تاریخ انتشار : ۲۲ آبان ۱۳۹۰ - ۱۲:۰۶  ، 
کد خبر : ۲۲۹۹۹۹

اسرائیل و انقلاب‏هاى عربى


مرادى مجید
قدرت نظامى و امنیتى اسرائیل به چند عامل راهبردى مستند است، که عبارتند از:
1- اعتماد به خویش؛ عقیده یهودى، به صهیونیست‏ها اجازه اعتماد به هیچ کس، حتى هم پیمانشان را هم باشد نمى‏دهد. آنان خود را ملت برگزیده خدا مى‏دانند. اسرائیل جز به خویش اعتماد ندارد. راهبرد امنیتى این رژیم تصریح مى‏کند که، همه سلاح‏ها و جنگ افزارها باید در داخل اسرائیل تولید شود تا نیازى به منت تولید گنندگان سلاح نباشد. از این رو، اسرائیل به ساخت بمب اتمى و انواع موشک‏ها اقدام کرده تا در تجهیز ارتش خود به ابزارهاى هوائى، دریایى، فضائى و زمینى خودکفا باشد.
2- پیشرفت اقتصادى؛ به گونه‏اى که دست پایین نداشته باشد و نیازمند عطاى این و آن نباشد. اقتصاد اسرائیل چندان پیشرفت کرده است، که در زمینه‏هاى متعدد، از جمله صنعت الکترونیک، مهندسى ژنتیک و صنعت جواهرسازى، برتر از دیگر قباست. درست است که اسرائیل از ایالات متحده امریکا و انجمن‏هاى یهودى کمک‏هاى مالى زیادى دریافت مى‏کند، اما این کمک‏ها، کمک‏هاى غیر ضرورى است و به معناى ضعف قدرت اقتصادى اسرائیل نیست.
3- تجهیز نظامى و پیشرفت اقتصادى نیازمند ساختار علمى است؛ اسرائیل همواره اهتمام ویژه‏اى به مشارکت در تولید علم در عرصه جهانى دارد و تنها مصرف کننده صرف نیست.
4- کمک غرب، به ویژه ایالات متحده در همه حوزه‏هاى امنیتى، سیاسى، نظامى، دیپلماتیک، اقتصادى، مالى و علمى؛ اسرائیل تا حدى از کمک‏هاى غرب و ایالات متحده برخوردار شده است که گویى بخشى از جهان غرب است و یا عزیز کرده‏اى است که غربى‏ها براى یارى و همراهى آن آشکارا و پنهان باید هر هزینه‏اى را پرداخت کنند.
5- عمق راهبردى عربى، که براى اسرائیل مهم‏ترین و براى فلسطینى‏ها و عرب‏ها خطرناکترین ابعاد یاد شده است. نظام‏هاى عربى در طى ده‏ها سال، فضاى مناسبى پدید آوردند تا عرب‏ها در مقابل اسرائیل ضعیف باقى بمانند و یکى پس از دیگرى طعم شکست از ارتش صهیونیستى را بچشند تا در نتیجه، توده‏هاى عربى احساس کنند که امیدى‏به جنگ با اسرائیل و پیروزى بر آن وجود ندارد و عرب‏ها و فلسطینى‏ها باید تسلیم اراده این رژیم شده و موجودیت آن را بپذیرند.
هر دولتى که صاحب اراده باشد مى‏تواند براى مقابله با دشمن اقدامات فراوانى انجام دهد، اما این که همکارى دشمن خویش را با خود تضمین کند، چیزى است که در تاریخ سابقه ندارد.
عمق عربى اسرائیل به تدریج و به مرور زمان شکل گرفت، لذا آغاز شکل‏گیرى این عمق، امضاى امیر فیصل بن الحسین، بر سندى بود که به یهودیان حق مهاجرت به فلسطین را مى‏داد. هم‏چنین، امیر عبدالله بن الحسین، نیز که از رهبران جنبش صهیونیسم که به فلسطین کوچ کرده بودند استقبال کرد و روند خریدارى زمین را برایشان تسهیل نمود. از این‏رو، نقش رسمى نظام‏هاى عربى به صورت عینى اش در جنگ 1948 تحقق یافت؛ زیرا آنها ارتش‏هاى خود را به جنگ کشاندند، اما پشتشان را خالى کردند تا شکست خورده بازگردند.
البته ارتش‏هاى مصر و عراق و اردن در مرحله نخست جنگ، دستاوردهاى بزرگى داشتند و بر بخش‏هاى گسترده‏اى از اراضى‏اى که سازمان ملل در تقسیمات 1948 براى دولت یهود اختصاص داده بود، سیطره یافتند، اما جنگ ناگهان جنگ متوقف شد و نظام‏هاى عربى، صلح را پذیرفتند و فرماندهان جبهه‏ها را تغییر داده و به جایشان فرماندهانى گماشتند که فرمان‏هاى نظامى جدید را بپذیرند، و البته کشورهاى غربى نیز کمک‏هاى نظامى بیشترى به اسرائیل کردند.
زمانى که جنگ دوباره از سر گرفته شد، فرمانده ارتش عراق از مواضع خود در حیفا و طولکرم عقب نشست و به منطقه جنین رفت، ارتش اردن منطقه غربى قدس و رام الله را رها کرد و ارتش مصر نیز به علت اسلحه ازکارافتاده اش شکست خورد. بدین ترتیب، اسرائیل به لطف خیانت نظام‏هاى عربى شکل گرفت. سپس عبدالناصر ظهور یافت و سدى نا استوار در برابر نظام‏هاى خیانت کار کشید، اما پس از مرگ عبدالناصر دلالان غرب در منطقه، بدون هیچ مانعى به خیانت خود و تلاش براى تامین منافع غرب ادامه دادند و نفوذ غرب در منطقه شدیدتر شد و شکست‏هاى سیاسى و دیپلماتیک نیز یکى پس از دیگرى به عرب‏ها تحمیل شد.
جنگ 1973 پیروزى موقت و یا توهم‏زایى را براى عرب‏ها رقم زد ؛ زیرا چیزى نگذشت که سادات همه درها را براى سازش و همکارى با اسرائیل باز کرد و در سازش راه افراط را در پیش گرفت. بدین ترتیب، اسرائیل وارد دوره طلایى خویش در ارتباط سرى و علنى با نظام‏هاى عربى شد، که نمونه آن ارتباط با سازمان آزادى بخش فلسطین است، که فلسطین را وارد بیراهه‏هاى دیپلماتیک و نزاع‏هاى داخلى نمود، و نمونه دیگرش، پیمان‏هاى طوفانى اسرائیل با نظام‏هاى عربى است، که به حد همکارى‏هاى امنیتى رسید و همکارى نظام‏هاى عربى با اسرائیل در زمینه مبارزه با حزب الله و حماس و همکارى دولت خودگردان فلسطین با اسرائیل از این دست است.
شکل‏گیرى عمق عربى براى اسرائیل تنها یک سبب داشت و آن ریشه نداشتن غالب نظام‏هاى عربى در ملت‏هاى خویش بود. شمارى از دولت‏هاى عربى عبارتند: از قبائلى که استعمار غرب در سرزمین‏هاى عربى کاشت تا در خدمت منافعش باشند و صرفا دست نشانده‏هایى هستند که کاملا گوش به فرمان غربند.
اکنون به نظر مى‏رسد که در شرایط جدید، شاهد به هم خوردن ورق‏هاى پیشین هستیم؛ زیرا انقلاب‏هاى جدید عربى، نه تنها خواب خوش از چشم شیوخ و پادشاهان دست نشانده برده است، که به تبع آن امنیت ملى اسرائیل را نیز به شدت متزلزل کرده است. یکى از رهبران اسرائیل گفته است، که مصر گنج راهبردى اسرائیل بود. بازتاب نابودى این گنج را در رسانه‏هاى اسرائیلى پى مى‏گیریم.
غلبه هراس ناشى از انقلاب‏هاى عربى بر اسرائیل
به رغم وانمود کردن آمادگى و انضباط رژیم صهیونیستى در برابر اوضاع مصر و پیش از آن تونس، حقیقت این است که تحلیل‏هاى روزنامه‏ها و رسانه‏هاى رسمى و مردمى اسرائیل، وحشت آشکارى را نشان مى‏دهد، که بازتاب وضع حقیقى اسرائیل در این شرایط است. در این مقال مى‏کوشیم تا از طریق بازخوانى تحلیل‏ها و مواضع رسانه‏ها، پاسخ روشن‏ترى به پرسش از وضع این رژیم در برابر انقلاب‏هاى عربى بیابیم.
روزنامه هاآرتس ( 27/ 2/ 2011) نوشت : دستگاه‏هاى اطلاعاتى غربى و اسرائیلى در پیش بینى حجم تحولات در مصر ناکام مانده‏اند و ارتش اسرائیل نیز با توجه به تحولاتى که در مصر در حال وقوع است، نیازمند وضع برنامه کارى جدید است.
در این دوره، تیترهاى صفحات نخست روزنامه‏هاى اسرائیلى، به خوبى، هراس عمیق عمومى در اسرائیل را بازتاب مى‏دهد؛ چراکه تیتر اصلى هاآرتس ( 10/ 2/ 2011): " انقلاب ملت‏هاى عرب" و تیتر اصلى یدیعوت آحرونوت: ( 10/ 2/ 2011) " زلزله در خیابان‏هاى عربى" بود. عنوان " خاورمیانه جدید" نیز، تیتر اصلى روزنامه‏هاى معاریف و اسرائیل امروز (9/ 2/ 2011) بود.
اما تحلیل‏هاى صفحات داخلى این روزنامه‏ها نشان از هراس جدى اسرائیلى‏ها مى‏داد و این که نظام سیاسى‏مصر نفس‏هاى آخرش را مى‏کشد و منطقه خاورمیانه شاهد تحولاتى ریشه‏اى است که نه به نفع امریکاست ونه به نفع اسرائیل، و این تحولات به شکل مستقیم بر اوضاع استراتژیک اسرائیل تأثیر منفى مى‏گذارد و دردسرهایى را براى اسرائیل پدید خواهد آورد، که به تعبیر معاریف ، تحمل آن از توان این رژیم خارج است. روزنامه هاآرتس (10/ 2/ 2011) به نقل از یک مقام امنیتى اسرائیل نوشت: وقوع هر گونه تغییرى در نظام مصر ممکن است به دگرگونى اساسى در نظریه امنیتى اسرائیل بینجامد.
همین منبع مى‏افزاید: توافقنامه صلح با مصر سرمایه راهبردى‏مهمى براى اسرائیل است، به گونه‏اى که به ارتش امکان تمرکز بر جبهه‏هاى دیگر را داده است. وى در ادامه مى‏گوید: با توجه به اوضاع جدید، در صورت تغییر نظام در مصر، ارتش [اسرائیل] ناچار خواهد شد منابع بسیار عظیمى اختصاص دهد، و دستگاه‏هاى امنیتى اسرائیل به دقت اوضاع مصر را زیر نظر دارند؛ زیرا مصر مرکز جهان عرب به شمار مى‏آید. وى در ادامه مى‏افزاید: خظرهاى فعلى این تغییرات مى‏تواند اتفاقاتى باشد که در مرز غزه و مصر رخ خواهد داد.
جالب توجه است، که برخى از رسانه‏هاى اسرائیلى، اطلاعاتى را افشا کرده‏اند، که خبر از نارضایتى و بلکه نگرانى مقامات سیاسى اسرائیل از عدم جانب دارى امریکا و اروپا از نظام حسنى مبارک مى‏داد. خبرنگار شبکه ده اسرائیل (11/ 2/ 2011) اعلام کرد: اسرائیل در پایان هفته گذشته با اراسال نامه‏اى به ایالات متحده و شمارى از کشورهاى غربى به آنان گوشزد کرده که حفظ استقرار نظام سیاسى مصر موجب تامین منافع غرب خواهد بود. در این نامه هم چنین آمده است که حفظ استقرار نظام مبارک براى آرامش خاورمیانه مفید خواهد بود و از این رو باید به روند انتقادات علنى از رئیس جمهور مصر پایان داده شود. این نامه پس از انتشار بیانیه چند کشور غربى مبنى بر سرزنش نظام مبارک از سوى امریکا و اتحادیه اروپا تنظیم و ارسال شد.
روزنامه معاریف ( 10/ 2/ 2011) نوشت: وزارت خارجه اسرائیل، شنبه شب گذشته در ابلاغیه‏اى به ده تن از سفیران این کشور در کشورهایى؛ مانند ایالات متحده، روسیه، چین، کانادا و چند کشور اروپایى، از آنان خواست تا در ملاقات با مسئولان بلندپایه وزارت خارجه و دفترهاى رؤساى جمهور یا نخست وزیران بر اهمیت استقرار و آرامش در مصر تأکید کنند. این روزنامه مى‏افزاید: ارتش مصر یکى از نگرانى‏هاى امنیتى ما را تشکیل مى‏دهد؛ زیرا این ارتش، پیش‏رفته بود، و داراى هزاران تانک صدها هواپیماى جنگى، ده‏ها کشتى جنگى و دیگر ابزارهاى جنگى است.
این روزنامه به نقل از منبعى امنیتى مى‏گوید: ارتش مصر ارتشى عربى و برخوردار از کمک‏هاى ایالات متحده است... و در صورتى که تندروها زمام نظام را در دست گیرند، اسرائیل در موقعیتى کاملا متفاوت قرار خواهد گرفت. مقامات امنیتى اسرائیل معتقدند که پیمان صلح با مصر ترجیحات امنیتى فراوانى براى اسرائیل داشته و دارد و تا زمانى که اوضاع مستقر باشد، چنین وضعى ادامه خواهد داشت، ولى هر گونه تغییرى، نگران‏کننده است. بر انگیز است. این روزنامه در ادامه مى‏افزاید: اوضاع مصرباید به دقت مطالعه و پى‏گیرى شود تا مبادا از مصر به اردن و اراضى فلسطینى کشیده شود.
مراکز پژوهشى و مطالعاتى نیز به اوضاع مصر و بازتاب‏هاى احتمالى آن بر معادلات راهبردى مرتبط با اسرائیل اهتمامى ویژه نشان دادند. یورام عامیتال پژوهش‏گر مرکز مطالعات امنیتى در مقاله‏اى با عنوان "سیاست تنش زدایى" که در مجله " ارزیابى راهبردى" ( 6/2/ 2011) منتشر کرد، مى‏نویسد: سیاست خارجى مصر بر اساس اصل درهاى باز، که انور سادات در سى و پنج سال پیش وضع کرد و حسنى مبارک بدان تداوم داد، قرار دارد.
مبناى اصلى این سیاست وجود رابطه‏اى قوى میان وضعیت اجتماعى، اقتصادى و جمعیتى در مصر و حرکت‏هاى مصر در حوزه‏هاى سیاست خارجى و امنیتى است و این که، قدرت نظام سیاسى مصر بر رویارویى با چالش‏هاى داخلى تا حد فراوانى به رویکردها و رفتارهاى این کشور در سطح سیاست خارجى ارتباط دارد. وى تاکید مى‏کند: این سیاست داخلى و خارجى و امنیتى مصر مبتنى بر شراکت راهبردى با ایالات متحده امریکا و حل منازعات عربى - اسرائیلى به شیوه صلح آمیز - همانند قرارداد کمپ دیوید- و تاسیس دولت فلسطینى در مرزهاى 1967 است. اما در سطح اقتصادى، این سیاست ، مصر را به سمت اقتصاد بازار سوق مى‏دهد.
در این مقطع، روزنامه‏هاى اسرائیلى مى‏کوشند تا دورنماى آینده منطقه را در صورت فروپاشى نظام مصر تحلیل و بررسى کنند. عاموس هرئیل در روزنامه هاآرتس (12/2/2011) نوشت : حوادث روزهاى اخیر در مصر - که مهم‏ترین حوادث منطقه پس از انقلاب اسلامى ایران و امضاى قرارداد صلح میان اسرائیل و مصر در 1979 به شمار مى‏رود - تعبیرى از خواب‏هاى آشفته رهبران، برنامه ریزان و دستگاه‏هاى اطلاعاتى اسرائیل است؛ زیرا در همان حال که کشورهاى دیگر به آرامى، چشم به فروپاشى نظامى سرکوب‏گر، دوخته‏اند، ولى نگاه اسرائیل به سویى دیگر است. وى مى‏افزاید: فروپاشى نظام مصر تأثیرى عمیقا منفى بر وضعیت منطقه‏اى اسرائیل خواهد نهاد و در دراز مدت ممکن است توافقنامه‏هاى صلح با مصر و اردن را که پس از کمک ایالات متحده بیشترین اهمیت استراتژیک را براى اسرائیل دارد، به خطر بیندازد و ممکن است دامنه این تأثیرات به ایجاد تغییراتى در ارتش بینجامد، که قطعا فشار آن باید بر بخش اقتصادى بیفتد. وى ادامه مى‏دهد که دستگاه‏هاى امنیتى غربى عموما و اسرائیلى خصوصا چنین تغییر عظیمى را پیش بینى نمى‏کردند، چنان که غالب تحلیل گران رسانه‏اى و دانشگاهى نیز چنین انتظارى را نداشتند.
نویسنده در ادامه این مقاله مى‏نویسد: دستگاه‏هاى اطلاعاتى ارتش اسرائیل پیش بینى کرده بودند، که سال 2011 احتمالا سال جابه جایى قدرت خواهد بود و البته این احتمال را در باره عربستان سعودى و مصر با علامت‏هاى پرسش متعددى طرح مى‏کردند، اما هیچ گاه وقوع یک انقلاب مردمى پیش بینى نمى‏شد. وى در پایان نتیجه مى‏گیرد، که در صورت فروپاشى نظام مبارک در دوره کوتاهى هماهنگى‏هاى امنیتى مصر و اسرائیل دچار آسیب‏هاى جدى خواهد شد و ممکن است رابطه قاهره با حماس در نواره غزه بهبود یابد و جایگاه نیروهاى بین المللى در سینا متزلزل شود و مصر از حرکت کشتى‏هاى موشک‏انداز اسرائیل در کانال سوئز که در دو سال اخیر ماموریت جلوگیرى از صادرات اسلحه از سودان به نوار غزه بود، جلوگیرى کند. و در دراز مدت ممکن است صلح سرد با اسرائیل اساساً به سستى گراید.
اما ناحوم برنیاع در معاریف (13/2/2011) نوشت: کارى از دست اسرائیل بر نمى‏آید، جز این که امیدورا باشد پس از پایان بحران در مصر دولتى مستقر شود که به سیاست خارجى دولت پیشین - به ویژه توافق صلح با اسرائیل و پیوند با غرب- پاى بند باشد.
وى مى‏افزاید: توافق صلح، پیروزى بزرگى بود؛ زیرا بزرگ‏ترین و خطرناک‏ترین دشمن اسرائیل را به موضع بى طرفى کشاند و مرزهاى طولانى آرامى به ما ارزانى داشت. وى در ادامه مى‏نویسد: اسرائیل بسیار مدیون مبارک و نزدیکان اوست ؛ چه براى کارهاى آشکارشان و چه براى اقدامات پنهانشان.
ایگال هرش نیز در پژوهشى که در مرکز پژوهشى بگین- سادات، منتشر شد، نوشت: کافى است به آثار سقوط شاه در ایران در سال 1979 فکر کنیم تا حجم مصیبتى را که اکنون در برابر چشمانمان در مصر جریان دارد، دریابیم. چنین نتیجه‏اى اسرائیل را به وضع پیش از سال 1966 مى‏کشاند؛ به زمانى که تقریبا همه همسایگانمان دشمنانى سرسخت برایمان بودند.
ایتان هبار نیز در یدیعوت احرونوت نوشت: ناگهان هر چیزى در خاورمیانه ممکن شده است. هر چیزى، ممکن است در مدت یک روز و یا یک ساعت واژگون شود. هزاران شرق شناس از راه تخصص در مصر معیشت مى‏کنند، اما حتى یکى از آنان نیز پیش بینى چنین روزى را نمى‏کرد. این حادثه ما را به یاد کارشناسان امور اتحاد جماهیر شوروى مى‏اندازد [که سقوط آن را انتظار نداشتند] اما این حادثه، به زندگى ما در این جا مرتبط است و نتیجه این است که هر چیزى در خاورمیانه قابل شعله ور شدن است. باید به خوبى بررسى کرد تا بدانیم چه کسى مى‏تواند این شعله‏ها را خاموش کند.
ما باید هر روز، براى هر اتفاقى آماده باشم؛ زیرا هر روز صدها هزار، بلکه میلیون‏ها مبارز، که برخى از آنان جاهلان و عوام هستند شورش مى‏کنند. در جایى نیز شمارشان بیشتر است. وقتى مناحیم بگین حدود سى سال پیش توافق نامه صلح را امضا کرد، جمعیت مصر سى و دو میلیون بود واکنون بیش از هشتاد میلیون است؛ یعنى بیش از ده برابر اسرائیل و کمى بیشتر. نتیجه این که، در سال‏ها و نسل‏هاى آینده باید شاهد حرکت‏هاى رو به جلو باشیم، چنان که دولت نیز باید تماما همین حرکت را دنبال کند تا بتواند از این وضع که اکنون در جزیره‏اى بریده از دیگران که در احاطه نفرت از هر سو است بیرون آید. ما امروز نیازمند رهبران بلند نظرى هستیم که به سوى صلح گام بردارند. ما بدون صلح کجا قرار خواهیم داشت؟
کنگره یازدهم هرتزل تحت‌الشعاع زلزله توده‏هاى عرب
حوادث اخیر کشورهاى عرب و تحولات تونس و مصر به طور خاص، در برنامه کنگره یازدهم هرتزل با عنوان پسرفت جایگاه راهبردى اسرائیل قرار گرفت. بسیارى از شرکت کنندگان، اعم از تصمیم سازان سیاسى و نظامى و غیر نظامى و راهبردى و شرکت کنندگان خارجى، سخنرانى‏ها و ابرازنظرهایى در زمینه‏هاى سیاسى، نظامى، اجتماعى و راهبردى ارائه کردند. همه آنان بر این که اسرائیل اکنون در بن بست راهبردى عمیقى قرار گرفته است، تأکید داشته‏اند. سخنان نتانیاهو و تسیبى لیونى رهبر اپوزیسیون و گابى اشکنازى رئیس سابق ستاد ارتش صهیونیستى و فرماندهان نظامى، نقطه مشترکشان این بود که وضع کنونى، اقتضاى هوشیارى بیشتر اسرائیل و آمادگى براى هر جنگ احتمالى‏اى را دارد، که ممکن است از چند جبهه به طور همزمان متوجه اسرائیل شود. چنین جنگى به تعبیر اینان با توجه به ضعفى که دیگران در اسرائیل مى‏پندارند محتمل است.
تحول و گستردگى جبهه‏ها
گابى اشکنازى رئیس سابق ستاد ارتش اشغالگر صهیونیستى در سخنرانى اش در این کنگره با توجه به آن‏چه فزونى گرفتن قدرت تندروها و ضعف جریان معتدل در میان رهبران عرب خواند، ارتش را به آمادگى براى جنگ در چند جبهه فراخواند. وى افزود که رابطه میان مولفه‏هاى اردوگاه تندروها ما را به درگیرى در چند جبهه ناچار مى‏کند و این امر نسبت به ارتش، به ویژه در سطح تثبیت توان، اهمیتى فوق العاده دارد. وى اشاره کرد، که چنین جنگى از چند حیث، متفاوت از جنگ‏هاى سابق است، چنان که عرصه جنگ هم متفاوت است. وى با تأکید بر این که حماس و حزب الله نمى‏توانند اسرائیل را اشغال کنند، گفت: البته نمى‏خواهم قدرت حماس یا حزب الله را دست کم بگیرم، اما وقتى به عرصه درگیرى مى‏نگریم، گروه‏هاى نظامى را نمى‏بینیم، بلکه دشمن ما در محیطى غیر نظامى ، درخت زار، مناطق طبیعى و زیر زمین پنهان است. وى در ادامه گفت: از در روز کیپور در جنگ شرکت داشتم و از همان روز عرصه پیکار تغییر کرده است. در آن وقت باختن جنگ به معناى از دست دادن مناطقى بود، اما امروز دشمنان ما مى‏فهمند که مواجهه ما در جنگى کلاسیک دشوار است.
از دست دادن سرمایه راهبردى
اشکنازى به انقلاب مصر هم اشاره کرده و گفته است: وقتى به خاورمیانه مى‏نگریستیم، تحولات ریشه‏اى را پیش از شعله ور شدن آتش مصر هم مى‏دیدیم، تا چه رسد به پس از آن. وى افزوده است: صلح با مصر سرمایه‏اى راهبردى براى اسرائیل بود و پیش بینى حوادث کارى دشوار است. وى از شکست دستگاه اطلاعاتى اسرائیل در پیش بینى حوادث مصر دفاع کرده و تأکید مى‏کند: تحلیل گران اطلاعاتى چراغ جادو در اختیار ندارند تا آینده را بخوانند و حتى ستاد ارتش مصر نیز توقع چنین چیزى را نداشته است.
وى گفته: حفظ قدرت اسرائیل تنها نیازمند سلاح‏هاى هوایى قوى؛ مانند ام شانزده و اف شانزده نیست؛ بلکه نیازمند سلاح‏هاى زمینى نیز هست و توان هوایى به تنهایى نمى‏تواند مؤثر واقع شود، مگر این که در زیر خود اهداف نظامى پراهمیتى را یافته باشد و نقش نیروهاى امنیتى در همین جاست، که تحولات فراوانى در ماهیت‏اش پدید آمده است. وى در ادامه گفته است: با توجه به فزون گرفتن قدرت اسلام‏گرایان تندرو در همسایگى، هزینه دفاعى اسرائیل در سال‏هاى آینده باید افزایش یابد. وى هم چنین به رابطه اسرائیل و غرب در سایه افزایش توان نیروهاى ضد اسرائیلى و نگاه متفاوت به ایالات متحده از سوى منابع مختلف در منطقه اشاره کرده و تاکید مى‏کند که این اوضاع جدید، فرصتى براى پر رنگ شدن اهمیت اسرائیل براى امریکاست؛ زیرا اسرائیل جزیره آرامش براى تمام این منطقه است.
شدت گرفتن هراس
تسیبى لیونى، وزیر خارجه سابق و رهبر اپوزیسیون، در این کنگره ، نتانیاهو نخست وزیر و کابینه اش را به باد انتقاد گرفت و آن را ناتوان و فلج نامید. وى گفت که وزراى این کابینه تنها براى این که مصوبه‏اى داشته باشند، مصوبه مى‏گذرانند. وى افزود: اسرائیل شاهد خلأ قدرتى است که دستگاه قضایى را واداشته تا آن را پر کند. او نیز آینده تحولات تونس و مصر را مبهم دانسته و گفته است: شهروندان اسرائیل بر آینده خود و کشورشان بیمناکند و با نگرانى به خارج و به ویژه مصر و تونس مى‏نگرند و مى‏بینند که اسرائیل در احاطه دشمنان قرار دارد و در حال از دست دادن مشروعیت خویش است. وى هم‏چنین، خواستار تسریع در انجام مذاکرات صلح با فلسطینى‏ها در سایه اوضاع جدید مصر شده و گفته است: نمى‏توان بدون اتخاذ تصمیم، انتظار از سر گذشتن توفان را داشت وگرنه این توفان تومار اسرائیل را در هم مى‏پیچد. وى بر ادامه مذاکرات پافشارى مى‏کند و بر آن است که با مذاکره مى‏توان به چالش میان اسرائیلى‏ها و فلسطینى‏ها پایان داد.
پس‏رفت‏هاى نگران‌کننده سیاسى و اقتصادى
به رغم بحران اقتصادى جهانى در سال 2009 اقتصاد اسرائیل وضعیت مناسبى داشت و تولید ملى این رژیم با افزایش مواجه بوده و نرخ بیکارى رو به کاهش بوده است. با این حال، در حوزه سیاسى و به ویژه در زمینه کنترل فساد و کارآمدى و استقرار سیاسى قدرت تاثیرگذارى شهروند و نقد قدرت، شاهد افت بوده است.
مشکل دیگر اسرائیل در چند سال گذشته، پس رفت اقتصادى و اجتماعى بود، به گونه‏اى که این کشور از حیث استقرار سیاسى و مبارزه با فساد و احترام، قانون و حکومت کارآمدو قانون گذارى صحیح، در میان سى و یک کشور سازمان کشورهاى همکارى و توسعه، در جایگاه 26 قرار دارد.
برخى تحلیل گران اقتصادى اسرائیل معتقدند که در صورت تیره شدن اوضاع کشورهاى نفتى عرب جهان به دلیل اتکاى شبه کامل غرب به نفت این کشورها دچار مصیبتى بزرگ خواهد شد و اقتصاد اسرائیل نیز به شدت از این وضع متأثر خواهد شد. روبن ایشاى در یدیعوت احرونوت (26/2/2011) نوشت: اسرائیل در درازمدت باید در دو حوزه آمادگى اش را حفظ کند: نخست در زمینه اقتصادى، که باید منابع گاز موجود در مدیترانه را مورد بهره بردارى قرار دهد و بتواند جایگزین مناسبى براى گاز مصر فراهم کند تا در صورت قطع صادرات گاز مصر به دردسر نیفتد.
و دوم در حوزه امنیتى است؛ زیرا تهدیدات موشکى، هم‏چنان اساسى‏ترین تهدیدى است که متوجه اسرائیل است و ممکن است در صورت الغا یا توقف قرارداد صلح از سوى اردن و مصر یا دست یابى ایران به سلاح هسته‏اى سیرى فزاینده یابد.
وى معتقد است که ارتش اسرائیل باید توان هجومى اش را در عرصه زمین و هوا و دریا بار دیگر بررسى کند و سازگارى آن را با تهدیدات جدید، که در آینده اوج خواهد گرفت بسنجد و این به معناى سرمایه گذارى گسترده تا سال 2015 است؛ زیرا ابهام و کاستى منابع مالى، تصمیم گیران ارتش و دستگاه امنیتى را در برابر چالش‏هایى قرار خواهد داد که اسرائیل از سال 1973 تاکنون با مشابه آن دست و پنجه نرم نکرده است. مشهورترین روزنامه اقتصادى اسرائیل با نام دى مارکر (016/2/2011) پیش بینى کرده است که اسرائیل پس از سقوط مبارک شاهد فاجعه اقتصادى بزرگى خواهد شد؛ زیرا ناچار خواهد شد از هزینه‏هاى غیرنظامى‏اش بکاهد تا بتواند افزایش هزینه‏هاى امنیتى را پوشش دهد و این اقدام ضربه‏اى مهلک بر استقرار اقتصادى اسرائیل خواهد بود.
یدیعوت آحرونوت هم یادآور شده که زوال نظام مبارک بر اسرائیل ایجاب مى‏کند که سیاست ریاضت اقتصادى را در پیش گیرد و نیز از برخى برنامه‏ها که معطوف به ایجاد رفاه بیشتر براى اسرائیلى‏ها بود چشم‏پوشى کند، مانند سیاست کاهش مالیات، و این که تحکیم وضع امنیتى را بر تحکیم اوضاع اجتماعى ترجیح دهد.
روزنامه‏هاى اسرائیلى فراوان بر این نکته تمرکز دارند، که سقوط نظام‏هاى هم پیمان آمریکا در منطقه بر جایگاه اسرائیل به عنوان هم پیمان ارگانیک ایالات متحده تأثیر مى‏گذارد و تحولات جدید بر راهبردهاى مشترک در منطقه نیز بازتاب خواهد داشت.
برخى نویسندگان بر آنند که انقلاب‏هاى جدید جهان عرب، که به سقوط نظام‏هاى استبدادى هم پیمان ایالات متحده و غرب و تزلزل پایه‏هاى برخى دیگر انجامیده، به افزایش اهمیت و جایگاه اسرائیل به عنوان هم پیمان راهبردى ایالات متحده خواهد انجامید؛ زیرا این تحولات بدون شک اثبات مى‏کند، که ایالات متحده دیگر هم پیمان ثابت و مستقرى در منطقه - جز اسرائیل- ندارد، که بتواند منافع امریکا را تامین کند.
بنیامین بن الیعاذر، وزیر جنگ سابق رژیم صهیونیستى گفته است: پس از سقوط نظام مبارک، که مطمئن‏ترین هم پیمان امریکا در منطقه و آماده‏ترین آنها براى خدمت به منافع اسرائیل بوده است نمى‏توان به دیگر نظام‏هاى عربى؛ به ویژه اردن، کشورهاى خلیج و مغرب، که هم‏چنان هم پیمان ایالات متحده‏اند اعتمادى کرد.
یورام اتینگار، رئیس مرکز مطالعات راهبردى بمحشفا نوشته است: شمار هم پیمانانى که امریکا در طى دو ماه از دست داده است، برابر است با خسارت‏هاى چند دهه امریکا. سقوط این هم پیمانان از دیگاه وى نه فقط ضربه محکم به ایالات متحده است، که ضربه محکم‏تر براى اسرائیل نیز هست. وى از سناتور اینویا رئیس کمیسیون بودجه مجلس سنا نقل مى‏کند که گفت: اطلاعات جاسوسى‏اى که اسرائیل به ایالات متحده ارائه مى‏کند، بیش از اطلاعاتى است که تمام کشورهاى پیمان ناتو به این کشور ارائه مى‏کنند. وى پرده از همکارى و مشارکت گسترده اسرائیل در توان رویاروى آمریکا با نیروهاى مقاومت در عراق و افغانستان بر مى‏دارد و به شکل ویژه به مشارکت اسرائیل در ارائه کمک‏هاى فنى و اطلاعاتى به ارتش - آمریکا که توان رویارویى با تهدید بمب‏هاى کارگذاشته شده در مسیر راه، اتومبیل‏ها و نیز تعقیب نیروهاى مقاومت افزوده است - اشاره مى‏کند.
اما با توجه به وضع موجود، سمت و سوى رفتار آینده اسرائیل چگونه ارزیابى و پیش‌بینى مى‏شود؟
1- به احتمال فراوان اسرائیل به انزوا و درخود خزیدگى بیشتر روى مى‏آورد؛ زیرا رژیم صهیونیستى ذاتا با بحران هراس بر خویش و آینده‏اش دست و پنجه نرم مى‏کند و از بحران عدم مشروعیت و عدم مقبولیت در منطقه رنج مى‏برد. از این‏رو، تحولات جدید بر شدت این هراس خواهد افزود.
2- به نظر نمى‏رسد که تحولات یادشده اسرائیل را وادار به عقب نشینى در مذاکرات سازش و کوتاه آمدن از بخشى از مطالباتش نماید، هر چند ممکن است برخى پیشنهادهاى شکلى را مطرح کند، که از پیش روشن است که فلسطینى‏ها بدان تن نخواهند داد.
3- اسرائیل در آینده بیش از پیش به قدرت نظامى‏اش متکى خواهد شد؛ زیرا در زمانى که دولت حسنى مبارک بر سر کار بود، دولت صهیونیستى سالانه بودجه، هفت صد میلیون دلارى نظامى داشت، و لذا وزیر دفاع این رژیم ایهود باراک در 8/ 3/ 2011 در مصاحبه با وال استریت ژورنال گفته است، که اسرائیل ممکن است از ایالات متحده درخواست اضافه کمک نظامى بیست میلیون دلارى کند.
4- اسرائیل نقش کارکردى خود را به عنوان هم پیمان راهبردى ایالات متحده و غرب که بتوان بدان اعتماد کرد، تقویت خواهد کرد. باراک در مصاحبه یادشده بر این نکته تاکید کرده و گفته است: اسرائیل قوى و پاسخ‏گو در آینده عنصر آرامش در این منطقه ناارام خواهد بود.
5- اسرائیل و هم پیمانش، از ناآرامى‏هاى ناشى از انقلاب‏هاى اخیر بیشترین بهره‏بردارى را در جهت ایجاد منازعات طایفه‏اى و تجزیه‏اى کشورها خواهند کرد. از این‏رو، فروپاشى مرزهاى جدید در منطقه و دامن زدن به اختلافات مذهبى و نژادى‏در منطقه در محور راهبرد صهیونیست‏ها قرار دارد.
برنارد لوئیس متفکر صهیونیست امریکایى، در مقاله‏اى که در سال 2003 منتشر کرد، خواستار تقسیم دوباره منطقه شد، به این شکل که عراق به سه دولت کرد، سنى و شیعه؛ سوریه به سه دولت علوى، سنى و در روزى؛ اردن به دو دولت فلسطینى و بدوى؛ لبنان به پنج دولت مسیحى، شیعى، سنى، در روزى، و علوى؛ سعودى به چند دولت به سبک عهد پیش از عبدالعزیز بن سعود؛ مصر به دو دولت قبطى و اسلامى؛ سودان به دو دولت زنگى در جنوب و عربى در شمال و ایران به چهار دولت تقسیم شود.
برنارد لوئیس صهیونیست پس از طرح این ایده یادآور شده است، که تحقق این طرح به سود اسرائیلى‏ها خواهد بود؛ زیرا این دولت‏هاى جدید قدرت اتحاد نخواهند داشت و اختلافات بى حد و حصر آنان را فلج خواهد کرد و چون هر کدام از انها ضعیف‏تر از اسرائیل خواهند شد، اسرائیل حداقل تا پنجاه سال آینده از همه آنان قوى‏تر خواهد بود.
به هر روى، اسرائیل در برابر هر گونه تحول و تغییرى در منطقه دست بسته نخواهد بود و از تلاش براى بقاى خود در بالاترین سطح قدرت دست نخواهد کشید و خواهد کوشید تا همواره تعیین کننده شرایط بازى باشد.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات