33 سال پیش قیام بصیرتساز مردم قم طلیعه حرکتی بود که نظام طاغوتی را سرنگون ساخت و چاشنی انقلابی گردید که نظم جهانی را درهم ریخت. 19 دیماه سال 56 و 9 دیماه سال 88 دو حادثه تاریخی بزرگ بودند که اهمیت این دهه نیز از دهه فجر کمتر نیست. شور و هیجان روحانیت و حوزه علمیه قم ریشه دوانیده بود. آن روزها مرتجعین واقعی و مزدوران آخوندها را ارتجاع سیاه نامیدند و میگفتند: آخوندها میخواهند مردم ایران را به شترسواری 1400 سال پیش روی آورند و هواپیما و صنعت و فن و تکنیک را تحریم کنند. ولی چون آغاز شتاب حرکت ملت ریشه در بصیرت داشت به این شایعات و اراجیف توجهی ننموده و آنچنان فراگیر شد تا دههفجر بوقوع پیوست.
یک دلیل ساده برای این نوع تهمتها و شایعات سردمداران کفر و مزدوران آنها این بود که با پی بردن به بصیرت مردم پیشبینی میکردند ایرانیها در آینده نه چندان دور (دهه سوم) نه تنها به شترسواری افتخار نمیکنند، بلکه عنان تولید انحصاری ساخت هواپیما و موشک قارهپیما و ماهواره فضایی و فنآوری نانو و غنیسازی اورانیوم و ساخت زیردریایی و ناوهای جنگی و فنآوری صنعت و کشاورزی و دهها نمونه دیگر را از دست آنها گرفته و به ملتهای مظلوم و ستمدیده برمیگردانند.
آنها پیشبینی میکردند در متن قیام 19 دی ماه قم چه زلزلهای نهفته است که آن مقاله توهینآمیز را به ساحت امام راحل به رشته تحریر درآوردند. یک بعد دهه بصیرت یعنی بین نهم دی ماه 88 که آب پاکی به آتش فتنه سال گذشته بود، این است که نویسنده مزدور آن مقاله کذایی (داریوش همایون) که قیام قم را بدنبال داشت یکی از سردمداران فتنه سال 88 با دریوزگی آمریکاییها و در سن فرتوتی و پیری در خارج از کشور میباشد که حرکتهای کور فتنهسازان و فریبخوردگانی نظیر موسوی و کروبی و یاران آنها در درون کشور، امثال وی و رضا پهلوی را امیدوار ساخته که بار دیگر این کشور به زیر سلطه غارتگران بینالملل ببرند و مردم نیز شاهد بودند هماهنگی بین این مزدوران و آن مزدوران تمام و کمال برقرار است.
بعد دیگر بصیرت این دهه تشخیص عمومی مردم از این همانی است. یعنی اگر جنگ و مبارزه حق و باطل، فقر و غنی، شرکت و توحید، عقل و هوس و عزلت و ذلت، پایانی دارد، و اگر آمریکا آدم شده که نشده، پس شاید بتوان حدس زد فتنه 88 ریشه در آن طرف مرزها ندارد. ولی مردم عقل و هوش و گوش دارند و خود میبینند و میفهمند که روزانه هزاران پایگاه اطلاعاتی و ماهوارهای دشمن با زشتترین شیوههای تبلیغاتی خود روی معاویه را سفید کردهاند ولی این بار ملتی را در مقابل خود دیدهاند که نه تنها جرأت غلط علی نماز نمیخواند را ندارند، بلکه جرأت جسارت کمترین اتهام ناچسب را به خمینی و خامنهای نداشته و ندارند. این یعنی اوج بصیرت در ملتی که چگونه باید با آنها برخورد نمود تا ذرهای تاثیرگذار باشد.
بنابراین آنها پی بردند که فرستندههای آنها در موج دریای انسانی ایرانیها، گیرندهای ندارد.
و بدرستی مردم دریافتند که یار امام بودن کروبی، خوئینیها، عبداله نوری، محتشمیپور،هادی غفاری، و امثال اینها تا حدی بود که امام راحل با درایت بعضی از اینها را در بعضی پستها نگهداشت ولی خیالاش از امثال جنتیها، خزعلیها، مهدویکنیها راحت بود. آنقدر در طول سی سال گذشته به یاران صدیق و وفادار امام راحل اهانت و تهمتها روا داشتند، ولی در مردم اثری نگذاشت.
البته مردم هم آنقدر بصیرت داشتهاند که هر شخصی را به میزان شخصیتاش در جای خود ارزیابی کنند. زیرا میدیدند که امثال خوئینیها و کروبی و خاتمی و لاری و محتشمی آن روزها به امثال مهدویکنی و یزدی و دیگر بزرگان، تهمت اسلام آمریکایی میزدند و بداخلاقیهای آنها صبغه اسلام آمریکایی داشت تا چه رسد به امروز که در دامن آمریکا هستند. بسیاری از حماسهآفرینان روز نهم دی ماه سال 88 کسانی بودند که به بیصلاحیتی میرحسین موسوی در جایگاه نخستوزیری در دهه شصت رسیده و یقین پیدا کردهاند و بارها شاید موضوع را هم به محضر حضرت امام منعکس نمودهاند.
ولی بصیرت آنها همین بود که امام هرچه را مصلحت دانسته به آن عمل نمایند و اگر هم داستان 99 نفر و بلکه صد نفر را دامن زدهاند همان هم بصیرتی بود که با استنباط از راه آینده حضرت امام(ره) و درایت و شجاعت وی بروز و ظهور داشت. چون شم آدمشناسی هم نیازمند شاخصهایی است که این شاخصها در وجود قیامکنندگان 19 دی سال 56 و 9 دی سال 88 به مراتب وجود داشته است و همین شم بود که هرچه گفتهاند خط امام مُرد و از بین رفت ولی ملت دریافتند این همان نفاق اموی است که با شعار و پارچه سبز علوی ظاهر گشت. یعنی مردم دریافتند وجود خط پاک علی(ع) در وجود چهره نازنین سیدعلی متبلور است نه در پارچههای سبزی که پول آنها توسط سازمان سیاه و شیوخ مرتجع عربستان تامین شده است.
به همین دلیل وقتی نمازجمعه 29 خرداد فصلالخطاب میشود و قانون و شورای نگهبان را مرجع تشخیص قرار میدهد، حتی اردوگاه اصلاحطلبان با اذعان به اشتباه سران فتنه و مسیر اشتباه پیموده شدن در زیر بیرق ولایت قرار میگیرند. به یقین در این اردوگاه هم نسیم بصیرت وزیدن گرفته بود. در غیر اینصورت باید جنگ جمل و نهروان دیگری را تجربه میکردیم. حالا باید با افتخار به مردمی که این دهه را با مفهوم زیبای بصیرت خلق نمودهاند، قدردان باشیم که امام راحل در وصفشان فرمود: رسول خدا(ص) هم از این مردم محروم بود.