تاریخ انتشار : ۱۸ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۲:۵۱  ، 
کد خبر : ۲۳۰۹۴۵

اصول و اصالت فرهنگ اسلامی در راستای ساختارسازی جامعه (بخش اول)

حجت‌الاسلام والمسلمین سیدرضا تقوی اشاره: علوم انسانی اگر در بستر فرهنگ دینی قرار گیرد، انسان‌ساز وجامعه پرداز خواهد شد. تمدن دینی آن گاه رخ می‌نماید که از آبشخور تدین و دین باوری بهره‌مند گردد.اسلام براساس فرهنگ فطرت که صبغه انسانی والهی دارد، پایه‌های پیشرفت را طراحی کرده است. نمی‌توان درکشور اسلامی براساس آموزه‌های غربی وغیر خودی، انتظار جامعه‌ای ارزشمند و دینی داشت. علوم انسانی براساس جهان بینی غرب، رهاوردی جز آنچه می‌بینیم ندارد، از این رو باید طراحان اندیشه دینی، برمحور آموزه‌های قرآنی و دینی، علوم انسانی را جهت دهی نمایند تا دستاورد بومی سازی وگریز از ترجمه را به دنبال داشته باشد.آنچه در پی می‌آید، نگاهی است به اصول و اصالت فرهنگ اسلامی در جهت ساختار و شاکله سازی جامعه دینی؛

اصالت فرهنگ اسلامی:
بحث از اینکه چه فرهنگی اصالت دارد و یا اینکه معیارهای اصالت فرهنگی چیست؟ کاری است بس دشوار، چرا که " اصل" به معنای ریشه و بنیان می‌باشد و کندوکاو درباره ریشه‌ها و جستجو در بنیان‌های یک فرهنگ ومعرفی آنها به دیگران ، هر جوینده‌ای را با مشکلاتی روبه‌رو می‌کند.
بررسی اصالت فرهنگی ، یعنی اینکه ریشه‌های فرهنگ مورد نظر را از جهات مختلف شناسایی کنیم که مثلا با انسان چه رابطه‌ای دارند، دارای چه توانایی‌هایی هستند، در فراز و نشیب روزگار و در برابر تندبادهای فرهنگی تا چه اندازه مقاومت داشته‌اند و تا چه مقدار، رابطه خود را با شاخه‌ها حفظ کرده‌اند؟
ما را اعتقاد بر این است که فرهنگ‌ها، در زمین افکار و ضمیر افراد دارای ریشه‌هایی هستند که از آن تغذیه می‌شوند و این ریشه‌ها اصالت دارند؛ بنابراین اصالت فرهنگی یعنی بنیان‌ها و ریشه‌های فرهنگی.
حال با توجه به این توضیح، اصالت فرهنگ اسلامی را به گونه‌ای فشرده و فهرست وار ،ارزیابی می‌کنیم:
1- فطرت:
از دیدگاه اسلامی طبیعت انسان همانند ظرفی خالی وتهی آفریده نشده است که هرگونه و به هر شکل که بخواهیم آن را در آوریم، بلکه در سرشت و طبیعت انسان مجموعه‌ای از نیروها و استعدادها وخصوصیاتی قرار داده شده که از آن به " فطرت" یاد می‌شود. در معنای فطرت گفته‌اند:" الفطره هی الصفه التی یتصف بها کل مولد فی اول زمان خلقته؛" ( فطرت صفتی است که هر فرزندی در آغاز آفرینش خود به آن متصف می‌شود.)
برخی از صاحب نظران مانند" امیل دورکیم" معتقدند که انسان فاقد طبیعت اولیه و فطرت است. طبیعت انسانی در آغاز حیات همانند ظرفی خالی وماده‌ای بی‌شکل و صفحه‌ای بی‌رنگ است و هر آنچه خود و جامعه در آن بریزد، می‌پذیرد و براساس آن شکل می‌گیرد. او انسان را ساخته شده محیط اجتماعی خویش دانسته واموری مانند قضاوت و استدلال ، اندیشه‌های اخلاقی، احساسات مذهبی و گرایش‌های زیباجویانه انسان را معلول اجتماع می‌داند. ولی اسلام برخلاف دورکیم اعتقاد دارد که در وجود انسان نیازها و گرایش‌هایی نهفته است که او براساس آنها زندگی می‌کند؛ مانند فطرت خودآگاهی که براساس آن به خود، آگاهی دارد و یا فطرت اخلاقی که با آن خیر و شر، فضیلت و رذیلت، ، تقوا و فجور را درک می‌کند و نیز فطرت خداجویی که از نهاد و درونش گرایش به خدا و توجه به معشوق برتر می‌جوشد.
برای روشن‌تر شدن بحث و تفاوت مفهوم فطرت با غریزه می‌توان گفت که غریزه از خصوصیات مشترک میان انسان و حیوان است، در حالی که امور فطری مختص به انسان می‌باشد. غریزه مبنای بیوشیمیایی و فیزیولوژیکی دارد وامور فطری چنین نیستند. فطرت، مطلق طلب است ومظهر تمایلات عالی ولی غریزه مظهر تمایلات دانی می‌باشد.
با توجه به مطالب یاد شده ، فرهنگ اسلامی که فرهنگ دینی است، ریشه در فطرت دارد؛ چون اساس و محور افکار و اعمال دینی چیزی جز" قرب الی الله" وتوجه به تنها خالق هستی یعنی ذات باری تعالی نیست که این معنا از اصیلترین نیازهای فطری بشر است:" فطره الله التی فطر الناس علیها"( سوره روم، 30)
(فطرت خدایی که انسان را براساس آن به وجود آورد. )
ما اصالت فرهنگ اسلامی را در این می‌دانیم که مایه از فطرت می‌گیرد و هر فرهنگی که از فطرت تغذیه کند، بر تسهیلاتی که در امور جاری زندگی ایجاد می‌نماید به رشد و بالندگی سرعت بیشتری خواهد داد.
2- عقلانیت:
از دیگر مسائلی که به فرهنگ اسلامی اصالت می‌بخشد عقلانیت است، زیرا اسلام تعالیم خود را براساس اصول معتبر عقلی استوار می‌سازد.
جریان‌هایی که از حوزه معرفتی اسلام می‌جوشند ودر بستر زندگی مردم مسلمان، اخلاق وافکار آنان را تحت تاثیر خود قرار می‌دهند و رفته رفته به صورت فرهنگ جلوه می‌کنند، بر مبنای عقلی استوار می‌شوند. در میان برخی از پیروان ادیان تحریف شده ، چنین تبلیغ می‌شد که دین و عقل در تضادبا یکدیگرند، اما در فرهنگ اسلامی نه تنها عقل، مانع و مزاحم دین وآرمان‌های دینی نیست بلکه طرفدار جدی عقل بوده ودر موارد بسیاری از عقل تایید خواسته است:" کلما حکم به العقل حکم به الشرع وکلما حکم به الشرع حکم به العقل".
خدا به خاطر استعدادهای عقلانی انسان، او رادر آیات بسیاری دعوت به تعقل و اندیشیدن کرده است:" فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه اولئک الذین هداهم الله و اولئک هم اولوا الالباب"( زمر، 18)
(پس بندگانم را بشارت بده، آنان که سخن حق را بشنوند و نیکوتر آن را برگزیده وعمل کنند، آنان را خداوند به لطف خود هدایت نموده و آنان صاحبان خردهستند.) از طرف دیگر، اسلام آن دسته از مردم که افکار و اعمال خود را در اسارت عقاید پوسیده‌ای قرار داده وعقل واندیشه خویش را با سنت‌های غلط و عادت‌های اجتماعی بی‌اساس به زنجیر کشیده‌اند، سخت مورد انتقاد ومذمت قرار می‌دهد و می‌فرماید: " واذا قیل لهم اتبعوا ما انزل الله قالوا بل نتبع ما الفینا علیه آباءنا أولو کان آباوهم لا یعقلون شیئا و لا یهتدون."(بقره، 170)
( و چون به آنان گفته شود از آنچه خدا نازل کرده است پیروی کنید، می‌گویند: نه، بلکه از چیزی که پدران خود را بر آن یافته‌ایم پیروی می‌کنیم. آیا هر چند پدرانشان چیزی را درک نمی‌کرده‌ و به راه صواب نمی‌رفته‌اند [ باز هم در خور پیروی هستند].)
وحی و رسالت در اسلام بر این موضوع تاکید می‌کنند تا با بیداری عقل، مردمی را که در بند سنت‌های ناروا و بی‌اساس گرفتارند، آزاد نمایند.
مبارزه قرآن کریم با تقلید کورکورانه و سنت گرایی‌های احساسی، درحقیقت حمایت این آیین مقدس از عقل می‌باشد؛ بنابراین فرهنگ اسلامی، انسان را به عنوان موجود ممتاز عالم آفرینش می‌داند که استعدادهای فراوانی در نهاد او قرار داده شده است ویکی از این استعدادهای ویژه که خاص او می‌باشد، استعداد عقلانی است که اساس فرهنگ اسلامی را تشکیل می‌دهد.
3- آمیختگی با علم:
در فرهنگ اسلامی ، علم به معنای مطلق آگاهی، همیشه مطلوب انسان بوده است ویکی از ابعاد معنوی انسان مانند علاقه به زیبایی و جمال، علاقه به خیر و خوبی، حس پرستش وعلاقه به معشوق‌ برتر را تشکیل می‌دهد.
درانسان ، غریزه حقیقت جویی وجود دارد و کنجکاوی‌ها و کاوشگری‌هایش براین بوده که به حقایقی برسد و لذا نفس دانایی و آگاهی را دوست می‌دارد و از جهل به عنوان عاملی بازدارنده همیشه تنفر داشته است. انسان توسعه و بسط حیات خویش و نیز بهره‌گیری هرچه بیشتر از مظاهر خلقت را در توسعه آگاهی و افزایش دانایی خود می‌داند. در فرهنگ اسلامی علم معیار ارزش به شمار می‌آید؛ چرا که در زندگی نقش تکاملی دارد. امام علی(ع) می‌فرماید:
" اکثر الناس قیمه اکثرهم علما واقل الناس قیمه اقلهم علما" ( بحار الانوار، ج 1)
(ارزشمندترین مردم کسانی هستند که دانش بیشتری دارند و کمترین مردم از لحاظ ارزشی کسانی‌اند که دانش کمتری دارند .)
علم در حوزه دین یکی از پایه‌های تکلیف به شمار می‌آید وکسی که عالم است، متعهد ومسئول نیز هست و نه تنها باید بر اساس علم وآگاهی خود عمل کند بلکه مسئولیت آگاه ساختن دیگران را نیز دارد و فرق بین عالم و عابد در همین جاست که عابد گلیم خویش را از موج بیرون می‌کشد وعالم گلیم خود و دیگران را. البته تلقی اسلامی از علم" علم نافع" است که بحث از آن بخشی جداگانه می‌طلبد.
گفتنی است علم واطلاعات وقتی توام با عقل باشد، ثمره ارزشمندی را به انسان خواهد داد.
انسان متفکر اگر دانش و معلومات لازم را نداشته باشد مانند کارخانه‌ای است که ماده خام ندارد و در هر حال، محصولی به وجود نخواهد آورد. علم همان مواد کارخانه عقل به شمار می‌آید که متفکر با تجزیه وتحلیل فکری، محصول خود را در قالب اندیشه های سازنده ارائه می‌دهد.
در تعبیری مولای متقیان علی(ع) می‌فرماید:" العلم مصباح العقل" ( علم به منزله چراغ ، برای عقل است.)
این ویژگی به فرهنگ اسلامی اصالت خاصی می‌بخشد و راه را برای بهره‌گیری صحیح از منابع خلقت هموار می‌سازد و از طرفی موجب می‌شود تا این فرهنگ، از محدوده افکار یک قوم خارج شود ودر سطح بشریت گسترش یابد.
4- واقع‌گرایی:
در فرهنگ دینی،آرمان‌های فرهنگی بسیار شفاف و گویا هستند و سالکان راه باید جهت‌گیری‌های خود را با آنها تنظیم کنند؛ زیرا آرمان‌ها قله‌های بلند پرجاذبه‌ای هستند که هر انسانی می‌کوشد خود را در آن مسیر قرار بدهد و یا در سلک کاروانیان آن دیار درآورد؛ اگر چه به سبب عوامل بازدارنده نتواند همراهی کند. دلیل این مطلب هم کمال خواهی انسان است.
باید به این نکته توجه داشت که در فرهنگ دینی، بویژه دین اسلام، آرمانگرایی در تضاد با واقع گرایی نیست؛ بین آرمانگرایی و واقع‌گرایی آن چنان پیوندی برقرار می‌شود که به سادگی نمی‌توان آنها را از هم جدا کرد، چرا که آرمان‌ها در بستر واقعیت‌ها شکل عملی به خود می‌گیرند.
فرهنگ اسلامی از آن فرهنگ ها نیست که فقط انسان‌ها را در محدوده ذهنیت‌ها و آمال و آرزوها محصور گرداند و دیده پیروان خویش را به آسمان‌ها بدوزد.
اسلام از انسان می‌خواهد که به واقعیت‌ها بیندیشد وتعلیم می‌دهد که راه دستیابی به قله بلند آرمانی را چگونه باید طی کرد.

نظرات بینندگان
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات