من قبل از انقلاب نه آیتی میشناختم و نه با این صنف افراد رابطه داشتم پس از پیروزی انقلاب مخصوصا بعد از تشکیل حزب جمهوری اسلامی کمکم سر و صدائی از آقای آیت بگوشم رسید تا اینکه در جریان محاکمات ضد انقلاب متوجه شدیم یکی از افرادی که با مهندس بازرگان و دولت موقت سرسختانه مخالفت میکند آقای آیت است. آقای مهندس محلوجی کاشانی چند مرتبه پیش اینجانب از ایشان صحبت کرد و گفت که او هم مزاج شماست و حتی روزی مرا به خانه آیت دعوت کردند و آقای شمس اردکانی سفیر ایران در کویت هم حضور داشت پس از صرف غذا درباره افراد و اشخاص و طبعا سیاست سخن بدرازا کشید مخصوصا درباره دولت موقت که ایشان مانند من اصرار داشت که این دولت بدرد نمیخورد و لذا گفت که من از حالا از میان اساتید و افراد برجسته لیستی تهیه کردهام و مشغولم که در آتیه کابینه تشکیل بدهم و منجمله درباره آقای بازرگان گفت: که او یک فرد ضد انقلاب است چون ریاست رکن 2 را با خط خودش نوشته و بدست آقای ناصر مقدم ریاست ساواک منحله داده است.
من با سادهلوحی باور کردم ولی بعدها متوجه شدم که این یک نیرنگ و دروغ صرف است که برای در هم کوبیدن دولت موقت بدست مخالفین میدهد این درست است که اینجانب از اوایل امر با مهندس بازرگان و تیپ دولت موقت مخالف بوده و هستم ولی روی اصول صحیح و برداشت از قضایای موجود و جوی که آنها درست کردند تا شور انقلاب بهدر رود و شد آنچه که نباید بشود و لذا ملاحظه میشود که دست از مخالفت خودم با آقای بازرگان و دولت موقت برنداشتهام ولی با این وصف هیچگاه حاضر نبودم که تهمت و افترا به آنها بزنم و به اصطلاح آنها را مات کنم و یا ناکاوت نمایم. ولی آقای آیت چیزی را به بازرگان میبندد که نه اصل دارد و نه نسب و فقط یک دروف محض است و یک افترا بیشرمانه و من آنروز پر جنجال مجلس صحت و سقم همین مطلب را از آقای آیت خواستم. ولی آنها جو را بقدری آکنده از سر و صدا کرده بودند که صدای من در آن وسط گم شد و بجائی نرسید و خود آیت مطلب را متوجه شد و شروع کرد به سفسطهبازی و جواب نداد و با سرهمبندی از آن گذشت.
در کمیسیون تحقیق پس از بررسی و جر و منجر چند روز متوالی کار به رایگیری کشید. افراد موجود در کمیسیون تحقیق 17 نفر بودند که 7 نفر رای مخالف و 10 نفر موافق به ایشان رای دادیم ولی ایشان در نوشتههای خود جوری عنوان میکند که انگار همه کمیسیون تحقیق به ایشان رای موافق داده است.
و این 7 نفر چی میگفتند، چند مسئله علیه آیت در کمیسیون تحقیق بدون در نظر گرفتن حزب و شخص مطرح بود:
1- آقای آیت در سال 47 در دامغان دبیر دبیرستان دخترانه بوده و در آنجا سر کلاس از خاصیت شب زفاف صحبت میکرده و مطالبی از این قبیل که آخرالامر راجع به شهامت و ماچ و بوسه صحبت کرده و از یکی از دختران خواسته که بیایند به او «ماچ» بدهد. و آمده و خلاصه به او «ماچ» داده است. و شده آنچه که شده. من و رفقای دیگر اصرار داشتیم که یک شخص اینجوری شایسته نیست و نباید در اولین مجلس شورای اسلامی نماینده مردم بشود. چون مردمی که باو رای دادهاند، این مطالب را نمیدانستند و اگر میدانستند و حتی احتمال هم میدادند حواس آنها جمع بود و مسلما رای نمیدادند. آقای آیت پس از احضار به کمیسیون تحقیق گفت که این جریان را سازمان امنیت برای من درست کرده و واقعیت ندارد.
در جواب گفتیم: که این پرونده را سازمان امنیت درست نکرده بلکه مقامات دادگستری دامغان تهیه دیدهاند وانگهی مقامات مرکزی سازمان امنیت موضوع را پیگیری نموده و پس از تحقیق مکرر آنرا درست دانستهاند. ما به ایشان گفتیم که اگر سازمان این مطلب را درباره شما جعل میکند چطور است که فقط درباره تو این مطالب جعل شده است و حال آنکه حقش بود که این مطالب درباره علما و فضلا جعل بشود که دیده نشده. آقای آیت گفت: که درباره فلان واعظ هم مطلب را جعل کردهاند، که من گفتم از قضا آن مطلب در جای خود درست بوده و سازمان از آن مطلب سوءاستفاده کرده است.
چطور میشود که مطالب نوشته شده از طرف سازمان امنیت درباره اشخاص دیگر مدرک طرد آنها از مجلس و از اداره و وزارتخانه میشود ولی درباره آقای آیت آن نوشتهها درست درنمیآید. و حال آنکه سازمان امنیت آنرا درست نکرده بلکه مقامات دادگستری و شهربانی و آموزش و پرورش دامغان مطلب را صحه گذاشتهاند و سازمان هم پس از بررسی و تحقیق از مرکز صحت مطالب را گزارش نموده و حتی اکتفا به تحقیق سازمان امنیت دامغان ننموده است و حالا هم چند نفر از زنان و مردان و معلمان و دبیران حاضر به شهادت میباشند.
ولی آقای آیت در مورد فرستادن گروه تحقیق به دامغان مخالفت میکند. البته آنکسانی که بنا بود به دامغان بروند خودشان نیز سستی بخرج دادند و گفتند که آیت باید دست خط بدهد تا ما به دامغان برویم.
لازم به یادآوری است که: آقای دکتر احمد بهشتی در کمیسیون تحقیق میگفت که این قضیه را نمیتوان کذب فرض کرد و اگر این قضیه درباره یکی از علمای بزرگ اتفاق افتاده بود میشد بگوئی کذب است، برای اینکه وجهه یک نفر عالم با اینجور مطالب لکهدار میشود نه وجهه یک نفر ریشتراش و کراواتی و جزو حزب زحمتکشان. و لذا ایشان هم مانند آقای حائری شیرازی مخالف آیت بودند.
2- آقای آیت از سالهای 42 تا 50 در حزب زحمتکشان در ردههای بالا بوده و حزب را رهبری مینموده و روی همین اصل نمیتوانست مخالف با مظفر بقائی باشد. ولی ایشان مصر بودند که من ارتباطم را با او از سال 42 به اینطرف قطع کردم، معالوصف از بقائی تمجید میکرد و از تیپ روشنفکران فقط آقای بقائی را در خط امام میدانست و این مطلب برای ما قابل قبول نبود که او با بقائی ارتباط نداشته باشد و حال آنکه از او تعریف و تمجید میگوید. باید سئوال کرد عیب بقائی چه بود که با او ارتباط را قطع کردی و اینهمه تمجید از او چه معنائی دارد و آیا این حقیقت نفاق نیست.
3- روش بقائی را همه میدانند که در بهم زدن اساس نفاق مرحوم آیتالله مجاهدکاشانی بزرگ و دکتر مصدق رل مهمی را ایفا نمود و حتی در قتل افشار طوس و جریان غارپلور شرکت داشت. در نتیجه هر دو را به تحلیل داد و بیلان حزب زحمتکشان شاهد ماجرای شکست غمانگیز سیاسی دوران سرهمبندی شده آن زمان و با دست بقائیهاست، که در یک طرف قضیه شمس قناتآبادی و میراشرفی و بقائی و مکی میبینیم و در یک طرف دیگر آیتالله کاشانی و مصدق و فدائیان اسلام را و این آقای آیت حالا هم میخواهد با تردستی بخورد مردم بدهد که تاریخ تکرار میشود که در یک طرف امام امت خمینی بزرگ و در یک طرف دیگر بنیصدر قرار دارد و اوست و آیت است که در این میان طرفدار امام است و حال آنکه او میخواهد از فرصت استفاده کند و در کمال رندی و بخیال خام خود این 2 جناح را بهم بیاندازد و شکست بدهد.
غافل از آنکه امام امت بیدارتر از آن است که ساحت قدس او را مورد سوءاستفاده قرار دهند و آقای بنیصدر هیچگاه روش دکتر مصدق را پیش نگرفته است که با یک غوره سردیاش بگیرد و با یک کشمش گرمی او بروز کند. ولی این دو بهماندازی را چه در نوار و چه در گفتههای آقای آیت اگر کمی دقت کنیم دستگیرمان میشود و لذا میبینیم که تعدادی از وکلای مجلس پس از بررسی سخنان او افسوس میخورند که چرا رای ممتنع دادند، ولی فرصت دیگر فوت شده بود و اصولا باید بگویم که رای ممتنع دادن یعنی در واقع بیرای بودن و نمایندگان محترم مجلس باید با دقت کامل و بینش عالی یک طرف قضیه را بگیرند نه اینکه لا رای باشند و من میگویم تا آخر عمر این مجلس حتی برای نمونه رای ممتنع نخواهم داد چرا که به اندازه کافی درباره مسایل سیاسی بینش دارم و تردید را کنار گذاشتهام.
4- در اسناد بدست آمده از محل اسناد ملی این مسئله وجود دارد که آیت از کتاب ماموریت برای وطنم تعریف و توصیف کرده و حتی گفته است که این کتاب در روی میز جمال عبدالناصر هم بوده است. وقتیکه از آیت سئوال میشود او میگوید من این مطلب را بطور مسخره گفتهام و حال آنکه در گزارش ساواک این مطلب را بطور جدی از آیت گزارش کردهاند، نه بطور شوخی و مسخره. اگر چنین مطلبی هست ساواک گزارش میداد که آیت کتاب ماموریت برای وطنم را مورد مسخره قرار داده است و حال آنکه از گزارشات برمیآید که این مطلب بطور جدی بوده است.
5- آقای آیت درباره دکتر بهشتی میگوید که او را مامور کردهاند در آلمان مطالبی بگوید و دانشجویان را دور خود جمع کند و کسب وجهه نماید تا بدین وسیله مهم شود و او در واقع از طرف دستگاه است. این مطلب را از آقای آیت سئوال میکنیم میگوید کذب محض است میگوئیم چطور شد که گزارش ساواک درباره اشخاص که فلانی جزو یا رئیس حزب رستاخیز و یا منبع ساواک است درست تلقی میشود ولی درباره شما کذب از کار درمیآید و اصولا ساواک چه ادعائی داشت که این همه دروغ را فقط درباره شما جعل کند و درباره دیگران جعل نکند و حال آنکه نه شما را به زندان بردهاند و نه شکنجه کردهاند ولی با این همه مخالفت صریح بقول خود با دستگاه چند ساعت بازداشت نمودهاند و حال آنکه همه میدانیم برای خاطر خواندن کتاب دکتر شریعتی و یا مطهری شهید و یا ترجمه نهجالبلاغه بعضی از افراد را 6 سال در سیاهچال زندان نگه داشتند ولی در طول این همه مخالفت آقای بقائی و آیت نه تنها به زندان نرفتهاند و محکوم هم نشدهاند با این وصف یک انسان عاقل و با درایت از این رویدادها مطالبی میفهمد که دستگاه هم بر فرض مخالفت آنها، آنها را یا آن مخالفت را از اینگونه آدمها جدی تلقی نمیکرده بلکه دستگاه میدانسته که اینها یک مشت جاهطلب هستند و میخواهند با مخالفت ظاهری با دستگاه وجهه ملی خودشان را برای روز مبادا حفظ کنند تا در مراحل حساس بدرد بخورند و خودشان را فردی مبارز قلمداد کنند.
البته چون دیگر تشت رسوائی امثال بقائی از پشتبام این ملت افتاده بود او نتوانست پس از برگشت امام و پیروزی انقلاب خودش را در میان مبارزین جا بزند و تلاش خودش را کرد و چندین مرتبه هم خواست که با امام ملاقات نماید ولی امام حاضر نشد. ولی چون آیت در درجه دوم بود توانست با ماسک فریبنده خودش را جا بزند تا جائی که تکیه بر کرسی وکالت بزند و تاریخ این مجلس نشان خواهد داد که اینها چند مرده حلاجند. آیا کسی باور میکند که آزمون معدوم هم جلسه آقای آیت که در پرونده ذکر شده یک آزمون دیگر و یک منوچهر و اصفهانی و لابد با شناسنامه شماره موافق باشد چون یکی اهل اصفهان و دیگری اهل تهران است. اگر شما باور میکنید ما هم باور میکنیم. «آزمون» همان آزمون معروف است نه کس دیگر و اشدبالله من این مطالب را گفتم تا در تاریخ ثبت شود و در آینده نگویند که مطالب را نگفتند و به اجمال گذراندند و این برداشت من از شخص آیت و آیتهاست و در این مسئله هیچگونه کاری با حزب جمهوری اسلامی ندارم.
و نباید خلط مبحث شود و روی این اصل با این دلایل به آیت رای کبود دادم و روی رای خودم ایستادهام. و در خاتمه باید بگویم و در مجلس هم گفتم ما با روحانیون مبارز و عالی مقام در یک سنگر بودیم و علیه دستگاه مبارزه کردیم و پیروز شدیم و حال آنکه در جریان مبارزه و پایه و مایه و شکل آن با هیچ یک از این افراد تماسی نداشتیم و حالا هم نباید مسئله آیت موجب تفرقه روحانیت مبارز و منجر به جبههگیری شود.
نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی و روحانیت مبارز چه در مجلس و چه در خارج آن حتما و لازم است با وحدت کلمه و مشاورههای قبلی پیش بروند و مشکلات روزافزون را بررسی کرده از جلوی پای این امت رنجدیده و مظلوم بردارند تا ملت بدانند که اینها هیچگونه اختلافی با هم ندارند و این روش را ما باید نشان بدهیم و ثابت کنیم که متحد هستیم و آنگاه میتوانیم بگوئیم که در خط امام امت خمینی بزرگ قرار داریم و خدای نکرده اگر تشتت و اختلاف چه در خارج مجلس و چه در داخل آن بروز کند باید اعتراف کنیم که در خط امام نیستیم. باید کوشش کنیم که این اتحاد کلمه حفظ شود چون اگر حفظ نشود مسلما خون متجاوز از 70 هزار شهید گلگون کفن را لوث کردهایم.
وجود امام امت در میان ما و در این برهه از زمان مانند پیامبر گرامی اسلام است و ما باید با هوشیاری و کوشش فراوان سعی کنیم که تاریخ زمان پیامبر پس از رحلت آن بزرگوار در میان این امت تکرار نشود و باید سعی کنیم که به فرصتطلبان و منافقان مجال ندهیم که آنها از آب گلآلود استفاده کنند و شیشه اتحاد ما را با سنگ دغل و مکر خورد کنند و ثمره انقلاب و نهضت انبیاء را بهدر دهند چون آنوقت است که دیگر آب رفته بجوی باز نمیگردد و فرصت را بهدر دادهایم، ما امیدواریم و برآنیم که نگذاریم این وحدت بهم بخورد و بحول قوه الهی و با بیداری مردم مسلمان خواهیم توانست بهانهها را از دست دشمنان این ملت بگیریم و به راه امام و راه خدا ادامه دهیم و در صراط مستقیم باشیم.
آمین یا ربالعالمین
14/5/59 صادق خلخالی