تاریخ انتشار : ۲۷ فروردين ۱۳۹۰ - ۱۳:۰۰  ، 
کد خبر : ۲۱۶۳۱۸

«مگامایند»؛ آخرین پرده از صراحت آخرالزمانی هالیوود!

نویسنده: محمدمهدی میرزایی‌پور اشاره: اخیراً کارتونی به نام «کله کدو» با دوبله فارسی در فروشگاه‌های کشور در اختیار عموم مردم قرار گرفته است. کارتونی که محصول سال 2010 کشور امریکاست که محصولی از محصولات کمپانی Dream Works به حساب می‌آید. فیلمی که شاید بتوان آن را صریح‌ترین فیلم‌های هالیوود درباره آخرالزمان لااقل در حوزه انیمیشن دانست. پرده‌ای دیگر که بیش از پیش قصد و منظور صاحبان هالیوود را در به کارگیری سینما به عنوان یک ابزار استراتژیک نمایان می‌کند.

انیمیشن "مگامایند "
فیلم‌های سینمایی حقیقتاً دریچه‌ای هستند به سوی درک بهتر روش فکری جوامعی که این فیلم‌ها در درون آن شکل گرفته‌اند. انیمیشن در سینمای غرب با استفاده از تکنیک‌های مختلف و متعددی سعی در استحاله فکری و روحی کودکان و حتی بزرگسالان جوامع دیگر دارد و در این راه از ظریف ترین شیوه‌ها استفاده می‌نماید. شیوه‌هایی که در طول زمان تأثیر خود را بدون اطلاع بیننده می گذارند و مسیر زندگی او را به تدریج تغییر داده و به سمت و سوی روش زندگی امریکایی سوق می دهند. انسانی که به این صورت استحاله شده است رؤیاهایش نیز امریکایی می شوند. هدف نهایی این سیستم پیچیده تبدیل انسان‌ها به موجوداتی کاملاً رؤیازده، سلطه پذیر و غرق در خیالات و توهمات است که تمام جهان اطرافشان را حاصل یک انفجار تصادفی ازلی دانسته و برای خود هیچ آرمان بلند و دستگیره مطمئنی برای ادامه حیات قائل نیستند.
ساخت انبوه فیلم‌های ماجراجویانه که در باورنکردنی‌ترین قصه‌های پیشینیان نیز قابل تصور نبوده‌اند، تهیه فیلم‌های بلند ترسناکی که هر روز تمام دنیا را در اذهان مخاطبانشان در معرض خطر جدیدی قرار می دهند، جلوه‌های بصری اغواکننده‌ای که تمام آرزوهای شخصیت‌های اصلی‌شان را در کسب همان جلوات خلاصه می کند، دامن زدن به تصور متوهمانه، شکاکانه و نسبی گرایانه نسبت به تمام ارکان هستی، پست کردن هرچه بیشتر آدم‌ها و آرزوهایشان و ریختن قبح رفتار غیراخلاقی و ضد انسانی و ده‌‍‌ها شیوه از پیش طراحی شده و دقیق دیگر تنها گوشه‌ای از تلاش گسترده سینمای غرب وحشی در جهت مسخ فکر و روان بینندگان آن است. آن قدر این شیوه‌ها ظریف و پیچیده هستند که توضیح هر کدام از آن‌ها رساله‌ای جداگانه و تحقیقی مبسوط می طلبد و البته قصد این نوشته بررسی مفصل آن‌ها نیست. در این میان انیمیشن مگامایند که با ترجمه درست می توانیم آن را «ابر مغز» بنامیم به روش نسبتاً نویی و با صراحت بیشتری از گذشته سعی در القای مفاهیم مد نظر اربابان هالیوود به مخاطبان خود کرده است.
صحنه ابتدایی فیلم که در آن قرار است مگامایند (شخصیت اصلی فیلم) از سیاره ای دور دست و در حال فروپاشی توسط پدر و مادرش به بیرون از سیاره پرتاب شود با جمله‌ای شروع می شود که درک معنی آن در همان ابتدا دشوار است. پدر و مادر مگامایند به او می گویند «تو مقدر شده‌ای»؛ معنی این جمله چه می تواند باشد؟ مقدر برای چه؟ آیا تقدیر چیزی جز پیش بینی آینده فرد مقدر را معنی می دهد؟ کسی که آینده او پیش از این برایش تعیین شده است. اگر نگاهی کلی به داستان فیلم و نهایت کار آن بیندازیم می فهمیم که مگامایند (که اثبات خواهیم کرد که نماد شیطان در فیلم است) در حقیقت برای سروری و ریاست واقعی بر متروسیتی (که نمادی از کل جهان به رهبری امریکاست) مقدر شده است. سرنوشتی که در آن مگامایند بر تمام ابناء بشر برتری می یابد و با استفاده از هوش و ذکاوتش بر آن‌ها پیروز می شود. و آیا این چیزی به جز دلیل رانده شدن شیطان از درگاه الهی در قصص قرآن و انجیل است؟!
از سوی دیگر فرود مترومن (Metro Man) به صورت کاملاً همزمان با مگامایند آن هم در حالی که هر دو بدون هیچ دلیل مشخصی دقیقاً در زمین فرود می‌آیند شایسته توجه است. به وضوح این بخش از فیلم نیز نماد فرود انسان و شیطان به صورت همزمان به زمین است. باز در همین ابتدا مگامایند صراحتاً اشاره به شروع رقابت او و مترومن از زمان ورودشان به زمین می کند. گویی دوگانه‌ای هستند که معنی و مفهوم این هبوط در رقابت بین آن‌ها معنی می شود، رقابت بر سر آقائی و سروری بر جهان که در ادامه فیلم شاهد آن هستیم.
در این فیلم تنها موجودی که نژادش با بقیه متفاوت نشان داده شده است مگامایند است. در حالی که مترومن مثل بقیه انسان‌ها سفید پوست است و ظاهری عادی دارد مگامایند با پوستی آبی و کله‌ای بزرگ که نشان دهنده نژاد متفاوت اوست در فیلم ظاهر می شود و این خود تأیید دیگری بر ادعای نماد شیطان بودن مگامایند در فیلم است. همچنین بدون هیچ توضیحی مترومن در این فیلم دارای قدرت‌های خارق العاده ای است که باعث می شود تمام مردم او را به عنوان منجی خود بشناسند. او می تواند مثل مسیح روی آب راه برود و مردم حاضر هستند حتی پای او را هم ببوسند. با جرأت می توان گفت در جامعه‌ی بدون تقدسی مثل امریکا ایجاد چنین تصویری از یک فرد حتی در فیلم‌های آخرالزمانی هالیوود بسیار بسیار بی سابقه و شگفت‌آور است. از سوی دیگر مگامایند دارای قدرت خاصی به جز ذهن قوی و باهوشش نیست. ذهنی که در نهایت راهگشای او در غلبه بر قدرت ماورائی مترومن می شود. این اصالت دادن به هوش و برجسته کردن آن در مقابل معجزات و قدرت ماورائی مترومن خود گواه دیگری بر تأکید فیلم بر نسبت تعریف شده شیطان (دجال) و منجی آخرالزمان در کتب مقدس است.
مگامایند در همان صحنه‌های ابتدایی فیلم تأکید می کند که او یاد گرفته است که در بد بودن بهترین باشد! همچنین در صحنه دیگری که مگامایند با هال(یکی از شخصیت های درجه دو فیلم) درگیر می شود به او اشاره عجیبی می کند. او به هال می گوید فرق من با تو در Presentation (نحوه ارائه) است. هیچ دلیل منطقی برای بیان این معنی از زبان مگامایند در فیلم نمی توان یافت جز این که او درست رویه ابلیس را در ارائه اغوا کردن ابناء بشر با استفاده از ظاهرسازی پیش گرفته است. علاوه بر این تغییر شکل شیطان به هر شکل و صورتی که دلخواه اوست در طول فیلم شایسته توجه است، چیزی که یقیناً از عهده یک انسان بر نمی آید. در حقیقت او به هزار شکل در می آید تا خود را در دل انسان جا کند.
در طول فیلم مگامایند از لباس‌های جادوگری استفاده می کند و شاید یکی از جالب ترین مسائل درباره این فیلم شعاری باشد که بر روی کاور آن نوشته شده است که همان پیام و محور اصلی فیلم است: ?What if the bad guy won یعنی چه اتفاقی می افتد اگر پسر بد برنده بشود؟ در تمام طول فیلم قصد و مقصود نهایی این است که نشان داده شود سلطه شیطان بر زمین چیز واقعاً بدی نیست. آن کسی را که فکر می کنیم شیطان است در حقیقت می تواند آقا و سرور جهان باشد و انسان‌ها در نهایت این را خواهند فهمید و او را در جایگاه واقعیش قرار خواهند داد! همان طور که مشاهده می کنید صراحت و وضوح در بیان این مسائل در این فیلم در حد باورنکردنی و بی سابقه ای بالاست که شاید نتیجه احساس نزدیک شدن هرچه بیشتر جهان از نظر سازندگان به زمان ظهور منجی آخرالزمان است. همچنین فیلم با توجه به وضعیت مترومن به مخاطب این مطلب را القا می کند که خوب بودن کسل کننده و شاید به تعبیری بردگی خداست در حالی که بد بودن هیجان انگیز و به خاطر آزادگی فرد است!
همچنین موسیقی این فیلم نیز دارای ویژگی های جالبی است. استفاده از موسیقی‌هایی مثل «بزرگراهی به سوی جهنم» و «بازگشت به سیاهی» و موسیقی‌هایی که از سوی افرادی همچون مایکل جکسون اجرا شده‌اند اشاره‌ای دیگر بر قصد و منظور سازندگان است. آهنگ‌هایی که باعث شده است در برخی تحلیل‌ها این فیلم عنوان اولین فیلم انیمیشن سه بعدی را بگیرد که از آهنگ‌های Heavy-Metal و Hard Rock استفاده کرده است را به خود اختصاص بدهد و حتی بعضی از اظهار نظر کنندگان درباره آن اشاره کنند که گویی عمدی در بکارگیری موسیقی‌های شیطانی در فیلم وجود دارد.
باید باور کنیم که فیلمی در سطح مگامایند بدون قصد و منظور ساخته نمی شود و طراحی‌های فراوان و دقیقی برای القاء منظور اصلی فیلم و پیچیدن آن در لایه‌های مختلف اندیشیده می شود که شاید در نگاه اول بسیار دور از ذهن به نظر بیایند. این فیلم در حقیقت می خواهد القاء کند که انسان اگرچه عزیز کرده خداوند است ولی این شیطان است که از او برتر است و انسان نیز باید به جای خدا شیطان را بپرستد و دوست داشته باشد. شواهد فراوان کوچک و بزرگ دیگری در فیلم وجود دارند که منظور این نوشتار بیان تمام این موارد نیست.
البته جای اعتراض چندانی به مسئولین به خاطر صدور مجوز پخش این فیلم در شبکه خانگی نیست چه این که مسئولین فرهنگی کشور در حال حاضر اساساً برای مسائل خیلی واضح تر و مهم تر از این موضوع احساس دغدغه نمی کنند! ولی به هر حال به عنوان راه حلی برای استفاده از این فیلم ها به نظر الصاق کردن یک مصاحبه تحلیلی از یکی از اساتید فن درباره فیلم‌های دوبله شده علاوه بر حفظ منافع شرکت‌های دوبله و پخش و نیز بوجود نیامدن فضای انفعالی محض در برابر تولیدات غربی باعث رشد و آگاهی مردم عزیز کشورمان در رابطه با توطئه‌های خطرناک استکباری است.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات