تاریخ انتشار : ۲۱ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۱:۲۵  ، 
کد خبر : ۲۳۳۶۷۳

فتنه سبز و پروژه محرم 88 (بخش دوم و پایانی)


 راهپیمایی «برائت از منافقین»
در حالی که کینه و نفرت ملت به اوج خود رسیده بود، بعدازظهر روز چهارشنبه نهم دی ماه، در تهران و دیگر شهرها به عنوان روز «برائت از منافقین» تعیین شد. ملت خداجو از سراسر شهر آماده حرکت شدند و میدان انقلاب تهران از ساعت ها قبل از آغاز رسمی مراسم (ساعت 15) مملو از اقشار مختلف مردم بود. در این روز، میلیون ها عاشق اباعبدالله الحسین(ع) به خیابان ها آمدند تا ارادت خود را به امام شهیدشان نشان دهند و از دشمنان ایشان اعلام انزجار کنند.
راهپیمایی روز 9 دیماه را می توان یکی از باشکوه ترین تجمعات در تاریخ انقلاب اسلامی دانست. این راهپیمایی ویژگی ها و مشخصاتی داشت که آن را نسبت به بسیاری از راهپیمایی های تاریخی سه دهه انقلاب اسلامی برجسته می ساخت:
1- این راهپیمایی در اعلام انزجار از اقدام کسانی صورت می گرفت که در پایتخت جهان تشیع، به خود اجازه داده بودند تا به ساحت مقدس اباعبدالله الحسین(ع) توهین کنند.
2- به گواه شاهدان عینی و حاضران در صحنه، این راهیپمایی تاریخی با حضور میلیون ها عاشق اهل بیت(ع)، پرجمعیت تر از راهپیمایی های 22 بهمن در طول سال های گذشته بود و خیل جمعیت به طور پیوسته از میدان آزادی تا میدان امام حسین(ع) کیلومترها ادامه داشت؛ دیگر خیابان های مشرف به میدان انقلاب نیز مملو از جمعیت بود.
3- برگزاری این راهپیمایی تنها دو روز بعد از اعلام و اطلاع رسانی سازمان تبلیغات اسلامی بود؛ اما جمع شدن میلیون ها «مؤمن خداجوی» در این فرصت کم، از ویژگی های ممتاز این راهپیمایی می باشد؛ چرا که اغلب راهپیمایی های تاریخی از مدت ها قبل برنامه ریزی و اطلاع رسانی می شدند و شرکت کنندگان می توانستند برای حضور برنامه ریزی کنند.
4- برگزاری این راهپیمایی در بعداز ظهر یک روز کاری، خود مانعی بود که می توانست موجب شود تا بخشی از جمعیت علاقه مند نتوانند در این مراسم شرکت کنند؛ در حالی که راهپیمایی های مشابه، اغلب در پیش از ظهر یک روز تعطیل برگزار می شود که زمینه برای حضور همگانی بسیار فراهم تر است. با وجود این، جمعیت حاضر در این راهپیمایی بی سابقه بود.
5- عدم وجود امکانات و تدارکات لازم برای برگزاری این راهپیمایی وسیع از دیگر ویژگی های این حماسه بزرگ بود. معمولاً در راهپیمایی های سراسری، دستگاه ها و نهادهای ذی ربط هفته ها قبل، تمام امکانات خود را برای فراهم کردن رفاه شرکت کنندگان بسیج می کنند. تعبیه وسایل ایاب و ذهاب مناسب، راه اندازی ایستگاه های صلواتی مراکز درمانی و اورژانس و ... لازمه این مراسمات است که از هیچ کدام آن ها در روز چهارشنبه خبری نبود. اغلب راهپیمایی کنندگان هنگام بازگشت، کیلومترها پای پیاده را طی کردند تا بتواند به منازل خویش برگردند و در حالی که خیابان های مرکزی شهر مملو از جمعیت بود، وسایل نقلیه عمومی متناسب با این جمعیت پیش بینی نشده بود و بسیاری از افراد در ساعات پایانی شب به خانه رسیده بودند.
در این راهیپمایی، حتی صدا و سیما نیز آمادگی لازم را نداشت و فیلمبرداران و خبرنگاران محدود آن ها نتوانستند ابعاد و زوایای مختلف این حماسه بزرگ را پوشش خبری - تصویری مناسب دهند و در بسیاری جاها، خبرنگاران حضور نداشتند.
6- در کنار موارد فوق، آنچه بیش از همه، این راهپیمایی تاریخی را از برنامه های مشابه برجسته می ساخت، شورها و شعارهایی بود که در آن مشاهده می شد. در این مراسم خودجوش، جمعیت با شور و حرارتی خاص و با دلی پر کینه از اغتشاش گران، فتنه گران و حریم شکنان حاضر شده بودند و شعارهای تندی علیه سران فتنه سر می دادند. این در حالی بود که امکانات صوتی مراسم تنها محدوده میدان انقلاب را پوشش می داد و جمعیت در فواصل مختلف به طور خودجوش شعارهای متنوعی سر می داد که البته جهت و سوی آن یک چیز بیشتر نبود و آن اعلام انزجار از فتنه و برخورد قاطع با فتنه گران بود.
ضدانقلاب که از حضور میلیونی ملت نگران شده بود، بلافاصله دست به کار شد و اعلام کرد که پنج شنبه فردای راهپیمایی در ساعت سه بعد از ظهر، سبزها در خیابان های تهران تجمع برگزار خواهند کرد تا به نحوی، راهپیمایی ملت را تحت الشعاع قرار دهند؛ اما این اقدام که توسط محسن سازگارا و محسن مخملباف هدایت می شد نیز ناکام ماند و با دیدن خشم ملت، کسی از فتنه گران جرئت نکرد پا به خیابان بگذارد.
شروط پنج‌گانه موسوی برای پایان دادن به فتنه
چند روز بعد از جنایات اغتشاشگران و هتاکان در روز عاشورا، و دو روز بعد از حماسه ملت در راهپیمایی «برائت از منافقین»، رهبر فتنه سبز که البته به بازیچه مجموعه جریان های مختلف ضدانقلاب تبدیل شده بود، به صحنه آمد و در بیانیه ای که مملو از دروغ و تحریف واقعیت بود، تلاش کرد تا چهره ای مظلوم از اغتشاش گران نشان دهد و آن ها را «عزاداران حسینی» لقب دهد که به طور خودجوش! به خیابان ها آمده بودند.
موسوی در بخش پایانی بیانیه، در مقام معرفی خود به عنوان یک جامعه شناس و منجی برآمد و در ظاهر راهکارهایی حکیمانه و مشفقانه در پنج بند برای «عبور از بحران» ارائه داد! اما در واقع باید آن را شروط سران فتنه دانست که برای پایان دادن به فتنه پیش روی انقلاب گذاشته شده بود و به طور ضمنی نظام را تهدید می کرد که در صورت عدم پذیرش این شروط، فتنه ها ادامه خواهد یافت. صدور بیانیه فوق با واکنش های متفاوتی همراه بود، که در سه طیف می توان آن ها را دسته بندی کرد:
1- طیف اول، با نگاهی مثبت به بیانیه، آن را حرکتی در راستای حل مناقشات ارزیابی کردند. اغلب هواداران داخلی موسوی را می توان در این طیف جای داد.
2- طیف دوم، جریان های افراطی ضدانقلاب بودند که با احساس نگرانی از بیانیه، تلاش کردند تا پیش شرط های موسوی را به عنوان حداقل مطالبات جریان فتنه سبز معرفی کنند. بخشی از این طیف نیم نگاهی به سناریوی «عبور از موسوی» داشتند.
3- طیف سوم، اغلب چهره ها و جریان های اصول گرا که معتقد بودند که تغییری در مواضع موسوی صورت نگرفته و موارد اشاره شده در بیانیه نمی تواند راهکار حل فتنه باشد.
1- طیف اول: اولین اقدام در این طیف، تنظیم نامه ای خطاب به رهبر معظم انقلاب از سوی «محسن رضایی» بود که در آن از معظم له خواسته بود با صدور پیام و یا رهنمودی در یک سخنرانی، حرکت جدیدی را برای وحدت، همدلی، برادری، گذشت و ایثار در جامعه آغاز کنند.
رضایی در این نامه، ضمن تشکر از حماسه بزرگ ملت در نهم دی ماه، آن را سرآغازی نو برای پایان دادن به نگرانی ها و حوادث بعد از انتخابات دانست و خطاب به فعالان سیاسی و بزرگان انقلاب نوشت: «اینجانب به عنوان سرباز رهبری و ملت ایران ضمن تشکر از مردم و تبریک به جنابعالی، تقاضا می کنم که تمام فعالان سیاسی و بزرگان انقلاب به پیروی از ملت ایران به صورت دسته جمعی در سپاسگزاری از حرکت مردم به یک حرکت نمادین دست بزنند.»
اما آنچه موجب مناقشات و واکنش های بعدی شد، این فراز از نامه بود که به بیانیه شماره 17 موسوی اشاره داشت که چنین آمده بود:
«عقب نشینی آقای میرحسین موسوی از انکار دولت آقای احمدی نژاد و پیشنهاد سازنده ایشان به اینکه مجلس و قوه قضائیه به وظایف قانونی خود در قبال پاسخگو کردن دولت عمل کنند، هر چند دیر هنگام بود ولی می تواند سر آغاز یک حرکت وحدت بخش در جبهه معترضین با دیگران باشد.»
بخشی از همراهان موسوی نیز به استقبال این بیانیه رفتند و آن را گامی برای حل بحران دانستند. «ابوالفضل فاتح»، مدیر کمیته رسانه و تبلیغات ستاد انتخاباتی موسوی در انتخابات دوره دهم، نیز در بیانیه ای که برای رسانه ها ارسال کرد، بیانیه 17 موسوی را یک حسن نیت بزرگ و خواسته حداقلی خواند که برای خروج کشور از بحران صادر شده است.
حزب غیرقانونی «جبهه مشارکت» نیز با صدور بیانیه ای، حمایت خود را از راه حل های موسوی اعلام کرد. در ابتدای بیانیه مشارکت آمده است: «بیانیه شماره 17 مهندس میرحسین موسوی پاسخی به این نیاز مبرم و عاجل ملت و کشور ایران است و در صورتی که بخوبی توسط مخاطبانش دریافت و درک شود و به راه حل های حداقلی آن عمل شود می تواند موجبات امید و بهروزی را برای کشور فراهم بیاورد. تحلیل شفاف و هوشمندانه ای که از واقعیت های موجود جامعه و کشور در این بیانیه ارائه شده است خود نشان دهنده آن است که راه حل های حداقلی نیز واقع بینانه و بر اساس نگاهی روشن ارائه شده است.»
2- طیف دوم: در این طیف، جریان ضدانقلاب که این روزها تمام قد در پس شخصیت موسوی مخفی شده بود، عجولانه به میدان آمد تا نگذارد این تفسیر از عبارات موسوی مبنی بر رسمیت شناختن تلویحی رئیس جمهور منتخب در ذهن هواداران سبزپوش خود جا باز کند؛ از این رو بلافاصله با صدور بیانیه ها و تدوین مقالات و یادداشت ها به نفی این تفسیر پرداخت. برای نمونه، سازگارا و مخملباف، همکاران شبکه VOA، که به استخدام سیا در آمده بودند، با صدور اطلاعیه ای اعلام کردند:
«1- مهندس موسوی در بیانیه اخیرش اعلام کرد که آماده کشته شدن برای مردم ایران است. او اعلام کرد رهبر واقعی جنبش سبز مردمی هستند که بی هیچ بیانیه ای از سوی او در روز عاشورا بپا خاستند. با این همه برای آخرین اتمام حجت با کسانی که دل به اصلاح این نظام بسته اند، پیشنهادات اصلاحی خود را مطرح کرد تا اگر روزی مردم ناامید از اصلاح، از تمامیت این نظام هم گذشتند، جای هیچ اگر و امایی نماند.
2- مهندس موسوی بر پس گرفتن رأی مردم مصر است ودولت احمدی نژاد را کماکان غیر مشروع می داند. پافشاری برتغییرقانون انتخابات وبرگزاری انتخابات آزاد، قدم اول مناسبی برای حاکمیت صندوق رای درمناسبات میان مردم و حکومت است.
3- آن چه در این اطلاعیه مطرح شده به عنوان کف مطالبات مردم است.»
اما در سطحی کلان تر بیانیه مشترکی توسط عناصر فراری و معلوم الحالی چون بازرگان، سروش، گنجی، کدیور و مهاجرانی در تاریخ 13/10/88 انتشار یافت که به خوبی اهداف پشت پرده و پنهان سران داخلی و خارجی فتنه سبز را بر ملا می کرد. نویسندگان بیانیه ضمن اشاره به بیانیه موسوی نوشتند: «بخشی از این خواسته ها را آقای میرحسین موسوی در بیانیه هفدهم خود آورده است که با توجه به تنگناهای سیاسی داخل کشور جنبه حداقلی دارد.»
بیانیه نویسان در ادامه موارد ده گانه ای را به عنوان مطالبات فتنه سبز از نظام اسلامی مطرح می کردند که در صدر آن، نامشروع اعلام کردن دولت منتخب ملت بود:
بندهای مذکور همگی در مخالفت با اصول برجسته و مسلم قانون اساسی بود و از ویژگی ساختارشکنانه و براندازانه حامیان خارج نشین فتنه سبز خبر می داد. این بیانیه از سوی کسانی نوشته شد که اغلب آن ها یاران و همراهان کلیدی جریان دوم خرداد در سال های پیش بودند و در مجموعه ضدانقلاب نزدیک ترین گروه، شناخته می شدند. توجه به این نکته ضروری است که وقتی نزدیک ترین گروه ضدانقلاب به موسوی چنین خواسته های ساختارشکنانه و مخالف قانون اساسی را دنبال می کنند وضع دیگر حامیان امروز موسوی در میان سلطنت طلبان و منافقین و ... معلوم است.
3- طیف سوم: از سوی دیگر، پس از گذشت چند ساعت از انتشار بیانیه موسوی، پایگاه های خبری اصول گرایان، آن را تکرار سخنان و اشتباهات گذشته قبلی ارزیابی کردند. مهم ترین واکنش از سوی روزنامه کیهان بود. این روزنامه به بیانیه موسوی واکنش تندی نشان داد و آن را بیانیه عمر سعد خواند. کیهان فقط بخش اول بیانیه را مدنظر قرار داد و نوشت: «میرحسین موسوی پس از 5 روز سکوت نسبت به حرمت شکنی بی سابقه اوباش ضدانقلاب در روز عاشورای حسینی، بیانیه ای عمر سعدی صادر کرد و هتاکان به ساحت امام حسین علیه السلام را «مردم خداجو» خواند! عمرسعد در روز عاشورا برای تحریک اوباش علیه امام حسین(ع) گفته بود «ای لشکر خداسوار شوید و حمله کنید که حمله به سوی حسین، بشارت بهشت است»!حالا یکی از سران فتنه هتاکان و حرمت شکنان روز عاشورا را که مورد انزجار ده ها میلیونی ملت ایران قرار گرفتند، مردم خداجو معرفی می کند.»
حمید رسایی، نماینده مجلس و حامی احمدی نژاد، با تأکید بر مواضع سابق خود، موسوی را با رجوی و بنی صدر مقایسه کرد و گفت: «پیش از این دلسوزان نظام تأکید داشتند چهره واقعی موسوی و تقابل او با دین و نظام اسلامی و همچنین همسویی او با دشمنان قسم خورده امام و انقلاب برای عموم مردم روشن است که بیانیه اخیر وی هم این موضوع را اثبات کرد، بنابراین دیگر برای کسانی که به امام و انقلاب علاقه دارند، جای تردیدی باقی نمانده است که موسوی، خاتمی، کروبی و برخی فرزندان هاشمی در خدمت اهداف دشمنان امام، انقلاب و مردم هستند که اگر مسئولان به وظیفه خود عمل نکنند، مردم انقلابی به بند میم وصیت نامه حضرت امام عمل خواهند کرد.»
این جریان حتی نسبت به اقدام محسن رضایی نیز واکنش نشان داد و آن را اقدامی مشکوک در حمایت از موسوی دانست. کیهان در واکنش به این نامه نوشت: «خوش بینی حکم می کند که نامه سرگشاده آقای محسن رضایی به رهبر معظم انقلاب را ناشی از درک سیاسی اندک ایشان تلقی کنیم ولی برخی از شواهد و قرائن موجود و آنچه در متن این نامه آمده است زمینه چندانی برای خوش بینی باقی نمی گذارد.»
کیهان افزود: «باید از آقای رضایی پرسید اگر آن گونه که ادعا می کنید نامه سرگشاده شما قبل از بیانیه موسوی و بدون هماهنگی با تهیه کنندگان آن نوشته شده است، چرا در تمامی متن آن به بیانیه منافقانه موسوی استناد کرده اید؟! و چنانچه - باز هم به قول خودتان- بعد از صدور بیانیه موسوی، بخش های مربوط به بیانیه را در نامه خود گنجانده اید، مشخص بفرمایید که بخش های مورد ادعا در کجای نامه شما آمده است؟! جز در یک جمله که به هنگام توصیف حضور حماسی مردم از «صحنه تظاهرات دیروز» یاد می کنید که البته می تواند نشانه تهیه نامه قبل از بیانیه موسوی باشد، ولی این توصیف نیز نهایتاً در توجیه بیانیه مهندس موسوی به کار گرفته شده است!»
در مجموع، راهکارهای موسوی را باید شروطی سهم خواهانه دانست که وی برای پایان دادن به فتنه پیش روی نظام قرار داده بود؛ شروطی که پذیرش آن به معنای مهر تأییدی بر اقدامات غیرقانونی فتنه گران بعد از انتخابات 22 خرداد بود، در حالی که اجرای آن شروط نیز نمی توانست ضمانتی بر پایان فتنه ها باشد.
در مورد نوشتن چنین بیانیه دوپهلویی از سوی موسوی باید گفت که به نظر می رسد وی بعد از حماسه 9 دی بر سر راه دو راهی قرار گرفته بود؛ از یک سو هوادارانی را در اطراف خود می دید که اغلب اعتقادی به نظام اسلامی و قانون اساسی نداشته و خواستار تداوم رفتار ساختارشکنانه موسوی و اعلام نظر صریح در این زمینه بودند که حرکت در این مسیر پایان سیاه رویارویی در برابر نظام اسلامی را برای موسوی جریانش به همراه داشت و از دیگر سو حرکت به سمت همگرایی و نزدیک شدن به نظام اسلامی موجب جدایی حامیان ضدانقلاب موسوی از وی بود و در چنین شرایطی بود که پروژه عبور از موسوی به سرعت کلید می خورد.
ضمن آنکه این اقدام انحرافی را می توان از منظری دیگر در راستای ایجاد جریان خبری جدیدی برای تحت الشعاع قرار دادن راهپیمایی تاریخی ملت در «برائت از منافقین» و عدم پیگیری مطالبات تظاهرات کنندگان دانست که خواستار برخورد قاطع با فتنه گران شده بودند.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات