چند هفته پس از سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی در مورد موضوع خیزش اسلامی در کشور لیبی و ابراز نگرانی ایشان از برنامهریزی غرب برای تسلط بر این کشور به بهانه تقابل با رژیم قذافی، در شرایطی خبر پیروزی انقلابیون لیبی مخابره شد که اخبار دیگر از تلاش غرب برای تسلط بر اوضاع پس از حکومت سرهنگ حکایت دارد. در حالی که ناتو، عملیات نظامی خود در لیبی را در هفتههای اخیر به صورت محسوسی کاهش داده بود، همزمان با پیروزی انقلابیون و در شرایطی که نیروهای انقلابی بدون حمایت این نیروی نظامی بینالمللی، توانستند خود را به طرابلس و کاخ قذافی برسانند، ناتو سعی کرد در آخرین مراحل و به صورت نمادین، خود را یکی از نقش آفرینان پیروزی انقلاب در لیبی معرفی کند.
ناتو زمانی به مسأله ورود پیدا کرد که نیروهای مبارز کار را تمام کرده بودند و دیگر نیازی به حضور یا عملیات هوایی آنها نبود؛ زیرا این مبارزان بودند که از طریق زمینی به موفقیتهای مهمی دست یافته بودند. حضور ناتو بیشتر صحنهای نمایشی برای سهم خواهی بعد از انقلاب بود تا بتواند انقلاب لیبی را به نام خود تمام کنند. به گزارش رجانیوز این در حالی است که اسلام گرایان لیبی با محوریت شخصیتهایی نظیر عبدالجلیل و با کمک جریان اخوان المسلمین که جریانی فراگیر است، سازماندهی اصلی انقلاب لیبی را برعهده داشتند و از اصلیترین گزینهها برای جایگزینی قذافی به شمار میروند.
در عین حال، این گزینه مورد مخالفت یکپارچه غرب و اتحادیه آفریقا و اتحادیه عرب قرار خواهد داشت و موانع بسیاری بر سر راه موفیقت این جریان است.
در همین حال، رئیس جمهور امریکا نیز که در سواحل بوستون مشغول سپری کردن تعطیلات بود، با انتشار بیانیهای تلاش کرد به نوعی خود را در پیروزی
انقلابیون بهعنوان یک شریک جا بزند تا به این واسطه بهانهای برای اقدامات آینده کشورش در لیبی دست و پا کرده باشد.
اوباما تلاش برای سهیم شدن در انقلاب لیبی را با بیان این جملات تکمیل کرد: "حوادث لیبی نشاندهنده دستاوردی است که جامعه بینالملل در صورت داشتن اتحاد به آن میرسد." وی در ادامه بیانیهاش ضمن تقدیر از نقش سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در کمپین سرنگونی قذافی از قدرت، گفت: تعهدات آمریکا در لیبی بهعنوان بخشی از تلاشهای چند ملیتی ادامه خواهد داشت.
تلاش برای بازیابی هویت و اعتبار ناتو زمانی اهمیت بیشتری پیدا میکند که در 10 سال اخیر نتوانسته است حتی یک عملیات نظامی موفق را به سرانجام برساند، چنانکه نمونه افغانستان بهعنوان یکی از اصلیترین و جدیترین نمونههای ناکارآمدی و شکست این نیروی چند ملیتی شمرده میشود.
در عین حال، وزیر دفاع و رئیس ستاد ارتش امریکا هم در هفتههای اخیر در مصاحبههایی به شدت از نبود همکاری کشورهای عضو پیمان نظامی ناتو در بمباران لیبی انتقاد کرده بودند.
اما شاید نگرانکنندهترین بخش سخنان اوباما را بتوان تلاش برای نشان دادن اختلاف در میان انقلابیون و شعلهور کردن جنگ داخلی دانست. اوباما با اعلام اینکه هنوز درگیریها به پیروزی ختم نشده است، به مخالفان در لیبی درباره انجام اقدامات انتقامجویانه علیه حکومت چهار دههای و خودکامه قذافی هشدار داد.
این در حالی است که خبرگزاری رویترز نیز در گزارشی با یادآوری مصاحبه با یکی از رهبران انقلاب لیبی ضمن تلاش برای القای نگرانی از وجود هواداران مسلح قذافی در طرابلس و سایر شهرها مینویسد: این سخنان یک سؤال را در ذهن ما پررنگ میکند و آن این که آیا نیرویی وجود دارد تا بتواند کنترل لیبی را پس از قذافی در دست بگیرد؟ پاسخ فوری این است: خیر. در جبهه مخالفان حتی یک رهبر هم وجود ندارد که مورد احترام مابقی باشد.
تعجیل غرب برای تسلط بر لیبی پس از سقوط قذافی به حدی زیاد است که موجب ابراز نظرهای متناقض از سران کشورهای غربی ذی نفع در این کشور شده است به نحوی که فرانکو فراتینی، وزیر امور خارجه ایتالیا، اعلام کرده شرکت نفت و گاز «انی» این کشور که بزرگترین سرمایه گذار خارجی در زمینه تولید نفت در لیبی به شمار میرود، به منظور بررسی آغاز به کار تاسیسات نفتی به لیبی بازگشته و نشستهای فنی برگزار شده است.
فراتینی با ذوقزدگی خاصی در این زمینه گفته است: این تاسیسات را ایتالیاییها ساخته اند و از این رو روشن است که شرکت انی، نقش اول را در آینده در لیبی ایفا خواهد کرد.
اما این اظهار نظر عجولانه فرانتینی، با واکنش مدیران شرکت انی روبرو شده، به نحوی که این شرکت اعلام کرده است هنوز برنامهای برای بازگشت به لیبی ندارد!
از سوی دیگر، آنچه در ماجرای سقوط قذافی جالب به نظر میرسد، چرخش 180 درجهای دولت انگلیس از قذافی به سمت دشمنان وی است. آمار و ارقام نشان میدهد که طی 10 سال اخیر به ویژه در طول دو سه سال اخیر، لیبی و انگلیس متحدان تجاری و شرکای بزرگی برای هم بودند و به رغم هیاهوی رسانهای لندن علیه دولت قذافی مبنی بر لزوم افزایش تحریمهای وی، همگان شاهد سطح رفت و آمدهای دیپلماتیک نه در سطح نخست وزیر بلکه در سطح خانواده سلطنتی و پسر دوم ملکه شاهزاره اندرو به لیبی آنهم پس از آغاز قیام مردم این کشور بودهاند.
روزنامه ایندیپندنت نزدیک به دولت انگلیس در گزارشی در اسفندماه جاری، با یادآوری اینکه دولت لندن، لیبی را به صورت جدی به بازار خود تبدیل کرده است، از قرارداد 550 میلیون پوندی انگلیس با لیبی برای استخراج گاز در سال 2004 توسط بلر خبر داده است.
این در حالی است که در سال 2007، بلر به دیدار قذافی رفت و این بار قرارداد 900 میلیون پوندی برای استخراج نفت را با وی به امضا رساند.
جالب اینجاست که بلر در همین سال قراردادی 350 میلیون پوندی در زمینه دفاعی با قذافی به امضا رساند که طی آن، انگلیس موظف به کمک برای افزایش توان نظامی و دفاعی لیبی میشود. در همین حال 150 شرکت بزرگ و مشهور انگلیسی با دولت لیبی قراردادهای میلیاردی امضا کرده اند و بلر نیز هم اکنون مشاور بانک جی پی مورگان میباشد که وظیفه آن، سرمایه گذاری آمریکا در لیبی است.
اما شاید جدیترین نشانه برای عمق روابط لیبی و انگلیس را بتوان سفر پرنس اندرو، دومین پسر ملکه انگلیس، در 19 مارس 2011 دانست که تاکنون دیدارهای زیادی با قذافی داشته است. این دیدار بعد از شروع انقلابهای مردمی بهوقوع پیوست و این سطح از روابط (سفر خاندان سلطنتی) با لیبی، نشان دهنده عمق دوستی بین دو کشور است.
رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر با کارگزاران نظام با توجه به تلاش غرب برای تسلط بر لیبی فرمودند:
"البته من در مورد مسائل لیبى نگرانم. در لیبى، سیاست غرب، سیاست بسیار رذیلانه و موذیانهاى است. اینها از قیام مردم سوءاستفاده کردند. براى آنها، ماندن و جا پا باز کردن در لیبى خیلى مهم است. اولاً مسأله نفت لیبى است که برایشان مهم است، ثانیاً فضاى وسیع این کشور است که میتوانند در جاهاى مختلفش پایگاه بزنند، ثالثاً اشراف بر کشور مصر و کشور تونس؛ دو تا کشور انقلابى. در شرق لیبى مصر است، در غرب لیبى تونس است؛ علاوه بر اینکه از آنجا میتوانند بر سودان و بر الجزائر و بر همه کشورهاى این منطقه مسلط باشند.
میخواهند آنجا جاپا محکم کنند. میخواهند زیرساختهاى این کشور را ویران کنند تا بعد اگر راههاى دیگر ممکن نشد، از این طریق خودشان را در لیبى تثبیت کنند. الان دارند زیرساختها را ویران میکنند. به اسم حمایت از مردم، جادهها ویران میشود؛ پالایشگاهها ویران میشود؛ مختصر کارخانجاتى که دارند، ویران میشود. باید اینها ساخته بشود. مردم لیبى خودشان این توانایى را ندارند؛ اینها به بهانه ساختن، آنجا مىآیند. من از مسأله لیبى نگرانم."