
اگر مواضع مسؤولان ارشد سیاست خارجی جمهوری اسلامی در دهه 70 و اوایل دهه 80 را بررسی کنیم، شاید پر بسامدترین واژه، اصطلاح "تنشزدایی " در سیاست خارجی باشد؛ رویکردی که بر مبنای آن دولتهای پس از جنگ حداقل به مدت 16 سال تلاش کردند، به شیوههای مختلف حسن نیت خود را به طرفهای خارجی، ثابت و از طرف مقابل اعتماد و روابط حسنه طلب کنند.
هر چند در سالهای ابتدایی این تغییر رویکرد در سیاست خارجی ایران انقلابی که به تازگی از جنگی هشت ساله در مقابل همه تحریمهای جهانی، پیروز بیرون آمده بود - به دلیل اعتماد زیاد به دولت هاشمی رفسنجانی، و فضای بسته مطبوعاتی حاکم بر دولت سازندگی انتقادهای چندانی رسانهای نشد، اما به تدریج و با نمایان شدن تاثیرات این منش در روابط جمهوری اسلامی با کشورها انتقاد جریانهای انقلابی به رسانهها کشیده شد.
آنچه در این انتقاداها از همه پررنگتر مینمود، کوتاه آمدن از اصول انقلابی در سیاست خارجی به بهانه تنشزدایی و ایجاد فرصت چیرگی برای طرف مقابل با کوتاه آمدنهای غیر موجه به امید رسیدن به جایگاهی مقبول در میان قدرتهای جهانی بود؛ رویکردی که در سالهای بعد و دولت مدعی اصلاحات نیز ادامه داشت و در دیدار اخیر رهبر معظم انقلاب با کارگزاران نظام مورد انتقاد قرار گرفت: "هر وقت ما کوتاه آمدیم، یک خردهاى سست برخورد کردیم، آنها پرروتر شدند. نخیر؛ ایستادگى جمهورى اسلامى، تصریح به شعارهاى انقلاب، تصریح به مبانى انقلاب، عزت ما را در دنیا بیشتر کرده است. "
و شاید سلسله گفتوگوها با مقامات اروپایی را که در آن دوره به "گفتوگوهای انتقادی " مشهور شد، بتوان یکی از جدیترین محورهای رویکرد تنشزدایانه در دولت سازندگی دانست. هر چند سرانجام این گفتگوها، زمینهسازی برای محکوم کردن سران جمهوری اسلامی در دادگاهی معمولی در آلمان و به دلیل ماجرای قهوهخانه میکونوس بود!
"گفتوگوهای انتقادی " که مبنای آن حضور ایران در میز مذاکره با مقامات اروپایی برای بررسی انتقادات اروپا از ایران! وسپس تلاش برای رفع آنها بود، در همان زمان و با جدی شدن ماجرای دادگاه میکونوس مورد انتقاد شدید رهبر معظم انقلاب قرار گرفت.
ایشان در دیدار تاریخی خود با معلمان و کارگران در اردیبهشت 76 و همزمان با اوج گرفتن ماجرای میکونوس در انتقاد از این گفتوگوها فرمودند: "به خیال خودشان، دولت ایران را مىترسانند و مىگویند ما گفتوگوهاى انتقادى را قطع مىکنیم. به درک که قطع مىکنید! اگر انتقادى هست، ما از شما انتقاد داریم. اسم این گفتوگوها، از اوّل غلط بود. من از اوّل هم مىگفتم که بگویید این گفتوگوها، انتقاد دو طرفه است. اگر انتقادات، انتقاد دوطرفه است، ما بیشتر از شما انتقاد داریم، تا شما از ما. شما چه انتقادى دارید؟ انتقاد شما به این است که چرا ما به اصول اسلامى خود پایبندیم! این، افتخار ماست. ببینید دشمنان ملت ایران، چقدر وقیح، ظالم، غیرمنصف، پررو و بددلند! "
اما در شرایطی که تلاش برای تنشزدایی و تن دادن دیپلماتهای ایرانی به نشستن بر سر میز "گفتوگوهای انتقادی " موجب شده بود تا طرف اروپایی برای ادامه جلسات انتقادی خود از ایران شرط گذاشته! و حتی اقدام به محکومیت قضایی دولتمردان جمهوری اسلامی کند، رهبر معظم انقلاب با ورود مقتدرانه به این موضوع، ماجرای قهوهخانه میکونوس را به یک پیروزی بزرگ در عرصه سیاست خارجی ایران تبدیل کردند؛ پیروزی بزرگی که ایشان در دیدار اخیر و راهبردی خود با کارگزاران نظام از آن با عنوان "سیلی محکمی که اروپا از همین حسینیه خورد! " یاد کردند.امیر علی صفا در یادداشت خود به شرح این سیلی تاریخی پرداخته است. وی با اشاره به ماجرای قهوه خانه میکونوس مینویسد:
پنجشنبه 26 شهریور ماه 1371، حادثهای در یک رستوران یونانی اما پاتوق ایرانیها به نام میکونوس در منطقه "ویلمرسدورف " برلین رخ میدهد. ساعت حدود 22:50 ناگهان سه فرد مسلح وارد رستوران میشوند. یکی نزدیک در ورودی و دومی در قسمت جلویی رستوران میایستند و نفر سوم نیز مسلسل به دست وارد قسمت پشتی رستوران که شش ایرانی در آنجا دور یک میز نشسته بودند رفته و همه آنها را به رگبار میبندد. از جمع افراد حاضر در رستوران چهار نفر در جا کشته میشوند و یک نفر به شدت زخمی میشود و چهار نفر دیگر نیز جان سالم بهدر میبرند. در این حادثه "صادق شرفکندی " دبیر کل حزب دمکرات کردستان ایران، "همایون اردلان " نماینده حزب دمکرات کردستان ایران در آلمان، "فلاح عبدلی " نماینده حزب دمکرات کردستان ایران در اروپا و "نوری دهکردی " کارمند صلیب سرخ، کشته میشوند.
یک سال پس از این واقعه، دادگاهی در آلمان به ریاست "فریچوف کوبش " پیگیر این ماجرا میشود و پنج سال بعد، در 21 فرودین 76 طی حکمی که مدرک اصلی آن ادعاهای "ابوالحسن بنی صدر " است، "کاظم دارابی " از اتباع ایرانی و "عباس رحیل " تبعه لبنانی به حبس ابد و "یوسف امین " و "محمد اتریس " هر دو از اتباع لبنان به ترتیب به 11 و 5 سال زندان محکوم میشوند و مهم تر از اینها در ادامه رای در حکمی طنز گونه و با گواهی اپوزیسیون خارج نشین، مسؤولان طراز اول جمهوری اسلامی متهم به صدور دستور قتل میشوند.
در واکنش به این اقدام دولت آلمان، دکتر ولایتی (وزیر وقت امور خارجه ایران) در مرحله اول، سفیر آلمان را فرا میخواند و مراتب اعتراض خود را بیان میکند، متعاقب آن آلمان سفیرش را از ایران خارج و چهار دیپلمات ایرانی را از کشور خود اخراج میکند. متقابلاً ایران هم سفیرش را از آلمان فرا میخواند. اینجاست که تمام کشورهای اروپایی در اقدامی بی سابقه و البته شتاب زده، به منظور تحت فشار قرار دادن ایران، سفرای خود را از ایران خارج میکنند. متقابلاً ایران نیز سفرایش در اروپا را فرا میخواند و این اوج شکلگیری بحرانی بیسابقه است که میتواند حتی پایههای حیات سیاسی یک کشور را به خطر بیاندازد.
در اکثر قریب به اتفاق منابع لاتین، قضیه این دادگاه را تا همین جا ذکر کرده و هیچ اشارهای به ادامه جریان و نحوه خاتمه یافتن آن نداشتهاند.
سیلی تاریخی به اروپا
یک ماه از صدور رأی گذشته و اردیبهشت 76 فرا رسیده. غرب و صهیونیسم حساب تمام کارها را کردهاند، همه سفرای کشورهای اروپایی خارج از ایران مشغول استراحت هستند، یک بحران تمام عیار و فلج کننده! چشمها به "حسینه امام خمینی " واقع در انتهای خیابان فلسطین در تهران است. معلمان به دیدار رهبر انقلاب رفتهاند و البته اروپا منتظر است تا عقب نشینی طبیعی و ناگزیرانه بلندپایه ترین مقام ایران را بشنود.
رهبر حکیم انقلاب شروع به سخنرانی میکند:
"همین آقایان اروپاییها؛ همینهایى که دیروز در لوکزامبورگ نشستند و ریشهایشان را همقد کردند و با هم حرف زدند و حکمت(!) صادر نمودند، دهها کشور دنیا را استعمار کردهاند. اگر استعمار و تضییع حقوق ملتها گناه است، این گناه فقط بر گردن همین دولتهایى است که نمایندگانشان دیروز نشستند و راجع به ایران حرف زدند که حقوق بشر را رعایت کند! "
بعد هم از پرکشته ترین دو جنگ جهانی که همینها با هم به وجود آوردند، سخن گفته و از کارخانههای سلاح شیمیایی در عراق که همین اروپاییها ساخته بودند. پشت تریبونی که همه منتظر عقب نشینی ایران بودند، یکی یکی جنایات اروپا را برشمردند؛ از بوسنی گرفته تا قانا، و دست آخر هم آب پاکی را روی دستشان میریزند:
"مگر کسى اهمیت مىدهد که اینها چه گفتهاند؟ البته دستگاه دولتى ما که بحمداللَّه مواضع بسیار خوبى در مقابل حرکتهاى زشت اینها داشته است، از حالا به بعد هم بایستى با کمال قدرت عمل کند و در مرحله اوّل، سفیر آلمان را فعلاً تا مدّتى نباید راه بدهد که به ایران بیاید. بقیه هم که مىخواهند بهعنوان یک حرکت به اصطلاح آشتىجویانه برگردند، مانعى ندارد. خودشان رفتهاند، خودشان هم برمىگردند. دیدند که رفتنشان هیچ اهمیتى ندارد. اینها مىخواهند برگردند، مانعى ندارد؛ اما در رفتن سفراى ایران به کشورهاى آنها، هیچ عجلهاى نباید بشود. باید سرِ صبر و فرصت ببینند چه چیزى مصلحت است؛ هر چه که عزّت اسلامى اقتضا مىکند - همان طور که همیشه گفتهایم - همان گونه عمل کنند. "
پس از این سخنرانی، سفرای اروپا یکی یکی و بهتدریج بازگشتند؛ در آخرین مرحله نیز سفیر آلمان به ایران بازگشت تا این پایانی باشد بر ماجرای قهوه خانه میکونوس!