اسدالله اطهری / کارشناس مسائل ترکیه - دپلماسی ایرانی
جایگاه ترکیه و ایران از نظر روابط سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، دیپلماسی، تجارت و همکاریهای امنیتی و حتی مسائل هستهای به مرحلهای رسیده که بسیار بهم نزدیک شدهاند. ایران نیز حاضر شده است که با توجه به بیانیهای که ترکیه و برزیل را مطرح کردهاند با ترکیه همکاری کند. در حقیقت نگاه ایران فقط کشورهای 5+1 نیست، بلکه استفاده از قدرتهای دیگر منطقهای درحال ظهور مثل ترکیه و برزیل است که میتوانند در عرصه بینالملی نقش ایفا کنند. زمانی بود که سیاست ایران بیشتر نگاه به قدرتهای شرق همچون روسیه و چین بود ولی امروزه نیاز است که ایران تغییر تاکتیک داده و از چنین قدرتهای جدیدی استفاده کند. بنابراین تاکتیک جدید در سه نکته خلاصه میشود: 1. گسترش روابط با کشوری همچون ترکیه 2. استفاده از قدرتهای نوظهور 3. خود ترکیه که نقش جدیدی را در منطقه خاورمیانه ایفا میکند. باید به این نکته توجه کرد که ایران و ترکیه دو قدرت هژمون در منطقه هستند. اگر این دو کشور سعی کنند که در آینده نیز به همین شکل با یکدیگر همکاری کنند و یک ائتلاف سیاسی، امنیتی و اقتصادی با هم داشته باشند، مسلماً برای حل و فصل مسائل منطقه به این دو کشور مراجعه خواهد شد. همانطور که شاهد هستیم امروزه در مورد لبنان به ترکیه مراجعه میشود و همچنین مذاکراتی که ترکها و قطریها در لبنان با یکدیگر درباره دادگاه جنایی حریری خواهند داشت. به نظر میرسد که ایران و ترکیه به ویژه ایران به عنوان قدرتی که در منطقه بر مسائل حزبالله، حماس و به طور کلی مسائل منطقهای نفوذ دارد، مشکلات در خاورمیانه بدون آن قابل حلوفصل نیست. بنابراین ایران نباید در معادلات نادیده گرفته شود در نتیجه باید اذعان کرد که ایران و ترکیه حتی در مورد مسائل امنیتی منطقه نیز میتوانند نقش اساسی ایفا کنند. بحث روابط ایران و ترکیه به عوامل متعددی بر میگردد، در حقیقت باید به تاریخ روابط این دو کشور نگاه کرد که از نظر اسلامگرایی، ایدئولوژیکی، مسائل مربوط به ژئوپولیتیک و مرزها همیشه بین آنها اختلاف بوده است. اما امروزه ترکیه سیاستی تحت عنوان حل مشکلات با کشورهای همسایه در پیش گرفته و نام ایران را از کتاب قرمز ترکیه از نظر امنیتی خط زده و احساس کرده که ضربه به ایران ضربه به ترکیه است. در نهایت ما شاهد افزایش سطح بازیگری ترکیه در منطقه بوده و ایران هم به عنوان یک مکمل به کشور همسایه خود نگاه میکند. در داخل خود ترکیه نیز حزب عدالت و توسعه از عثمانیگرایی جدید صحبت میکند و میخواهد حجم بازیگری خود را در سطح بینالمللی افزایش دهد. به عقیده من دموکراسی لبنان دمکراسی انجمنی است، بدین معنا که پلورالیزم نخبگان و دموکراسی انجمنی بر آن حاکم است و اگر هر گروهی در لبنان نادیده گرفته شود، امنیت لبنان به خطر میافتد. در هیچ زمانی نباید به این دموکراسی انجمنی در لبنان بیتوجه بود. بنابراین ورود غربیها تحت قطعنامههای سازمان ملل متحد مشکلاتی در این کشور ایجاد کرده که در چنین شرایطی رایزنی کشورهای دیگر و مذاکرات آنها را میطلبد. به نظر میرسد که کشورهای در حال مذاکره نیز قصد دارند که مسائل لبنان را در مناسبات منطقهای حل و فصل کنند. به عبارت دیگر ترکیه در قالب سربازان صلح، اروپاییان در قالب قهرمانان، ایالات متحده آمریکا، ایران و قدرتهای بزرگ منطقه برای حل مشکل لبنان حضور دارند. بنابراین هرگونه تصمیمگیری در خاورمیانه از این کشور آغاز خواهد شد و بهتر است که لبنان هم تمامی مشکلات به وجود آمده را از طریق همین مذاکرات حل کند.