تاریخ انتشار : ۱۷ مهر ۱۳۹۱ - ۱۱:۱۸  ، 
کد خبر : ۲۲۰۲۸۷

تأملی در عملکرد سیاسی و اجتماعی حضرت فاطمه زهرا«س»


فاطمه«س» به عنوان الگوی تمام‌نمای بانوان جهان در حیات اندک ولی پربرکت خود صفات ویژه انسان کامل را متجلی ساخت و در صحنه‌های مختلف زندگی آن را نمایان کرد. او به سان زنانی نبود که در خانه بنشیند و از مسائل پیرامونش بی‌خبر باشد بلکه با هوشمندی و آگاهی به تحلیل و تبیین مسائل جاری عصر خود می‌پرداخت تا بدین وسیله و در تحت تعلیمات پیامبر بزرگوار اسلامی الگوی زن مسلمان را به تمام عصر‌ها ارائه کند.
حضرت فاطمه«س» از همان دوران کودکی در کنار پدر گرامی‌اش در صحنه‌های مختلف زندگی ظاهر شد و نقش خود را ایفا کرد. او با دست کوچک و نازنین خود، وقتی که هنوز به ده سالگی نرسیده بود بر زخمهای پیامبر مرهم می‌نهاد و در حد توان خود به آن حضرت در پیشبرد اهدافش کمک می‌کرد. در روایات آورده‌اند که: «روزی آن حضرت به مسجدالحرام رفته بود ناگهان متوجه شد که عده‌ای از قریش یک جلسه سری ترتیب داده و مشغول طرح نقشه قتل پدر بزرگوارش رسول خدا«ص» هستند و سوگند می‌خورند که با هجوم به آن حضرت یک باره او را به قتل رسانند. فاطمه«س» در حالی که گریان بود بازگشت و این نقشه شوم را به اطلاع پیامبر«ص» رسانید و آن را نقش بر آب نمود.»(1)
فاطمه زهرا«س» به انحاء گوناگون حمایت خود را از پیامبر«ص» اعلام می‌کرد. همو بود که در خندق به پدر گرامی‌اش غذا می‌رساند و مجروحان را یاری می‌کرد. در دوران پس از پیامبر«ص» نیز این نقش را در قالب حمایت از علی«ع»، امام برحق زمانش ادامه داد. ام‌سلمه نقل می‌کند: «بعد از وفات پیامبر«ص» به دیدن بانوی اسلام فاطمه زهرا«س» رفتم و جویای حال او شدم در پاسخ، این جمله‌های پر معنی را بیان کرد: «من در میان اندوه و رنج بسیار به سر می‌برم، از یک‌سو پدرم، پیامبر را از دست دادم و از سوی دیگر با چشم خود می‌بینم که به جانشین او [علی‌‌بن‌ابیطالب] ستم شده است. به خدا سوگند پرده حرمتش را دریدند... ولی من می‌دانم که اینها کینه‌های بدر و انتقامهای «احد» است که در قلوب منافقان پنهان و پوشیده بود.»(2)
امام ابوالفضل احمد‌بن‌طاهر در کتاب «بلاغات النساء» روایت کرده که وقتی ابوبکر تصمیم گرفت فدک را از فاطمه«س» بگیرد، او چادر به سر کرد و در مسجد در مقابل مهاجر و انصار سخن گفت. ابتدا حمد و درود بر پیامبر را به جا آورد و منافع اسلام را برای مردم یادآور شد و امامت اهل‌ بیت را موجب نظام ملت معرفی کرد که سربلندی به ارمغان می‌آورد.. پس از آن به آشکار شدن نفاق و دشمنی پنهان بعد از رحلت پیامبر«ص» اشاره کرد و آنان را به خاطر غصب خلافت سرزنش کرد و به آیات قرآن استدلال کرد که حرف ابوبکر را به این که پیامبر ارث نمی‌گذارد مردود دانست، آنگاه آنان را به عذاب آخرت ترساند.»(3)
برخی منابع دیگر نقل کرده‌اند که فاطمه«س» بر مرکبی سوار شد و به خانه انصار رفت و از آنها خواست به حمایت از علی«ع» قیام کنند ولی آنها بهانه آوردند که ما قبلا با ابوبکر بیعت کرده‌ایم. اما چون علی«ع» که در آنجا حضور داشت در جواب آنها پاسخ داد مگر می‌شد جنازه پیامبر را رها کنم و به منازعه حکومت بپردازم. فاطمه«س» در تأیید می‌گفت شایسته همان بود که ابوالحسن کرد و آنها هم کاری کردند که خدا از ایشان مواخذه خواهد فرمود. بعد از آن که مبارزات آشکار فاطمه«س» برای احقاق حق علی«ع» به نتیجه نرسید با گوشه‌گیری و روی برگرداندن از عمر و ابوبکر به مبارزه منفی با آنها پرداخت.
به طوری که وقتی آن دو به عیادت فاطمه«س» رفتند روی خود را به دیوار کرد و آنگاه فرمود از پیامبر نشنیدید که خشنودی فاطمه«س» خشنودی من است و خشم او خشم من؟ گفتند شنیدیم. فرمود خداوند و فرشتگان را شاهد می‌گیرم که شما دو نفر مرا به خشم آوردید، و آنگاه که پیامبر را ملاقات کنم از شما شکایت می‌کنم و خطاب به ابوبکر گفت: در هر نمازی تو را نفرین می‌کنم.»(4)
چنانکه پیش از این متذکر شدیم، فاطمه«س» زن گوشه‌نشینی نبود بلکه مبارزه سیاسی و اجتماعی را با عبادت و تقوی همراه ساخته بود وی در بیعت زنان با پیامبر حضور داشت و حتی در برخی از غزوات مسئولیتهای تدارکاتی داشت.
وقتی رسول خدا«ص» خدیجه و ابوطالب را از دست داد آهنگ مهاجرت از مکه را کرد و علی«ع» بر جای او خوابید در حالی که تعداد زیادی از مشرکان آماده بودند به خانه پیامبر هجوم ببرند. فاطمه«س» نیز در این خانه بود و با نگرانی و اضطراب هر لحظه انتظار هجوم را می‌برد. در این میان هیچ حادثه‌ای بعید به نظر نمی‌رسید.
وقتی علی و فواطم (فاطمه زهرا، فاطمه بنت اسد مادر علی«ع» و فاطمه بنت زبیربن عبدالمطلب) می‌خواستند از مکه خارج شوند و به پیامبر بپیوندند مشرکین جلو آنها را گرفتند و باز هم احتمال وقوع هر حادثه‌ای می‌رفت، اگر نبود عنایت خداوند و شجاعت علی«ع»، شاید واقعه مصیبت‌باری به وقوع می‌پیوست طولی نکشید که جنگ بدر پیش آمد و بعد از آن جنگ احد که بسیاری از اصحاب پیامبر«ص» به شهادت رسیدند.
ندایی برخاست که پیامبر«ص» کشته شد، همگان جز اندکی ـ فرار کردند، اضطراب در مدینه نیز کمتر از میدان جنگ نبود. صفیه دختر عبدالمطلب ـ عمه پیامبر ـ‌ و فاطمه زهرا«س» به محل احد آمدند، فاطمه«س» دست خود را بر سر نهاده و فریاد می‌کشید، زنان دیگر نیز آمدند وقتی فاطمه«س» به میدان احد رسید. جنگ پایان یافته بود. پیامبر«ص» از شهدا و مجروحین می‌پرسید، حضرت از شهید شدن حمزه سخت ناراحت شد وقتی دید فاطمه«س» و صفیه به طرف او می‌آیند جسد حمزه را با ردای خود کاملا پوشاند تا آن دو این وضع را مشاهده نکنند آنان بر جنازه حمزه گریستند و رسول خدا نیز گریست.
آنگاه چشم فاطمه«س» به پیشانی خونین رسول خدا افتاد که محاسن حضرت را رنگین کرده بود. نالان خون را از چهره پدر پاک می‌کرد و می‌گفت: غضب خدا بر قومی باد که چهره رسول خدا را خونین کردند. هر چه خون را از چهره پدر می‌شست خونریزی همچنان زیادتر می‌شد، فاطمه«س» قطعه‌ای حصیر را سوزاند و بر زخم رسول خدا نهاد تا خون بند آمد.(5)
و بدین‌گونه می‌بینیم این بانوی گرامی با وجود کمی سن، فعالانه در رویدادهای اجتماعی و سیاسی شرکت می‌کند و با حفظ کامل عفت و پاکدامنی در پربارتر کردن فرهنگ و تمدن جامعه اسلامی سهیم می‌شود.
حضرت سیدةالنساء«س» در اغلب صحنه‌ها پا پیش می‌نهاد و گامی در جهت تدبیر امور و ترمیم نواقص می‌گذاشت و گفته‌اند حتی در برخی غزوات نیز شرکت داشت و مسئولیتهایی نیز برعهده داشت که می‌توان به مسئولیت او در بیعت زنان با پیامبر اشاره کرد و لبهای روزه‌داران میدان نبرد نیز به دست او سیراب می‌شد و مجروحان از داروی او مرهم می‌یافتند که احد نمونه عالی این فداکاریها بود.
زهرای مرضیه«س» نه تنها در اجتماع و اخلاق که در سیاست نیز الگوی تمام‌نمای زنان عالم است و بر تمام آنها لازم است زهرا«س» را به عنوان سیاسی‌ترین زن تاریخ معرفی کنند و تدبیرات او را به کار گیرند. چه سیاستی بالاتر از این که زنی در برابر مردان و ریش‌سفیدان قومی از حق مسلم خود دفاع کند و همگان را به محاجه خواند! آورده‌اند که حضرت زهرا«س» در مجلسی که زنان مهاجر و انصار برای عیادت او آمده بودند سخنرانی کرد و در باب بی‌غیرتی مردان آنها فرمود: «وای بر این مردم که چگونه رهبری و زمامداری را از فرد شایسته این مقام که چونان کوهی استوار، پایگاه رسالت و پایه نبوت و هدایت بود ربودند و دست بیعت بر غیر او گشودند و آن را از مسیر اصلی خود خارج نمودند...
چرا از ابوالحسن«ع» ناراحت و دلزده شده‌اند، از شمشیر آخته‌اش ترسیدند یا از بی‌پروایی‌اش نسبت به جان و زندگی خویش هراسیدند؟ و یا از تلاشهایش در کوبیدن دشمنان برخروشیدند... سوگند به خدا اگر زعامت را به علی«ع» می‌سپردند و او را بر خویشتن امیر می‌کردند منحرفان را هدایت و معاندان را ندامت می‌داد و همه را به راه می‌آورد.»(6) که آن یار دین رسول عظیم«ص» خود فرمود: «و بهم یلحق التالی و الیهم یفیء الغالی»(7) «عقب‌ماندگان را فرض است بدانها باز گردند و بر جلو رفتگان واجب که بدانها برگردند.» که آنها محورند و بقیه گرد آنها می‌چرخند.
علاوه بر زندگی عملی دخت گرامی پیامبر اسلام«ص» که مبین جوانب سیاسی ـ اجتماعی آن حضرت است خطبه غرای ایشان گواهی دیگر بر این مدعاست. حضرت در این خطبه پس از حمد و سپاس خدای تبارک و صلوات بر پیامبر خطاب به حاضران در تقبیح گردانندگان سقیفه چنین می‌فرماید: «هنوز دو روزی از مرگ پیغمبرتان نگذشته و سوز سینه ما خاموش نگشته، آنچه نبایست کردید. و آنچه از آنتان نبود بردید. و بدعتی بزرگ پدید آوردید.»(8)
و در نقد توجیهات توجیه‌گران که هم حق علی«ع» خوردند و هم میراث فاطمه«س» را به یغما بردند چنین فرمود: «به گمان خود خواستید فتنه برنخیزد، خونی نریزد، اما در آتش فتنه فتادید و آنچه کشتید به باد دادید.»(9)
کدامین زن سیاسی عصر حاضر را ـ که در آن شعار برابری حقوق زن با مرد به فلک رسیده ـ یارای قیاس با عاقله رسول خدا«ص» است که این‌چنین بر سر غاصبان حق و قاتلان عدل می‌شورد و بر ستم‌ورزیها می‌خروشد.
«ای مهاجران! این حکم خداست که میراث مرا بربایند و حرمتم را نپایند؟ پسر ابوقحافه! خدا گفته تو از پدر ارث بری و میراث مرا از من ببری؟ این چه بدعتی است در دین می‌گذارید! مگر از داور روز رستاخیز خبر ندارید.»
خطیبه اهل بیت در تمسک به عقل و نقل از خصم خود چیزی کم نمی‌آورد که او را دست بسته به محکمه می‌برد و آن حضرت یاد ایام جمع را و وعده‌های مهاجر را اینچنین متذکر می‌شود و بر کالبد فسرده آن روح تنبیه می‌دمد و وصایای پیامبر عظیم‌القدر«ص» در حق خویش را به یاد می‌آورد و بازگشت مهاجر و انصار به دوران پیشین را هشدار می‌دهد، «ای گروه مومنان! ای یاوران دین! ای پشتیبانان اسلام! چرا حق مرا نمی‌گیرید؟ چرا دیده به هم نهاده و ستمی را که به من می‌رود می‌پذیرید؟ مگر نه پدرم فرمود احترام فرزند حرمت پدر است؟ چه زود رنگ پذیرفتید.»
دفتر بررسیهای اسلامی سازمان تبلیغات اسلامی

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات