باراک اوباما که برای حضور جدیتر در رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری نوامبر 2012 آمریکا آماده میشود، اکنون در برابر نقد افکار عمومی با موضوع جنبش «تسخیر وال استریت» قرار گرفته که با وجود سرکوب گسترده همچنان ادامه دارد.
در چارچوب این نقد، اوباما که نخست در دفاع از آرمانهای جنبش تسخیر وال استریت ظاهر شد، اکنون از هر ابزاری برای سرکوب استفاده میکند که بازتاب نهایی آن در افکار عمومی آمریکا را میتوان در نتایج انتخابات ماه نوامبر دید.
کمتر از یک سال پیش در اوج جنبش وال استریت، اوباما در یک نشست خبری، حمایت ضمنی خود را از آن اعلام کرد و گفت که این اتفاقات بازتاب ناکامی ملت آمریکا است و عهد کرد که برای پشتیبانی از مصرفکنندگان آمریکایی مبارزه کند.
اما کارنامه این وعده نشان میدهد که در چند ماه گذشته، دولت آمریکا موضع سرکوب را علیه جنبش وال استریت پیش گرفته و اکنون اوباما نیز در برابر این پرسش قرار دارد که آیا توانسته با پشتیبانی از مصرف کنندگان، ملت ناکام آمریکا را کامیاب کند؟
در یکی از شدیدترین رویاروییهای دولت ایالات متحده با جنبش وال استریت، 300 عضو این جنبش در شهر اوکلند (کالیفرنیا) دستگیر شدند. همزمان اعلام شد که از آغاز حرکت مخالفان تاکنون حدود 6000 معترض دستگیر شده اند.
مواجهه دولت و جوانان در قیام علیه وال استریت، اکنون به جایی رسیده که جوانان با سابقه میانه روی، امروز رادیکال شدهاند و حتی مقابل ساختمانهای دولتی، اقدام به آتش زدن پرچم ایالات متحده آمریکا میکنند.
برای دانستن راز نزدیکی و سپس جدایی باراک اوباما و دولت آمریکا از جنبش وال استریت، باید به انتخابات سال جاری توجه کرد.
زمانی که باراک اوباما در واپسین روزهای سال 2008 قدرت را با شعار بهبود وضعیت اقتصادی به دست گرفت، آمار اقتصادی آمریکا به مراتب بهتر از امروز بود. افزایش بدهی ملی از 10 تریلیون به بیش از 15 تریلیون دلار، افزایش نرخ بیکاری از 6/7 به 5/8 درصد، افزایش متوسط هزینههای بیمه از 13 هزار به 15 هزار دلار، افزایش بهای یک گالن بنزین (79/3 لیتر) از 8/1 به 3/3 دلار، فقط گوشهای از تغییر وضعیت اقتصادی آمریکا در مدت ریاست جمهوری اوباما است.
از نگاه آگاهان، سقوط اقتصاد آمریکا در سالهای اخیر، طبیعتاً به کاهش محبوبیت رئیسجمهوری نزد افکار عمومی انجامیده است، بهگونهای که این حمایت از 65 درصد در 21 ژانویه 2009، به کمی بیش از 40 درصد در اواسط سال 2011 تنزل یافت.
در تاریخ معاصر آمریکا سابقه نداشته است که رئیسجمهوری با نرخ بیکاری بیش از 7 درصد، برای بار دوم انتخاب شود. دموکراتها به یاد دارند که معاون رونالد ریگان (جرج بوش پدر) را به مدد بحران اقتصادی، مغلوب بیل کلینتون کردند.
ریگان، خود، زمانی توانست جیمی کارتر را از انتخاب مجدد باز دارد که نرخ بیکاری در تمامی مدت ریاست او روی 5/7درصد باقی مانده بود. همین داستان در مورد شکست «جرالد فورد» از جیمی کارتر نیز صادق است.
رونالد ریگان تنها رئیسجمهوری دوبار انتخاب شده با نرخ بیکاری بالای 7 درصد بود که به علت کاهش 3 درصدی آن از 10 به 7 درصد در دور نخست ریاست جمهوری خود، توانست با امیدآفرینی بین مردم، دوباره در انتخابات پیروز شود.
امروز هم نرخ بالای بیکاری، چشم انداز روشنی را برای اوباما ترسیم نمیکند و در چنین شرایطی، توسل سیاسی به یک جریان اجتماعی، میتوانست برای رئیسجمهوری آمریکا نتیجه بخش باشد.
دموکراتها دیده بودند که حزب رقیب، چگونه با بهره برداری از تظاهرات و تجمعات جنبش «تی پارتی» در سال 2010، توانست بیشتر کرسیهای مجلس نمایندگان و فرمانداریها را از آن خود کند.
توجه به این نکته مهم است که جنبش «تی پارتی» از سوی راستگراهای تندرو هدایت میشود و جنبش تسخیر وال استریت، بر بال اندیشه چپ تندرو و ضدسرمایه داری شکل گرفته است.
گرچه راستگرایی و چپگرایی به ترتیب با ماهیت جمهوریخواهان و دموکراتها سازگار است، اما واقعیت این است که محافظه کاران را بسیار آسانتر از چپگراها میتوان جذب حکومت کرد. این اتفاقی بود که در مورد دو جنبش رخ داد و نمایندگان «تی پارتی»، سهمی از جمهوریخواهان گرفتند و وارد کنگره شدند.
اما رهبران جنبش وال استریت، اصلاً خواهان ورود به کنگره نیستند، بلکه نوعی تحول کلی را دنبال میکنند که بیشتر به یک انقلاب شبیه است تا اینکه تغییر سیاست باشد.
اوباما و حزب دموکرات میخواستند از توان احساسی جنبش تسخیر وال استریت استفاده و جامعه را متقاعد کنند که سیاست دولت برای افزایش مالیات بر درآمد ثروتمندان، همسو با خواسته ملت است.
آخرین آمار نظرسنجیهای سراسری در آمریکا نشان میدهد که رئیسجمهوری در دست یافتن به این آرزوی خود موفق نبوده است. محبوبیت وی هنوز هم زیر 50 درصد برآورد میشود.
با این حال، جنبش تسخیر وال استریت یک امتیاز هم برای دموکراتها داشت، زیرا تخریب وجهه جمهوریخواهان را سبب شد. «میت رامنی» نامزد قبلا محبوب این حزب، اکنون به شخصیتی تبدیل شده که باید همه جا درباره ثروت خود توضیح دهد.
مجموعه داراییهای این نامزد جمهوریخواه، حدود 250 میلیون دلار برآورد میشود و در جامعه آمریکایی که اکنون مردم به تمامی سرمایه داران به دیده شک نگاه میکنند، رامنی با دردسرهایی جدی روبرو خواهد بود. آخرین نظرسنجیهای سراسری که یکی از آنها توسط موسسه «راسموسن» و دیگری به طور مشترک توسط تلویزیون «ان بی سی» و موسسه «ماریست» انجام شده، نیز نشان میدهد که محبوبیت رامنی حتی از اوباما هم کمتر است، هرچند بیش از 9 ماه دیگر تا انتخابات باقی مانده و امکان تغییر نیز وجود دارد.اکنون به نظر میرسد زمینه کار دموکراتها با جنبش تسخیر وال استریت تمام شده است و این حزب نیز مانند جمهوریخواهان برای بقا در نظام سرمایه داری به کمکهای مالی وال استریت نیازمند است و هرگز با مخالفان آن متحد نخواهد شد.
اسرائیل و سرکوب معترضین
از زاویه دیگر، آنچه امروزه شاهد آن هستیم، استفاده از شیوههای اسرائیلی در سیاستهای امنیتی پلیس آمریکا است، پلیسی که برای سرکوب معترضان در کشورش از روشهای نظامی و ضد تروریستی اسرائیلی استفاده میکند.
در مقالهای به قلم «مکس بلومنتال» در سایت «الاخبار» آمده است: در ماه اکتبر، بخشهایی از محوطه دانشگاه کالیفرنیا در «برکلی» چهرهای نظامی به خود گرفت. این امر در حاشیه نشست «اربن شیلد 2011» به وقوع پیوست. این نشست سالیانه که نمایشی از توانمندیهای گروه ضربت است، در راستای ترویج واکنشهای متقابل، همکاری و رقابت میان نیروهای پلیس ضد شورش که بازوی اجرایی نهادهای مجری قانون در سرتاسر آمریکا و ملل خارجه هستند، سازماندهی شده است.
در این بازه زمانی، شهرداری منطقه «آلمیدا» در حال سازماندهی نیروی خود در جهت رویارویی قریبالوقوع با گروه جنبش تسخیر بود، که چادرهایی را در مرکز شهر «اوکلند» بر پا کرده بودند. در این رویارویی که یک ماه بعد به وقوع پیوست، نیروهای شهربانی توان سرکوبی خود را با استفاده از گلولههای پلاستیکی و گاز اشک آور به معترضان نشان دادند. در پی این درگیری صدها نفر از جمله یکی از سربازان اسبق آمریکا در جنگ با عراق، به شدت مجروح شد. به گفته مجله «پلیس» که زیر مجموعهای از انتشارات تجاری نهادهای نظارتی بر اجرای قانون است، نهادهای نظارت بر اجرای قوانین که با معترضان جنبش تسخیر درشمال «کالیفرنیا» درگیر شده بودند از نشست «اربن شیلد» به دلیل کارگروهی موثرشان تقدیر کردند.
در کنار یگانهای پلیس آمریکا، پلیسهای مرزی اسرائیل موسوم به «لیمام» نیز مشغول تمرین بودند. این گروه مدعی آنست که به طور ویژه برای عملیات ضد تروریستی تعلیم دیده است، اما بر خلاف این ادعا، بیشتر شهرت این گروه نشأت گرفته از ترور رهبران فلسطینی و سابقه طولانی در سرکوب و تجاوز به نوار غزه و کرانه باختری است. در «اربن شیلد» همچنین شاهد حضور یگانی از نظامیان بحرینی بودیم که به تازگی به سرکوب تظاهرات مسالمتآمیز و دموکراتیک مردم بحرین پرداخته، بر روی اردوگاه آنان آتش گشوده و مانع انتقال زخمیها به بیمارستان شدند. اگرچه حضور نظامیان بحرینی خود معمای جدیدی است، اما از آن جالبتر، رسانهای نشدن حضور پلیس شبه نظامی اسرائیل در این نشست بود که مبین دورنمای امنیتی آمریکا پس از حادثه 11 سپتامبر است.
رسوخ شیوههای اسرائیلی در نهادهای امنیتی آمریکا در هر لایه به چشم میخورد و اخیرا خود را در شیوه برخورد با معترضان جنبش تسخیر وال استریت نشان داده است. در گزارشهای خبری آمریکا، هنگامی که از اسرائیل یاد میشود، فقط به موفقیتهای سازمان امنیت ملی که از همکاری با اسرائیل بهدست آمده، اشاره میشود و از تبعات همکاری با کشوری که به نقض آشکار حقوق بشر متهم است، سخنی به میان آورده نمیشود. اما در عین حال این رسانهها گاه و بیگاه در گزارشهای خبری خود به پوشش خبری مبنی بر رسوخ شیوههای اسرائیلی در سیستم امنیتی آمریکا میپردازند. اما این موضوع تاکنون به عنوان موضوعی مهم در مباحثات ملی مطرح نشده است. هرچه باشد، همکاری میان پلیس آمریکا و پلیس اسرائیل فقط یکی از ابعاد همکاریها میان این دو است.
روشهای ضدتروریستی
نیروهای پلیس محلی آمریکا با بکارگیری تاکتیکهای صهیونیستی که در طی 63 سال اشغال، سرکوب و بیرون راندن مردم محلی فلسطین از سرزمین مادریشان کسب کردهاند، به کنترل محلههای مسلمان نشین و مهاجرنشین در شهرهای آمریکا پرداختهاند. در عین حال، افسران سابق ارتش اسرائیل به منظور هدایت عملیات امنیتی در فرودگاهها و مراکز خرید به کار گرفته شدهاند که همین امر منجر به گسترش موجی از پرونده سازیهای نژادی، ارعاب و بازجوییهای FBI از افراد بیگناه و غیر مطلع شده است. افشای اقدام پلیس نیویورک در به کارگیری روشهای ضد تروریستی در برخورد با معترضان جنبش تسخیر در پارک «زاکوتی» در مرکز «منهتن»، فقط یکی از نمونههای از فعالیتهای موسوم به مبارزه با تروریسم است. افشاگریهایی از این دست موجب میشود که سؤالات بی شماری در مورد میزان بهکارگیری تاکتیکهای اسرائیلی در سرکوب جنبش تسخیر مطرح شود.
پس از حادثه 11 سپتامبر، هنگامی که وحشت بر مردم مستولی شد، مقامات نهادهای اجرای قانون و نیروهای فدرال، از نیروهای امنیتی اسرائیل درخواست آموزش و راهنمایی کردند و از همین جا بود که فرایند اسرائیلی سازی آغاز شد. این لابی صهیونیستی-آمریکایی جوی متشنج را به وجود آورد که در پی آن هزاران افسر برجسته آمریکایی به منظور تعلیم در کنار نیروهای نظامی اسرائیل، با صرف هزینههای هنگفت به سرزمینهای اشغالی اعزام شدند تا جایی که افسران پلیسی که به اسرائیل اعزام نشدهاند، از استثنائات محسوب میشوند.
«ترنس دبلیوگسنر» رئیس اسبق کنگره آمریکا بر این باور است که اسرائیل، هارواردی برای آموزش فعالیتهای ضد تروریستی است. «کتی لینر» رئیس پلیس واشنگتن دی.سی خاطرنشان میکند که هیچ تجربهای در زندگی حرفهای او تاثیرگذارتر از سفر به اسرائیل نبوده است. «بارنت جونز» رئیس پلیس «آن آربر» میشیگان درباره اسرائیل میگوید: اسرائیل خط مقدم مبارزه با تروریسم است و ما هم اکنون در جنگ جهانی قرار داریم!
تعالیم اسرائیلی
«کارن گرین برگ» مدیر دانشکده حقوق و مرکز مطالعات ملی «فوردهام» و کارشناس تروریسم و آزادیهای مدنی میگوید: تاثیر اسرائیل بر نهادهای اجرای قانون در آمریکا به حدی گسترده است که حتی عملکرد پلیسهای خیابانی متاثر از آن است. گرین برگ گفت: پس از حادثه 11 سپتامبر در بسیاری از زمینهها به سمت اسرائیل دست نیاز دراز کردیم که از آن جمله میتوان به آموزش طرق شکنجه دادن اشاره کرد. به عنوان مثال شکنجههایی که در عراق و افغانستان به کار گرفته میشود، توسط اسرائیلیها آموزش داده شده است. پیروی از خط مشی اسرائیلیها مضرات بسیاری دارد که هم اکنون تحت عنوان فعالیتهای ضد تروریستی در حال نفوذ و گسترش در تمامی ابعاد زندگی آمریکاییها است و این همان چیزی است که از قبل قابل پیشبینی بود.
در بطن همکاری میان نیروهای آمریکایی-اسرائیلی مجری قانون، مؤسسه یهودی امور امنیت ملی (JINSA) قرار دارد. «JINSA» اتاق فکر مشترک یهودی-آمریکایی است که به دلیل سیاستهای جدید محافظه کارانه در قبال فلسطین و اتخاذ دیدگاههای تخاصمی علیه ایران شهرت یافته است. «ریچارد برلی» و «داگلاس فیس» دو تن از مشاوران اسبق «JINSA» و مشاورین ناتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، در زمان جرج بوش در وزارت دفاع آمریکا مشغول به فعالیت بوده و نقش انکارناپذیری در حمله به عراق و اشغال آن ایفا کردهاند.
«JINSA» مدعی شده که به واسطه برنامههای آموزشی نیروهای اجرایی متضمن قانون (LEEP) بیش از 9000 تن از مقامات اجرایی را در سطوح فدرال، ایالتی و شهری تحت تعلیم قرار داده است. «ریچارد فیونتس» ناظر پیشین ایالتی نیوجرسی پس از حضور در نشست «2004 -JINSA» که در اسرائیل برگزار شد و در آن 35 تن از افسران نهادهای مجری قانون نیز حضور داشتند، اظهار داشت: اسرائیلیها روش برقراری امنیت در نیوجرسی را تغییر دادند.
طی نشست «2004 -JINSA» «LEEP» 14 تن از مقامات ارشد مجری قانون در آمریکا را برای دریافت دستورالعملهایی از همتایان اسرائیلی خود گرد هم آورد. «JINSA» در وب سایت خود مینویسد: «این مقامات آمریکایی به نحوی آموزش دیده بودند که امنیت را در مراکز خرید، مکانهای ورزشی و سالنهای کنسرت برقرار کنند. این گروه در حالی که توسط ژنرال «سایمون پری» از وابستگان به پلیس اسرائیل و افسر اسبق موساد همراهی میشدند، از دیوار حائل بازدید کردند. به گفته «JINSA» مقامات آمریکایی با طرز تفکر بمبگذاران انتحاری و راههای شناسایی آنان آشنا شده و کشتار به روش اسرائیلیها نیز به آنها آموزش داده شد. روزنامه نیویورک تایمز در گزارش خود مینویسد: اگر چه معمولا به مامورین پلیس گفته میشود که در هنگام درگیری، سینه متهمان را هدف قرار دهند، اما افسران اسرائیلی تاکید دارند که در راستای پیشگیری از فعال کردن چاشنیهای احتمالی در زیر لباس متهمان، سر آنان را هدف قرار دهند!
«کتی لی نر» که هم اکنون ریاست سازمان پلیس واشنگتن دی.سی را بر عهده دارد، در میان مقامات اعزامی به اسرائیل توسط «JINSA» حضور داشت. «لی نر» میگوید: از یگانهای بمب گذار، گروه ضربت و یگانهای ویژه پلیس اسرائیل چیزهای زیادی آموختم. هنگامی که در آنجا تحت تعلیم بودم،82 صفحه یادداشت برداری کردم که بعدها با استفاده از آن، دایره مبارزه با تروریسم داخلی را در سازمان پلیس واشنگتن دی.سی تاسیس کردم.
برخی از روسای پلیس که در برنامه «لیپ» JINSA شرکت کردهاند، تحت نظر دایره تحقیق و تجسس پلیس (PERF) که گروهی خصوصی و مرتبط با سازمان امنیت داخلی است، فعالیت کردهاند. «چاک وکسلر»، مدیر اجرایی PERF به حدی نسبت به این برنامه خوش بین بود که تا سال 2005، بسیاری از مقامات عالیرتبه پلیس آمریکا را به اسرائیل اعزام کرد تا تحت تعلیم همتایان اسرائیلی خود قرار گیرند.
هنگامی که «وکسلر» اعتراف کرد که گروهش حملات پلیس علیه معترضان جنبش تسخیر را در 16 شهر آمریکا هماهنگ کرده است، PERF در معرض رسوایی قرار گرفت. بر پایه اطلاعات بدست آمده، مقامات بیش از 40 شهر، از PERF برای سرکوب معترضان جنبش تسخیر و دیگر فعالیتهای اعتراضی درخواست کمک کردهاند. از «وکسلر» پاسخی مبنی بر پذیرش انجام مصاحبه دریافت نشد.
در کنار JINSA، گروه ADL نیز خود را به عنوان رابطی میان نیروهای پلیس آمریکا و سازمان اطلاعات و امنیت اسرائیل مطرح کرده است. اگر چه ADL خود را به عنوان گروه مدافع حقوق مدنی یهودیان معرفی میکند، اما با انتشار لیست سیاهی از سازمانهای مدافع حقوق فلسطین و محکوم کردن طرح ایجاد مرکز اجتماعات مسلمانان در نیویورک در نزدیکی سازمان تجارت جهانی، جنجال به پا کرده است. این جنجال از آنجا آغاز شد که برخی از مخالفان این پروژه از جانب دیگران به اتخاذ دیدگاههای متعصبانه و غیر منطقی متهم شدند.
به واسطه دوره آموزشی پیشرفته ADL در زمینههای مبارزه با تروریسم و گروههای افراطی، بیش از 700 تن از پرسنل نهادهای اجرایی قانون از 220 مرکز فدرال و مراکز محلی که شامل CIA و FBI میشدند، توسط پلیس و فرماندهان اطلاعات و جاسوسی اسرائیل تحت تعلیم قرار گرفتند. طی سال جاری، 15 تن از مقامات عالیرتبه پلیس آمریکا برای آموزش به اسرائیل اعزام شدند تا تحت تعلیم هیأت امنیتی قرار گیرند.
به گفته ADL، از زمان آغاز این طرح در سال 2003 در اسرائیل، بیش از 115 تن از ماموران فدرال، ایالتی و محلی نهادهای اجرای قانون آمریکا مورد آموزش قرار گرفتند.
«توماس رایت» جانشین رئیس پلیس فیلادلفیا اظهار کرد که یقیناً شرکت در دورههای آموزشی ADL، یکی از بهترین تجارب کاری او محسوب میشود. رابطه ADL با سازمان پلیس آمریکا به حدی گرم است که مامورین ADL نیز به همراه پلیسهای «دی.سی» به گشتزنی میپردازند.
ADL مدعی شد که از طریق برنامههای جامعه و نهادهای اجرای قانون، بیش از 45 هزار تن از مقامات آمریکایی نهادهای اجرای قانون را تحت آموزش قرار داده است. در وب سایت ADL آمده است این برنامهها، بر اساس تاریخچه هولوکاست و با هدف آشنایی و درک بیشتر ماموران با وظایف خود در سازمان پی ریزی شده است. تمامی ماموران جدید FBI و سازمان جاسوسی آمریکا ملزم به شرکت در این برنامههای آموزشی هستند که با سه برنامه آموزشی FBI تلفیق شده است. شایان ذکر است که شرکت کنندگان در این دوره، ملزم به بازدید از موزه هولوکاست نیز هستند.
چهرههای شاخص طرح
در میان چهرههای برجسته رژیم اسرائیل که تاثیر بسزایی بر اقدامات مقامات آمریکایی اجرای قانون گذارده است، میتوان به «آوی دیختر» رئیس اسبق سرویس امنیت داخلی «شین بت» و عضو «نسات» اشاره کرد که به تازگی قانونی ضد دموکراسی را معرفی کرده که به شکل گستردهای مورد انتقاد قرار گرفته است. در جریان انتفاضه دوم «دیختر» دستور چندین فقره بمبگذاری در مناطق پر جمعیت فلسطینی از جمله «الدرج» غزه را صادر کرد که در این بمب گذاریها، 15 تن که در میان آنان هشت کودک به چشم میخورد، کشته و 150 تن نیز زخمی شدند. «دیختر» گفت: تنها فکر ما پس از اتمام موفقیتآمیز هر عملیات، گام بعدی است.
علیرغم دیدگاههای دوگانه «دیختر» در قبال حقوق بشر و ارزشهای دموکراتیک، وی نقش بسزایی را در حفظ روابط میان نیروی امنیتی اسرائیل و نهادهای آمریکایی اجرای قانون، ایفا میکند. در سال 2006 هنگامی که «دیختر» به عنوان وزیر امنیت عمومی فعالیت میکرد، پیش از حضور در گردهمایی سالانه رؤسای پلیس بینالملل، در «بوستون» و «ماساچوست» سخنرانی کرد.
در این سخنرانی «دیختر» که در کنار «رابرت مولر» رئیس FBI و دادستان کل «آلبرتوگنزالس» نشسته بود، در جمع 10 هزار نفری افسران پلیس آمریکا اظهار کرد که رابطه تنگاتنگی میان مبارزه با جنایتکاران و مبارزه با تروریسم وجود دارد. «دیختر» اذعان کرد که پلیس آمریکا حقیقتا با تروریستهای جنایتکار مبارزه میکند.
«آسوشیتد پرس» در گزارش خود خاطر نشان کرد که در میان تشویق شدید حضار، «مولر»، «دیختر» را در آغوش گرفته و او را الگوی خود در مبارزه با تروریسم معرفی کرد! ادامه دارد...