق هم هست؛ یعنى این چیزهائى که گاهى اوقات گفته میشود، خلاف حق است. خب ما داریم مىبینیم اوضاع و احوال را و از بطون کار آشنا هستیم؛ خیلى تلاش دارد میشود؛ تلاش مؤمنانه و مخلصانه؛ انسان این را مشاهده میکند. پیشرفتهائى هم که مشاهده میشود - هى گفته میشود پیشرفتهاى کشور، پیشرفتهاى کشور - اینها همین طور با نشستن کنج خانه و بیکارى مسئولین که به دست نمىآید؛ با تلاش مسئولین اینها به دست مىآید. تلاش دارد میشود؛ انصافاً تلاش میشود. دشمن میخواهد این حالت را از بین ببرد.»
ایشان با اشاره به خواست دشمن افزودند:«دشمن میخواهد این حالت اعتماد مردم به مسئولین نظام را سست کند تا مردم احساس کنند نمیشود به دولتشان اعتماد کنند؛ به قوه قضائیهشان، به مجلسشان نمیشود اعتماد بکنند؛ اینها را در چشم مردم خراب کنند. این خطاست. این یک قلم کار دشمن است که این را باید فهمید.» رهبر انقلاب کسانی که در این راستا عمل میکنند را تکمیل کننده پازل دشمن دانستند. ایشان فرمودند:«نباید با دشمن همصدا شد، نباید جدول دشمن را پر کرد، پازل دشمن را تکمیل کرد، صداى دشمن را در داخل بازتاب داد؛ اینها را باید مراقبت کرد.»
سکه رایج شدن روش امام و راه انقلاب مسئله اصلی است
مقام معظم رهبری به مسائلی که مهم و اصلی میدانند اشاره کردند. ایشان رأی با اهمیت و تأثیرگذار مردم در انتخابات 88 به شعارهای انقلاب و شعارهای اسلامی را مورد توجه قرار دادند و این همه را نشانه بیداری مردم دانستند. ایشان درخصوص موفقیت ملت فرمودند:«شعارهاى انقلاب، امروز زنده است. حرفهاى امام، امروز حرفهاى رائج است؛ سکه رائج است. کسانى که میخواهند در بین مردم سرى بلند کنند، حرفهاى امام را تکرار میکنند؛ خودشان را مستند به امام نشان میدهند. یک روز خلاف این بود؛ یک روزى که چندان دور نیست از ما، کسانى بودند که تظاهر میکردند به مخالفت با امام؛ رفتند گفتند انقلاب دفن شد! صریحاً اعلام کردند. عدهاى گفتند که بایستى مردم را از خدا جدا کرد! اینها را صریح پشت بلندگو آن روز میگفتند. امروز جرأت نمیکنند اینها را بگویند. امروز آن کسانى که با مردم میتوانند حرف بزنند، تریبون دارند - یا از هر وسیلهاى استفاده میکنند - دم از امام و دم از انقلاب و دم از شعارهاى امام میزنند؛ حالا با شیوههاى خاص. این خیلى مهم است. این نشاندهنده این است که سکهى رائج در کشور و روش مقبول، روش امام است و راه انقلاب است. این خیلى چیز بزرگى است.»
مسائل فرعی نباید ملاک موافقت و مخالفت قرار گیرد
رهبر انقلاب در ادامه باز هم توصیه کردند متوجه مسائل اصلی باشید و این قدر مسائل فرعی و جدالهای بیحاصل را بزرگ نکنید. ایشان فرمودند:«مسائل اصلى را باید شناخت و مسائل فرعى را اصلى نکرد؛ نه اینکه مطرح نکرد؛ نه، مسائل فرعى هم باید طرح شود؛ همه جزئیات باید طرح شود؛ اما اصلى نشود و ملاک مخالفت و موافقت قرار نگیرد. ملاک موافقت و مخالفت، صراط مستقیم حق است، اسلام است، تشرع است، تدین است، پایبندى به مبانى انقلاب است، پایبندى به آرزوهاى امام و اهدافى است که امام ترسیم کردند؛ مقابله با مستکبرین است، بدبین بودن به مستکبرین است. یعنى بدانیم که دشمن ما کیست. اینجور نباشد که ما با رفیق و برادر خودمان که مثلاً اینجا نشسته، بنا کنیم مخالفت، اما دلمان با آن مستکبر، با آن بىحیاى مخالف همراه باشد، از او کمک بخواهیم، به او اعتماد کنیم؛ اینجورى نباشد.»(بیانات در دیدار اعضای خبرگان 25/6/89)
رهبر انقلاب در واقع باز هم اینجا ملاکهایی که متأسفانه برای مخالفتها و موافقتها رایج شده است را غیر اصولی میدانند و معتقدند مسائل دیگری را باید معیار مرزبندیها قرار داد. یکی از مشکلات فضای سیاسی کشور مشخص نبودن عمق تئوریک و مبنای واقعی مرزبندیها و صفبندیهاست. اینکه واقعا گروههای مختلفی که روز و شب به هم میتازند، دعوایشان از کجا آغاز میشود؟ در کدام اصل مبنایی اختلاف نظر دارند؟ وجه افتراق و اشتراک تئوریک آنها کجاست؟ و...
برخی از روی جهالت و غفلت دم از تفرق میزنند
جالب اینکه رهبر انقلاب سال قبل از این هم در دیدار اعضای مجلس خبرگان همین مسائل را مورد توجه قرار دادند. ایشان فرمودند:»«یکى از خطوط کارى اصلى دشمن، همین مسئلهى تفرقه است.» رهبر انقلاب با اشاره به حضور گسترده مردم در راهپیماییها و مناسبتهای مختلف فرمودند:«اینها همه نشانه وحدت است؛ نشانه همدلى مردم است؛ نشانهى این است که یک مرکز مشترکى وجود دارد که مردم علىرغم اختلافات جزئى و فرعىاى که با هم دارند، در گرایش و انتماء به این اصل، متفقاند؛ دلشان متوجه این مرکز است؛ که این مرکز هم دین است، اصول اسلامى است، ارزشهاى والاست، دین خداست. این، خیلى چیز مهمى است»
ایشان باز هم باب گلایهها را گشودند و فرمودند:«خوب، همه باید در مقابل این وحدت سر فرود بیاورند، وقتى این وحدت را مىبینند. مىبینیم که متأسفانه بعکس، بعضى دم از تفرّق میزنند، از روى جهالت، غفلت؛ واقعاً محمول بر غفلت است این چیزها، بیش از آنچه که بر چیزهاى دیگرى انسان بخواهد اینها را حمل کند.»
در جنگ احد هم مسلمانان از خودشان ضربه خوردند
ایشان خط دشمن را خط ایجاد تفرقه دانستند و از تلاش دشمن برای منصرف کردن ذهن مردم از دشمنی دشمن سخن گفتند. رهبر انقلاب فرمودند:«مسئلهى بعدی - این خط دیگرى است که به نظر ما دشمن بر روى او هم دارد سرمایهگذارى میکند - منصرف کردن ذهن مردم از دشمنىِ دشمن است.»
اشاره رهبر انقلاب به جنگ احد نیز کاملا معنادار بود. ایشان ادامه دادند:«ما هرگز منکر نیستیم که در نارسائىهاى گوناگون و مشکلات فراوانى که بر سر راه جامعه و افراد پیش مىآید، تقصیرهاى شخصى و تقصیرهاى اجتماعى، از درون وجود دارد؛ در این هیچ تردیدى نیست؛ کسى این را منکر نیست. "ما أصابک من حسنة فمن اللَّه و ما أصابک من سیئة فمن نفسک"؛ اینکه معلوم است؛ دشمن هم اگر ضربهاى به ما زد و این ضربه کارى شد، این هم «من نفسک» است؛ در این شکى نیست. در جنگ احد هم که دشمن حمله کرد و ضربه زد، در حقیقت مسلمانها از خودشان ضربه خوردند؛ در این که بحثى نیست؛ منتها نکته این است که اگر انسان بخواهد ضربه نخورد، باید نقش دشمن را ببیند.»
رهبر انقلاب افزودند:«یکى از لوازم توجه و ملاحظه براى ضربه نخوردن، دیدن دشمنى است که میخواهد به ما ضربه بزند؛ از این ما را نباید غافل کنند. خط اغفالِ به خصوص خواص و نخبگان از تأثیر دشمن، یکى از خطوط القائى و تبلیغاتى دشمن است. حالا طرق مختلفى البته براى این کار دارند. تا کسى بگوید دشمن، میگویند: آقا شما همهاش به گردن دشمن مىاندازید! خوب، هست دشمن؛ چرا نمىبینیم دشمن را؟ چرا نمىبینیم شعف عظیمى که دشمن پیدا میکند از آنچه که اینجا از اختلاف ما، از حوادث گوناگون، از بلواى بعد از انتخابات به وجود مىآید؟»(بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان 2/7/88)