تاریخ انتشار : ۲۷ مهر ۱۳۹۰ - ۱۰:۴۲  ، 
کد خبر : ۲۲۷۰۴۵
محمدصادق کوشکی، استاد دانشگاه، در جلسه هفتگی انصار حزب‌الله:

تبیین و ترویج زندگی دینی مهمترین اولویت فرهنگی نظام است


نظام جمهوری اسلامی، نظامی اساساً فرهنگی
اگر این پیش فرض را بپذیریم که نظام جمهوری اسلامی نظامی فرهنگی و اساساً فرهنگ بنیاد است آنگاه باید بپذیریم به عنوان نظامی که پایه‌های آن و اهدافش فرهنگی است، نیازمند تعیین اولویت در این عرصه می‌باشیم. با نگاهی گذرا بر دیدگاه‌های حضرت امام خمینی(ره) و تمام کسانی که در برپایی نظام جمهوری اسلامی و پیروزی آن نقش داشتند متوجه این نکته می‌شویم که دغدغه اصلی و اساسی آن بزرگواران بحث فرهنگ بوده است. اگر مروری بر صحیفه حضرت امام داشته باشیم متوجه می‌شویم که ایشان چه تعابیری را در رابطه مقوله فرهنگ داشته‌اند، البته نه فرهنگ به معنای مقولات هنری و حوزه وظایف وزارت فرهنگ و ارشاد بلکه به معنای شیوه و کیفیت زندگی کردن و زیستن.
فرهنگ، پایه استقلال یک نظام
از نظر امام فرهنگ پایه استقلال یک نظام است و به بیان ایشان اگر فرهنگ را به دست ما بدهند، ما می‌توانیم این نظام را به عنوان یک نظام نمونه بسازیم، این تعبیری است که ایشان در سال ۱۳۴۲ بیان فرمودند. با این توصیف و تعابیری این چنین از فرهنگ و اینکه در جایی می‌فرمایند: ما برای شکم قیام نکرده‌ایم، ملت ما برای شکم و اهداف مادی قیام نکرده است؛ هدف اصلی و اساسی خویش را از برپایی انقلاب اسلامی و ساخت یک نظام سیاسی با فرم مشخص خویش در دنیای امروز، اعتلای کلمه الله بیان کردند و این اعتلای کلمه الله را مشخصاً در پیاده ساختن دین در زندگی اجتماعی دانسته‌اند یعنی این که مردم چگونه زندگی کنند که بر پایه الگوهای دین باشد و به خاطر این موضوع هزینه فراوانی هم داده‌ایم.
در بحث هزینه‌های انقلاب اعم از جان‌های پاکی که در راه انقلاب فدا شدند و صبر مردم در مقابل مشکلات و تحمل سختی‌ها، حضرت امام به عنوان کسی که تا سال ۶۸ سکاندار این نظام بودند در جای جای مباحث خودشان مطرح می‌کنند که ملت ما این هزینه‌ها را به خاطر اسلام و جاری شدن احکام دین در سطح جامعه و زندگی خویش می‌پردازند و این موضوع را در فضایی مطرح می‌کنند که از ۳۰۰ سال قبل فرهنگ و آیین جدیدی به نام لیبرالیسم به تدریج از اروپا و آمریکا شروع شد و کم کم به همه جای عالم سرایت ‌کرد به گونه‌ای که این آیین یک شیوه زندگی جدید را ارائه می‌کند، شیوه‌ای که به تعبیر خودشان مدرنیته نام گرفته است.
نسبت عمیق فرهنگ با دین یا آیین
در زبان فارسی کلمه‌ای وجود دارد که خیلی با فرهنگ نسبت دارد و آن کلمه آیین است که ما این کلمه را معادل دین که کلمه‌ای عربی است، به کار می‌بریم. این آیین با فرهنگ نسبت خیلی عمیق دارد؛ آیین به معنای چگونگی و کیفیت زیستن است؛ به عنوان مثال همه آدم‌ها به مواد غذایی نیازمند هستند، اما این که این نیاز چگونه پاسخ داده شود بستگی به فرهنگ و آیین آدم‌ها دارد. مثلاً پیروان آیین هندو اصولاً گوشت را از فهرست مواد غذایی خود حذف ‌کرده و از گیاهان تغذیه می‌کنند. اما پیرو آیین غرب هر چه که در آن پروتئین باشد به هر کیفیتی و از هر دامی تأمین شود را بدون اشکال می‌داند و کافی است فقط خوشمزه باشد و سمّی نباشد.
اما اسلام به عنوان یک آیین و فرهنگ که چگونگی برطرف کردن نیازهای غذایی بدن در آن لحاظ شده است، چند نکته را در این‌باره بیان می‌کند؛ اولین نکته این است که این ماده غذایی حلال باشد، دوم اینکه پاک باشد یعنی اگر گوشت است ذبح شرعی شده باشد، غیر غصبی هم باشد. در شرایطی هم اگر هر سه هماهنگ بود ولی در ماه رمضان باشد باید تا به افطار صبر کنیم و بعد بخوریم. یعنی برای برطرف کردن این نیاز، اسلام به عنوان یک شیوه زندگی تعدادی امر و نهی و چارچوب وضع می‌کند.
مدرنیته، سبک زندگی غربی
مدرنیته که غربی‌ها از آن به عنوان یک سبک زندگی یاد می‌کنند، روش تازه‌ای را در این ۳۰۰ سال اخیر پیاده کرده‌ است که در تمامی موارد از قبیل خوراک، پوشاک، روابط انسان‌ها، روابط جنسی و تمام حرکات انسان‌ها متد دارد و هر روز ممکن است این الگوها تغییر پیدا کنند؛ به عنوان مثال اگر به قوانین سینمایی ایالات متحده تا سال ۱۹۳۰ نگاهی بیندازیم، می‌بینیم که نمایش صحنه‌های عریان بدن به خصوص برای زنان محدودیت زیادی دارد و تا ۱۹۸۰ این محدودیت‌ها کمتر می‌شود ولی از سال ۱۹۸۰ میلادی به بعد محدودیت‌ها به حداقل ممکن تقلیل می‌یابد به طوری که در سال ۱۹۹۰ هیچ‌گونه محدودیتی تعریف نمی‌شود!
نتیجه اینکه در غرب انسان خودش قانونگذار است و برای زندگی خویش چارچوب تعیین می‌کند؛ اینکه چگونه لباس بپوشد و چگونه بخورد، خوب و بد چیست و براساس پدیده‌ای به نام مد یک توضیح‌المسائل ارائه می‌کند.
دشمنان انقلاب اسلامی بعد از اینکه ۳۰ سال شبکه‌های فارسی‌زبان سیاسی و خبری و فرهنگی و غیره تأسیس کردند، الان به این نتیجه رسیده‌اند که بایستی بیایند مثلاً با تاسیس شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی‌زبان ویژه آموزش آشپزی پدیده چگونه زیستن را از این نقطه شروع کنند و لذا چندین شبکه آشپزی محض تأسیس و راه‌اندازی کرده‌اند تا سبک و شیوه زندگی انسان ایرانی را تغییر دهند. همین‌طور که از آشپزی شروع کرده‌اند، بعداً شیوه پوشش را هم تغییر خواهند داد.
حالا با توجه به چنین فضایی که دشمنان ما ایجاد کرده‌اند که برای همه اجزای زندگی انسان چاره‌اندیشی دارد و این فضا را در قالب فیلم‌های سینمایی، مد، مجلات گوناگون پیش‌بینی کرده‌اند، ما چه کرده‌ایم؟ از طرفی دیگر ما هم در نظامی هستیم که می‌خواهیم زندگی دینی را هم در مورد خودمان جاری کنیم و هم به مردم جهان ارائه دهیم.
فرهنگ، ضرورت و اولویت اساسی نظام اسلامی
اگر به دیدگاهی که حضرت امام داشتند و رهبری نظام دارند و شهدای بزرگواری مانند بهشتی، مطهری و... که اندیشه‌های اساسی در نظام‌سازی دارند دقت کنیم، متوجه می‌شویم که اینها به دنبال این نکته بودند که شیوه زندگی دینی که از قرآن و روایات معصومین علیهم‌السلام می‌گیریم در زندگی ما جاری شود و اگر چنین باشد آن موقع معلوم است که بایستی فرهنگ به این معنا اولویت اساسی نظام جمهوری اسلامی باشد.
با نگاهی به گذشته جمهوری اسلامی در می‌یابیم که در ۱۰سال اول انقلاب که ما با جنگ و مشکلات متنوعی روبه‌رو بوده‌ایم، شاید نتوان توقع زیادی در این خصوص داشت، هر چند که در آن سال‌ها هم تلاش شد که مقداری شیوه زندگی مردم به شیوه زندگی دینی در برخی عرصه‌ها نزدیک‌ شود. مثلاً در آن سال‌های اول انقلاب مصرف‌گرایی و الگوی زندگی مطرفانه که الگویی غربی است تا حدودی، منفور شد، یا مثلاً بحث پوشش اسلامی و عدم تداخل بین دو جنس مخالف تا حدی کنترل شد؛ با وجود اینکه دغدغه‌های اصلی نظام و رهبری آن بحث ثبات نظام و مقابله با کسانی بود که می‌خواستند نظام را از ریشه بکنند.
فراموشی فرهنگ به عنوان یک اولویت از سال ۱۳۶۹ به بعد
اما از سال ۶۹ به بعد که دولت‌های آقای هاشمی و خاتمی و احمدی‌نژاد آمدند، وقتی نگاه کنیم می‌بینیم که اولویت بودن فرهنگ تقریباً فراموش شده و حتی این فراموشی به نوعی هم عمدی بوده است. آقای هاشمی در عرض ۸ سالی که سکاندار مملکت بودند، اقتصاد با مدل کاپیتالیستی غربی را سرلوحه دولت خودشان قرار دادند.
البته در این مسیر کارهای خیلی خوبی هم انجام شد به طوری که سد و نیروگاه و پل و جاده بسیاری ساخته شد، اما اینکه اولویت یک دولت، بحث اقتصاد باشد آن هم در نظامی که دین پایه است و می‌خواهد آن را در زندگی مردم جاری کند، به این نتیجه منجر شد که بسیاری از ارزش‌های دینی فدای اقتصاد شدند و زندگی مردم از دین و مبانی دینی بسیار فاصله گرفت و شیوه دینی زیستن به تدریج در جامعه کمرنگ شد، به گونه‌ای که شاهد بودیم ربا وارد زندگی مردم شده و عادی شد، مفاسد اجتماعی و اخلاقی نهادینه شدند و منکری به نام بی‌حجابی با کلمه غلطی به نام بدحجابی فرمالیته شد؛ چرا که هیچ وقت حجاب بد نمی‌شود و اجماع همه علما شیعه و سنی بر این است که حجاب یک واجب دینی است و منکر اصل حجاب منکر دین محسوب می‌شود و به اجماع فقهاء مرتد است.
ولی در جامعه بعضی گفتند که این زنهایی که موهای سرشان بیرون و نمایان است و آستین‌هایشان کمی بالاست، بی‌حجاب نیستند و بدحجاب هستند. امثال آقای عبدالله نوری این مباحث را تئوریزه کردند و در جامعه جاافتاد به گونه‌ای که حتی بعضی از ما مذهبی‌ها خیلی وقت‌ها به غلط این کلمه را تکرار می‌کنیم در حالی که غافلیم که حجاب یک دستور قرآنی است و دستور قرآنی بد نمی‌شود. بد پوشش داریم ولی بدحجاب نداریم. یک زن یا حجاب اسلامی را دارد یا ندارد که اگر نه، بی‌حجاب تلقی می‌شود.
بالاخره اینکه در سال ۷۶ و زمانی که آقای هاشمی دولت را تحویل می‌داد، ما شاهد بودیم که فاصله‌ای جدی از ارزش‌های دینی در زندگی گرفته‌ایم، به گونه‌ای که در جامعه دیگر ارزش‌های دینی جاری نیست.
شهید آوینی، دوراندیشی بی‌نظیر
البته کسانی مثل شهید آوینی با دوراندیشی پیش‌بینی این روزها را می‌کردند و در آن زمان که اندیشه‌های ایشان در مجله سوره عرضه می‌شد پیش‌بینی‌شان این بود که این راهی که ما در حال پیمودن هستیم، موجب جدایی مردم از زندگی دینی می‌شود. اگر سرمقاله‌های سوره را در سال‌های ۶۹ تا ۷۱ مرور ‌کنید، متوجه خواهید شد که تمام داد و فریادهای این شهید بزرگوار مربوط به خطر پیمودن راه ناصوابی بود که در آن برهه از زمان بر فرهنگ این مرز و بوم حاکم شده بود و همچنان راه می‌پیمود.
دوران اصلاحات و اولویت فرهنگ غربی در جامعه
جالب است که در دوران اصلاحات اولویت به فرهنگ داده شد، اما فرهنگ مدرن غربی! یعنی دولت آقای خاتمی و دوستان ایشان در آن ۸ ساله، دولتی بود که در آن فرهنگ و سیاست در اولویت بود و دقیقاً حساب شده جلو می‌رفتند. اولین تصمیم آقای خرم وزیر راه دولت اصلاحات این بود که می‌گوید باید لباس مهماندارهای هواپیما عوض شود و از پوشش ساده و اسلامی به پوشش مانکن‌وار غربی تبدیل شود. کم‌کم وضع پوشش در مدارس هم عوض شد به گونه‌ای که گفتند دختران مقنعه رنگی بپوشند و رنگ شاد و امثالهم داشته باشند و اینها را که بخشی از فرهنگ غربی بود در جامعه نهادینه کردند.
فرهنگ، واژه‌ای مظلوم در دولت نهم
در سال ۸۴ وقتی که دولت نهم سر کار آمد تلقی متدینین این بود که این دولت، دولتی ارزشی، مکتبی و اصولگراست و باید جبران کاستی‌های قبل را بکند. اما از همان اوایل، این دولت هم نشان داد که اولویت خویش را باز هم اقتصاد می‌داند و تمام تمرکز رئیس‌جمهور و دوستانش علی‌رغم میزان فعالیت فراوانی که داشتند، بر حوزه اقتصاد است و نتیجه این شد که دو سال از دولت ایشان گذشته بود که در هفته دولت، در دیداری که آقایان با رهبر انقلاب داشتند، ایشان می‌فرمایند که فرهنگ در دولت شما مظلوم است.
متأسفانه علاقه‌ای که متدینین به آقای احمدی‌نژاد داشتند و تعصب به ایشان، مانع از این شد که تذکر مقام معظم رهبری را جدی بگیرند و مطالبه رهبری را از دولت نخواستند. و در دولت احمدی‌نژاد باز هم اقتصاد با الگوی غربی در اولویت بود.
البته یک مشکل بزرگ اینجاست که اگر بخواهید اقتصاد را وجهه همت قرار دهید، هیچ وقت به آن نخواهید رسید. به عنوان مثال مصداقی باید گفت از سال ۶۹ همه دولت‌ها خواسته‌اند، مشکلات اقتصادی جامعه را مرتفع کنند اما هنوز هم که هنوز است وقتی شما از مردم سوال می‌کنید مشکلات چیست؛ از مشکل اقتصاد، می‌نالند. این دقیقاً نشان می‌دهد که در یک نظام دینی، اگر بخواهید فقط اقتصادی رفتار کنید، نمی‌توانید به نیازهای اقتصادی پاسخگو باشید و موفق شوید؛ چرا که عاقبت به فرموده قرآن «معیشه ضنکا» می‌شود، یعنی اقتصاد در هم گره می‌خورد. خداوند می‌فرماید که وقتی در جامعه شما به احکام خداوند اعتنایی نمی‌شود هر چه کنید، مشکل اقتصادی حل نخواهد شد.
به مردم یارانه داده می‌شود مشکلی حل نمی‌شود، سهام عدالت بی‌اثر می‌شود و همین‌طور قس علی هذا.
لزوم پرداختن دولت به فرهنگ پس از اسلام در ایران
در دولت دهم که دوستان مدعی شدند فرهنگ اولویت آنان است، فرهنگ اولویت شد اما فرهنگی که هیچ نسبتی با فرهنگ اسلامی و انقلابی نداشت(!) و اینجا بود که مکتب ایرانی و فرهنگ باستانی و کوروش و منشور کوروش مطرح شد و کار به جایی رسید که آقای احمدی‌نژاد منشور کوروش را به‌دست گرفت و گفت این مبنای رفتار ما در جمهوری اسلامی است! و این بود که رهبری متذکر شدند که اگر شما به دنبال ترویج ایران و فرهنگ ایرانی هم هستید، ایران آنچه بیشتر دارد پس از اسلام دارد و لااقل به دنبال طرح ایران پس از اسلام باشید. به تعبیر حضرت امام ۲۵۰۰ سال فرهنگ شاهنشاهی برای مردم ما جز نکبت و فضای منفی چیزی نداشته است. آیا اینکه دولت تلاش خود را بر احیای فرهنگ کوروش و هخامنش و ساسانی و غیره بگذارد با تعبیر حضرت امام اصلاً سنخیتی دارد؟! متأسفانه عملکرد غلط مسئولین که ناشی از کج‌فهمی‌های عمیق آنان است، وضعیت فرهنگ کشور را به این جا رسانده است.
اولین اولویت فرهنگی نظام، استخراج فرهنگ دینی و ارزش‌گذاری آن در جامعه
اما اولویت‌های فرهنگی نظام جمهوری اسلامی چه چیزهایی باید باشد که الان نیست؟ اولین اولویت فرهنگی نظام جمهوری اسلامی به تعبیر قرآن کریم که می‌فرماید: «هو الذی بعث فی الامّیین رسولاً منهم یتلوا علیهم آیاته.» او پیامبر را میان جماعتی که شیوه زندگی‌شان به طور کامل جاهلی و غیردینی است، فرستاد که آیات خداوند را برای آنها تلاوت کند و کاری کند که زندگی دینی را در همه عرصه‌ها، از جمله ازدواج، پوشش و تعاملات اجتماعی، خانه‌داری و خوردن و خوابیدن را به شیوه دین به آنان آموزش دهد.در جامعه ما خیلی از متولیان فرهنگی از این شیوه زندگی دینی بی‌خبرند و آن را باید از متون دینی استخراج کنند. چرا که دین برای تک‌تک اینها مطلب دارد.
جالب است که در گذشته ما اینها وجود داشته است. کتابی مربوط به ۴۰۰-۵۰۰ سال پیش است که در آن آداب شغل‌های مختلف را گفته است. مثلاً در آن کتاب آمده که یک کفاش پینه‌دوز بایستی کارهای ذیل را رعایت کند: در ابتدای ورود به بازار با نام خدا و با وضو وارد به محل کسب شود و دعای شروع کاسبی را بخواند و از خداوند طلب برکت کند و بعد مساله درجه‌بندی چرم‌ها و... یعنی ۴۰۰ سال پیش پینه‌‌دوز ما براساس دستورالعمل دینی، پینه‌دوزی می‌کرده و کفش می‌دوخته است. همین‌طور معماران ما براساس همین اصول ساختمان می‌ساختند و سبک زندگی دینی در بین مردم رایج بوده است تا حدی که دم درب خانه‌ها دو نوع کوبه می‌گذاشتند چرا که زن و مرد جدا پاسخگوی مراجعه کننده باشند و اختلاط محروم و نامحرم پیش نیاید.
پس در اولین قدم باید نظام جمهوری اسلامی فرهنگ زندگی دینی و چگونه زیستن را استخراج کرده و در جامعه ترویج و آن را ارزش‌گذاری کند؛ چیزی که الان اصلاً نمی‌بینیم به طوری که در حال حاضر در ادارات دولتی، هر چه خانم بدپوشش‌تر باشد، بیشتر او را تحویل می‌گیرند! دبیر شورای فرهنگ عمومی آماری را اعلام کرده و گفته که الان شانس اشتغال دختران و زنان محجبه در جامعه بسیار کمتر از زن‌های بی‌حجاب است(!)
ضرورت پاسخگویی مسئولین در زمینه فرهنگ‌سازی برای حجاب
یک موقع دولت مدعی بود ما باید برای حجاب کار فرهنگی کنیم و ما گفتیم چشم! ۶سال از دولت گذشت؛ در خصوص ترویج ارزش‌های دینی و حجاب چه قدمی برداشته‌اید؟ آیا یک فیلم سینمایی یا تئاتر یا حتی یک کتاب در این زمینه چاپ کرده‌اید؟ شماکه می‌گفتید در این زمینه باید کار فرهنگی کرد. شما چه کارنامه‌ای برای ارائه در این زمینه دارید؟ البته اینکه شما ۲۰۰ پل و ۳۰۰ جاده ساخته‌اید و به ۲۰۰هزار فقیر بن داده‌اید، خدا پدرتان را بیامرزد، اما در حوزه فرهنگ که اولویت نظام است شما چه کار کرده‌اید؟ اینکه در دولت شما ویژه‌نامه‌ای چاپ می‌شود و در آن حجاب مسخره می‌شود و چادرمشکی را دست پخت ناصرالدین شاه معرفی می‌کند و همین‌طور در روزنامه دولتی ایران موتورسواری برای خانم‌ها تشویق می‌شود، فرهنگ‌سازی برای عفاف و حجاب است؟!
قدم دوم، تزکیه و اعمال قانون
بعضی‌ مواقع بخشهایی از جامعه به زیر بار پذیرش قانون نمی‌روند که در این جا نظام بایستی از ابزارهای اقتدار حاکمیتی استفاده کند و اعمال قانون کند. سوالی که مطرح می‌شود اینکه چطور رسول خدا و حضرت امیر(ع) در مورد اینکه باید فلان مجرم را ۸۰ ضربه تازیانه زد، با اینکه پیامبر رحمه للعالمین است، دلسوزی نمی‌کردند، اما مسئولین ما دلسوزی می‌کنند؟ و یک دفعه رگ حقوق بشرشان گل می‌کند. این یعنی اینکه آقایان هم از دین فاصله گرفته‌اند.
الان در تهران و بعضی از شهرهای دیگر اغذیه حرام به فروش می‌رسد و هیچ کسی هم در این مورد پاسخگو نیست و طبیعی است کسی که حرام می‌خورد، از آن طرف رفتار حرام را هم مرتکب می‌شود. آیا آقایان جرئت دارند بگویند در تهران چند نفر زن خیابانی وجود دارد و یا اینکه چه تعداد از دخترها و پسرها قبل ازازدواج با یکدیگر رابطه جنسی داشته‌اند؟ که این همه اعمال حرام ناشی از جاری بودن حرام در زندگی مردم است، به گونه‌ای که ربا به یک موضوع عادی تبدیل شده، روابط حرام عادی شده است.
تجربه نشان داده است که هر وقت نظام بخواهد، می‌تواند کاری را انجام دهد به طوری که الان اعتکاف به یک ارزش تبدیل شده است و در ماه رجب این قدر مراجعه برای اعتکاف وجود دارد که باید قرعه‌کشی صورت گیرد؛ چرا که یک عمل مستحب را نظام خواست و تشویق و ترغیب کرد و آن را به یک ارزش تبدیل کرد و امکانات آن را مهیا کرد؛ به گونه‌ای که سال به سال معتکفین بیشتر می‌شوند.
 بحث ما این است که چرا دولت و نظام و صدا و سیما در خصوص ترویج عفاف و حجاب حتی حاضر به برداشتن یک گام کوچک نیز نیستند؟! چرا ناجا برای فرهنگ‌سازی درباره قوانین راهنمایی و رانندگی صدها ساعت برنامه زنده را با کمک صدا و سیما تهیه و پخش می‌کند، انیمیشن‌های جذاب تولید می‌کند اما به مقوله عفاف و حجاب که می‌رسند حتی یک دقیقه هم برنامه تولید و پخش نکرده‌اند!؟
اولویت سوم فرهنگی جامعه ارتقای تربیت و حکمت مردم
بنا به فرمایش قرآن سومین اولویت فرهنگی نظام دینی این است که نظام باید مردم را تربیت کند تا رشد و تعالی یابند و کیفیت زندگی دینی‌شان متعالی شود. این مراحل اولویت‌های فرهنگی نظام دینی است. وقتی از حضرت علی(ع) می‌‌پرسند حکومت چند وظیفه دارد؟‌ایشان می‌فرمایند:
۱- آموزش مردم، برای اینکه جامعه جاهل نماند.
۲- تربیت مردم، تا اینکه زندگی انسانی داشته باشند که در این تربیت شلّاق و نوازش توامان است. تربیت در حوزه رفتار و آموزش در حوزه فکر و اندیشه است.
۳- تدبیر معیشت.
۴- حفظ امنیت.
به تعبیر حضرت امیر(ع) دو مورد آخر دو وظیفه اصلی نظام اسلامی، فرهنگی است که انقلاب ما برای تحقق این اهداف صورت گرفته است و اگر تا به حال مسیری غیر از این طی شده، قطعا مسیر مورد نظر امام، رهبری، شهدا و همه کسانی که برای نظام هزینه کرده‌اند نبوده است و هیچ‌کس به دنبال تحقق جامعه مدنی و جامعه ایرانی، کوروش و هخامنش و این قبیل بازی‌ها نبوده است.
اگر بهبود وضعیت اقتصادی دلیل انقلاب بود که محمدرضا پهلوی در این مسیر گام برمی‌داشت. البته باید اوضاع اقتصادی هم خوب باشد که آن هم در قرآن راهنمایی شده است که شما در جامعه به احکام الهی احترام بگذارید و اولویت خود را اجرای دین خدا کنید. خداوند درهای آسمان و برکت را به روی شما باز می‌کند.
این موج بیداری اسلامی که در جهان ایجاد شده است به خاطر اهدافی است که ما ترسیم کرده‌ایم.
اینکه در تمامی این کشورها شعاری به نام تکبیر شعار اول می‌شود، به خاطر نگاهی است که انقلاب اسلامی در جهان ایجاد کرده است. مگر در تونس غربی‌ترین مدل زندگی حاکم نبود؟ مردم آن را پس زدند. همین‌طور در مصر و همه کشورهای اسلامی و عربی این موج ایجاد شده است و برای ما زشت است که از این موجی که خودمان ایجاد کرده‌ایم عقب بمانیم.
پرسش و پاسخ
*  حضرت آقا اخیرا در دیدار با اعضای هیات دولت فرموده‌اند که دولت به شعارهای ارزشی برگردد. این فرموده را چگونه تحلیل می‌فرمایید؟
** این فرموده به معنای عدول دولت از رفتارهای ارزشی است که باید برگردد و به تعبیر بنده این برگردد از باب اتمام حجت است ولی این دوستانی که ما می‌بینیم خیلی تمایلی به برگشت در خویش نشان نداده‌اند و الاّ الان ۴-۵ سال است که رهبری تذکر داده‌اند و متدینین و مراجع هم متذکر شده‌اند ولی به نظر آنان مرغ فقط یک پا دارد.
ولی رهبری تا آخرین لحظه‌ای که بتوان مسئولین نظام را حفظ کرد، دنبال حفظ آنان است و هیچ وقت به دنبال این نبوده‌اند که کسی را خط بزنند و در منش حضرت امام و رهبری هیچ وقت چنین چیزی نبوده است کما اینکه در مورد آقای هاشمی هم چنین بود
* سیاست و رویّه فرهنگی دولت دهم چیست؟
** ما متاسفانه در دولت دهم رویه مناسب فرهنگی را شاهد نبوده‌ایم. بودجه کلان فرهنگی در اختیار کسانی بود که در مسیری نابجا خرج کردند؛ از قبیل جشنواره فرهنگی در جزیره کیش که به قدری مفتضح بود که حتی کسانی که دعوت شده بودند از سالن خارج شدند و حتی فلان خواننده پاپ هم اعتراض کرد که این چه جشنواره‌ای است و به آنجا نرفت.
و یا اینکه معاون سیاسی نهاد ریاست جمهوری رسما از لزوم آزادی در مخالفت با اصل حجاب و اصل اسلام سخن می‌گوید و اجرای حکم ارتداد را موجب زشت شدن چهره اسلام می‌داند و یا سخن صریح معاون سینمایی وزارت ارشاد که در جشنواره فیلم فجر سال۸۸ رسما لزوم رعایت حجاب را زیر سوال برده و پرسید چه کسی گفته که زنها بایستی الزاما حجاب را در ملاء عام رعایت کنند.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات