تاریخ انتشار : ۱۳ آذر ۱۳۹۰ - ۰۹:۵۶  ، 
کد خبر : ۲۳۰۹۶۴
امام خمینی، از بیداری اسلامی تا بیداری جهانی

امام خمینی افق‌های دوردست را می‌دید


باز‌ای یاران دلم محزون شده
در غم هجر خمینی خون شده
از خمینی گویم آن فانی به حق
محو معشوق ازل باقی به حق
هر دو گیتی را زده تکبیر عشق
وانهاده هرچه جز تدبیر عشق
پیر ما میخانه را آباد کرد
جان ما از بند خود آزاد کرد
عاشقان را جام از خمخانه داد
از شراب حق دو صد پیمانه داد
ناظر است او برزخ و افلاک را
شاهد از آنجا حیات خاک را
بر همه اعمال ما او ناظر است
در میادین خطرها حاضر است
او ولی حق تعالی در زمین
دشمن کفر است و دائم در کمین
این خروش اوست در کل جهان
این ندای اوست درنای زمان
نام و افکار خمینی زنده است
راه و رسمش در جهان پاینده است
آنچه امروز در سطح جهان و به صورت حرکت‌های اعتراض‌آمیز علیه نظام سرمایه‌داری حاکم بر جهان در حال وقوع است و هر چه از آن می‌گذرد بر دامنه آن افزوده می‌شود، از جنبه‌های مختلف باید مورد توجه قرار گیرد.
این حرکت‌های اعتراض‌آمیز که از آمریکا آغاز شد و به کشورهای دیگر همچون انگلیس، فرانسه، آلمان، ایتالیا، استرالیا و نیوزلند و سایر ممالک غربی و اروپایی گسترش یافت، ‌در وال استریت شکل‌ گرفت و با آن که وال استریت درآمریکاست(1) همه معترضین و تظاهرکنندگان در سرتاسر کشورهای غربی در عین حال که علیه سیاست‌های اقتصادی حاکمان و زمامداران خویش به خیابانها ریخته‌اند، شعار "وال استریت باید نابود شود" را سر می‌دهند و حرکت توفنده و روزافزون آنان به "جنبش اشغال وال استریت" مشهور شده است.
این موضوع، خود گویای واقعیتی تلخ و انکارناپذیر است و آن اینکه مشکلات اقتصادی کشورهای غربی از نظام سرمایه‌داری آمریکا سرچشمه می‌گیرد و روسای جمهور ممالکی چون انگلیس و فرانسه و آلمان و سایر کشورها، مهره‌های دست شیطان بزرگ هستند و تابع سیاست‌های او می‌باشند. آنها با این تسلیم و سازش، هم پایه‌های نظام سرمایه‌داری آمریکا را قوام و دوام می‌بخشند و هم باعث تداوم سیطره سیاسی و غارت اقتصادی خود در کشورهایشان می‌شوند. به این ترتیب نظام‌های استکباری با مرکزیت آمریکا و محوریت اهداف سیاسی و اقتصادی زمامداران آن، در ممالک و جوامع غربی گسترش می‌یابند و به موازات خونی که از اقشار متوسط و محروم جامعه می‌‌مکند، شرکت‌ها و موسسات بزرگ سرمایه‌داری را وسعت می‌دهند و همه سرمایه‌ها را به غارت می‌برند.
حضرت امام خمینی پیشوای بیدار و آینده‌نگر جهان اسلام، هم او که در اثر شدت عشق، ایمان استوار، انگیزه صاف، اخلاص زلال و محو و ذوب در حضرت محبوب افق‌ها‌ی دوردست را مشاهده کرد و حتی برخی از شخصیت‌های غیرمسلمان نیز چنین اعتراف کردند که او فراتر از زمان می‌اندیشید.(2) بارها به ملت‌های کشورهای غربی هشدار داد که زمامدارانشان به منافع خود می‌اندیشند و همه چیز و همه کس را فدای آمال خویش می‌کنند، ولی متاسفانه آنان گوش جان و دل خویش را به روی فریادهای آگاهی‌بخش امام خمینی بستند و نخواستند دریابند که این رجل عظیم‌القدر الهی چرا به سرنوشت آنان می‌اندیشد و چرا آینده آنان را تیره و تار می‌بیند.
ملل غربی نه تنها هشدارهای آگاهی‌بخش امام خمینی را نشنیدند و از خواب غفلت بیدار نشدند، بلکه در اثر تبلیغات دروغین و زهرآگین سران و حاکمان خویش و رسانه‌های گروهی دنیای غرب، این پیشوای الهی را دشمن خود تلقی کردند و در برابر عملکردهای تباه و جنایت بار زمامداران خود علیه اسلام و ملت مسلمان ایران و امام خمینی و یاران و اصحاب فداکارش سکوت کردند ودم برنیاوردند.
سال‌ها از پی هم آمدند و رفتند تا به مرور جوامع غربی دریافتند که آنچه امام خمینی پیش‌بینی می‌کرد، عین واقعیت است و به ناچار امروز باید زیان‌های بزرگ آن غفلت‌ها را تحمل کنند و از همه سو در زیر چرخ‌های سنگین نظام سرمایه‌داری غرب از هستی ساقط شوند.
امروز جوامع غربی و به ویژه اندیشمندان منصف، همچنان که جوامع شرقی و عناصر آزاده و منصف آن پیش از این اعلام کردند، به این نتیجه قطعی رسیده‌اند که امام خمینی به "سرنوشت مردم جهان" می‌اندیشید(3) و افکار جامع و اندیشه‌های تابناک و بلند او تا افق‌های دوردست، حوادث و رخدادهای بشریت را می‌دید و آنچه پیش‌بینی می‌کرد به مرور به وقوع پیوست.
به عنوان نمونه، یک گزینه از مجموعه افکار بلند و دیدگاه‌های وسیع و همه سو نگر امام خمینی را مطرح و سپس در آن می‌اندیشیم:
"... عملا بردگی جدیدی بر همه ملت‌ها تحمیل شده و اکثریت جوامع بشری در زندگی روزمره خود به اربابان زر و زور پیوند خورده‌اند و حق تصمیم‌گیری در مسائل اقتصاد جهان از آنان سلب شده است و علیرغم منابع سرشار طبیعت و سرزمین‌های حاصلخیز جهان و آب‌ها و دریاها و جنگل‌ها و ذخایر، به فقر و درماندگی گرفتار آمده‌اند و کمونیست‌ها و زراندوزان و سرمایه‌داران با ایجاد روابط گرم با جهانخواران، حق حیات و ابتکار عمل را از عامه مردم سلب کرده‌اند و با ایجاد مراکز انحصاری و چند ملیتی، عملا نبض اقتصاد جهان را در دست گرفته و همه را‌ه‌های صدور و استخراج و توزیع و عرضه و تقاضا و حتی نرخ‌گذاری و بانکداری را به خود منتهی نموده‌اند و با القای تفکرات و تحقیقات خودساخته، به توده‌های محروم باورانده‌اند که باید تحت نفوذ ما زندگی کرده والا راهی برای ادامه حیات پابرهنه‌ها، جز تن دادن به فقر باقی نمانده است و این مقتضای خلقت و جامعه انسانی است که اکثریت قریب به اتفاق گرسنگان در حسرت یک لقمه نان بسوزند و بمیرند و گروهی اندک هم از پرخوری و اسراف و تعیش‌ها جانشان به لب آید. به هر حال این مصیبتی است که جهانخواران بر بشریت تحمیل کرده‌اند."(4)
1 - یکی از تعابیر تأمل برانگیزی که امام خمینی در این عبارات به کار می‌برند، "بردگی جدید" است که اعلام می‌کنند این نوع بردگی بر همه ملت‌های جهان که با حاکمیت زمامداران غربی روزگار سپری می‌سازند، تحمیل شده است.
امام خمینی با این تعبیر، از استمرار ظلم و ستمی که سلاطین در ادوار گذشته تاریخ بر انسان‌ها روا می‌داشتند و آنان را به صورت "بردگان" به بهره‌کشی در می‌آوردند و دسترنج آنان را به غارت می‌بردند، حکایت می‌کند.
در نگاه عمیق امام خمینی بردگی جدید از بردگی قدیم بسیار خطرناک‌تر است. زیرا بردگی قدیم، نمایان بود و بردگی جدید مرموز و پنهان می‌باشد. همچنین تفاوت دیگر این دو بردگی در این است که بردگی قدیم با شعار و ادعای حمایت از محرومان همراه نبود و هر چه بود به شکل ظلم و ستم و بهره‌کشی انجام می‌شد. لکن بردگی جدید با شعار پرزرق و برق و ادعای حمایت عملی از مردم همراه است و عجیب اینکه مستکبران و استثمارگران در همان حال که مردم کشور خود و سایر کشورها را به بردگی و بهره‌کشی درمی‌آورند، گلوهای خویش را با فریادهای عدالت گرایی و رعایت حقوق بشر و دموکراسی پاره می‌کنند!
این امام خمینی است که نقاب‌های مکر و نفاق را از چهره زمامداران نظام‌های سیاسی و حکومتی غرب کنار می‌زند و چهره فریبنده و خیانتکارانه آنان را برای مردم جهان نمایان می‌سازد.
تعابیر امام خمینی درباره بردگی جدید در نظام سرمایه‌داری غرب و آمریکا به گونه‌ای زنده و ملموس است که گویی صدای زنجیرهای ثقیل اسارت بردگان را در گستره زمان و همه مقاطع تاریخ در گوش‌ها طنین می‌اندازد و مردم جهان درمی‌یابند که آن پیشوای دلسوز و حامی بشریت، چگونه به آسیب‌شناسی جوامعی که نام و ظاهر "موکراسی" یعنی "حاکمیت مردم" را به همراه دارند و در عین حال با حاکمیت ظالمان و بهره‌کشان نظام سرمایه‌داری اداره می‌شوند" می‌پردازد.
در واقع امام خمینی در مسیر پاک انبیای الهی حرکت می‌کند تا همان اهداف و برنامه‌های مقدس را محقق گرداند و همانند آن مطهران به مصداق اصل "... و یضع عنهم اصرهم والاغلال التی کانت علیهم"(5)، آزادی انسان‌ها را از رنج‌ها و زنجیرهای اسارتی که بر گردن دارند نوید دهد، و به مصداق اصل "لیقوم الناس بالقسط"(6) در تحقق هدف مقدس پیامبران در استقرار قسط و عدالت بکوشد و بنابر آیه شریفه "وانزلنا الحدید فیه باس شدید.(7)، با قدرت‌های ستمگر که در گستره جهان اسلام به صورت "استعمار خارجی" و "استبداد داخلی" و در سطح جوامع بشری در جلوه و نمود "نظام‌های استکباری" ظاهر شده‌اند، مبارزه کند.
2- امام خمینی در رهنمودهای آگاهی بخش خود که در واقع شرایط تلخ جوامع امروز بشری و اهداف پشت پردة نظام سرمایه‌داری جهان را پیش‌بینی کردند، اعلام می‌کنند که اکثریت جوامع بشری در زندگی روزمرة خود به اربابان زر و زور پیوند خورده‌اند و حق تصمیم‌گیری در مسائل مربوط به "اقتصاد جهان" از آنان سلب شده است.
امام خمینی به نیازهای روزمرة جوامع اشاره می‌کنند، یعنی همان چیزی که پیش از این در کشورهای جهان سوم که زیر سلطه نظام سرمایه‌داری غربی و آمریکایی قرار داشتند به عینیت درآمد و امروز در کشورهای غربی و در میان مردم این ممالک ظهور و بروز یافته است و آنان را به اعتراضات و تظاهرات گسترده در آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان و سایر کشورهای غربی وادار کرده است.
امروز مردم کشورهای غربی با تمام تار و پود وجودشان در می‌یابند که فریب خورده‌اند و به گونه‌ای خونشان مکیده شده که از تأمین نیازهای اولیة خود نیز در رنج و سختی قرار گرفته‌اند.
امام خمینی پس از این آگاهی بخشی، یاد‌‌آور می‌شود که وضعیت تلخی که اربابان زر و زور بر جوامع خود تحمیل کرده‌اند در شرایطی صورت می‌گیرد که مردم از منابع سرشار طبیعت و سرزمین‌های حاصلخیز و آب‌ها و دریاها و جنگل‌ها و ذخایر گوناگون برخوردار می‌باشند و در عین حال در امور عادی زندگی درمانده شده‌اند، و این در اثر حاکمیت نظام سرمایه‌داری و سیطرة جهنمی قدرت‌های جهانخوار بر منابع ثروت‌های کلان و سرشار عمومی است.
مردم جوامع غربی سال‌ها طول کشید تا دریابند امام خمینی آنچه هشدار می‌دهد و به بیداری و اعتراض فرا می‌خواند، عین واقعیت است و همان است که امروز در دام آن اسیر شده‌‌اند.
مردم جوامع غربی در اثر فریبکاری و نیرنگ‌افکنی زمامداران غربی نتوانستند دریابند که امام خمینی برای آینده جهان بشریت دل می‌سوزاند.
قدرت‌های استکباری غربی در طول دوران رهبری حضرت امام خمینی با استراتژی واحد مبارزه با اسلام ناب‌ و اصیلی که امام خمینی آن را از غبار تحریف‌ها و غفلت‌ها بیرون کشید و به صحنه زندگی بشر آورد، مبارزه با انقلاب اسلامی که رهبری آن را برعهده داشت و نظام حکومتی جمهوری اسلامی ایران که بنیانگذاری کرد، سعی کردند مانع شوند که نداهای این فریادگر الهی به گوش جان مردم جهان بنشیند.
قدرت‌های غربی این استراتژی و خط مش کلی را با تاکتیک‌ها و روش‌های عملی خاصی دنبال کردند و به توفیق رسیدند که تأمل در آنها بسیار ضروری است و نه تنها در داخل کشور ما و برای مردم ما لازم است، بلکه بیشتر و فزون‌تر برای جوامع غربی که فریب این حربه‌ها و روش‌های مکارانه را خوردند، بسیار حیاتی و لازم می‌باشد.
آگاهی بخشی مزبور درباره این دیدگاه‌های امام خمینی اگر چه برای جوامع بشری و مردم کشورهای غربی ضروری می‌باشد، لکن اولاً وظیفه و مسئولیت این آگاهی‌بخشی بر دوش مشتاقان و پیروان راه امام خمینی در جهان اسلام و به ویژه در ایران و توسط مراکزی که نقش تبلیغ اسلام و انقلاب و نظام اسلامی را در سطح جهان برعهده دارند سنگینی می‌کند و اینان هستند که باید امام خمینی و اهداف جهانی او را به جوامع بشری معرفی کنند. ثانیاً آنچه مردم غرب دریافته‌‌اند و بر اساس آن به خیابان‌ها ریخته‌اند، همة آن‌ وقایعی نیست که باید درباره ماهیت نظام سرمایه‌داری و اهداف ناسالم و منافع سیاسی و مطامع اقتصادی نظام‌های حکومتی و زمامداران ناسالم خویش دریابند و از همین رو تشریح و ترویج گسترده و جهانی اندیشه‌های جامع و زلال امام خمینی برای مردم همه دنیا ضروری است و از این راه است که آگاهی‌های آنان نسبت به آنچه امام خمینی درباره نظام سرمایه‌داری غرب و رهبران آمریکا و انگلیس و سایر ممالک غربی مطرح کرد، مبنایی و اساسی می‌شود و نهادینه می گردد.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات