تاریخ انتشار : ۰۴ مرداد ۱۳۹۰ - ۱۰:۰۴  ، 
کد خبر : ۲۲۳۵۴۲

مناقشات موجود میان آمریکا و اروپا ابعاد وسیعتری بخود گرفته است


هنگامیکه ریگان در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به پیروزی رسید و به مسند مقام ریاست جمهوری نشست‌، محافل صهیونیستی آمریکا نفس راحتی کشیدند‌.
در دوران حکومت کارتر‌، روابط میان آمریکا و اروپا علی‌رغم تمام کوششها با یک حالت سردی به پایان رسیده بود حتی تا به جایی رسیده بود که هنگام ریاست جمهوری کارتر‌، در کشورهای غربی رهبری آمریکا برای بلوک غرب مورد سئوال قرار گرفته و علناً از آن انتقاد بعمل میآمد‌. سیستم اداری آمریکا که شکست ویتنام و بحران واترگیت را پشت سر گذاشته بود‌، قبل از همه چیز گرفتار بحران درونی و تضاد در تصمیم‌گیری بود‌، اکنون آن حالت قدرت خود را در اروپا‌‌ ‌‌بطور کلی از دست داده است‌. و لذا دولتهای وابسته اروپای غربی بخاطر همین مسائل شتابان از ریگان استقبال بعمل آوردند و آن را تائید نمودند‌.
هنگام مبارزات انتخاباتی در آمریکا، اروپائیان از روش تبلیغاتی ریگان چنین ارزیابی نموده بودند که ریگان بار دیگر آمریکا را به مسند قدرت اولی خود خواهند رساند و بار دیگر آمریکا رهبر بلامنا قلۀ اروپا خواهد شد‌. و لذا رهبران اروپائی وابسته به آمریکا پس از پیروزی ریگان در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا جشنهای مفصلی بپا نمودند‌. در حالیکه کسانیکه حین انتخاب ریگان کف زدند و آن را جشن گرفته بودند‌، امروز با نگرانی شدیدی ناظر اوضاع جهان و روابط ورشکسته آمریکا و اروپا هستند روبط میان آمریکا و اروپا که انتظار میرفت با پیروزی ریگان بهبود و گسترش یابد و از حالت سردی سابق بیرون آید‌، برخلاف انتظارات از سابق نیز وخیم‌تر شده و هم‌اکنون روبه وخامت شدید گذاشته است دولت ریگان که همه چیز را خیلی سطحی و ساده تلقی می‌نماید و تنها تکیه در مورد سیاست خارجی بر اساس اظهارات خود ریگان «خطر شوروی» می‌باشد‌. و لذا از متفقین اروپائی خود می‌خواهد که سیاست خارجی کشورهای خود را بر اساس خطر شوروی تنظیم نمایند و در این جهت قدم بردارند که خود این یکی از عوامل اختلاف‌انگیز میان آمریکا و شوروی است‌.
اروپا که با اتحاد جماهیر شوروی هم‌مرز میباشد و بیش از آمریکا در معرض تهدیدهای شوروی قرار گرفته این کشف به اصطلاح جدید ریگان را سالها بود که مشاهده میکرد‌. بی‌احترامی نسبت به سیاست خارجی اروپا عکس‌العمل آن و همچنین بی‌ارزش تلقی شدن آن از جانب رهبران جدید آمریکا روابط آمریکا و اروپا را وخیم‌تر نمود‌.
امروز افکار عمومی اروپا به آینده دولت ریگان چشم دوخته و از آن چنین نتیجه‌گیری میکنند که دولت ریگان‌، با مسابقات پایان‌ناپذیری تسلیحاتی خود‌، جهان را به خطر انداخته است‌. ولی دولتهای اروپائی نیز از دولت ریگان چنین ارزیابی می‌نمایند که این دولت دارای یک سیاست بی‌سروپای درست و حسابی نبوده و بدتر از آن می‌تواند با روش و حرکاتهای ضدروسی خود‌، توازن جهان را برهم زند‌.
اختلافات میان آمریکا ـ اروپا
حال بهتر می‌دانم که در این قسمت از مقاله خود به اختلافات آمریکا و اروپا اشاره داشته باشم و ببینم که در چه مورد میان آنان اختلاف وجود دارد‌.
اختلافات آمریکا و اروپا را بطور کلی می‌توانیم بشرح زیر بیان داریم‌:
سیاسی‌: در ابتدای اختلافات میان آمریکا و اروپا این قراردارد که آیا در برابر شوروی چگونه سیاستی باید اتخاذ شود‌؟ رهبران آمریکا و اروپا در اینکه شوروی یک خطر جدی در برابر اروپاست و اینکه روز بروز قدرتمند میشود‌، هم‌نظر و هم‌فکر هستند‌. ولی در چگونگی اتخاذ یک موضع در برابر شوروی و در برابر این تهدید روزافزون شوروی‌، رهبران اروپا و واشنگتن سخت بجان هم افتادند و در نتیجه اختلافات شدیدی میان آنها بوجود آمد‌.
ـ دولت ریگان خواهان آن است که قبل از همه چیز‌، غرب باید فوراً با سلاحهای مدرن و پیشرفته هستۀ مسلح شود و در برابر قدرت نظامی شوروی برتری خود را تامین نماید‌. ولی دولتهای اروپا که از جانب ملتهای خود در فشار شدیدی قرار گرفتند‌، خواهان آغاز مذاکره پایانی مسابقات تسلیحاتی میباشند‌.
ـ بنظر دولت ریگان‌، دیگر خطر شوروی نه فقط اروپا را بلکه تمامی کشورهای جهان را تهدید میکند‌. و لذا بدانسبب مدافعات اروپا نباید در چارچوب مرزهای ناتو محدود بماند‌. باید یک استراتژی دفاعی جهانی و همراه با این مکانیزمهای جدید دفاعی به وجود آید‌. ولی اروپای غربی برخلاف خواست و میل آمریکا‌،‌ در وضع کنونی جهان نمی‌خواهد با یک سری کارها‌، ملتهای دیگر را بشوراند و تنها کوشش این است که می‌خواهد نقش سیاسی و اقتصادی خود را در کشورهای متفق خود بطور محدود حفظ نماید... ولذا در حال حاضر از پیوستن به نیروی واکنش سریع آمریکا خودداری میکند‌. حتی بعضی از کشورهای اروپا مداخله‌ی آمریکا در سانسالوادور را به اندازه مداخله در ویتنام خطرناک توصیف مینمایند و اظهار میدارند که همکاری آمریکا با چین و تحریک آن در برابر شوروی یک عنصر مهم تحریک‌کننده شوروی است‌.
بنا به نظر اروپا‌، آمریکا عملکردهای متفین خود را کوچک و کم‌ارزش شمرده و همه چیز را با مصرف پول ارزیابی مینماید‌.
در ده سال گذشته در حالیکه مخارج آمریکا رو به افزایش گذاشته بود‌، ناتو با افزایش 13 درصد بودجه خود این خلع را پرکرده بود‌. در صورتیکه اگر امروز یک جنگ جهانی آغاز شود‌، 90 درصد از نیروهای زمینی و 75 درصد از نیروهای هوائی می‌بایست از جانب متفقین اروپا تأمین گردد‌.
بر اساس تحقیقاتیکه توسط وزیر دفاع آمریکا شلنگر انجام گرفت چنین نتیجه‌گیری کرد که آمریکا برای برقراری امنیت و دفع خطر به میزان مساوی در اروپا می‌بایست دوبرابر بودجه کنونی مخارج صرف کند‌.
مشکل دیگر اروپا بحران اقتصادی است که هم‌اکنون گریبانگیر آن است‌. امروز کشورهای اروپائی بخوبی میدانند که نمی‌شود از بیمارستانها و بیمه‌ها کم کرده و برای اجرای برنامه‌های تسلیحاتی مصرف نمایند‌. در این رابطه نیز از حکومت واشنگتن میخواهند که بطور منصفانه به مسائل نگاه کند‌. ولی علی‌رغم تمام اظهارات به اصطلاح مستقل، اروپای غربی در این زمینه سیاستی را دنبال میکند که کاملاً وابستگی به آمریکا را به وجود میآورد‌.
اقتصادی
همانطوریکه مشکلات اقتصادی میان آمریکا و اروپا اهمیت دارد‌، مشکلات ژاپن با آمریکا نیز به همان اندازه مهم است و حتی گاهی از دیگران نیز خطرناک محسوب میشود‌.
اختلافات اصلی که در هفت هشت ماه اخیر به وجود آمده بخاطر افزایش بانگهای آمریکا نسبت بهره میباشد که چنین افزایش تاکنون بی‌سابقه میباشد بهم بستگی داشتن اقتصاد عرب‌، حتی تو در تو زندگی کردن و در صورتیکه اگر در یکی از آنها اتفاقی پیش بیاید‌، آن دیگرها را تحت تاثیر خود قرار میدهد...
رهبران کشورهای عربی ریگان و سیاست اقتصادی امریکا را‌، خودکامه توصیف می‌نماید و اظهار میدارند که میان سیاست نظامی ریگان در مورد تکیه به کشورهای اروپائی و همچنین سیاست اقتصادی او تضاد وجود دارد و این دو کاملا برضد هم میباشند‌.
این یک واقعیت انکارناپذیری است که در حال حاضر وضع اقتصادی اروپا بشدت بحرانی است‌. زیرا در سالهای اخیر امنیت اقتصادی اروپا سخت متلاشی شده‌، تعداد بیکاران بسرعت رو به افزایش بوده‌، توسعه و پیشرفته متوقف گشته و همه این مشکلات در جامعه اروپا نگرانیهای وسیع به وجود آورده است براساس اظهارات کارشناسان اقتصادی‌، سیاست پولی آمریکا‌، باعث وخامت اقتصاد اروپا میشود‌.
بجز خانم تاچر نخست‌وزیر انگلستان که با وجود میلیونها بیکار و مشکلات بسیار‌، با ریگان دوستی شدیدی دارد و به هیچ وجه حاضر نیست از او انتقاد بعمل بیاورد‌، سایر رهبران کشورهای اروپائی از سیاست اقتصادی ریگان بنحو متفاوت انتقاد میکنند که آنها را بشرح زیر میتوانیم بیان داریم‌:
آمریکا با بالا نگهداشتن نسبت بهره‌، کشورهای اروپا را نیز مجبور میسازد که برای حفظ ارزش پول خود در برابر دلار نسبت بهره را افزایش دهند‌. از سوی دیگر افزایش نسبت بهره باعث میشود که کشورهای اروپا برای راه حل پیدا کردن به مشکلات اقتصادی خود و از میان برداشتن مساله بیکاری بازبماند‌.
چنانکه در یکی از گزارشهای منتشر شده از جانب سازمان همکاری و تعاون منطقه (OECD) این حقیقت به وضوح مشاهده میشود‌.
‌در برابر افزایش نسبت بهره در اروپا و با فزونی یافتن احتمال مداخله نظامی شوروی به لهستان پولهای اروپا در برابر دلار مقاومت خود را از دست داده و از ارزش می‌افتند‌.
‌بالا بودن نسبت بهره در اروپا باعث شده است که سرمایه اروپا بصورت ابعاد وسیع به آمریکا منتقل شود و هم‌چنین اقتصاد اروپا که دست‌خوش کم بود سرمایه‌گذاری میباشد‌، با این پیش‌آمد بیشتر دچار بحران شده است‌.
‌تحریم اقتصادی و گندم آمریکا برای کشورهای بلوک شرق بخصوص شوروی‌، از جانب اروپائیان با مخالفتهائی روبرو شده است‌.
‌همچنین کمک برای کشورهای جهان سوم نیز یکی از عوامل اختلاف میان آمریکا و اروپا میباشد‌. زیرا رژیم آمریکا طرفدار و خواهان آن است که کلیه کمکها به کشورهای جهان سوم باید اهداف سیاسی داشته باشد و این کمک باید فقط برای کشورهای طرفدار غرب انجام گیرد این برنامه میبایست توسط کشورهای اروپا مشترکاً انجام گیرد‌. ولی در واقع آمریکا با این کار خود میخواهد تنها به رژیمهای دست‌نشانده خود کمک نماید‌.
از آن طرف نیز کشورهای اروپا با این پیشنهاد آمریکا مخالفت کرده و در ظاهر خواهان کمک به کلیه کشورهای عقب مانده جهان سوم هستند ولی در واقع آنان نیز با این ظاهرنمائیها خود یک زیرکی به خرج داده و میخواهند که همراه با دست‌نشاندگان آمریکا‌، به دست‌نشاندگان خودشان نیز کمک انجام گیرد‌. اروپا برای توجیه این ظاهرگوئیها خود نیز چنین اظهار میدارد که گویا در اثر بی‌توجهی غرب از بعضی از کشورهای جهان سوم با گذشت زمان این کشورها به دامن کمونیسم خواهند افتاد‌.
و اینها بعضی از عوامل اختلافی موجود میان آمریکا و کشورهای اروپا میباشد‌. اختلاف نظر برای اولین‌بار نیست که میان آمریکا و اروپا به وجود میاید‌، زیرا تاکنون اختلافات زیادی میان این دوتا به وجود آمده است و بعضی از آنها یا بوسیله فشار آمریکا و یا خودبخود حل شده و یا اینکه با گذشت زمان از اهمیت افتاده و به یاد فراموشی سپرده شده است‌. و حال معلوم نیست که اختلافات کنونی میان آمریکا و اروپا چگونه حل خواهد شد‌. زیرا اینبار علاوه بر اختلافات میان دولتهای اروپا و آمریکا‌، از جانب دیگر مردم اروپا نیز در برابر آمریکا قد علم کردند‌.
اوج گرفتن مسابقات تسلیحاتی استراتژیکی هسته‌ای افزایش احتمال جنگ هسته‌ای و همچنین در زمانیکه توازن روابط شرق و غرب به یک مرحله خطرناک رسیده است‌، اختلافات آمریکا و اروپا و همین‌طور نگرانیها از این بابت خواه‌ناخواه ابعاد وسیعتری بخود میگیرد‌. چنین پیش‌بینی میشود که ماههای آینده بخصوص سال 1982 در اروپای در حال انفجار تغییرات بوجود خواهد آمد‌.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات