
در این باره امام خمینی نظر خویش را صراحتاً در سخنانی که خطاب به کشاورزان گرگان و عدهای از اهالی شهرستانهای گرگان، علیآباد و اعضای بسیج شهرضا در تاریخ 24 فروردین 60 ایراد فرمودند، اعلام داشتند که "... من به همه اساتید دانشگاه که تعهد دارند به کشور خودشان و میخواهند تربیت کنند جوانان ما را و میخواهند تخصصهای خودشان را پیاده کنند و صادر کنند برای جوانان ما به همه آنها من اطمینان میدهم که ایران و اسلام با آنها موافق و نگهدار آنها است و پذیرای از آنها است و هیچ به خودشان تزلزل راه ندهند و همۀ متفکران از اساتید دانشگاه و غیره آنها با هم توجه کنند و همکاری کنند با این هیات اصلاح فرنگی و ستاد انقلاب فرهنگی تا اینکه یک دانشگاهی ما پیدا بکنیم که لبریز از علم باشد، لبریز از تخصص باشد و آرام باشد".
و در ارتباط با علوم انسانی ادامه میدهند که: "البته علوم انسانی محتاج به یک انسانهای متعهد دارد. انسانی که تعهد به عوائد اسلام ندارد و تعهد به آن زیربنائی که توحید است ندارد. در علوم انسانی نمیتواند عملی انجام بدهد، الا انحراف و این قابل پذیرش نیست. لیکن در سایر رشتههائی که در دانشگاه هست آن چیزی که مورد نظر است این است که اساتید مشغول بکار خودشان باشند..."!
تاثیر انقلابهای اجتماعی و سیاسی در دگرگون ساختن فرهنگ ابتدا در جامعه است که احساس میشود و پس از آنست که در دانشگاهها و مدرسهها، باید فرهنگ ارزشی نو و مورد نیاز مردم را، جایگزین فرهنگ ارزشی و روابط و عقایدی کرد که به درد ذهنیت دگرگون شدۀ یک جامعۀ انقلابی نمیخورد. علیالخصوص که صنعت اسلامی نیز در پی انقلاب فرهنگی اضافه شده باشد.
امروز وظیفۀ همۀ کسانی که معتقد به انقلاب فرهنگی در مؤسسات و سازمانها و مدارس علمی و دانشگاهی و نهایتاً کل جامعه هستند، اینست که اول دریابند که فرهنگ اجتماعی ما در یک تلاطم شکنندۀ انقلابی چه چیزی را میطلبد و برای چه اندیشهها، رفتارها و کردارهائی ارزش قائل است و چه چیزهائی ارزش قبلی خود را از دست دادهاند. و متناسب این درک، سعی در به پیش راندن و متحول ساختن خود و افکار و روابط اجتماعی خود در محیطهای علمی و دانشگاهی کند. و در این راه از چیزی نهراسد که ضامن حفظ هر انقلاب، بقا و تدوام فرهنگ حاکم بر آن انقلاب و کمک به ادامه حیات ایدئولوژی محرکۀ آن انقلاب است. با امید پیروزی انقلاب اسلامی ایران در جهان.