نصرتالله تاجیک
اسلام و مسئله قدس
مقارن با ظهور اسلام در سال 614م، بیتالمقدس دو بار در بین دو قدرت بزرگ آن زمان یعنی ایران و روم شرقی دست به دست گشت. ابتدا خسرو پرویز امپراطور ساسانی، قدس را از دست رومیان بیرون آورد و صلیب حضرت عیسی را به پایتخت ایران منتقل نمود. در این سال علاوه بر قدس؛ مصر، سوریه، فنیقیه و فلسطین نیز به تصرف ایرانیان درآمد. سپس در سال 629 میلادی مجدداً فلسطین و سوریه به دست هراکلی (هراقلیوس) امپراطور روم افتاد و صلیب حضرت عیسی از پایتخت ایران به بیتالمقدس منتقل گردید.
با ظهور اسلام، در مدت سیزده سال پس از بعثت پیامبر اکرم(ص)، مسجدالاقصی در قدس قبله مسلمانان به شمار میرفت، در این سال هنگامیکه حضرت رسول(ص) در مسجد بنیسلمه واقع در مدینه نماز میخواندند. قبله به فرمان الهی به سوی مکه تعیین شد. آن مسجد را از آن پس ذوقبلتین گفتند. یعنی صاحب دو قبله که یکی رو به مسجدالاقصی و دیگری به سوی مسجدالحرام دارد.
پیامبر اسلام حضرت محمد(ص) در اواخر عمر، سپاهی عظیم به سرداری جوانی به نام «اسامة بن زید بن حارثه» را مأمور فتح شام نمود. اما همزمان با حرکت «اسامة بن زید» پیامبر اسلام(ص) رحلت فرمودند. در زمان ابوبکر سپاهیانی برای فتح شام فرستاده شدند و شهرها یکی پس از دیگری بدست مسلمانان افتاد و پس از مرگ ابوبکر عمر بن خطاب سپاهیانی را به فرماندهی ابوعبیده جراح برای ادامه فتوحات گسیل داشت که در اثر جنگهایی بین مسلمانان و رومیان با فتح مسلمانان و سقوط دمشق از دست رومیان پایان یافت و پس از دمشق سایر شهرهای سوریه به دست مسلمانان افتاد و ابوعبیده پس از فتح حمص و بعلبک راهی شهر بیتالمقدس گردید. سپاه ابوعبیده جراح در محلی به نام «اجنادین» نزدیک بیتالمقدس بقیه سپاه رومیان را سرکوب ساخت، اما شهر قدس به شکست تن در نداد و به مقاومت ایستاد و ابوعبیده جراح شهر را به محاصره گرفت، عاقبت مردم شهر وادار به مصالحه شدند، مشروط به اینکه خلیفه مسلمین با حضور خود در قدس کار مصالحه و شرایط صلح را به انجام رساند. ابوعبیده جراح به خلیفه پیغام فرستاد و قضایا را شرح داد.
عمربنخطاب این شرط را پذیرفت و صلحنامه و قراردادی منعقد نمودند مشروط بر اینکه نصاری با پرداخت جزیه در امان بوده و در اجرای مناسک دینی آزاد باشند، معابد و کلیساهای آنها را در اختیارشان گذاشت و یهودیان را از ورود به بیتالمقدس و اختلاط با سایر ساکنان منع کرد.
بر طبق مواد قرارداد که در سال 15 هـ.ق منعقد شد، قدس رسما به تسلط مسلمانان درآمد و نام این شهر از «ایلیا» به بیتالمقدس تغییر یافت. عبدالملک بن مروان در سال 690 میلادی «قبة صخره» را ساخت و مسجدالاقصی را پی گذاشت. عبدالملک برای اینکه بتواند هزینه این عمارت را تامین نماید، دستور داد خراج و مالیات هفت سال سرزمین مصر را به این کار اختصاص دهند.
اداره قدس توسط مسلمانان در زمان خلفای عباسی نیز ادامه یافت. خلفای عباسی به سهم خود در تعظیم و تکریم قدس و نگهداری اماکن متبرکه کوششها کردند، هنگامیکه بر اثر زلزله قسمتی از بنای صخره ویران شد، ابوجعفر منصور دومین خلیفه عباسی معروف به دوانیقی فرمان داد طلای پوشش درهای قدس را کندند و از آن مسکوک ساختند و هزینه بازسازی آن نمودند.
هنگام وقوع جنگهای صلیبی که مورخان آنرا نه جنگ دانستهاند لکن علاوه بر نه جنگ بزرگ، دفعات جنگ و گریزها و درگیریهای کوچک از این تعداد خیلی بیشتر بوده است. در جنگ اول و ششم صلیبی، بیتالمقدس به اشغال صلیبیون درآمد و در بقیه جنگها پیروزی با مسلمانان بود و قدس در دست مسلمانان قرار داشت.
«آلبرماله» و «ژول ایزاک» هدف از لشکرکشیهای مسیحیان به بیتالمقدس و جنگهای صلیبی را تبلیغات و موعظه پاپ و کشیشها برای نجات بیتالمقدس و تربت خیالی عیسی(ع) از دست مسلمان که برابر با رفتن به بهشت میدانستند، ذکر کرده و میگویند؛ از این رو پاپ «اورین دوم» با حضور جمع کثیری از روحانیون و امنای دین، مسیحیان را دعوت نمود که اسلحه بردارند و تربت عیسی(ع) را نجات دهند. پاپ در مرکز و جنوب فرانسه به گردش پرداخته مردم را به جنگ ترغیب میکرد و ضمناً به عموم اسقفها نامه نوشت و آنها را دعوت نمود که برای جنگ «صلیب» به وعظ پردازند و دیگران را نیز به وعظ وادارند و وعده داد که هر کس در لشکرکشی شرکت کند آمرزیده خواهد شد.
روز حرکت قشون صلیبیها که با حکم پاپ تعیین و اعلام گردید، گوئی تمام اروپا از جا کنده شد. عده افراد قشون به یک میلیون نفر میرسید، ولی مرد جنگی بیش از سیصد هزار نفر نبود، قشون صلیب سه سال بعد از تاریخ حرکت، به بیتالمقدس رسید، در این موقع بیش از چهل هزار نفر از افراد قشون باقی مانده و بقیه در راه تلف شده بودند. تشنگی و گرسنگی، باقیمانده افراد را تهدید میکرد، لذا دیوانهوار حمله کردند و وارد شهر و خونریزی سختی برپا کردند. «گودفروا» فرمانده نیروهای صلیبی به پاپ نوشت «اگر میخواهید بدانید با دشمنانی که در بیتالمقدس به دست ما افتادند چه معاملهای شد. همین قدر بدانید که کسان ما در رواق سلیمان و در معبد، در لجهای از خون مسلمانان میتاختند و خون تا زانوی مرکبها رسید، فقط دههزار مسلمان در معبد قتل و عام شد و هرکس در آنجا راه میرفت تا بند پایش را خون میگرفت. ... از کفار (مسلمانان) هیچکس جان سالم به در نبرد و حتی زنان و اطفال خردسال را هم کشتیم. پس از کشتار نوبت به غارت خانه رسید، کسان ما، چون از خونریزی سیر شدند به خانه ریختند و هر چه به دستشان افتاد ضبط کردند و هر کس وارد خانهای میشد آن را ملک مطلق خود میشمرد، و این رسم چنان جاری و ساری بود که گوئی قانونی بود که باید مو به مو رعایت شود.
حمله صلیبیون به شهر بیتالمقدس را اگر با ورود عمر خلیفه دوم مسلمین مقایسه کنیم که با کمال سادگی و بدون خونریزی وارد آنجا شد و مسلمانان مدت پنج قرن بدون ریخته شدن یک قطره خون آنجا را اداره کردند، به خوبی به اهمیت این شهر برای اسلام و مسلمانان که به آن نهایت احترام را میگذاشتند، واقف خواهیم شد.
صلاحالدین ایوبی بعد از آنکه به قدرت رسید، طی جنگهای متوالی به تدریج شهرهای بیروت، عکا، عسقلان، رمله، غزه، بیتلحم، بیت ابراهیم و چندین شهر دیگر ار متصرف شد و آماده حمله به شهر بیتالمقدس و رهاسازی آن از دست صلیبیون گردید. سپاه صلاحالدین در پانزدهم رجب سال 583 هـ.ق به شهر حمله کرد و پس از یک هفته جنگ نیروهای صلیبی مستقر در شهر تسلیم شدند. صلاحالدین و سوارانش ساده و بیتکلف وارد شهر شدند و به هیچ وجه صدمه و آزادی به اهل شهر وارد نساختند. برخلاف مسیحیان صلیبی که در سال 429 هـ.ق به هنگام فتح قدس جویهای خون به راه انداختند و هفتاد هزار نفر را قتل عام نمودند، سپاهیان مسلمانان کوچکترین گزندی به مردم نزدند و به آنها امان دادند تا هر چه دارند بردارند و از آن شهر بروند و مسجدالاقصی پس از 89 سال که در دست صلیبیون بود به دست مسلمان افتاد.
جنگهای صلیبی همزمان با سلسله ایوبیان بود. از زمانیکه صلاحالدین قدس را فتح نمود جانشینان وی نیز کماکان آن را در دست داشتند و صلیبیون در جنگهای دیگر صلیبی که در سال (1229- 1228) میلادی مطابق با (627- 626) هـ.ق به تحریک پاپ «انوریوس سوم» به وقوع پیوست. فردریک دوم پادشاه آلمان به سوی بیتالمقدس حرکت نموده و از اختلاف بین سلاطین ایوبی سرد جسته و قدس را اشغال نمود. اما به علت اختلاف پاپ و کشیشها با فردریک، وی به سال 627 هـ.ق مطابق با 1229 م از قدس به کشورش مراجعت کرد و جنگ ششم صلیبی را به پایان رسانید. هشت سال بعد، مسلمانان بار دیگر بیتالمقدس را محاصره و فتح نمودند.
حکمرانان سلسله ممالیک با مرگ آخر پادشاه ایوبی یعنی تورانشاه چهارم (648 هـ.ق) رسماً در مصر زمام امور را به دست گرفتند. این ممالیک حتی سپاه مغول را که عازم تسخیر بیتالمقدس بود شکست دادند و با نبردهای فراوان خود با صلیبها در سال 690 هـ.ق(1921 میلادی) با تصرف شهر عکا، آخرین بازماندگان صلیبی را نابود کردند و نفوذ خود را در شهرهای شام و فلسطین گسترش دادند. در هنگامی که حکومت شام و فلسطین و مصر به دست ممالیک اداره میگردید بیتالمقدس نیز زیر نظر آنان اداره میشد. با ظهور سلاطین عثمانی ترکیه و نفوذ آنان در کشورهای اسلامی بیتالمقدس نیز به تصرف آن سلاطین درآمد.
در زمان امپراطوری عثمانی، سلطان سلیم اول، سپاهیان ترک در ماه اوت 1516 م مطابق با رجب 922 هـ.ق به مصر یورش بردند. ابتدا شهرهای حلب، حامه، دمشق و بیتالمقدس را متصرف شدند و در سال بعد حمله قطعی را به مصر آغاز نمودند.
در عصر سلطان سلیمان عثمانی و سایر سلاطین بعد از او، بیتالمقدس به صورت استانی ممتاز درآمد که تابع قسطنطنیه بود. عثمانیها نام بیتالمقدس را به «قدس شریف» تغییر دادند. پس از مرگ سلطان سلیمان و در زمان جانشینان او، باز هم قدس شریف که شهریآباد و پرجمعیت بود و سایر شهرهای فلسطین به مدت چهار قرن به دست سلاطین عثمانی اداره شد.
بنابراین از سال 1517 میلادی بیتالمقدس تحت اداره حکومتهای عثمانی درآمد و همچنان در دست آنان قرار داشت تا آنکه در 1917 میلادی (1337 هـ.ق) انگلیس با همکاری نیروهای متفقین و سربازان انقلاب عربی آنجا را تصرف کردند. بدین ترتیب از سال 15 تا 1337 هـ.ق (جز در مدت تقریباً یک قرن) به مدت دوازده و نیم قرن اداره بیتالمقدس با مسلمانان بود و پیروان مذاهب گوناگون در آزادی کامل مذهبی و رفتوآمد در آن شهر برخوردار بودند.
در یک نگاه کلی آنچه که بیتالمقدس را در نظر جهان اسلام دارای اهمیت ویژه مینماید و توجه همه مسلمانان را به آن معطوف میکند. علاوه بر موقعیت ژئوپلتیک این شهر در طول تاریخ به دو جهت میباشد؛ اول اینکه بیتالمقدس یکی از شهرهای اسلامی سرزمین فلسطین میباشد که به وسیله جنگ به اشغال صهیونیستها درآمده است و این مسئله برای مسلمانان قابل تحمل نمیباشد زیرا طبق قوانین اسلامی، سرزمین اسلامی و جماعت مسلمان نباید تحت انقیاد غیرمسلمانان درآیند. دوم اینکه این شهر از بعد معنوی جایگاه ویژهای در میان مسلمانان دارد. بدین صورت که مسجدالاقصی نخستین قبله مسلمانان در این شهر قرار دارد. مسجدالاقصی و مسجدالصخره و اطراف آن را که در میدان وسیعی قرار دارند حریم شریف مینامند و از این رو بیتالمقدس یکی از حرمهای سهگانه اسلامی به شمار میرود.
از آغاز هجرت پیامبر اسلام(ص) به «مدینه» تا سال دوم هجری، قبله پیامبر و مسلمانان در موقع نماز و نیایش بیتالمقدس بود و بیشک پیش از هجرت نیز در سیزده سالی که پیامبر اکرم (ص) در مکه مکرمه اقامت داشت، رو به بیتالمقدس میایستاد و نماز میگذارد و از این جهت، این شهر قبله نخستین «بلدالامین» و حرم امن شناخته میشود. همچنین درباره اهمیت بیتالمقدس در حدیثی از امام جعفر صادق(ع) نقل شده مسجد بیتالمقدس یکی از مساجد مهم اسلامی است که عبادت در آن فضیلت بسیار دارد.
علاوه بر آن، مسجدالاقصی در موقع معراج رسول اکرم(ص) نیز ارزش و قداست خود را نشان داد و خداوند میفرماید که شبانه پیامبر اکرم (ص) را از مسجدالحرام به مسجدالاقصی که اطراف آن را پر برکت گردانیده، سیر داده تا آیات و نشانههای الهی را به او نشان دهد.
در شهر اسلامی بیتالمقدس، علاوه بر مسجدالاقصی و مسجدالصخره، 36 مسجد دیگر نیز وجود دارد که 29 مسجد در داخل شهر و 7 مسجد در خارج از دیوار قدیمی این شهر قرار دارد. در بیتالمقدس آرامگاه گروهی از مسلمانان بزرگ و اصحاب رسول الله(ص) نیز قرار دارد که از جمله آنان «عباده بن صامت انصاری» است که ساکن بیتالمقدس بود و در «باب الرحمه» مدفون است. بنابراین، از این رو هرگونه بیحرمتی و صدمه زدن به اماکن مقدس این شهر و اذیت و آزار ساکنین مسلمان آن از سوی صهیونیستها، عکسالعمل و خشم و انزجار مسلمانان را در پی داشته و خواهد داشت.
فلسطینیها، قدس را بخشی از اراضی فلسطین میدانند که اسرائیل در سال 1967 اشغال نمود و به موجب قطعنامه 242 شورای امنیت، رژیم صهیونیستی موظف به عقبنشینی از اراضی اشغالی از جمله قدس شده است. در طی برگزاری نوزدهمین کنگره شورای ملی فلسطین (1988م) در الجزایر، در بیانیه استقلال ملی فلسطین اعلام گردید که دولت فلسطین بر اراضی فلسطین با پایتختی قدس شریف تشکیل میشود. این بیانیه در راستای روش سابق در برخورد با قضیه قدس بوده که به عنوان جزئی از اراضی اشغالی توصیف شده بود از این رو موضع فلسطینیها همچنان بدین گونه بوده است.
با شروع مذاکرات صلح مادرید، بعضی از قضایا که پیچیده بود از سایر موارد جدا شد و مسئله قدس نیز یکی از مواردی بود که بررسی آنها را به عقب انداخته و به مرحله نهایی مذاکرات (ساف- رژیم صهیونیستی) موکول شد. همچنین مسئله پناهندگان، شهرکها و مرزها.