تاریخ انتشار : ۲۱ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۱:۲۴  ، 
کد خبر : ۲۳۰۹۶۱

اصول و اصالت فرهنگ اسلامی در راستای ساختار سازی جامعه (بخش دوم)


حجت‌الاسلام والمسلمین سیدرضا تقوی
تبادل و تهاجم فرهنگی:
امروز جهان اسلام مورد هجوم فرهنگ غرب قرار گرفته است. غرب با تکنولوژی پیشرفته خود و بهره‌گیری از صنعت ماهواره، آرمان‌های فرهنگی خویش را در قالب برنامه‌های به اصطلاح هنری و خبری ریخته و بر امواج سوار کرده و به درون مغزها نفوذ می‌دهد و ما اگر برای مقابله با این خطر به خود نیاییم، در آینده با آشفتگی فرهنگی فراوانی روبه‌رو خواهیم شد وملت هویت دینی و ملی خود را فراموش خواهد کرد.
از دیرباز، تاریخ مکتوب و مجسم انسان‌ها گواه آن است که در جوامع بشری تبادل فرهنگی وجود داشته است. در حقیقت تبادل فرهنگی ناشی از انعطاف‌پذیری فرهنگهاست.
ما در تاریخ بشر هیچ فرهنگی را سراغ نداریم که از فرهنگ‌ها و تمدن‌های دیگر بهره‌گیری نکرده باشد و به اصطلاح تبادل فرهنگی نداشته باشد، ولی آنچه که باید مورد توجه قرارداد، چگونگی بهره‌گیری است که فرهنگ‌های اصیل و قدرتمند، عناصر مطلوب فرهنگ‌های دیگر را می‌گیرند و آنها را در خود جذب و به صورت موجودی جدید و با سیمای جدید عرضه می‌دارند؛ همانند فرهنگ اسلامی که در برخورد با فرهنگ ملت‌های دیگر چنین بود، ولی فرهنگ‌های غیر اصیل و یا ضعیف، نه تنها بر عناصر فرهنگی بیگانه تاثیر نمی‌گذارند بلکه خود مغلوب آن می‌شوند. درچنین مواردی بحث تبادل و هجوم فرهنگی مورد توجه قرار می‌گیرد که ما در اینجا برای تفکیک و توضیح این دو واژه، تفاوت بین آنها را به طور مختصر بیان می‌کنیم:
1- درتبادل فرهنگی، بارور کردن فرهنگ منظور است ولی در تهاجم فرهنگی ، ریشه کن کردن فرهنگ.
2- در تبادل فرهنگی، آزادی و انتخاب وجود دارد ولی در هجوم، اجبار و تحکم حاکم است.
3- در تبادل فرهنگی،تصمیم‌گیرنده ما هستیم ولی درتهاجم، تصمیم و انتخاب از آن مهاجم است.
4- در تبادل تحقیر نیست، ولی در هجوم فرهنگی تحقیر وجود دارد.
5- تبادل فرهنگی هنگام توانایی و قدرت یک ملت انجام می‌گیرد، ولی تهاجم فرهنگی، زمان ضعف یک ملت واقع می‌شود.
6- تبادل فرهنگی تقویت ارزش‌های فرهنگی را طالب است، ولی هجوم فرهنگی تضعیف و ریشه کن کردن آن را می‌خواهد.
از زمانی که فرهنگ به عنوان ابزار سلطه استعمارگران قرار گرفت، تحمیل فرهنگی نیز زمینه حضور بیشتریغماگران گردید.
نارسایی‌های فرهنگ غرب:
فرهنگ غرب در متن خود با نارسایی‌ها واشکال‌های عمده‌ای روبه‌روست و برای بشریت مشکلات فراوانی به وجود آورده است. این فرهنگ امروز با تکنولوژی پیشرفته‌ای که در اختیار دارد، با سرعت وقدرت به عنوان فرهنگ تهاجم در میان جوامع مختلف، بویژه در درون جوامع در حال توسعه، نفوذ نموده و اصرار بر تحمیل ارزش‌های خود دارد.
ما در اینجا به چند نمونه از نارسایی‌هایی فرهنگ غرب اشاره می‌کنیم:
1- از نارسایی‌های مهم در فرهنگ وتمدن غربی این است که این فرهنگ ، فرهنگ "جهان آگاهی" و " خود فراموشی" است؛ یعنی در این فرهنگ، هرچه بیشتر انسان به جهان و راز و رمزهای آن آگاهتر می‌شود ، خویشتن را بیشتر فراموش می‌کند.در غرب انسانیت از بام بلند " خود فراموشی" سقوط کرده است. البته این نارسایی، معلول تفسیر غلط و دید ناقص فرهنگ غرب نسبت به انسان است. انسان در این فرهنگ، موجودی یک بعدی وتک ساحتی است. در چنین دیدگاهی نه خدا جایی دارد ونه عرفان ومعنویت ؛قرآن کریم می‌فرماید: "‌ولا تکونوا کالذین نسوا الله فانساهم انفسهم"( حشر، 19)
" مهاتما گاندی" فرهنگ غربی را از این بعد انتقاد کرده و می‌گوید:"غرب به کارهای بزرگی قادر است که ملل دیگر آن را در قدرت خدا می‌دانند لیکن غرب از یک چیز عاجز است وآن تامل در باطن خویش است.تنها این موضوع برای پوچی درخشندگی کاذب تمدن جدید کافی است".
او می‌گوید:" وقتی انسان روح خود را از دست بدهد، فتح دنیا به چه درد او می‌خورد."
2- فرهنگ وتمدن غربی نه تنها انسان را به آزادی نرسانده و حقیقت آزادی را به او نچشانده بلکه سخت او را منفعل کرده است. روح و جان انسان غربی در برابر بت تکنولوژی سر تسلیم فرود آورده وزنجیر عبودیت را آن چنان برگردنش افکنده که در شرایط موجود هیچ امیدی به آزادی او نیست.به این موضوع ، اندیشوران تربیت شده در غرب، که دارای وجدانی بیدار هستند، اعتراف می‌کنند.
" اریک فروم" روانشناس و جامعه شناس برجسته آلمانی، در بیان آثار بیماری زای تکنولوژی و جامعه تکنولوژیک بر انسان عصر حاضر، به از بین رفتن خلوت انسان وارتباطات انسانی و شخصی او و در نتیجه تبدیل شدن انسان امروزی به انسان کنش‌پذیر ومنفعل اشاره دارد.
وی این حالت کنش‌پذیر ومنفعل بودن انسان امروزی را یکی ازعلائم ازخود بیگانگی می‌داند ومعتقد است:
" انسان کنش پذیر، پیوستگی و ارتباط خود را با جهان به صورت فعال از دست داده و در برابر بت‌ها وخواسته‌ها به تسلیم تن در می‌دهد... احساس همسازی وخودشناسی دراو کاهش می‌یابد."
" ما شاهد ظهور نوعی بت ‌پرستی جدید هستیم، تکنولوژی خدای تازه شده است... می‌توانیم بگوییم که تکنولوژی همان مادر بزرگ است که همه فرزندانش را اسیر خواهد کرد وخواسته‌هایش را به جا خواهد آورد"
3- از دیگر نارسایی‌های فرهنگ غرب، ابتنای آن بر "اومانیسم"- انسان محوری- است؛ یعنی مذهب اصالت بشر وانسان مداری را در حوزه تفکر اومانیستی پذیرفته است. اومانیسم درتمام شئون تاریخ غرب، فلسفه و هنر غرب سریان دارد. اومانیسم در بعد سیاسی‌اش به دموکراسی و لیبرالیسم می‌رسد و در بعد اقتصادی به کاپیتالیسم.
رسالت‌ ما:
امروزه دنیای غرب امکانات فراوان و تجربه‌های بسیاری دارد که در جهت ترویج فرهنگ و نفوذ افکار و اندیشه‌های خود از آنها بهره‌گیری می‌کند.
غربی‌ها تجربه‌های خود را در قالب برنامه‌های دقیق فرهنگی ، هنری، اقتصادی و سیاسی ریخته و به مدد تکنولوژی پیشرفته،تهاجم همه جانبه‌‌ای را علیه فرهنگ ملت‌ها آغاز کرده‌اند که اگر برای مقابله با آن چاره‌ای اندیشیده نشود ، بزودی شاهد مسخ‌ هویتها‌و انحلال فرهنگ ملت‌ها خواهیم بود.
درچنین شرایطی جهان اسلام به طور اعم و علاقه‌مندان به انقلاب اسلامی به طور اخص، باید برای صیانت از مرزهای فرهنگی خود تلاشی مضاعف کنند، زیرا شرایط موجود دنیا از یکسو و امکانات مادی و معنوی‌ ما از سوی دیگر موجب می‌شود تا خود را متناسب با زمان آماده کنیم. با توجه به این موضوع برای مقابله و مقاومت افزونتر و مصونیت هرچه بیشتر، رسالت ما ایجاب می‌کند تا با برنامه‌ریزی جامع‌تر و سرمایه‌گذاری فراوانتر، به یک سلسله اقدامات سازنده دست بزنیم که در اینجا به چند اقدام مهم و سازنده اشاره می‌کنیم:
احیای‌هویت دینی:
از رسالت‌های مهم ما، در شرایط فعلی جهان، احیای هویت دینی است، زیرا استکبار جهانی با سرمایه گذاری عظیم خود و با ابزار پیشرفته‌ای که در اختیار دارد، به دنبال مسخ ارزش‌های اسلامی و در نتیجه مسخ هویت دینی جامعه است، چرا که دین اگر به صورت صحیح و خالی از هر گونه انحراف عرضه و ترویج گردد- چون بیان آن بیان فطرت است- انسان را به خود و باورهای ارزشی خود بازگردانده، هویت انسانی او را با مایه‌های اعتقادی احیا نموده و از این طریق انسان را به نوعی استقلال و خود اتکایی می‌رساند و در نهایت راه هرگونه نفوذ افکار بیگانه را به حوزه جان می‌بندد.
عالمان راستین و قدرتمندان عادل باید به پا خیزند و در این مقطع به سخن پیامبر اکرم(ص) عمل کنند که فرمود:" یحمل هذا الذین فی کل قرن عدول ینفون عنه تاویل المبطلین وتحریف الغالین وانتحال الجاهلین"
(وسایل الشیعه، ج 27)
در مقطعی از زمان، انسان‌های عادل، بار مسئولیت دین را بر دوش می‌کشند وتاویل‌ اهل باطل وتحریف
افراط گرایان و نسبت‌های بی‌پایه جاهلان را می‌زدایند. شهید بزرگوار، استاد مطهری می‌فرماید:" ما اکنون بیش از هرچیز نیازمندیم به یک رستاخیز دینی و اسلامی،
به یک احیای تفکر دینی، به یک نهضت روشنگر اسلامی"
( ده گفتار، مقاله احیای فکر دینی)
بزرگترین دستاورد انقلاب اسلامی را باید همین موضوع دانست، زیرا این انقلاب ، ملت مسلمان ایران را از موضع دین و ارز‌ش‌های دینی بسیج نمود ودر صحنه‌های مختلف مبارزه هدایت کرد، چیزی که سلطه گران و جهانخواران هرگز به ذهنشان خطور نمی‌کند که دین چنین توانایی و قدرتی داشته باشد وامروز آنها با همه امکانات خود به جنگ ما آمده‌اند تا رابطه ملت‌های اسلامی را با اسلام قطع نمایند.
ما باید به گذشته پرافتخار خویش بازگردیم ومواریث ارزشمند تاریخی و ملی خود را در عرصه‌های دینی وفکری، فرهنگی وادبی ارزیابی کنیم ودستاورد‌های گران بهای گذشتگان را به عنوان هویت شفاف فرهنگی، مایه‌های ارزشمندی برای پیشرفت آینده به حساب آوریم.
امام خمینی (ره) در فرازی از وصیتنامه الهی- سیاسی خود می‌فرماید:" باید هوشیار و بیدار ومراقب باشیم که سیاست بازان ، پیوسته به غرب و شرق با وسوسه‌های شیطانی، شما را به سوی این چپاولگران بین المللی نکشند و با اراده، فعالیت و پشتکار خود، به رفع وابستگی‌ها قیام کنید و بدانید که نژاد آریا و عرب از نژاد اروپا و آمریکا و شوروی کم ندارد و اگر خودی خود را بیابد ویاس را از خود دور کند... در دراز مدت قدرت همه کار و ساختن همه چیز را دارد"
به تعبیر امام خمینی (ره) " خودی خود" را وقتی در می‌یابیم که به ریشه‌ها وهویت خویش باز گردیم و همه ترس استکبار جهانی وعوامل دست نشانده آنها از همین بازگشت است؛ چنان که سفیر واتیکان در آنکارا، پدیده اسلامگرایی و بازگشت ملت‌های اسلامی را به هویت اسلامی خویش، خطری جدی تلقی نموده و لزوم مقابله با آن را تاکید می‌کند و می‌گوید: ترویج
بنیاد گرایی اسلامی در ترکیه، ممکن است تمام کوشش‌ها را برای پیوستن ترکیه به اروپا، برهم بزند.بنیاد گرایی مذهبی، نه ساخته دست افرادی است که سیاست را با مذهب اشتباه گرفته‌اند... بنیاد گرایی مذهبی، تنها منحصر به اسلام نیست، بلکه جهان مسیحیت نیز دچار چنین مشکلی است. مذهب شیعه همیشه مورد استفاده مقاصد سیاسی قرار گرفته است؛ از جمله در جنگ‌های صلیبی و یا در جهاد مسلمانان، مرد مذهبی باید در مقابل به کارگیری مذهب برای مقاصد سیاسی مقاومت کند.( مصاحبه با لورینت اکسپرس).
احیای هویت دینی را باید از مسیر بازگشت به قرآن کریم ، دنبال کرد. قرآن کتابی است که با منطق فطرت سخن می‌گوید و مفاهیم بلند، نفوذ کلام، آهنگ دلنواز، تکریم و اندیشه و جامع نگری آن موجب گشته تا اساس بزرگترین تحول وانقلاب در طول تاریخ بشریت باشد و مبنای تمدن بزرگ اسلامی قرار گیرد.
آن گاه که اصلاح طلبان مسلمان، برای احیای امت اسلامی، اساس کار خود را بر قرآن نهادند، با سرعت چشمگیری به سمت ایجاد تحولی عظیم پیش رفتند.
به تصدیق سه نفر از نویسندگان برجسته‌ای که تاریخ بیداری آفریقای مسلمان را نوشته‌اند( فرحت عباس، عمر اوزغان و هانری مارتینه) در نهضت بیداری شمال آفریقا، اگر روزی را خواسته باشیم به عنوان آغاز نهضت تعیین کنیم، از روزی شروع می‌شود که "‌محمد عبده" از مصر آمد به مغرب( تونس و مراکش و الجزایر) نه میتینگ داد ونه اسلحه برداشت و نه زد و بند سیاسی کرد... محمد عبده وارد می‌شود و همه علمای اسلام را صدا می‌زند ومی‌گوید: فعلا همه رشته‌های علوم قدیم را رها کنید وفقط و فقط به تفسیر آگاهانه قرآن و شناساندن قرآن بر مردم مشغول شوید. این سنت قرآن شناسی، در اواخر قرن نوزدهم( سیزدهم هجری) برای اولین بار در بین روشفکران مترقی علمای اسلامی باب می‌شود.( ما و اقبال، ص 73).

نظرات بینندگان
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات