مرادى مجید
قدرت نظامى و امنیتى اسرائیل به چند عامل راهبردى مستند است، که عبارتند از:
1- اعتماد به خویش؛ عقیده یهودى، به صهیونیستها اجازه اعتماد به هیچ کس، حتى هم پیمانشان را هم باشد نمىدهد. آنان خود را ملت برگزیده خدا مىدانند. اسرائیل جز به خویش اعتماد ندارد. راهبرد امنیتى این رژیم تصریح مىکند که، همه سلاحها و جنگ افزارها باید در داخل اسرائیل تولید شود تا نیازى به منت تولید گنندگان سلاح نباشد. از این رو، اسرائیل به ساخت بمب اتمى و انواع موشکها اقدام کرده تا در تجهیز ارتش خود به ابزارهاى هوائى، دریایى، فضائى و زمینى خودکفا باشد.
2- پیشرفت اقتصادى؛ به گونهاى که دست پایین نداشته باشد و نیازمند عطاى این و آن نباشد. اقتصاد اسرائیل چندان پیشرفت کرده است، که در زمینههاى متعدد، از جمله صنعت الکترونیک، مهندسى ژنتیک و صنعت جواهرسازى، برتر از دیگر قباست. درست است که اسرائیل از ایالات متحده امریکا و انجمنهاى یهودى کمکهاى مالى زیادى دریافت مىکند، اما این کمکها، کمکهاى غیر ضرورى است و به معناى ضعف قدرت اقتصادى اسرائیل نیست.
3- تجهیز نظامى و پیشرفت اقتصادى نیازمند ساختار علمى است؛ اسرائیل همواره اهتمام ویژهاى به مشارکت در تولید علم در عرصه جهانى دارد و تنها مصرف کننده صرف نیست.
4- کمک غرب، به ویژه ایالات متحده در همه حوزههاى امنیتى، سیاسى، نظامى، دیپلماتیک، اقتصادى، مالى و علمى؛ اسرائیل تا حدى از کمکهاى غرب و ایالات متحده برخوردار شده است که گویى بخشى از جهان غرب است و یا عزیز کردهاى است که غربىها براى یارى و همراهى آن آشکارا و پنهان باید هر هزینهاى را پرداخت کنند.
5- عمق راهبردى عربى، که براى اسرائیل مهمترین و براى فلسطینىها و عربها خطرناکترین ابعاد یاد شده است. نظامهاى عربى در طى دهها سال، فضاى مناسبى پدید آوردند تا عربها در مقابل اسرائیل ضعیف باقى بمانند و یکى پس از دیگرى طعم شکست از ارتش صهیونیستى را بچشند تا در نتیجه، تودههاى عربى احساس کنند که امیدىبه جنگ با اسرائیل و پیروزى بر آن وجود ندارد و عربها و فلسطینىها باید تسلیم اراده این رژیم شده و موجودیت آن را بپذیرند.
هر دولتى که صاحب اراده باشد مىتواند براى مقابله با دشمن اقدامات فراوانى انجام دهد، اما این که همکارى دشمن خویش را با خود تضمین کند، چیزى است که در تاریخ سابقه ندارد.
عمق عربى اسرائیل به تدریج و به مرور زمان شکل گرفت، لذا آغاز شکلگیرى این عمق، امضاى امیر فیصل بن الحسین، بر سندى بود که به یهودیان حق مهاجرت به فلسطین را مىداد. همچنین، امیر عبدالله بن الحسین، نیز که از رهبران جنبش صهیونیسم که به فلسطین کوچ کرده بودند استقبال کرد و روند خریدارى زمین را برایشان تسهیل نمود. از اینرو، نقش رسمى نظامهاى عربى به صورت عینى اش در جنگ 1948 تحقق یافت؛ زیرا آنها ارتشهاى خود را به جنگ کشاندند، اما پشتشان را خالى کردند تا شکست خورده بازگردند.
البته ارتشهاى مصر و عراق و اردن در مرحله نخست جنگ، دستاوردهاى بزرگى داشتند و بر بخشهاى گستردهاى از اراضىاى که سازمان ملل در تقسیمات 1948 براى دولت یهود اختصاص داده بود، سیطره یافتند، اما جنگ ناگهان جنگ متوقف شد و نظامهاى عربى، صلح را پذیرفتند و فرماندهان جبههها را تغییر داده و به جایشان فرماندهانى گماشتند که فرمانهاى نظامى جدید را بپذیرند، و البته کشورهاى غربى نیز کمکهاى نظامى بیشترى به اسرائیل کردند.
زمانى که جنگ دوباره از سر گرفته شد، فرمانده ارتش عراق از مواضع خود در حیفا و طولکرم عقب نشست و به منطقه جنین رفت، ارتش اردن منطقه غربى قدس و رام الله را رها کرد و ارتش مصر نیز به علت اسلحه ازکارافتاده اش شکست خورد. بدین ترتیب، اسرائیل به لطف خیانت نظامهاى عربى شکل گرفت. سپس عبدالناصر ظهور یافت و سدى نا استوار در برابر نظامهاى خیانت کار کشید، اما پس از مرگ عبدالناصر دلالان غرب در منطقه، بدون هیچ مانعى به خیانت خود و تلاش براى تامین منافع غرب ادامه دادند و نفوذ غرب در منطقه شدیدتر شد و شکستهاى سیاسى و دیپلماتیک نیز یکى پس از دیگرى به عربها تحمیل شد.
جنگ 1973 پیروزى موقت و یا توهمزایى را براى عربها رقم زد ؛ زیرا چیزى نگذشت که سادات همه درها را براى سازش و همکارى با اسرائیل باز کرد و در سازش راه افراط را در پیش گرفت. بدین ترتیب، اسرائیل وارد دوره طلایى خویش در ارتباط سرى و علنى با نظامهاى عربى شد، که نمونه آن ارتباط با سازمان آزادى بخش فلسطین است، که فلسطین را وارد بیراهههاى دیپلماتیک و نزاعهاى داخلى نمود، و نمونه دیگرش، پیمانهاى طوفانى اسرائیل با نظامهاى عربى است، که به حد همکارىهاى امنیتى رسید و همکارى نظامهاى عربى با اسرائیل در زمینه مبارزه با حزب الله و حماس و همکارى دولت خودگردان فلسطین با اسرائیل از این دست است.
شکلگیرى عمق عربى براى اسرائیل تنها یک سبب داشت و آن ریشه نداشتن غالب نظامهاى عربى در ملتهاى خویش بود. شمارى از دولتهاى عربى عبارتند: از قبائلى که استعمار غرب در سرزمینهاى عربى کاشت تا در خدمت منافعش باشند و صرفا دست نشاندههایى هستند که کاملا گوش به فرمان غربند.
اکنون به نظر مىرسد که در شرایط جدید، شاهد به هم خوردن ورقهاى پیشین هستیم؛ زیرا انقلابهاى جدید عربى، نه تنها خواب خوش از چشم شیوخ و پادشاهان دست نشانده برده است، که به تبع آن امنیت ملى اسرائیل را نیز به شدت متزلزل کرده است. یکى از رهبران اسرائیل گفته است، که مصر گنج راهبردى اسرائیل بود. بازتاب نابودى این گنج را در رسانههاى اسرائیلى پى مىگیریم.
غلبه هراس ناشى از انقلابهاى عربى بر اسرائیل
به رغم وانمود کردن آمادگى و انضباط رژیم صهیونیستى در برابر اوضاع مصر و پیش از آن تونس، حقیقت این است که تحلیلهاى روزنامهها و رسانههاى رسمى و مردمى اسرائیل، وحشت آشکارى را نشان مىدهد، که بازتاب وضع حقیقى اسرائیل در این شرایط است. در این مقال مىکوشیم تا از طریق بازخوانى تحلیلها و مواضع رسانهها، پاسخ روشنترى به پرسش از وضع این رژیم در برابر انقلابهاى عربى بیابیم.
روزنامه هاآرتس ( 27/ 2/ 2011) نوشت : دستگاههاى اطلاعاتى غربى و اسرائیلى در پیش بینى حجم تحولات در مصر ناکام ماندهاند و ارتش اسرائیل نیز با توجه به تحولاتى که در مصر در حال وقوع است، نیازمند وضع برنامه کارى جدید است.
در این دوره، تیترهاى صفحات نخست روزنامههاى اسرائیلى، به خوبى، هراس عمیق عمومى در اسرائیل را بازتاب مىدهد؛ چراکه تیتر اصلى هاآرتس ( 10/ 2/ 2011): " انقلاب ملتهاى عرب" و تیتر اصلى یدیعوت آحرونوت: ( 10/ 2/ 2011) " زلزله در خیابانهاى عربى" بود. عنوان " خاورمیانه جدید" نیز، تیتر اصلى روزنامههاى معاریف و اسرائیل امروز (9/ 2/ 2011) بود.
اما تحلیلهاى صفحات داخلى این روزنامهها نشان از هراس جدى اسرائیلىها مىداد و این که نظام سیاسىمصر نفسهاى آخرش را مىکشد و منطقه خاورمیانه شاهد تحولاتى ریشهاى است که نه به نفع امریکاست ونه به نفع اسرائیل، و این تحولات به شکل مستقیم بر اوضاع استراتژیک اسرائیل تأثیر منفى مىگذارد و دردسرهایى را براى اسرائیل پدید خواهد آورد، که به تعبیر معاریف ، تحمل آن از توان این رژیم خارج است. روزنامه هاآرتس (10/ 2/ 2011) به نقل از یک مقام امنیتى اسرائیل نوشت: وقوع هر گونه تغییرى در نظام مصر ممکن است به دگرگونى اساسى در نظریه امنیتى اسرائیل بینجامد.
همین منبع مىافزاید: توافقنامه صلح با مصر سرمایه راهبردىمهمى براى اسرائیل است، به گونهاى که به ارتش امکان تمرکز بر جبهههاى دیگر را داده است. وى در ادامه مىگوید: با توجه به اوضاع جدید، در صورت تغییر نظام در مصر، ارتش [اسرائیل] ناچار خواهد شد منابع بسیار عظیمى اختصاص دهد، و دستگاههاى امنیتى اسرائیل به دقت اوضاع مصر را زیر نظر دارند؛ زیرا مصر مرکز جهان عرب به شمار مىآید. وى در ادامه مىافزاید: خظرهاى فعلى این تغییرات مىتواند اتفاقاتى باشد که در مرز غزه و مصر رخ خواهد داد.
جالب توجه است، که برخى از رسانههاى اسرائیلى، اطلاعاتى را افشا کردهاند، که خبر از نارضایتى و بلکه نگرانى مقامات سیاسى اسرائیل از عدم جانب دارى امریکا و اروپا از نظام حسنى مبارک مىداد. خبرنگار شبکه ده اسرائیل (11/ 2/ 2011) اعلام کرد: اسرائیل در پایان هفته گذشته با اراسال نامهاى به ایالات متحده و شمارى از کشورهاى غربى به آنان گوشزد کرده که حفظ استقرار نظام سیاسى مصر موجب تامین منافع غرب خواهد بود. در این نامه هم چنین آمده است که حفظ استقرار نظام مبارک براى آرامش خاورمیانه مفید خواهد بود و از این رو باید به روند انتقادات علنى از رئیس جمهور مصر پایان داده شود. این نامه پس از انتشار بیانیه چند کشور غربى مبنى بر سرزنش نظام مبارک از سوى امریکا و اتحادیه اروپا تنظیم و ارسال شد.
روزنامه معاریف ( 10/ 2/ 2011) نوشت: وزارت خارجه اسرائیل، شنبه شب گذشته در ابلاغیهاى به ده تن از سفیران این کشور در کشورهایى؛ مانند ایالات متحده، روسیه، چین، کانادا و چند کشور اروپایى، از آنان خواست تا در ملاقات با مسئولان بلندپایه وزارت خارجه و دفترهاى رؤساى جمهور یا نخست وزیران بر اهمیت استقرار و آرامش در مصر تأکید کنند. این روزنامه مىافزاید: ارتش مصر یکى از نگرانىهاى امنیتى ما را تشکیل مىدهد؛ زیرا این ارتش، پیشرفته بود، و داراى هزاران تانک صدها هواپیماى جنگى، دهها کشتى جنگى و دیگر ابزارهاى جنگى است.
این روزنامه به نقل از منبعى امنیتى مىگوید: ارتش مصر ارتشى عربى و برخوردار از کمکهاى ایالات متحده است... و در صورتى که تندروها زمام نظام را در دست گیرند، اسرائیل در موقعیتى کاملا متفاوت قرار خواهد گرفت. مقامات امنیتى اسرائیل معتقدند که پیمان صلح با مصر ترجیحات امنیتى فراوانى براى اسرائیل داشته و دارد و تا زمانى که اوضاع مستقر باشد، چنین وضعى ادامه خواهد داشت، ولى هر گونه تغییرى، نگرانکننده است. بر انگیز است. این روزنامه در ادامه مىافزاید: اوضاع مصرباید به دقت مطالعه و پىگیرى شود تا مبادا از مصر به اردن و اراضى فلسطینى کشیده شود.
مراکز پژوهشى و مطالعاتى نیز به اوضاع مصر و بازتابهاى احتمالى آن بر معادلات راهبردى مرتبط با اسرائیل اهتمامى ویژه نشان دادند. یورام عامیتال پژوهشگر مرکز مطالعات امنیتى در مقالهاى با عنوان "سیاست تنش زدایى" که در مجله " ارزیابى راهبردى" ( 6/2/ 2011) منتشر کرد، مىنویسد: سیاست خارجى مصر بر اساس اصل درهاى باز، که انور سادات در سى و پنج سال پیش وضع کرد و حسنى مبارک بدان تداوم داد، قرار دارد.
مبناى اصلى این سیاست وجود رابطهاى قوى میان وضعیت اجتماعى، اقتصادى و جمعیتى در مصر و حرکتهاى مصر در حوزههاى سیاست خارجى و امنیتى است و این که، قدرت نظام سیاسى مصر بر رویارویى با چالشهاى داخلى تا حد فراوانى به رویکردها و رفتارهاى این کشور در سطح سیاست خارجى ارتباط دارد. وى تاکید مىکند: این سیاست داخلى و خارجى و امنیتى مصر مبتنى بر شراکت راهبردى با ایالات متحده امریکا و حل منازعات عربى - اسرائیلى به شیوه صلح آمیز - همانند قرارداد کمپ دیوید- و تاسیس دولت فلسطینى در مرزهاى 1967 است. اما در سطح اقتصادى، این سیاست ، مصر را به سمت اقتصاد بازار سوق مىدهد.
در این مقطع، روزنامههاى اسرائیلى مىکوشند تا دورنماى آینده منطقه را در صورت فروپاشى نظام مصر تحلیل و بررسى کنند. عاموس هرئیل در روزنامه هاآرتس (12/2/2011) نوشت : حوادث روزهاى اخیر در مصر - که مهمترین حوادث منطقه پس از انقلاب اسلامى ایران و امضاى قرارداد صلح میان اسرائیل و مصر در 1979 به شمار مىرود - تعبیرى از خوابهاى آشفته رهبران، برنامه ریزان و دستگاههاى اطلاعاتى اسرائیل است؛ زیرا در همان حال که کشورهاى دیگر به آرامى، چشم به فروپاشى نظامى سرکوبگر، دوختهاند، ولى نگاه اسرائیل به سویى دیگر است. وى مىافزاید: فروپاشى نظام مصر تأثیرى عمیقا منفى بر وضعیت منطقهاى اسرائیل خواهد نهاد و در دراز مدت ممکن است توافقنامههاى صلح با مصر و اردن را که پس از کمک ایالات متحده بیشترین اهمیت استراتژیک را براى اسرائیل دارد، به خطر بیندازد و ممکن است دامنه این تأثیرات به ایجاد تغییراتى در ارتش بینجامد، که قطعا فشار آن باید بر بخش اقتصادى بیفتد. وى ادامه مىدهد که دستگاههاى امنیتى غربى عموما و اسرائیلى خصوصا چنین تغییر عظیمى را پیش بینى نمىکردند، چنان که غالب تحلیل گران رسانهاى و دانشگاهى نیز چنین انتظارى را نداشتند.
نویسنده در ادامه این مقاله مىنویسد: دستگاههاى اطلاعاتى ارتش اسرائیل پیش بینى کرده بودند، که سال 2011 احتمالا سال جابه جایى قدرت خواهد بود و البته این احتمال را در باره عربستان سعودى و مصر با علامتهاى پرسش متعددى طرح مىکردند، اما هیچ گاه وقوع یک انقلاب مردمى پیش بینى نمىشد. وى در پایان نتیجه مىگیرد، که در صورت فروپاشى نظام مبارک در دوره کوتاهى هماهنگىهاى امنیتى مصر و اسرائیل دچار آسیبهاى جدى خواهد شد و ممکن است رابطه قاهره با حماس در نواره غزه بهبود یابد و جایگاه نیروهاى بین المللى در سینا متزلزل شود و مصر از حرکت کشتىهاى موشکانداز اسرائیل در کانال سوئز که در دو سال اخیر ماموریت جلوگیرى از صادرات اسلحه از سودان به نوار غزه بود، جلوگیرى کند. و در دراز مدت ممکن است صلح سرد با اسرائیل اساساً به سستى گراید.
اما ناحوم برنیاع در معاریف (13/2/2011) نوشت: کارى از دست اسرائیل بر نمىآید، جز این که امیدورا باشد پس از پایان بحران در مصر دولتى مستقر شود که به سیاست خارجى دولت پیشین - به ویژه توافق صلح با اسرائیل و پیوند با غرب- پاى بند باشد.
وى مىافزاید: توافق صلح، پیروزى بزرگى بود؛ زیرا بزرگترین و خطرناکترین دشمن اسرائیل را به موضع بى طرفى کشاند و مرزهاى طولانى آرامى به ما ارزانى داشت. وى در ادامه مىنویسد: اسرائیل بسیار مدیون مبارک و نزدیکان اوست ؛ چه براى کارهاى آشکارشان و چه براى اقدامات پنهانشان.
ایگال هرش نیز در پژوهشى که در مرکز پژوهشى بگین- سادات، منتشر شد، نوشت: کافى است به آثار سقوط شاه در ایران در سال 1979 فکر کنیم تا حجم مصیبتى را که اکنون در برابر چشمانمان در مصر جریان دارد، دریابیم. چنین نتیجهاى اسرائیل را به وضع پیش از سال 1966 مىکشاند؛ به زمانى که تقریبا همه همسایگانمان دشمنانى سرسخت برایمان بودند.
ایتان هبار نیز در یدیعوت احرونوت نوشت: ناگهان هر چیزى در خاورمیانه ممکن شده است. هر چیزى، ممکن است در مدت یک روز و یا یک ساعت واژگون شود. هزاران شرق شناس از راه تخصص در مصر معیشت مىکنند، اما حتى یکى از آنان نیز پیش بینى چنین روزى را نمىکرد. این حادثه ما را به یاد کارشناسان امور اتحاد جماهیر شوروى مىاندازد [که سقوط آن را انتظار نداشتند] اما این حادثه، به زندگى ما در این جا مرتبط است و نتیجه این است که هر چیزى در خاورمیانه قابل شعله ور شدن است. باید به خوبى بررسى کرد تا بدانیم چه کسى مىتواند این شعلهها را خاموش کند.
ما باید هر روز، براى هر اتفاقى آماده باشم؛ زیرا هر روز صدها هزار، بلکه میلیونها مبارز، که برخى از آنان جاهلان و عوام هستند شورش مىکنند. در جایى نیز شمارشان بیشتر است. وقتى مناحیم بگین حدود سى سال پیش توافق نامه صلح را امضا کرد، جمعیت مصر سى و دو میلیون بود واکنون بیش از هشتاد میلیون است؛ یعنى بیش از ده برابر اسرائیل و کمى بیشتر. نتیجه این که، در سالها و نسلهاى آینده باید شاهد حرکتهاى رو به جلو باشیم، چنان که دولت نیز باید تماما همین حرکت را دنبال کند تا بتواند از این وضع که اکنون در جزیرهاى بریده از دیگران که در احاطه نفرت از هر سو است بیرون آید. ما امروز نیازمند رهبران بلند نظرى هستیم که به سوى صلح گام بردارند. ما بدون صلح کجا قرار خواهیم داشت؟
کنگره یازدهم هرتزل تحتالشعاع زلزله تودههاى عرب
حوادث اخیر کشورهاى عرب و تحولات تونس و مصر به طور خاص، در برنامه کنگره یازدهم هرتزل با عنوان پسرفت جایگاه راهبردى اسرائیل قرار گرفت. بسیارى از شرکت کنندگان، اعم از تصمیم سازان سیاسى و نظامى و غیر نظامى و راهبردى و شرکت کنندگان خارجى، سخنرانىها و ابرازنظرهایى در زمینههاى سیاسى، نظامى، اجتماعى و راهبردى ارائه کردند. همه آنان بر این که اسرائیل اکنون در بن بست راهبردى عمیقى قرار گرفته است، تأکید داشتهاند. سخنان نتانیاهو و تسیبى لیونى رهبر اپوزیسیون و گابى اشکنازى رئیس سابق ستاد ارتش صهیونیستى و فرماندهان نظامى، نقطه مشترکشان این بود که وضع کنونى، اقتضاى هوشیارى بیشتر اسرائیل و آمادگى براى هر جنگ احتمالىاى را دارد، که ممکن است از چند جبهه به طور همزمان متوجه اسرائیل شود. چنین جنگى به تعبیر اینان با توجه به ضعفى که دیگران در اسرائیل مىپندارند محتمل است.
تحول و گستردگى جبههها
گابى اشکنازى رئیس سابق ستاد ارتش اشغالگر صهیونیستى در سخنرانى اش در این کنگره با توجه به آنچه فزونى گرفتن قدرت تندروها و ضعف جریان معتدل در میان رهبران عرب خواند، ارتش را به آمادگى براى جنگ در چند جبهه فراخواند. وى افزود که رابطه میان مولفههاى اردوگاه تندروها ما را به درگیرى در چند جبهه ناچار مىکند و این امر نسبت به ارتش، به ویژه در سطح تثبیت توان، اهمیتى فوق العاده دارد. وى اشاره کرد، که چنین جنگى از چند حیث، متفاوت از جنگهاى سابق است، چنان که عرصه جنگ هم متفاوت است. وى با تأکید بر این که حماس و حزب الله نمىتوانند اسرائیل را اشغال کنند، گفت: البته نمىخواهم قدرت حماس یا حزب الله را دست کم بگیرم، اما وقتى به عرصه درگیرى مىنگریم، گروههاى نظامى را نمىبینیم، بلکه دشمن ما در محیطى غیر نظامى ، درخت زار، مناطق طبیعى و زیر زمین پنهان است. وى در ادامه گفت: از در روز کیپور در جنگ شرکت داشتم و از همان روز عرصه پیکار تغییر کرده است. در آن وقت باختن جنگ به معناى از دست دادن مناطقى بود، اما امروز دشمنان ما مىفهمند که مواجهه ما در جنگى کلاسیک دشوار است.
از دست دادن سرمایه راهبردى
اشکنازى به انقلاب مصر هم اشاره کرده و گفته است: وقتى به خاورمیانه مىنگریستیم، تحولات ریشهاى را پیش از شعله ور شدن آتش مصر هم مىدیدیم، تا چه رسد به پس از آن. وى افزوده است: صلح با مصر سرمایهاى راهبردى براى اسرائیل بود و پیش بینى حوادث کارى دشوار است. وى از شکست دستگاه اطلاعاتى اسرائیل در پیش بینى حوادث مصر دفاع کرده و تأکید مىکند: تحلیل گران اطلاعاتى چراغ جادو در اختیار ندارند تا آینده را بخوانند و حتى ستاد ارتش مصر نیز توقع چنین چیزى را نداشته است.
وى گفته: حفظ قدرت اسرائیل تنها نیازمند سلاحهاى هوایى قوى؛ مانند ام شانزده و اف شانزده نیست؛ بلکه نیازمند سلاحهاى زمینى نیز هست و توان هوایى به تنهایى نمىتواند مؤثر واقع شود، مگر این که در زیر خود اهداف نظامى پراهمیتى را یافته باشد و نقش نیروهاى امنیتى در همین جاست، که تحولات فراوانى در ماهیتاش پدید آمده است. وى در ادامه گفته است: با توجه به فزون گرفتن قدرت اسلامگرایان تندرو در همسایگى، هزینه دفاعى اسرائیل در سالهاى آینده باید افزایش یابد. وى هم چنین به رابطه اسرائیل و غرب در سایه افزایش توان نیروهاى ضد اسرائیلى و نگاه متفاوت به ایالات متحده از سوى منابع مختلف در منطقه اشاره کرده و تاکید مىکند که این اوضاع جدید، فرصتى براى پر رنگ شدن اهمیت اسرائیل براى امریکاست؛ زیرا اسرائیل جزیره آرامش براى تمام این منطقه است.
شدت گرفتن هراس
تسیبى لیونى، وزیر خارجه سابق و رهبر اپوزیسیون، در این کنگره ، نتانیاهو نخست وزیر و کابینه اش را به باد انتقاد گرفت و آن را ناتوان و فلج نامید. وى گفت که وزراى این کابینه تنها براى این که مصوبهاى داشته باشند، مصوبه مىگذرانند. وى افزود: اسرائیل شاهد خلأ قدرتى است که دستگاه قضایى را واداشته تا آن را پر کند. او نیز آینده تحولات تونس و مصر را مبهم دانسته و گفته است: شهروندان اسرائیل بر آینده خود و کشورشان بیمناکند و با نگرانى به خارج و به ویژه مصر و تونس مىنگرند و مىبینند که اسرائیل در احاطه دشمنان قرار دارد و در حال از دست دادن مشروعیت خویش است. وى همچنین، خواستار تسریع در انجام مذاکرات صلح با فلسطینىها در سایه اوضاع جدید مصر شده و گفته است: نمىتوان بدون اتخاذ تصمیم، انتظار از سر گذشتن توفان را داشت وگرنه این توفان تومار اسرائیل را در هم مىپیچد. وى بر ادامه مذاکرات پافشارى مىکند و بر آن است که با مذاکره مىتوان به چالش میان اسرائیلىها و فلسطینىها پایان داد.
پسرفتهاى نگرانکننده سیاسى و اقتصادى
به رغم بحران اقتصادى جهانى در سال 2009 اقتصاد اسرائیل وضعیت مناسبى داشت و تولید ملى این رژیم با افزایش مواجه بوده و نرخ بیکارى رو به کاهش بوده است. با این حال، در حوزه سیاسى و به ویژه در زمینه کنترل فساد و کارآمدى و استقرار سیاسى قدرت تاثیرگذارى شهروند و نقد قدرت، شاهد افت بوده است.
مشکل دیگر اسرائیل در چند سال گذشته، پس رفت اقتصادى و اجتماعى بود، به گونهاى که این کشور از حیث استقرار سیاسى و مبارزه با فساد و احترام، قانون و حکومت کارآمدو قانون گذارى صحیح، در میان سى و یک کشور سازمان کشورهاى همکارى و توسعه، در جایگاه 26 قرار دارد.
برخى تحلیل گران اقتصادى اسرائیل معتقدند که در صورت تیره شدن اوضاع کشورهاى نفتى عرب جهان به دلیل اتکاى شبه کامل غرب به نفت این کشورها دچار مصیبتى بزرگ خواهد شد و اقتصاد اسرائیل نیز به شدت از این وضع متأثر خواهد شد. روبن ایشاى در یدیعوت احرونوت (26/2/2011) نوشت: اسرائیل در درازمدت باید در دو حوزه آمادگى اش را حفظ کند: نخست در زمینه اقتصادى، که باید منابع گاز موجود در مدیترانه را مورد بهره بردارى قرار دهد و بتواند جایگزین مناسبى براى گاز مصر فراهم کند تا در صورت قطع صادرات گاز مصر به دردسر نیفتد.
و دوم در حوزه امنیتى است؛ زیرا تهدیدات موشکى، همچنان اساسىترین تهدیدى است که متوجه اسرائیل است و ممکن است در صورت الغا یا توقف قرارداد صلح از سوى اردن و مصر یا دست یابى ایران به سلاح هستهاى سیرى فزاینده یابد.
وى معتقد است که ارتش اسرائیل باید توان هجومى اش را در عرصه زمین و هوا و دریا بار دیگر بررسى کند و سازگارى آن را با تهدیدات جدید، که در آینده اوج خواهد گرفت بسنجد و این به معناى سرمایه گذارى گسترده تا سال 2015 است؛ زیرا ابهام و کاستى منابع مالى، تصمیم گیران ارتش و دستگاه امنیتى را در برابر چالشهایى قرار خواهد داد که اسرائیل از سال 1973 تاکنون با مشابه آن دست و پنجه نرم نکرده است. مشهورترین روزنامه اقتصادى اسرائیل با نام دى مارکر (016/2/2011) پیش بینى کرده است که اسرائیل پس از سقوط مبارک شاهد فاجعه اقتصادى بزرگى خواهد شد؛ زیرا ناچار خواهد شد از هزینههاى غیرنظامىاش بکاهد تا بتواند افزایش هزینههاى امنیتى را پوشش دهد و این اقدام ضربهاى مهلک بر استقرار اقتصادى اسرائیل خواهد بود.
یدیعوت آحرونوت هم یادآور شده که زوال نظام مبارک بر اسرائیل ایجاب مىکند که سیاست ریاضت اقتصادى را در پیش گیرد و نیز از برخى برنامهها که معطوف به ایجاد رفاه بیشتر براى اسرائیلىها بود چشمپوشى کند، مانند سیاست کاهش مالیات، و این که تحکیم وضع امنیتى را بر تحکیم اوضاع اجتماعى ترجیح دهد.
روزنامههاى اسرائیلى فراوان بر این نکته تمرکز دارند، که سقوط نظامهاى هم پیمان آمریکا در منطقه بر جایگاه اسرائیل به عنوان هم پیمان ارگانیک ایالات متحده تأثیر مىگذارد و تحولات جدید بر راهبردهاى مشترک در منطقه نیز بازتاب خواهد داشت.
برخى نویسندگان بر آنند که انقلابهاى جدید جهان عرب، که به سقوط نظامهاى استبدادى هم پیمان ایالات متحده و غرب و تزلزل پایههاى برخى دیگر انجامیده، به افزایش اهمیت و جایگاه اسرائیل به عنوان هم پیمان راهبردى ایالات متحده خواهد انجامید؛ زیرا این تحولات بدون شک اثبات مىکند، که ایالات متحده دیگر هم پیمان ثابت و مستقرى در منطقه - جز اسرائیل- ندارد، که بتواند منافع امریکا را تامین کند.
بنیامین بن الیعاذر، وزیر جنگ سابق رژیم صهیونیستى گفته است: پس از سقوط نظام مبارک، که مطمئنترین هم پیمان امریکا در منطقه و آمادهترین آنها براى خدمت به منافع اسرائیل بوده است نمىتوان به دیگر نظامهاى عربى؛ به ویژه اردن، کشورهاى خلیج و مغرب، که همچنان هم پیمان ایالات متحدهاند اعتمادى کرد.
یورام اتینگار، رئیس مرکز مطالعات راهبردى بمحشفا نوشته است: شمار هم پیمانانى که امریکا در طى دو ماه از دست داده است، برابر است با خسارتهاى چند دهه امریکا. سقوط این هم پیمانان از دیگاه وى نه فقط ضربه محکم به ایالات متحده است، که ضربه محکمتر براى اسرائیل نیز هست. وى از سناتور اینویا رئیس کمیسیون بودجه مجلس سنا نقل مىکند که گفت: اطلاعات جاسوسىاى که اسرائیل به ایالات متحده ارائه مىکند، بیش از اطلاعاتى است که تمام کشورهاى پیمان ناتو به این کشور ارائه مىکنند. وى پرده از همکارى و مشارکت گسترده اسرائیل در توان رویاروى آمریکا با نیروهاى مقاومت در عراق و افغانستان بر مىدارد و به شکل ویژه به مشارکت اسرائیل در ارائه کمکهاى فنى و اطلاعاتى به ارتش - آمریکا که توان رویارویى با تهدید بمبهاى کارگذاشته شده در مسیر راه، اتومبیلها و نیز تعقیب نیروهاى مقاومت افزوده است - اشاره مىکند.
اما با توجه به وضع موجود، سمت و سوى رفتار آینده اسرائیل چگونه ارزیابى و پیشبینى مىشود؟
1- به احتمال فراوان اسرائیل به انزوا و درخود خزیدگى بیشتر روى مىآورد؛ زیرا رژیم صهیونیستى ذاتا با بحران هراس بر خویش و آیندهاش دست و پنجه نرم مىکند و از بحران عدم مشروعیت و عدم مقبولیت در منطقه رنج مىبرد. از اینرو، تحولات جدید بر شدت این هراس خواهد افزود.
2- به نظر نمىرسد که تحولات یادشده اسرائیل را وادار به عقب نشینى در مذاکرات سازش و کوتاه آمدن از بخشى از مطالباتش نماید، هر چند ممکن است برخى پیشنهادهاى شکلى را مطرح کند، که از پیش روشن است که فلسطینىها بدان تن نخواهند داد.
3- اسرائیل در آینده بیش از پیش به قدرت نظامىاش متکى خواهد شد؛ زیرا در زمانى که دولت حسنى مبارک بر سر کار بود، دولت صهیونیستى سالانه بودجه، هفت صد میلیون دلارى نظامى داشت، و لذا وزیر دفاع این رژیم ایهود باراک در 8/ 3/ 2011 در مصاحبه با وال استریت ژورنال گفته است، که اسرائیل ممکن است از ایالات متحده درخواست اضافه کمک نظامى بیست میلیون دلارى کند.
4- اسرائیل نقش کارکردى خود را به عنوان هم پیمان راهبردى ایالات متحده و غرب که بتوان بدان اعتماد کرد، تقویت خواهد کرد. باراک در مصاحبه یادشده بر این نکته تاکید کرده و گفته است: اسرائیل قوى و پاسخگو در آینده عنصر آرامش در این منطقه ناارام خواهد بود.
5- اسرائیل و هم پیمانش، از ناآرامىهاى ناشى از انقلابهاى اخیر بیشترین بهرهبردارى را در جهت ایجاد منازعات طایفهاى و تجزیهاى کشورها خواهند کرد. از اینرو، فروپاشى مرزهاى جدید در منطقه و دامن زدن به اختلافات مذهبى و نژادىدر منطقه در محور راهبرد صهیونیستها قرار دارد.
برنارد لوئیس متفکر صهیونیست امریکایى، در مقالهاى که در سال 2003 منتشر کرد، خواستار تقسیم دوباره منطقه شد، به این شکل که عراق به سه دولت کرد، سنى و شیعه؛ سوریه به سه دولت علوى، سنى و در روزى؛ اردن به دو دولت فلسطینى و بدوى؛ لبنان به پنج دولت مسیحى، شیعى، سنى، در روزى، و علوى؛ سعودى به چند دولت به سبک عهد پیش از عبدالعزیز بن سعود؛ مصر به دو دولت قبطى و اسلامى؛ سودان به دو دولت زنگى در جنوب و عربى در شمال و ایران به چهار دولت تقسیم شود.
برنارد لوئیس صهیونیست پس از طرح این ایده یادآور شده است، که تحقق این طرح به سود اسرائیلىها خواهد بود؛ زیرا این دولتهاى جدید قدرت اتحاد نخواهند داشت و اختلافات بى حد و حصر آنان را فلج خواهد کرد و چون هر کدام از انها ضعیفتر از اسرائیل خواهند شد، اسرائیل حداقل تا پنجاه سال آینده از همه آنان قوىتر خواهد بود.
به هر روى، اسرائیل در برابر هر گونه تحول و تغییرى در منطقه دست بسته نخواهد بود و از تلاش براى بقاى خود در بالاترین سطح قدرت دست نخواهد کشید و خواهد کوشید تا همواره تعیین کننده شرایط بازى باشد.