مترجم: سید محسن ساری
نویسنده: محمود یونس
با افزایش تهاجم غرب جهت جلوگیری از خطر اسلامی که تمدن غرب را تهدید میکند پدیده «اسلاموفوبیا» یا ترس بیماریزای غیرقابل توجیه از اسلام نیز مطرح میشود. در این پدیده هر مسلمان و یا عرب تروریست است.
این پدیده آن قدر بالا گرفت که یکی از پدران تصمیم گرفت که نام فرزندش که «اسلام» بود را تغییر دهد زیرا دوستانش در مدرسه او را «تروریست» نام نهاده بودند. در این رابطه کتابهای زیادی منتشر شد که در همه آنها درگیری توهمزای اسلام و غرب مطرح شده است. به طور مثال انتشار کتاب «بمبهای فرودگاه شارل دوگل»، بحران شدیدی علیه مسلمانان شاغل در این فرودگاه را به وجود آورد. در این کتاب آمده که مسلمانان شاغل در این فرودگاه میتوانند این فرودگاه را منفجر سازند و در پی همین تفکر، برخی از مسلمانان از کار بیکار شدند.
برخی از آگاهان اعتقاد دارند که پدیده ترس از اسلام هنگامی مطرح شد که علیه اسلام و مسلمانان حالتی از بسیج به وجود آمد و این حالت با افزایش تعداد مسلمانان مهاجر به کشورهای غربی، شدت گرفت. این مسأله آن قدر بالا گرفت که برخی بر این باور شدند که فرانسه طی پنجاه سال آینده به یک کشور اسلامی تبدیل خواهد شد.
در حال حاضر روزانه 63 اروپایی به اسلام میگروند و همین امر موجب گردیده که دولتها و جریانهای فکری اروپا از تأثیر این پدیده بر جوامع غربی به شدت نگران شوند.
آنها میگویند رفتار برخی مسلمانان در اروپا موجب اهانت به اسلام و مسلمانان شده است و به پیریزی تصویر منفی از عرب مسلمان کمک زیادی کرده است. آنها در ادامه میافزایند که شکست مسلمانان و ادغام در جامعه جدید بر حجم مشکلات افزوده و مسلمان عرب به شهروند بیگانه تبدیل شده است گرچه او سالهای طولانی در یکی از کشورهای غربی سکونت داشته است. آنها میگویند رفتار مسلمانان در کشورهای غربی در جهت کاملاً متضاد با رفتار یهودیان در همان کشور میباشد زیرا آنها توانستهاند حضور خود را، خدمت به منافع صهیونیسم جهانی قلمداد کنند.
دکتر سعید لاوندی کارشناس روابط بینالمللی میگوید: پدیده اسلاموفوبیا در جوامع غربی در چارچوب تهاجمها و تنشفزایی میان غرب و اسلام صورت میپذیرد زیرا چهره مسلمانان در نظر غربیها همچنان چهره یک تروریست است. غربیها نامهایی همچون محمد، محمود و عبدالله را تروریست میدانند و به محض اینکه بفهمند که شخصی ریشه اسلامی دارد تلاش میکنند که او را نابود سازند. دکتر لاوندی در ادامه میگوید: یکی از مهمترین دلایل تنشفزایی و تهاجم وحشیانه به اسلام و مسلمانان، مشوه شدن چهره مسلمانان توسط خود آنان است، نباید فرموش کنیم که مجریان تهاجمهای یازدهم سپتامبر 14 مسلمان بودند که 11 نفر آنها عرب مسلمان بودند و به همین دلیل که غرب به این نتیجه رسیده که منطقه عربی، خاستگاه تروریسم و تروریستهاست. ترس غربیها از افزایش تعداد مهاجران مسلمان به کشورشان و زاد و ولد زیاد یکی دیگر از عوامل ترس میباشد زیرا غربیها یا ازدواج نمیکنند و اگر ازدواج کنند یک و یا دو بچه به دنیا میآورند، لذا افزایش تعداد مسلمان در کشورهای غربی موجب ترس دولتها شده است. برخی عقیده دارند که کشور فرانسه که اکنون 5 میلیون مسلمان دارد در پنجاه سال آینده به یک جمهوری اسلامی تبدیل شود زیرا با افزایش تعداد مسلمانان این امکان وجود دارد که بسیاری از آنها به قدرت برسند.
ترس دولتها
دکتر لاوندی میگوید: طبق آمار اعلام شده توسط اتریشیها، روزانه 63 اروپایی به اسلام میگروند و بنا به همین دلیل است دولتها و نخبگان و روشنفکران از تأثیر روند رو به افزایش مسلمان شدن غربیها، وحشت زده شوند. دکتر لاوندی در ادامه میگوید: ادغام شدن برای شهروندان مسلمان در کشورهای عربی در جامعه جدید دشوار است و این امر تأثیر منفی در رویکردهای آنان خواهد داشت؛ دکتر لاوندی میگوید: شعار عرب مسلمان در اروپا چنین است: «در خیابان مسلمان باش در خانهات اروپایی» و این شعار غلطی است زیرا در همه سطوح به صورتی متفاوت تأثیرگذار خواهد بود و این حالت درست بر عکس شعار یهودیان در اروپاست زیرا یهودیان میگویند «در خیابان اروپایی باش در خانهات یهودی». آنها سریعاً میتوانند با جامعه جدید همخوانی ایجاد کنند و بیشک این امر در جهت منافع کشور اسراییل خواهد بود.
تناقضاتی این چنینی شهروند اروپایی را به دوری از مسلمانان وا میدارد و ادعا میکند که عرب مسلمان همچنان رفتارهای گذشته خود را ترک نکرده است و ادامه آن تأثیری منفی خواهد داشت و برگزاری هرگونه گفتوگوی فرهنگی میان غرب و مسلمانان را مانع میشود. دکتر لاوندی میگوید: اسلام در اروپا دو نوع است: 1) اسلامی که دانشگاهیان دنبال میکنند. آنها در بررسیهای خود تصویری نزدیک به اسلام را ترسیم میکنند ولی متأسفانه بررسیهای آنها در درون دانشگاهها محبوس میماند و تأثیر بسیار محدودی دارد.
2) اسلامی که رسانههای مغرض آن را عرضه میکنند و متأسفانه این همان اسلامی است که به شهروند ساده اروپایی منتقل میشود و این رسانههای مغرض توانستهاند که اسلام را به تروریسم ربط دهند.
مقاصد شوم
دکتر ولید عبدالناصر مدیر پژوهشکده بررسیهای دیپلماسی میگوید: در مورد از هم گسیختگی رابطه میان غرب و جهان اسلام، شهروند مسلمان در اروپا را نمیتوان مورد سرزنش قرار داد زیرا اگر در کشورهای اروپایی نمونههای بدی دیده میشوند، نمونههای مثبت نیز وجود دارند و برای پیشرفت در جوامع بسیار موثر است ولی در این میان باید نقش رسانههای غربی مغرض که مقاصدی شوم دارند، کاملاً تبیین شود زیرا آنها اهداف خاصی را دنبال میکنند. او را ادامه میگوید، پبشینه تاریخی روابط جهان اسلام و غرب در نوع تفکر شهروند اروپایی تأثیری مستقیم دارد زیرا پی گیرنده اوضاع در مییابد که این مسلمانان بودند که توانستند نفوذ استعماری غرب به بسیاری از کشورهای جهان در آسیا و آفریقا را متوقف سازند و افزون بر آن مسلمانان توانستند که به اروپا برسند و مهاجرتهای گسترده مسلمانان به اروپا موجب گشته که غربیها نگران تأثیرگذاری مسلمانان بر تمدن و فرهنگ خود باشند. او در ادامه میگوید: با این که تمدن اسلام و غرب در ایجاد تمدن مشترک بشریت شریک هستند ولی مسلمانان در نزدیک کردن تمدن غرب به اسلام به رغم همگرایی و داشتن روابط تاریخی، با شکست مواجه شدند. او در ادامه میگوید: ما شکست خودیم ولی یهودیان در این میان پیروز شدند زیرا یهودیان توانستند برای خود و به ضرر مسلمانان و عربها، گروههای فشار قدرتمندی به وجود آورند. دکتر ولید عبدالناصر میگوید: تمدن اسلامی در بارور سازی تمدن غرب تأثیری بسزا دارد ولی کشورهای غربی آگاهانه مانع از تدریس تمدن اسلامی به شهروندان خود میشوند. او میگوید: کشورهای غربی به تدریس تاریخ کشورهای اسلامی همت میگمارند ولی فقط بر برخی از تاریخ کشورها تأکید میکنند مثلاً به تاریخ فراعنه در مصر توجه نشان میدهند ولی تأثیر تمدن اسلامی بر آن کشور را نادیده میگیرند و یا اینکه در تاریخ کشور عراق به تمدن آشوریها و بابلیها توجه نشان میدهند ولی تمدن اسلامی را آگاهانه نادیده میگیرند. غربیها با اینکه میدانند تروریسم، دینی ندارد ولی تلاش جدی دارند که میان اسلام و تروریسم ارتباط ایجاد کنند. با این که نمونههای تروریسم در غرب زیاد هستند ولی غربیها هیچگاه تروریسم، نازیسم و فاشیسم در آلمان و گروههای تروریست در ژاپن و حتی در ایالات متحده آمریکا را به دین مسیحی ربط نمیدهند.
آشوبسازی
عزازی علی عزازی نویسنده سیاسی میگوید: غرب تلاش دارد ثابت کند که اسلام دین جنگ است و به شمشیر و خشونت اتکا دارد و این تلاشی برنامه ریزی شده است که هدف آن تشکیل ساختار منطقه طبق منافع غربیهاست. او میگوید غربیها زرادخانهای از قوانین و سیاستها در اختیار دارند که بر اساس منافع صهیونیستها شکل گرفته است و ما اکنون فراروی یک طرح استعماری صهیونیستی قرار گرفتهایم لذا ما به یک طرح هوشمند نیاز داریم که حضور عربی اسلامی در اروپا را از بحران فعلی نجات دهد. او میگوید: این عرب است که اصولگرایی و تندروی را آغاز کرده است و در این زمینه کتابهای زیادی نیز وجود دارد ولی آنها متأسفانه اکنون درصدد هستند که تهمت تندروی و تروریسم را به اسلام الصاق کنند او میگوید ما اکنون در برابر طرح غربیهایی قرار گرفتهایم که بی هیچ شکی تأییدگر طرح استعماری صهیونیستهاست.
و در ادامه میگوید: ما به طرحی عقلانی نیاز داریم که حضور عربی، اسلامی در اروپا را از بحران فعلی نجات دهد. او میگوید: غرب آغازگر تندروی و اصولگرایی است و کتابهای غربی زیادی وجود دارند که در این مورد سخن میگویند ولی آنها در حال حاضر تلاش دارند که تهمت افراطیگری و تروریسم را به اسلام الصاق کنند. ما اکنون به شدت نیازمند آن هستیم که نزد شهروند ساده غربی چهره واقعی اسلام را به نمایش بگذاریم.
او در ادامه میگوید: «پیامبر اسلام اولین کسی بود که گزینه مدنی و شورا را مطرح و به اجرا گذاشت و نگرانیهای غربیها که ادعا میکنند ترس از دین اسلام در واقع جایگزین ترس از کمونیست شده است، سخن بیهوده و باطل است. آنچه که در محاسبههای سیاسی روی داده است، هیچگونه ارتباطی با ادیان ندارد ولی سیاستمداران غربی تلاش میکنند که برای تحقق اهداف سیاسی و استعماری از آن بهرهجویی کنند.
او میافزاید: اکنون میان ملتهای غربی و اسلامی بحرانی وجود دارد که ریشه آن رفتارهای اهانتآمیز غربیها نسبت به دین حنیف است و آنچه که اکنون مطرح میشود در چارچوب برنامه استعماری صورت میپذیرد که هدف غایی به سلطه درآوردن ملتهای غرب مسلمان است بنابراین بر ماست که به زودی و در اسرع وقت نقاط ضعف و کمبودهای خود را تشخیص داده و آنها را مرتفع سازیم تا اینکه بتوانیم با تمرکز و تفکر کامل رودرروی برنامههای استعماری غرب بایستیم.