تاریخ انتشار : ۳۱ خرداد ۱۳۹۱ - ۱۰:۲۴  ، 
کد خبر : ۲۳۷۲۸۷

آمریکا و تجربه زوال دموکراسی


«ویلیام کوک»استاد دانشگاه «لاورن» در کالیفرنیای جنوبی، سیاستهای آمریکا را باعث بسیاری از بحران‌های جهانی دانسته و اعلام کرد: واقعیت آمریکای امروز سرشار از فساد، فریب، دروغ و ریاکاری است.‏
ویلیام کوک در مقاله‌ای که پایگاه خبری - تحلیلی «به سوی آینده» مالزی آن را منتشر کرد، آورده است: ما وعظ و خطابه‌های متعددی در بیان خوبی‌ها می‌کنیم اما بدون ترس از هرگونه مجازاتی دروغ می‌گوییم و ادعا می‌کنیم که خداوند به ما ماموریت داده است تا آزادی را برای مردم جهان به ارمغان ببریم، اما زنان و کودکان را قتل عام می‌کنیم. ‏
وی در ادامه مقاله خود می‌افزاید: ادعای وجود سلاح کشتار جمعی در یک کشور دیگر را مطرح می‌کنیم، سپس با حملات ویرانگر تمامی زیر ساخت‌های یک کشور را مانند یک سلاح کشتار جمعی تخریب می‌کنیم و منابع آن کشور را به غارت می‌بریم، بدون اینکه احساس شرم کنیم. ‏
در ادامه این مقاله آمده است: شاید لازم باشد رئیس‌جمهوری و دیگر مقامات آمریکایی بار دیگر نگاهی به تاریخ این کشور بیاندازند. از چه زمانی آمریکا تبدیل به امپراتوری دیکتاتوری شد؟ کدامیک از منافع ملت آمریکا اقتضا می‌کرد تا این کشور در بیش از 140 کشور دنیا پایگاه نظامی برپا کند و هرکشوری را که بخواهد در زمینه اقتصادی با آمریکا رقابت کند، به نابودی تهدید کند. ‏
ویلیام کوک خاطرنشان می‌کند: آمریکای امروز به وسیله کسانی که رأی مردم را خریده‌اند به انحراف کشیده شده است و کسانی که قدرت را در اختیار گرفته‌اند افکار خود را از طریق رسانه‌هایی که در کنترل دارند منتشر می‌کنند. سیاستمداران ما قوانینی وضع می‌کنند تا مردم آمریکا را در مسیر و جهت منافع شرکت‌های چند ملیتی و سرمایه داران بزرگ هدایت کنند. ‏
این استاد دانشگاه آمریکایی در ادامه می‌نویسد: قانون نویسان ما قوانینی وضع می‌کنند که رئیس‌جمهوری کشور را به یک دیکتاتور تبدیل کرده است. اوباما به اتکای قانون امنیت داخلی مصوب کنگره اعلام می‌کند که حق دارد هر شهروند آمریکایی را بدون محاکمه به قتل برساند و چنانچه تشخیص دهد که کسی تروریست است، می‌تواند وی را در هر نقطه از جهان به قتل برساند. مردم آمریکا بردگانی در دست سیاستمداران آمریکا هستند. ‏
این اندیشمند آمریکایی ادامه می‌دهد: نگاهی به تاریخ امپراتوری‌ها و رفتارهایی که دولت‌ها در طول تاریخ داشته‌اند و مقایسه آن با آنچه اکنون آمریکا انجام می‌دهد، نشان می‌دهد که در اعمال بربریت مدرن و ریاکاری، آمریکا هیچ رقیبی در دنیا ندارد. آمریکای امروز به شدت اسیر فساد، فریب، بی‌صداقتی و ریاکاری است. ‏
وی می‌نویسد: وحشی‌گری ما هیچ حد و مرزی ندارد. ما شهرهای ژاپن را بمباران هسته‌ای می‌کنیم، ویتنام را با جنگی خونین و بی فایده به ویرانه‌ای تبدیل می‌کنیم، عراق را تحریم و به آن حمله می‌کنیم، حمایت بی قید و شرط نظامی از رژیم اسرائیل می‌کنیم تا اسرائیل را در برابر انسان‌های بی دفاع حمایت کنیم، از هواپیماهای جاسوسی خود بر فراز افغانستان و پاکستان بهره می‌بریم، بر سر مردم بی گناه در افغانستان و پاکستان بمب می‌ریزیم و همچنان برای توسعه سلاح‌های کشتار جمعی خود هزینه می‌کنیم. ‏
وی تاکید می‌کند: شمار کسانی که بر اثر این رفتار ما آمریکایی‌ها جان خود را از دست داه‌اند به میلیون‌ها نفر می‌رسد. تمامی این اقدامات ما باعث اصلی گسترش خشونت و نا امنی در جهان بوده است. خشونت، خشونت می‌آفریند. تروریسم، تروریسم، می‌آفریند و تنفر، تنفر به وجود می‌آورد و تمامی این‌ها را ما در جهان کنونی بوجود آورده ایم.
کارنامه ضدبشری ‏
«جان پیلگر» روزنامه نگار و تحلیلگر استرالیایی مسائل سیاسی آمریکا نیز با تاکید بر اینکه راه‌اندازی جنگ جهانی برای دموکراسی از سوی آمریکا، فقط یک ادعای دروغ است، اعلام کرد: دولت آمریکا کارنامه‌ای مملو از اعمال ضدبشری دارد.‏
این روزنامه نگار استرالیایی در مقاله‌ای آورده است: آمریکا به بهانه دموکراسی به دنبال راه انداختن جنگ جهانی جدیدی برای گسترش سلطه بر جهان است. ‏
وی در ادامه می‌نویسد: از زمان جنگ جهانی دوم تاکنون آمریکا برای سرنگونی 50 دولت که بیشتر آنان نیز از طریق دموکراتیک انتخاب شده بودند، اقدام کرده است. جنبش‌های ملی را در 20 کشور سرکوب کرده است. در انتخابات دموکراتیک 30 کشور مداخله مستقیم کرده، بر سر مردم بیش از 30 کشور بمب ریخته و برای ترور رهبران بیش از 50 کشور برنامه ریزی کرده است. ‏
این تحلیلگر استرالیایی می‌افزاید: در مجموع، آمریکا این اقدامات را در 69 کشور دنیا انجام داده و در بیشتر این موارد نیز انگلیس همراه آمریکا بوده است. فقط نام دشمن در این عملیات‌ها فرق کرده است. زمانی دشمن را به نام کمونیست خطاب می‌کردند اکنون نیز اسلام را دشمن و تهدید خود معرفی می‌کنند. اما در واقع این‌ها همه تلاشی برای تسخیر مناطق استراتژیک جهان به بهانه دموکراسی بوده است. ‏
در ادامه این مقاله آمده است: علی رغم گسترش رسانه‌های بین المللی و پدیده‌ای به نام آزادی اطلاع رسانی، فقط شمار بسیار اندکی از مردم غرب از این میزان از مصائب و جرائم دولت‌های غربی بر ضد دیگر ملت‌ها مطلع هستند. ‏
اینکه بیشترین قربانیان تروریسم غربی مسلمانان هستند در جایی گفته نمی‌شود. اینکه بیش از نیم میلیون کودک عراقی تحت محاصره اقتصادی و تحریم اعمال شده از سوی آمریکا و انگلیس در دهه 1990میلادی جان خود را از دست دادند، اصلا مورد علاقه رسانه‌های غربی نیست. اینکه گروه افراطی را که عامل بروز حادثه 11سپتامبر بود، خود آمریکایی‌ها خلق کردند، تمامی متخصصان می‌دانند اما این موضوع بی اهمیت جلوه داده می‌شود. ‏
جان پیلگر در مقاله خود نوشته است: در حالی که فرهنگ عمومی در آمریکا و انگلیس در حمام اخلاقی فاتحان جنگ جهانی دوم غرق شده است، هولوکاست فزاینده انگلو - آمریکایی برای سلطه بر منابع غنی دیگر کشورها کاملاً به فراموشی سپرده شده است. ‏
در ادامه این مقاله آمده است: دوران اوباما هم تفاوت چندانی با گذشته آمریکا ندارد. دستور برای حمله به پاکستان به وسیله اوباما صادر شد. علی رغم ادعاهای اولیه وی، همچنان مناصب مهمی را در دولت خود در اختیار جنگ طلبان گذاشته است. در سیاست خارجی اوباما که با شعار تغییر بر سرکار آمد، دشمنان جدیدی تعریف می‌شوند. اکنون اقدامات تحریک‌آمیز علیه چین صورت می‌گیرد و منازعه آمریکا با غرب آسیا را به شرق این قاره می‌کشاند. در دوران اوباما، ترس از شوروی سابق بار دیگر احیا شده است و با زنده شدن موضوع گسترش پایگاه‌های سپر موشکی در اطراف روسیه، شاهد واکنش تند روسیه هستیم. ‏
وی می‌افزاید: ارتش و سازمان جاسوسی «سیا» در 120 کشور دنیا در حال فعالیت هستند و اقدامات علیه سوریه و ایران، ندایی برای آغاز یک ماجراجویی جهانی جدید است. اسرائیل سالانه 3 میلیارد دلار اعانه از دولت اوباما دریافت می‌کند و اجازه گسترش شهرک‌ها را دریافت کرده است. ‏
با نگاهی به سیاست داخلی و خارجی دولت آمریکا حتی اگر نتوانیم آن را هنوز یک دولت فاشیستی بنامیم اما بدون شک نمی‌توان آمریکا را یک دولت دموکراتیک دانست. ‏
نقض حقوق شهروندی ‏
از دیگر سو به نوشته «واشنگتن پست»، آمریکا که بطور منظم همه ساله در گزارشی، کشورهای دیگر را متهم به نقض حقوق بنیادین و آزادی‌های فردی می‌کند، خود به ویژه از 11 سپتامبر 2001 به بعد، به بهانه ساختن جامعه‌ای امنیتی، به نقض‌کننده بزرگ حقوق شهروندی تبدیل شده است.‏
در بخش‌هایی از این مقاله آمده است: «همه ساله وزارت خارجه آمریکا گزارش‌هایی ازنقض حقوق و آزادی‌های فردی در کشورهای مختلف جهان منتشر و قوانین و ضوابط محدود‌کننده این حقوق در سراسر جهان را رصد می‌کند. ‏
آمریکا که خود را «سرزمینی آزاد» خطاب می‌کند، قوانین و قراردادهایی در آن جاری است که تمامی این ذهنیت غلط را باطل می‌کند. ‏
از 11 سپتامبر 2001، به بهانه ساختن جامعه‌ای امنیتی، تمامی آزادی‌های مدنی در آمریکا محدود شد. ‏
آخرین مصداق این مدعا، امضای پیمان «اختیار دفاع ملی» است که اوباما آن را در 31 دسامبر ( 10 دی ) به امضا رساند. این قانون به دولت آمریکا اجازه می‌دهد شهروندان را به طور نامحدود در بازداشت نگاه دارد. این قوانین و قراردادها از دولت آمریکا، قدرتی خودکامه و مستبد ساخته است. ‏
‏اوباما هم مانند مقام سلف خود جورج بوش، فرمان کشتن شهروندانی که تروریست هستند یا عامل اقدامات تروریستی شناخته می‌شوند را صادر می‌کند. طبق قانونی که اوباما آن را به امضا رساند، مظنونان به تروریزم در اختیار دستگاه نظامی قرار می‌گیرند. رئیس‌جمهوری هم این اختیار را دارد که به صلاحدید خود، شهروندان مظنون به تروریزم را به‌طور نامحدد در بازداشت نگاه دارد. ‏
اوباما مشغول سنجش است تا تصمیم گیری کند که آیا مظنونان به تروریزم در دادگاه‌های فدرال محاکمه شوند یا در دادگاه‌های نظامی.
دولت اوباما تصمیم دارد که دستور نظارت بدون اطلاع و آگاهی بر اطلاعات مالی،ارتباطاتی و شراکتی شهروندان را هم صادر کند. ‏
بوش در سال 2001 این اختیار را تحت قانونی به نام «پیمان میهنی» از آن دولت کرد و اوباما هم در سال 2011 با گسترش دادن آن، جستجو از اطلاعات تجاری شهروندان یا حتی حضور آنان در کتابخانه‌ها را هم ضمیمه این اطلاعات محرمانه کرد. ‏
انواع روش‌های شکنجه مظنونان به تروریزم از جمله روش شبیه سازی خفگی در آب یا «تخته آب» در آمریکا رایج است که از زمان بوش به اجرا درآمد و صدای اعتراض جهان را برانگیخت، اما دولت اوباما محاکمه ماموران «سیا» که این روش‌های شکنجه را علیه زندانیان مظنون به تروریزم به کار بسته بودند ممنوع اعلام کرد. ‏
کشورهایی مانند اسپانیا تصمیم به محاکمه مسئولان دولت بوش به عنوان جنایتکار جنگی داشتند که دولت اوباما مانع از آن شد. ‏
دولت آمریکا از طریق دادگاهی سری، بر کار سازمان‌های اطلاعاتی کشورهای خارجی نظارتی گسترده دارد و احکامی سری علیه افرادی که متهم به کمک به کشورها یا سازمان‌های دشمن آمریکا هستند صادر می‌کند. در سال 2011، اوباما این حوزه اقتدار دولت را گسترش داد وتعقیب سری افرادی را که عضو گروه تروریستی قابل شناسایی نیستند، صادر کرد. ‏
یکی از کشورهایی که زیر نظارت امنیت ملی آمریکا قرار دارد، پاکستان است. ‏
دولت اوباما هم مانند دولت بوش موفق شد مصونیت قضایی سازمان‌هایی که حریم خصوصی شهروندان را نقض می‌کنند، بدست آورد. ‏
دولت اوباما همچنین بدون مجوز قضایی، با استفاده از ابزارهای‏ غیر دموکراتیک هر حرکت شهروندان را به دقت زیر نظر دارد. ‏
دولت آمریکا شهروندان و غیر شهروندان مظنون به تروریزم را به کشوری ثالث منتقل می‌کند تا در بازداشتگاه‌هایی سری در آن کشورها این زندانیان را تحت شکنجه قرار دهد. دولت اوباما این رویه را ملغی اعلام کرده است، اما حق انتقال مظنونان به کشوری ثالث را برای خود محفوظ می‌شمرد. ‏
حکومت آمریکا از 11 سپتامبر به بعد، تبدیل به دولتی فراگیر و خارج از کنترل شده است.
مدافعان حقوق مدنی، امضای قانون بازداشت نامحدود مظنونان به تروریزم را یکی از خیانت‌های اوباما می‌دانند. اوباما وعده داده بود این قانون را وتو کند. ‏
«واشنگتن پست» می‌نویسد «نادرستی عملکرد سیاستمداران آمریکایی پدیده تازه‌ای نیست، ضمن آنکه تعریف آمریکا به عنوان «سرزمینی آزاد» هم دروغی بیش نیست.» ‏
زوال آمریکا ‏
در چنین شرایطی، نشریه «فارین پالیسی» با بررسی روند زوال قدرت واشنگتن برای سلطه گری نظامی و سیاسی در جهان، نوشت: تحولات در کشورهای مختلف بویژه خاورمیانه و آسیای میانه در کنار شرایط اقتصادی آمریکا، سبب شده توان واشنگتن برای مداخله گری خارجی کاهش یابد.‏
«استفن‌.ام. والت» نویسنده این نشریه آمریکایی در مقاله خود افزوده است: اکنون دیگر مسأله این نیست که آیا آمریکا در حال سقوط از گروه ابرقدرت‌ها است یا نه؛ آمریکا حتی باید شاهد روند برابری چین با خود و بیشتر از آن، پیشی گرفتن قدرت پکن از واشنگتن باشد. ‏
در ادامه این مقاله آمده است: پرسش اصلی این است که آیا تحولات داخلی و خارجی، نفوذ سلطه طلبانه آمریکا را که بیشتر در نیمه دوم قرن بیستم اعمال می‌شد، دشوارتر می‌کند؟ ‏
والت درباره آغاز روند زوال قدرت واشنگتن در جهان، نوشت: آمریکا در سال‌های دهه‌های 1940 و 1950، تولید ناخالص داخلی بیشتری داشت و بدون اینکه کسری بودجه‌های هنگفتی داشته باشد، خود را به عنوان مدافع قابل اتکای حقوق بشر نیز معرفی می‌کرد. ‏
‏آمریکا در آن دوران با اعلام حمایت از استعمارزدایی پس از جنگ دوم جهانی، دوستی زیاد کشورهای در حال رشد را جلب کرد و همزمان با توجیه مبارزه ضد کمونیستی، روابط گسترده‌ای با شماری از حکومت‌های پادشاهی و دیکتاتوری برقرار کرد. ‏
فارین پالیسی افزود: آن وضعیت به آمریکا اجازه داد جز حوزه نفوذ کمونیسم، اهداف خود را برای ایجاد و رهبری نظام‌های ترکیبی اقتصادی، امنیتی و سیاسی در هر گوشه از جهان عملی کند که در نهایت با همپیمانانش پیروز شد، اتحاد جماهیر شوروی را به سوی فرسودگی راند و شاهد برتری اقتصادهای بازار و اشکال مشارکتی‌تر دولت در کشورهای کمونیستی سابق شد. ‏
‏اما اکنون آمریکا هرچند هنوز هم خود را بسیار قدرتمند می‌داند، ولی با توجه به شکست‌هایش در عراق و در نهایت افغانستان، فشار بدهی‌های انباشته شده دهه گذشته، ادامه بحران اقتصادی سال‌های 2007- 2008 و ظهور بازیگران نیرومندتر و مستقل در برزیل، ترکیه، هند و کشورهای دیگر، واشنگتن شاهد کاهش توانایی خود در راهبری نظام‌های امنیتی و اقتصادی در هر گوشه از جهان است. ‏
‏افزون بر این، پنج دهه اجرای سیاست‌ها و خط مشی‌های نادرست به شدت وجهه آمریکا در بسیاری از بخش‌های جهان بویژه خاورمیانه و آسیای میانه را تیره و تار کرده است. ‏
فارین پالیسی در پایان نوشت: فرسایش تدریجی حکومت‌های استبدادی در جهان عرب، دولت‌های جدید را به توجه بیشتر به احساسات مردم وادار خواهد کرد که عموما با نفوذ گسترده سیاست کاخ سفید در منطقه، مخالف هستند و آمریکا از این پس، کمتر می‌تواند به روابط نزدیک خود با حکومت‌های گوش به فرمان پادشاهی و دیکتاتورهای نظامی، اتکا کند. ‏

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات