حسن هانیزاده
هنگامی که کنفرانس ششم هرتصل در سال 2006 تحت عنوان چالشهای امنیت اسرائیل در تلآویو تشکیل شد همه مقامات امنیتی و سیاسی نسبت به خطر تفوق نظامی ایران ابراز نگرانی کردند. شتای شافیط، رئیس اسبق موساد مدعی شد اسرائیل از سال 1948 تا کنون در بهترین شرایط امنیتی خود قرار دارد و هیچگونه خطری از ناحیه همسایگان عرب متوجه اسرائیل نیست. تنها 3 ماه پس از این کنفرانس بود که جنگ 33 روزه لبنان آغاز شد و رژیم صهیونیست متحمل سختترین شکست تاریخ نظامی خود شد. این جنگ در واقع اسطوره شکستناپذیری ارتش رژیم صهیونیست را تغییر داد و ثابت کرد حزبالله لبنان به عنوان یک پدیده نظامی و امنیتی قادر است معادلات نظامی را به سود ملتهای منطقه تغییر دهد. این در حالی بودکه ارتش رژیم اسرائیل در جنگ ژوئن 1967 در کمتر از 6 روز بیش از 80 هزار کیلومترمربع از اراضی کرانه غربی، نوار غزه، صحرای نقب، سینا، شرمالشیخ، العریش و جولان را اشغال کرد. مقامات رژیم صهیونیست در تجزیه و تحلیل این شکست، حزبالله و حماس را 2 بازوی نظامی ایران تلقی کردند و مدعی شدند خطر ایران به مرزهای فلسطین اشغالی رسیده است. شاید شعار «نه غزه، نه لبنان» که در سال 1388 توسط عدهای مطرح شد بخشی از استراتژی رژیم صهیونیست برای قطع ارتباط عقیدتی انقلاب اسلامی با جنبشهای ضدصهیونیستی باشد.
دلیل این امر این است که مقامات اسرائیل معتقدند همچنانکه لبنان و فلسطین عمق استراتژیک ایران است لذا مهار از درون و نفوذ در لایههای میانی جامعه ایران باید مورد توجه قرار گیرد. در چنین فضایی شعار خطرناک «نه غزه، نه لبنان» درست در روز جهانی قدس 88 که به عنوان نماد جهانی برای آزادی فلسطین شناخته شده، مطرح شد. روز جهانی قدس که سرآغازی برای آزادی بیتالمقدس است همواره مورد توجه ملتهای اسلامی و غیراسلامی در سراسر جهان قرار گرفته. متاسفانه فتنه 88 امتداد جریانهای ضدانقلاب در اوایل انقلاب، فتنه بنیصدر رئیسجمهوری فراری ایران و نیز شورش مسلحانه منافقین به شمار میرود. این فتنه قطعا بدون پشتوانه رسانهای و لجستیکی آمریکا و غرب امکان نداشت با آن حجم گسترده در جمهوریاسلامی به وقوع بپیوندد. اساسا تلقی آمریکا، غرب و رژیم صهیونیست این است که محاصره اقتصادی و حمله نظامی نمیتواند جمهوریاسلامی ایران را از دستیابی به فناوری هستهای باز دارد. لذا 2 گزینه دیگر در راهبردهای سیاسی و فرهنگی آمریکا و رژیم صهیونیست برای استحاله فرهنگی ایران در دستور کار قرار گرفت. افرایم کام، عضو برجسته مرکز مطالعات امنیت اسرائیل در مقالهای که در 17ژوئن 2009 منتشر شد، صریحا تاکید کرد: هرگونه تغییری در ساختار قدرت در ایران مستقیما بر امنیت ملی اسرائیل تاثیر خواهد گذاشت.
لذا انتخابات ریاستجمهوری فرصت مناسبی برای آمریکا و غرب فراهم ساخت تا از رهگذر تغییر ساختار سیاسی و جایگزینی چهرههای وابسته به غرب به جای چهرههای اصولگرا و معتقد به ارزشهای دینی، ایران را از درون دچار استحاله کنند. نخستین تجربه سیاسی غرب، در جریان انتخابات ریاستجمهوری ایران در سال 1388 برای فضاسازی خبری علیه مهمترین رکن دموکراسی در ایران با شکست مواجه شد. صدها شبکه خبری و رادیو- تلویزیونی در روز انتخابات سال 88 برای پوشش خبری این رخداد و جریانسازی خبری علیه ایران به حالت آمادهباش درآمدند. هدف این رسانهها که از یک اتاق فکر رسانهای و اتاق جنگ مشترک دستور میگرفتند ارائه یک چهره مخدوش از شرایط انتخاباتی ایران بود. شبکههای خبری مهم جهان و منطقه در یک حرکت خبری هماهنگ و جهتدار موضوع تقلب در انتخابات را در سطح گستردهای مطرح کردند. امید به لغو انتخابات از رهگذر تنشآفرینی و تبدیل ایران به جامعه 2 قطبی نامتقارن و ایجاد فرسایش سیاسی در ساختار قدرت در ایران بخشی از سیاست رسانههای غرب بود. اما حماسه 9 دیماه اوج خروش ملی برای مصون داشتن ارزشهای دینی و اعتقادی بود که پیام مهمی برای قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای به همراه داشت.
حضور ملت ایران در صحنه برای پشتیبانی از نظام جمهوری اسلامی و محکوم ساختن عوامل فتنهگر داخلی و خارجی، نقشه غرب و رژیم صهیونیست را برای تغییر نظام، نقش بر آب کرد. به نظر میرسد حماسه 9 دی شباهت زیادی با جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوریاسلامی دارد، زیرا حضور ملت در جنگ تحمیلی دشمنان خارجی را شکست داد و 9 دی دشمنان داخلی را بشدت منزوی کرد. رهبران رژیم صهیونیست سریعا از این پیام رمزگشایی کردند و دریافتند جامعه همگون ایران با وجود رهبرحکیم انقلاب اسلامی غیرقابل نفوذ است. با شکست سیاست آمریکا و غرب برای تغییر تدریجی ساختار قدرت در ایران، سیاست تشدید تحریمها علیه جمهوری اسلامی از جمله زمزمه تحریم نفتی افزایش یافت. صادرات نفت، منبع ثروت عظیمی است که حکومت ایران از آن به منظور تقویت و پیشبرد برنامههای خود استفاده میکند لذا فقدان این منبع تهدیدی علیه نظام ایران بشمار میرود.
به موازات پیشنهاد اسرائیل برای تحریم صادرات نفت ایران، گزینه نظامی نیز مورد توجه قرار گرفت اما این گزینه پیامدهای ناشناختهای بر امنیت رژیم صهیونیست خواهد داشت. تشدید فعالیتهای جاسوسی و ترور دانشمندان هستهای ایران بخشی از جنگ روانی و فیزیکی آمریکا و رژیم صهیونیست علیه ایران به شمار میرود. اما نفوذ نیروهای مسلح جمهوریاسلامی در سامانه جاسوسی آمریکا در منطقه و سرنگونی هواپیمای جاسوسی بدون خلبان این کشور، نیمه پنهان قدرت نیروهای مسلح ایران را آشکار کرد. تجربه ایران در جنگ با عراق و استراتژی بازدارندگی ایران موجب شده این کشور از سال 1990به تهیه انبوه موشکهای دوربرد شهاب روی آورد. این موشکها بویژه موشک شهاب 4 که بین 2000 تا 2500 کیلومتر برد دارد و قادر است کلاهکی حاوی مواد بیولوژیکی با خود حمل کند، میتواند عمق اسرائیل را هدف قرار دهد.
لذا در بعد نظامی هم آمریکا و هم اسرائیل به این نتیجه رسیدهاند ایران گزینههای زیادی برای دفاع از تمامیت ارضی خود در اختیار دارد. کارشناسان نظامی غرب بر این عقیدهاند که جمهوری اسلامی علاوه برامکانات بازدارندگی نظامی از گستره امنیتی وسیعی در سطح خاورمیانه برای مقابله با دشمنان خارجی خود برخوردار است. این تلقی بار دیگر آمریکا و رژیم اسرائیل را به سمت گزینههای جنگ نرم، فرسایش از داخل و ایجاد شکاف در جامعه ایران متوجه ساخت. در جنگ نرم، آمریکا و غرب با استفاده از شیوههای روانی و فرهنگی تلاش میکنند تا میان جامعه و حاکمیت گسست ایجاد کنند.
پروسه بهرهگیری از شخصیتهای سیاسی ایران که با نظام زاویه دارند، از سوی قدرتهای فرامنطقهای کلید خورد. انتخابات ریاستجمهوری سال 1388 بویژه در مقوله مربوط به مناظره تلویزیونی نامزدهای انتخابات، بشدت مورد توجه رسانههای وابسته به آمریکا، رژیم صهیونیست و کشورهای عرب منطقه قرار گرفت. جریانسازی خبری به سود یکی از نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری و تخریب رقیب انتخاباتی وی به عنوان یک پروسه تبلیغاتی دنبال شد. در حالی که رایگیری انتخاباتی همچنان ادامه داشت بسیاری از رسانههای وابسته به لابی صهیونیستی در یک حرکت شیطنتآمیز یکی از نامزدها را به عنوان برنده انتخابات ریاستجمهوری معرفی کردند. این نوع تبلیغات با توجه به آمادگی برخی افراد پیادهنظام دشمن در داخل موجی از ناآرامیها و فضاسازیهای غیرقابلقبول را در کشور ایجاد کرد. درگیریهای پراکنده پس از انتخابات در خیابانهای تهران از سوی این رسانهها به جنگ شمال و جنوب تهران تعبیر شد.
اما حماسه 9 دی که در واقع امتداد حماسه تاریخی 22 بهمن 1357تلقی میشود نظام را از آسیبهای ناشی از تهاجمات دشمنان داخلی و خارجی مصون داشت. این حرکت پرشور مردمی و حضور میلیونها انسان در سراسر ایران بیعت مجدد ملت با نظام و رهبری بود که دشمنان ملت ایران بویژه صهیونیستها سریعا از آن رمزگشایی کردند. این امر موجب شد آمریکا، غرب و رژیم صهیونیست به دلیل تحلیل دقیق از همگرایی نظام و ملت گزینه نظامی علیه ایران را از دستور کارخود خارج کنند. لذا میتوان حماسه 9 دی را بخشی از تاریخ حساس معاصر ایران تلقی کرد، زیرا این حرکت خودجوش مردمی هرچند مورد بیمهری رسانههای غربی قرار گرفت اما پویایی سیاسی ملت ایران را ثابت کرد. ملت ایران در این روز ثابت کرد همچنان به آرمانهای انقلاب، خون شهدا و رهنمودهای رهبر معظم انقلاب اسلامی پایبند و آماده جانفشانی در راه حفظ دستاوردهای انقلاب اسلامی است.