یاسر مهدوی
شصت و ششمین اجلاس عمومی سازمان ملل تا چند روز دیگر در نیویورک، مقر اصلی این سازمان ۶۳ ساله آغاز به کار میکند. اجلاسیهای که در آن بسیاری از شخصیتهای طراز اول کشورها با شرکت در آن فرصت بیبدیل این مجمع را مغتنم شمرده و از آن برای رساندن صدای ملتشان به سایر ملتها و کشورها بهره میبرند.
ظرفیتی ۳۳ ساله
مقامات نظام جمهوری اسلامی نیز طی ۳۳ سال گذشته با درک این مهم سعی کردند از این ظرفیت به نحو شایسته بهرهبرداری کنند. برای مثال میتوان به حضور شهید رجایی و حضرت آیتالله خامنهای در برهه ریاست جمهوری خود در اجلاسیه این سازمان اشاره کرد که توانستند در آن دوران غربت نظام در عرصه جهانی، صدای این ملت رنجدیده از استکبار و استعمار را از تریبون سازمان ملل به چهار گوشه جهان برسانند.
دکتر احمدی نژاد رئیسجمهور دولتهای نهم و دهم نیز به تبعیت از این دو بزرگوار، طی شش سالی که سکان اجرایی کشورمان را بر عهده گرفته است سعی نموده از این ظرفیت عظیم حداکثر بهرهبرداری را داشته باشد و طی این سالها خود شخصاً راهی نیویورک میشود و با سخنرانیها و مصاحبههای جنجالی، نظام غرب و در راس آنها امریکا و رژیمصهیونیستی را به چالش بکشد.
نقطه اوج سخنرانیهای احمدی نژاد در نیویورک
نقطه اوج این سخنرانیها را شاید بتوان سخنرانی احمدینژاد در دانشگاه کلمبیا (که عملاً اجلاسیه عمومی تحتالشعاع این سخنان قرار گرفت) و همچنین سخنان سال گذشته وی در مجمع عمومیکه انگشت اتهام مسببان حادثه ۱۱ سپتامبر را به سوی امریکا و اسرائیل نشانه گرفت، دانست. کما اینکه میبینیم بعد از سخنرانی سال گذشته هماکنون حتی رسانههایی که در سرزمین امریکا منتشر میشوند هنگام پرداختن به این واقعه تأسفبار با شک و تردید به آن مینگرند و قاطعیت گذشته در تحلیلها و مواضعشان مشاهده نمیشود.
اجلاسیه امسال رنگ و بوی دیگری دارد
تحولات منطقه خاورمیانه و موج بیداری اسلامی که رژیمهای وابسته به غرب و امریکا را یکی پس از دیگری به ورطه سقوط و هلاکت میکشاند، به اجلاسیه شصت و ششم که زنگ آغاز به کار آن تا چند روز دیگر به صدا در میآید رنگ و بوی دیگری خواهد بخشید.
تأثیرپذیری خروش ملتهای مسلمان از آرمانها و اهداف انقلاب اسلامی رتبه ایران را در معادلات منطقهای و جهانی ارتقا داده است و هم اینک دوست و دشمن میدانند که گفتمان ایران در کل خاورمیانه حرف اول را میزند و تلاش سایر کشورها و حکومتها برای منحرف کردن این انقلابها به سوی اهدافی که آنها ترسیم میکنند آب در هاون کوبیدن است. شاهد مثال آنکه پیشنهاد چند روز گذشته اردوغان نخست وزیر ترکیه به ملت مصر برای برگزیدن یک حکومت لائیک با واکنش تند انقلابیون و مردم مواجه شد.
از این رو سفر امسال دکتر احمدی نژاد به نیویورک و سخنرانی ایشان در جمع نمایندگان ملتها و حکومتها را باید در فاز جدیدی دید و حساب جداگانهای برای آن باز کرد. سال گذشته دولتهای غربیدر یک هماهنگی کامل با هم منتظر بودند به محض اینکه ریاست جمهوری کشورمان مسئله هولوکاست را مطرح کند به صورت دسته جمعی سالن را ترک کنند تا به خیال خود سخنرانی ایشان را تخطئه کنند. اما دکتر احمدی نژاد بدون آنکه نامی از هولوکاست ببرد با حمله به سناریوی ۱۱ سپتامبر دولت امریکا که قریب یک دهه است با چوب آن بر سر ملتهای مسلمان میکوبد توانست قدرت دیپلماسی ایرانی را به رخ غربیها بکشد و ضربه سنگینی به سیاست غرب وارد کند.
حال چنانچه امسال نیز ایشان همچون گذشته با تیزبینی همیشگی خود بتواند بازی دوگانه غرب در حوادث منطقه و موج سواری آنان را از خواستههای مردم و از نیویورک به رخ جهانیان بکشاند خواهد توانست اندک نقاب باقیمانده بر صورت غربیها را افشا کند و چهره فریبکار این دولتها را برای ملل مسلمان و حتی سایر کشورهای آزادیخواه بیشتر رسوا کند.
روی دیگر سکه سفر به نیویورک
سفر رئیس جممهور به امریکا روی دیگری نیز دارد که تا حدودی نگرانکننده است و آن تکاپوی جریان انحرافی برای نیل به اهداف تحقق نایافته خود از طریق این سفر است و آن چیزی نیست جز مقدمه چینی برای ارتباط برقرار کردن با دولت مستکبر امریکا.
جریان انحرافی از چند ماه گذشته درصدد بود تا با مهره چینی و هزینه کردنهای میلیادری از جیب بیتالمال کاندیداهای خاکستری و حتی اصلاحطلب انتخابات مجلس شورای اسلامی را به سوی خود بکشاند تا همانگونه که از زبان خود آنها نیز شنیده شده است ۱۵۰ کرسی نمایندگی را از آن خود کنند. این کرسیها که نقش عروسکهای خیمه شب بازی این جریان را در مجلس بر عهده خواهند داشت زمینههای حضور قوی جریان انحرافی را برای انتخابات ریاست جمهوری یازدهم فراهم خواهند کرد. اما با افشاگریهای صورت گرفت در چند ماه گذشته و دستگیری بسیاری از بازوان این جریان، تحقق هدف فوق در هالهای از ابهام قرار گرفته است ضمن اینکه جریان فوق میداند گذشتن از فیلتر شورای نگهبان کار سادهای نیست که هر گزنهای که آنان روی آن دست میگذارند بتواند از سد شورای نگهبان عبور کند.
از این رو این جریان تلاش میکند در قالب سفر دکتر احمدینژاد مقدمات مذاکره با مقامات امریکایی را بچیند و حتی اگر بتواند با چند تن از آنان در طول این سفر دیدار و گفتوگو داشته باشد.
نشانههایی از اهدف جریان انحرافی
متاسفانه این موضوع در حد گمانه زنی نیست و نشانههایی از این اراده نیز یافت شده است. کما اینکه میبینیم هفته گذشته ان بیسی در خبری کوتاه نوشته بود پرزیدنت احمدینژاد در مصاحبه تفصیلی خود با خبرنگار این شبکه امریکایی، به او گفته است که دو امریکایی دستگیر شده در ایران به زودی آزاد میشوند. این خبر آنقدر تکاندهنده بود که بتواند نظر رسانههای داخلی و بینالمللی را به خود جلب کند و جملگی به انتشار آن بپردازند.
جریان انحرافی در این گمان است که با شکستن تابوی مذاکره با امریکا خواهد توانست رأی قسمت عظیمی از جامعه را به سوی خود جلب کند و با این توهم کلید انتخابات آینده را در گرو انجام این مذاکرات میداند خارج از اینکه گفتمان اکثریت جامعه اسلامی ما که توانستند دو حماسه سوم تیر و ۲۲ خرداد را بیافرینند، احیای گفتمان امام و انقلاب و همچنین استکبارستیزی را دلیل اصلی حمایت خود از دکتر احمدی نژاد میداند.
این هدف جریان انحرافی در روزهای اخیر برای آنان اهمیت دوچندانی یافته است چرا که در جریان اختلاس ۳۰۰۰ میلیارد تومانی مهمترین انگشت اتهام به سوی این جریان نشانه رفته است. این افراد مسلماً درصدد برخواهند آمد تا با یک موج خبری افکار عمومی را به سمت دیگر هدایت کنند. چرا که اگر نتوانند این موجی که علیه آنان برپا شده است را مهار کنند باید آینده خود را در خطر ببینند. اهداف شوم این جریان لزوم هوشیاری همه دلسوزان انقلاب و بهخصوص رئیسجمهور مکتبی را میطلبد تا چند نفر محدود که هیچ تناسبی با آرمانهای مقدس انقلاب ندارند، نتوانند خدشهای بر اصول آن وارد سازند.