
*دشمنان نمیدانند خطوط اصلی انقلاب، همان است که امام ترسیم فرموده است. امام خمینی، یک حقیقت همیشه زنده است. نام او پرچم این انقلاب، و راه او راه این انقلاب، و اهداف او اهداف این انقلاب است.
هنوز بیست روزی از فرار محمدرضای پهلوی نگذشته بود که مردی در 12 بهمن 57 از پلکان هواپیمای خطوط هوایی فرانسه، جنب در جنب یکی از ماموران امنیتی فرانسه- که از جانب دولت این کشور مامور شده بود تا در صورت عدم استقبال از این مسافر عالی مقام، و یا احتمال وجود هرگونه تهدیدی از جانب مردم و دولت ایران او را به فرانسه بازگرداند- پا بر خاک نمناک از خونهای هزاران جوان و زن و کودک گلگون ایرانی گذاشت. او آمد. گویی که رایحهای از بهشت در کویر تفتیده ایران وزیدن گرفت. گرمای حضورش، هر چند در منتهای مراتب حضور بود، هیچ داغ و سوزشی بر جسم و روح اطرافیانش نمیگذاشت؛ چرا که او سراسر لطف و همگی لطافت و مهر بود.
چند روزی از آمدن پیر طریقت به ایران گذشته است که غائلههای کردستان به پا شد. و باز چند ماهی از آمدنش نگذشته که در اوقات زمامداری دولت موقت، فرزندان هرگز ندیدهاش، با ندای قلبشان، قدم در راه تسخیر لانه جاسوسی آمریکا میگذارند و چه خوب هم پاسخ پروردهشدگان و درسآموختگان نادیدهاش را میدهد؛ که وقوع انقلاب دوم را به مدد آنها صورت پذیرفته و معرفی کرد.
گذشت زمان با وجود پدر پیرمان، هیچ گاه احساس نمیشد؛ چرا که در چشم به هم زدنی شهریور 59 فرا رسید و صدام خونآشام که خود از زخمخوردگان معرفت و مکتب تربیتی پیر نورانیمان بود، با حملهای ددمنشانه، ادعای فتح سه روزه و حضور بلادرنگ در تهران را در بوقهای جهانیان کرد و هیچ گاه کسی از او نپرسید که چگونه فرزندان روح خدا تو را هشت سال در تنگنای وجود و عدم و در حالی که مملو از کمکهای بیدریغ دهها کشور دوست و دشمن بودی، با دستهای خالی ولی با قلبهای پر، به عقب رانده و سر جایت نشاندند. لعنت خدا بر صدام که بارها گفته بود: اگر چندین سرباز مانند بسیجیان خمینی در اختیار داشتم، جهان را فتح میکردم (!)
هشت سال گذشت و حال آنکه پانصد و اندی هزار از نوباوگان نواده مولای عشق، چونان لالههای در معرض باد، از هجوم دیوان و ددان پژمردند و نزدیک به سیصد هزار از آنان، راهی دیار ابدی شدند تا چشم انتظار مراد و محبوبشان، ثانیه شماری کرده، به استقبال بنشینند.
هشت سال گذشت ولی هیچ کس ندانست که پژمرده شدن هر لاله و افتادن هر سرو، تیر وی بود بر قلب فرماندهای که لباس رزم بر تن نداشت ولی نشانههایش بر روی لباسهای رزم تمامی رزمآوران و رزمندگانش به چشم میخورد. سروها فرو میافتادند و با هر افت و خزان سروی، این روح محبوبمان بود که تا ملکوت سر میکشید و دوباره در کالبد دنیاییاش قرار میگرفت.
ولی افسوس که این بیطاقتی به درازا نینجامید و در نیمه خرداد 68، زخم هجران و ناسازگاری دوران، روح خدا را به خدا پیوند داد.
او رفت، ولی هیچگاه به این نیندیشیدیم که با رفتنش نیز سایه لطف و کرامت بیمنتهایش از سر ما و دیگر فرزندانش کم نشد. با رحلت خود، یک بار دیگر شعله انقلاب را برافروخته کرد. «فرحمة الله علیه حیا و میتا والسلام علیه یوم ولد و یوم قادالامه و یوم ارتحل و یوم یبعث حیا.» (1) چرا که فرزندی برومند و مریدی همسان خودش را میان ما به ودیعت گذاشت که سالها باید بگذرد تا بتوانیم ذرهای از شکر وجود و فیض حضورش را به جای آوریم.
امروز، هیجده سال از غیبت دردناک پیر نورانیمان، حضرت امام خمینی (ره) میگذرد. جای خالی او در این هجده سال هر چند صعوبت و ناملایماتی چند را برای ما به همراه داشته است، اما گرمای وجود فرزند راستینش، هیچ گاه اجازه از پا افتادن و رها شدن را به ما نداده است. اکنون، یعنی در خرداد ماه 1386 ه ش، در حالی به استقبال بزرگداشت رهبر کبیر انقلاب، خمینی کبیر میرویم که آرمانها، اهداف و نوع نگرش و جهانبینی آن فقیه سعید، چونان مشعلی راه برای ما و انقلاب اسلامیمان روشن نگاه داشته است و ما را تا بدانجایی رسانده که اکنون و در محضر عدل الهی و در پیشگاه روح پرفتوح امام راحل (ره) نگاهی تیزبینانه به گذشته انداخته و در چارچوب پیام نورانی مقام معظم رهبری در نخستین سالگرد رحلت امام خمینی (ره) محکی بر معارف و آرمانهای انقلاب اسلامی در هیجده سال گذشته انداخته، آنها را در بوته نقد و نظر سنجیده و به امید کارنامهای مقبول، به پیشگاه رهبر فقیدمان و به محضر رهبر عزیز و حی و حاضرمان، تقدیم میکنیم. باشد که چنین باشد و امید که چنان افتد.
«و خدا را شکر که طمع و پیشبینی دشمنان- که مترصد بودند با در گذشت امام، کشور را دچار هرج و مرج، انقلاب را مواجه با بنبست، ملت ایران را آشفته، و توطئههای خود را موفق ببینند- سراب شد و نیرنگ و افسون آنان که کوشیدند کشور و ملت و دولت را از راه امام بگردانند، با هوشیاری و تعهد مسئولان و حضور دایمی مردم در صحنه خنثی گشت و راه امام و خط روشنی که در برابر ملت ترسیم کرده بود، با قوت و قاطعیت ادامه یافت.» (2)
«نهضت اسلامی در ایران به رهبری منجی بزرگ دوران، حضرت امام خمینی (رضوان الله علیه)، به پیروی از شیوه نبی اعظم و رسول خاتم و قله آفرینشی عالم و آدم، حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم)، در قالب یک انقلاب تمام عیار ظاهر شد و این طبیعت انقلاب است که اگر بر پایهای درست و منطقی استوار باشد، همچون آتشفشان، زلزله در تمام ارکان محیط پدید میآورد و همه چیز و همه جا و همه کس را از گرمی و اشغال خود متأثر میسازد.» (3)
امام ما بر خلاف بسیاری از مصلحان و صالحان دیگر، مردم را نه تنها دعوت به اسلام کرد، بلکه آنها را دعوت به انقلاب و خیزش و خروش برای انقلاب کرد. و در این مسیر «امام ما برای حیات دوباره اسلام، درست همان راهی را پیمود که رسول معظم (صلی الله علیه و آله و سلم) پیموده بود؛ یعنی راه انقلاب را. در انقلاب، اصل بر حرکت است؛ حرکتی هدفدار، سنجیده، پیوسته، خستگیناپذیر و سرشار از ایمان و اخلاص.» (4)
«و پس از انقلاب نیز ملت ایران به خوبی دانسته است که نقطه قوت و پایداری او، درست همان است که دشمن همه نیروی خود را در مقابله با آن مصروف میکند؛ یعنی توکل به خدا و تمسک به اصول اساسی انقلاب که همه از مبانی اسلام سرچشمه گرفته و در کلمات رهبر کبیر (رضوانالله علیه) بر آن تأکید شده است. تنها باطلالسحر توطئههای دشمنان بر علیه انقلاب و جمهوری اسلامی، همانا حراست از اصول بنیانی انقلاب و پاسداری از ارزشهای انقلاب است.» (5)
زنده نگه داشتن یاد و نام امام (ره)
در حال حاضر نیز ملت ایران با تمسک به آرمانهای امام و چنگ زدن به ریسمان اسلام راستین، در جایی ایستاده است که نام و یاد امام سرلوحه قیام و قعود و خیزش و خروش نه تنها مردم ایران که تمام ملتهای مسلمان جهان شده است.
اکنون و پس از گذشت هیجده سال از رحلت امام عزیزمان، حیات و شخصیت خمینی کبیر، که تجسم اسلام ناب محمدی (صلی الله علیه و آله و سلم) و تبلور انقلاب اسلامی بود در اقصا نقاط جهان، کشورهای فقیر و مظلوم آفریقایی، مردمان ستمدیده آمریکایی جنوبی، اندیشمندان مترقی اروپایی و آگاهان آسیایی، همه و همه بر این نکته پای میفشارند که انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی، نقطه روشنی در تاریکی و ظلمات پدیده آمده از امپریالیسم جهانی بود.
ولی اینها تمام سخن نیست. امروز، شأن حضرت امام تا بدان جا به جهانیان شناسانده شده است که اقلیتهای دینی و پیروان سایر فرق و مذاهب نیز به او، جدای یک رهبر سیاسی، بلکه به مثابه رهبری الهی و آسمانی مینگرند؛ به طوری که زرتشتیان ایران و پارسیان هند، به امام خمینی لقب سوشیانس هزاره سوم یعنی احیاگر دین دادهاند.
با نامگذاری سال 78 به عنوان سال امام خمینی از سوی رهبر معظم انقلاب، و با همت پژوهشگران داخلی و خارجی، ابعاد شخصیتی امام (ره) و چشماندازهای نهفته در آرمانهای بنیانگذار انقلاب اسلامی، بسیار بیشتر و بهتر از گذشته به جهانیان و ملتهای تشنه معنویت و عدالت در جهان شناسانده شد و این موضوع تا جایی پیش رفته است که فیدل کاسترو، رهبر هشتاد ساله کوبای امروز، و چریک کمونیست دیروز، خود را یکی از ارادتمندان و طرفداران حضرت امام معرفی میکند.
سایه اسلام راستین بر سر انقلاب ایران
شاید اگر کنکاشی در انقلابهای رخ داده در جهان از سالیان دور به این سو نماییم، به خوبی در مییابیم که عدم فراگیری انقلابها، ادبار زود هنگام مردم از رفرمهای رخ داده، مقطعی بودن آنها و فروپاشی خود کرده، از خصوصیات همگانی آنها میباشد. اما حرکتها و جنبشهایی که صبغه اسلامی داشته و رنگ و بویی از تعالیم خاتم ادیان به خود گرفته، به فراخور موقعیتهای زمانی و مکانی، از آفات و بلیات فوق به دور مانده است. مصداق اتم و اکمل این گونه جنبشها، انقلاب اسلامی مردم ایران به رهبران امام خمینی بود که اسلامگرایی و اسلام محوری، اصل ثابت و ذات لایتغیر آن به شمار میرود. و از همین روست که ملتهای مسلمان و مخلصان دلسوز در سراسر جهان اسلام به خاطر اسلام بوده و هست که این انقلاب و این نظام را متعلق به خود دانسته و از آن حمایت و دفاع کرده و میکنند.
با توجه به همین اصل است که در حال حاضر و روز به روز بیشتر از گذشته، بحث تطبیق قوانین و مقررات با مقررات پویای اسلامی و نیز راهکارهای پیادهسازی اسلام واقعی در کشور و صدور آن به اقصی نقاط جهان، مدنظر مسئولان و مردم عزیز قرار گرفته است. هر چند که در این زمینه به علت برخی سیاستهای نادرست، برخی ظواهر و آیینهای اسلامی مخدوش و یا تغییر هویت داده است، اما روند اسلامی شدن و تلاش برای اسلامی ماندن، مطلبی است که بدون هیچ شک و شبههای در نهادهای حاکمیتی کشور ساری و جاری میباشد.
وجود نهادهایی مانند شورای نگهبان قانون اساسی که وظیفه تطبیق قوانین با شرع و قانون اساسی را دارند، از ابتکاراتی است که امام راحل برای پایبندی همیشگی نظام به اسلام و دستورات مترقی آن در نظر گرفته و دستور تشکیل آن را داده است. اما در این میان باید توجه داشت که برای تعمیق رابطه اسلام و مردم «امر به معروف و نهی از منکر که یکی از ارکان اساسی اسلام و ضامن برپا داشتن همه فرایض اسلامی است، باید در جامعه ما احیا شود و هر فردی از آحاد مردم، خود را در گسترش نیکی و صلاح و برچیده شدن زشتی و گمراهی و فساد، مسؤول احساس کند.» (6)
نظام عادلانه و تلاش برای برابری و برادری همگانی
«در نظام اسلامی باید همه افراد جامعه، در برابر قانون و در استفاده از امکانات خداداد میهن اسلامی، یکسان و در بهرهمندی از مواهب حیات، متعادل باشند. هیچ صاحب قدرتی قادر به زورگویی نباشد و هیچ کس نتواند برخلاف قانون، میل و اراده خود را به دیگران تحمیل کند. طبقات محروم و پابرهنگان جامعه، مورد عنایت خاص حکومت باشند و رفع محرومیت و دفاع از آنان در برابر قدرتمندان، وظیفه بزرگ دولت و دستگاه قضایی محسوب شود. هیچ کس به خاطر تمکین مالی، قدرت آن را نیابد که در امور سیاسی کشور و در مدیریت جامعه دخالت و نفوذ کند و هیچ تدبیر و حرکتی در جامعه، به افزایش شکاف میان فقرا و اغنیا نینجامد. پابرهنگان، حکومت اسلامی را پشتیبان و حامی خود حس کنند و برنامههای آن را در جهت رفاه و رفع محرومیت خود بیابند.» (7)
هر چند سیاستهای اقتصادی و ... کشور تا به امروز نتوانسته است مقصود و هدف نهایی این نظام، یعنی برپایی قسط و عدل برای پابرهنگان و جامهدریدگان را به خوبی و به نحو احسن اجرا کند، اما حمایت بیدریغ مسئولان از مردم در سالهای بحرانی پس از جنگ، تلاش برای رساندن دستگاهها و نهادهای صنعتی، اقتصادی کشور به خودکفایی و خوداتکایی و در نهایت، مشارکت واقعی مردم در سرمایهگذاریها و استفاده همه اقشار جامعه از منادی مادی و اقتصادی بنگاههای اقتصادی با ابلاغ سیاستهای کلی اصل 44 قانون اساسی، از اقدامات و گامهای مهمی است که در این میان برای تحقق عینی عدالت اجتماعی و قسط و مساوات اقتصادی برداشته شده است. ولی اینکه تا چه میزانی موفق بوده و تا چه اندازه مسئولان از عهده اجرای آنها برآمدهاند، خود حدیث مفصلی است که در این مجمل نمیگنجد.
اتحاد ملی و انسجام کلمه
بروز و تحقق وحدت و یکپارچگی مردمی، یکی از بهترین و برترین مظاهری است که همواره امام راحل به آن تاکید داشته و اکنون نیز به عنوان یکی از تکیهگاههای مستحکم نظام مقدس جمهوری اسلامی در مواجه با مشکلات و معضلات، ملی مورد استفاده قرار میگیرد. راهپیماییهای میلیونی 22 بهمن، روز قدس، مشارکت عمومی در امر انتخابات، کمک به آسیبدیدگان و محرومان جامعه و ... از مصادیق وحدت و انسجامی هستند که جرقه آن با وقوع انقلاب اسلامی در جامعه و در بین اقشار مختلف ایران پدید آمد.
«رسانههای خبری بیگانه که مظهر تمایلات و سیاستها و نیات و سیاستها و نیات خصمانه و اغراض خبیث سردمداران سیاستهای جهانیاند، بر روی هر کلمه و هر اشارهای که از آن، بوی اختلاف و دو دستگی استشمام شود و یا بتوان چنین وانمود کرد، شدیداً حساسیت نشان داده و با بزرگ کردن نکتههای ریز و مطرح ساختن استنباطهای دروغین از گفتهها و نوشتهها در ایران، به طور دایم در تلاشند که شاید بتوانند تصویرش مشوش و آلوده به اختلاف و زدوخورد داخلی از ایران اسلامی که بحمدالله برخوردار از وحدت و یکپارچگی کمنظیری است به مردم ایران و جهان ارایه دهند و زمینه دو دستگی و نفاق را با این وسوسهها به وجود آورند.» (8)
عزت و اقتدار جهوری اسلامی در مجامع بینالمللی
ایران ملقب به ژاندارم منطقه و کشوری که به عنوان حیاط خلوت استعمار شرق و غرب سالها مورد چپاول و استعمار قرار میگرفت، پس از انقلاب به رهبری امام خمینی تا به امروز، در جایگاهی قرار گرفته است که خود به عنوان یکی از ابرقدرتهای صنعتی و نظامی منطقه و جهان، توجه بلوک شرق و غرب را به خود معطوف کرده، و معادلات جهانی را به هم ریخته است. این نیست مگر اینکه «همه چشمهای تیزبین، از همان آغاز تشخیص دادند که با پیروزی این انقلاب عظیم، عصر جدیدی در مناسبات عالم پدید آمده است. این عصر را باید «عصر امام خمینی» نامید.»(9)
همین اقتدار و همینه سیاسی و بینالمللی است که با اتکای بر آرمان امام راحل، امروزه پافشاری بر حقوق مسلم هستهای کشور و پیشبرد تحقیقات و صنایع نوین و مدرن جهان را در دستور کار نظام اسلامیمان قرار داده است. از همین رو «جمهوری اسلامی موظف است کوچکترین تغییری در چهره با صلابت و موضع با عزت خود در مناسبات بینالمللی ایجاد نکند؛ با قلدران، از موضع قدرت و با دولتهای ضعیف، از موضع حمایت و با ملتهای بپاخاسته، از موضع رعایت و هدایت سخن بگوید و عمل کند؛ دولت آمریکا را به مثابه رأس فتنه و استکبار و رمز غداری و شیطنت و به خاطر ستمش به کشورهای ضعیف و حمایتش از صهیونیستم غاصب و دشمنیاش با بیداری و آزادی ملتها و خصومت عمیق و جنایتبارش با ملت ایران، محکوم و منفور و مطرود بداند، هیچ فرصتی را برای افشای چهره تزویر آلوده و رسوا کردن آن مدعیان آزادی و غیره و بیان این حقایق از دست ندهند.» (10) و مشی در چنین طریقی است که موجب شده تا در حال حاضر، شیطان بزرگ و آمریکای جهانخوار در جایگاه و تنگنایی قرار گیرد که به گفته رئیس کابینه نهم، چهل بار تقاضای ملاقات و مذاکره درباره عراق را به ایران بدهد و در آخر با پافشاری و پا در میانی دوستان عراق چنین امری به وقوع بپیوندد!
مردمسالاری دینی
رکن قوی و همیشه جاوید انقلاب ایران پشتوانه مردم این نظام است که حتی امام راحل نیز خود را مستظهر به آن دانسته و در شئونات مختلف، میزان را رای ملت معرفی میکردند. از همین روست که برگزاری نزدیک به سی انتخابات و همهپرسی در کشور، بهترین نمونه و تجلی دخالت و نقش اساسی مردم در تعیین سرنوشت خود و مشارکت در سازندگی و برازندگی میهن عزیز خود است و این نیست جز پیوند عمیق مردم با امام و شاگردان و درس آموختگان مکتب خمینی کبیر، که سبب شده است تا «مردم میان خود و مسؤولان، آن فاصله عمیقی را که در همه جای دنیا میان مردم و مسؤولان هست، مشاهده نکردند؛ حرف خود را بیمحابا زده و اگر انتقادی داشتهاند، به راحتی مطرح ساختهاند و مطبوعات، حتی رادیو و تلویزیون، همواره نظرات گوناگون را در مسایل کشور منعکس کرده و مردم را در معرض افکار و سلیقههای گوناگون قرار دادهاند. ممکن است بدخواهانی برای جلوگیری از پیشرفت کارها، دست به شایعهپراکنی زده و دولت یا دستگاه قضایی را زیر سئوال ببرند. ملت عزیز باید بدانند این گونه تلاشها، ناشی از حسن نیت نیست و انتقاد نابجا از مسؤولان زحمتکش و مخلص و ناسپاسی در برابر تلاشهای توانفرسای آنان، هرگز کمکی به پیشرفت امور کشور نکرده و نخواهد کرد.» (11)
سازندگی کشور و پیشرفت علم و دانش
ایران اسلامی ما در حال حاضر نه تنها خود را محتاج در امور نظامی و اقتصادی نمیبیند بلکه با قرار گرفتن در شاهراه اقتصادی جهان و بهرهمندی از منابع طبیعی و همت بلند جوانانی که از سنگ خارا نیز ثروت و مکنت آفریدهاند، در جایگاهی ایستاده است که خواهناخواه اقتصاد و صنعت و تکنولوژی جهان را به خویش و دستآموختگان خود وابسته کرده است؛ چرا که «آبروی اسلام در گروه آن است که ایران اسلامی به کشوری آباد تبدیل شود، کار و ابتکار در آن همهگیر شود، زندگی مردم سروسامان یابد، فقر و محرومیت ریشهکن شود، تولید داخلی با نیازهای مردم متعادل گردد، کشور در صنعت و کشاورزی به خودکفایی برسد، دشمن از طریق احتیاجات زندگی مردم، راهی به اعمال فشار نداشته باشد و خلاصه دین در کنار معنویت، زندگی مادی مردم را نیز سامان بخشد.» (12)
باید دانست که «جامعه مطلوب اسلام، جامعهای است که در آن، گنجینههای فکر و ذهن انسانها که گرانبهاترین ثروت ملی هر جامعهای است استخراج و به کار گرفته شود؛ بیسوادی ریشهکن گردد؛ مدارس، در برگیرنده همه کودکان و نونهالان؛ دانشگاهها و حوزههای علمیه، پررونق؛ مراکز تحقیق، فعال و پیشرو؛ کتاب، همه جا و نزد همه کس رایج؛ مطبوعات، پرمغز و آگاهیبخش؛ دانشمندان و اساتید، با نشاط و پرانگیزه؛ مبتکران و نوآوران و نویسندگان و هنرمندان، دلگرم و فیضبخش باشند.» (13)
روحانیت پرچمدار انقلاب
با به صحنه آمدن روحانیت به رهبری امام امت و سایر مبارزان و سردمداران مقابله با رژیم ظلم و جور، و با اندوختن تجربیات 28 سال اتکای به خود و خودباوری ملی و اسلامی، امروز، روحانیت شیعی که مهد آن در ایران و شهر قم قرار گرفته است، در جایگاهی ایستاده است که با به کارگیری ابزارهای نوین جهانی سد راه ورود انواع شبهات و ایرادات دشمنان به اسلام گردیده و در مقابل، چتر حمایت و پرورش فکری خود را بر سر تمامی بلوک شرق و غرب افکنده و با جد و جهد، مشغول تبلیغ و ابلاغ پیام نظام مقدس جمهوری اسلامی و تعالیم مکتب نورانی تشیع شده است. «در همه حوادث بزرگی که ملت ایران یکپارچه در آن شرکت جستهاند مانند نهضت مشروطیت و قیام تنباکو نیز حضور علمای دین در پیشاپیش صفوف، تنها عامل این حضور عمومی بوده است. استعمارگران انگلیسی، با درک همین حقیقت بود که انهدام جامعه روحانیت را مقدمه لازم برای ادامه حضور استعماری خود در ایران دانستند و به وسیله عامل دستنشاندهشان رضاخان در سالهای 1313 به بعد، نقشه محو روحانیت را شروع کردند و در آن سالها دست به فجایعی نسبت به علمای عالی مقام و حوزههای علمیه زدند که در تاریخ ایران، پیش از آن هرگز سابقه نداشت.» (14)
ختام سخن
رهبری امام خمینی و رهنمودهای همیشه جاوید آن عزیز از دست رفته، امروز چونان نگینی در دریای پهناور انقلاب اسلامی میدرخشد. پیوند روزافزون جوانان و مردم همیشه در صحنه در سالگرد رحلت امام (ره) که هر ساله پرشورتر از سال گذشته برگزار میشود، خود بهترین دلیل برای تایید این مدعاست. هنوز همگان در حیرتند که چگونه مردمی که در 12 بهمن 57 با حضور شش میلیونی به استقبال و خیر مقدم گویی برای امام در صحنه حاضر شدند، در طول ده سال حضور پربرکت امام، نه تنها ذرهای از عشق و علاقه آنها کم نشده که بدرقه جسم شریف امام در سال 68 با حضوری نه میلیونی صورت گرفت، امری که تمامی سیاستمداران و تحلیلگران را به حیرت واداشته است. آنان نمیدانند که «خطوط اصلی انقلاب، همان است که امام ترسیم فرموده است. امام خمینی، یک حقیقت همیشه زنده است. نام او پرچم این انقلاب، و راه او راه این انقلاب، و اهداف او اهداف این انقلاب است. ما صریحا به همه ملتهای جهان اعلام میکنیم که تفکر «خاتمه یافتن دوران امام خمینی» که دشمن با صد زبان سعی در القای آن دارد، خدعه و نیرنگی استکباری بیش نیست و علیرغم آمریکا و همکارانش، امام خمینی در میان ملت خود و جامعه خود حاضر است و دوران امام خمینی ادامه دارد و خواهد داشت. راه او راه ما، هدف او هدف ما، و رهنمود او مشعل فروزنده ماست.» (15)