گروه سیاسی / ثمینا رستگاری: چهار ماه از ابقای هاشمی رفسنجانی بر ریاست مجمع تشخیص مصلحت گذشته است اما هنوز مخالفان او نتوانسته اند با این مساله کنار بیایند، و به تازگی حضور برادرش در جلسات مجمع، سوژه یی برای بهانه گیری آنها شده است. 24 اسفند سال گذشته یعنی زمانی که هاشمی کرسی ریاست خبرگان را به آیت الله مهدوی کنی واگذار کرده بود، وقتی دخترش در حرم شاه عبدالعظیم هدف بدترین توهین ها قرار گرفته و هر روز برای بازگشت پسرش خط و نشان کشیده می شد، زمستانی که او تمام دو تابستان و پاییز گذشته اش از طرف رادیکا ل ها به انواع صفات متهم شده بود و دیگر با تریبون نماز جمعه خداحافظی کرده بود، مقام معظم رهبری ریاست او بر مجمع تشخیص مصلحت نظام را برای پنج سال دیگر ابلاغ کردند، در حالی که رادیکال ها معتقد بودند او حتی قادر به تشخیص مصلحت خود هم نیست. هیچ تحلیلگر خارجی و داخلی در آن زمان نتوانست تحلیل درخوری از این انتصاب بدهد.
هاشمی از سال 88 به بعد با سیاست ورزی پیچیده یی که فقط از او برمی آمد، توانسته بود روی لبه تیغ تیزی حرکت کند که در دو سوی آن، دو دسته او را به سمتی دیگر هل می دادند. معترضان رادیکال مدام بر پیشینه هاشمی تاکید می کردند و حاضر نبودند ایستادن او در کنار منتقدان را به رسمیت بشناسند. از سوی دیگر حامیان احمدی نژاد که بخش زیادی از پیروزی شان ثمره دوگانه سازی هاشمی -احمدی نژاد بود، فرصت را مغتنم شمردند تا او را به اردوی مقابل نظام بفرستند. در این کشاکش نیروها، انتصاب هاشمی باعث بهت و حیرت و عصبانیت هر دو گروه افراطی شد. گروه اول در خارج از کشور بعد از چند روز تلاش کردند اساسا مجمع تشخیص را نهادی بی تاثیر بدانند که رییس آن هم شدن، فضیلتی برای کسی نیست. گروه دوم هم این انتصاب را تلاش برای نگه داشتن هاشمی در دایره انقلاب تفسیر کردند. جنجال برانگیز ترین موضع، متعلق به غلامحسین الهام بود. تحلیل او از انتصاب هاشمی این بود: «به نظرم مقام معظم رهبری می خواهند از همه چهره های سیاسی موجود جامعه، به خصوص افرادی که احتمال می رود به مجلس نتوانند ورود کنند، استفاده کنند. بیکاری برای سیستم، مزاحمت ایجاد می کند.
وی حتی مدعی شد که مجمع تشخیص کارایی خود را از دست داده است: «در مجمع تشخیص مصلحت، انتصاب خود افرادش هم یک جور مصلحت است.
هم مصلحت است و هم باید از اطلاعات آنها در یک جایی در نظام استفاده شود که می شود. تثبیت آقای هاشمی را هم رهبری بر تغییر وی ارجح می بینند.»
سلیمی نمین در همان دوران مساله را این گونه تبیین کرد: «رهبر معظم انقلاب می خواهند آقای هاشمی در امور نظام باقی بماند چون هم به صلاح هاشمی و هم به صلاح انقلاب است. باید مراقبت کرد هاشمی به دست دشمن نیفتد. مخالفان انقلاب به دنبال پرچمی می گردند که زیر آن سینه بزنند و تاکنون علائمی در رابطه با این موضوع هم دریافت کرده اند.»
اما انتصاب هاشمی با حذف برادرش هم همراه بود: نکته یی که امروز بهترین بهانه برای روانبخش شده است. محمد هاشمی از جمله افرادی بود که در دور جدید در مجمع ابقا نشد. او به همراه آیت الله امامی کاشانی، میرحسین موسوی، آیت الله محمدی ری شهری، مرحوم توسلی محلاتی، بیژن نامدارزنگنه جای خود را به سیدمحمود هاشمی شاهرودی، محمود محمدی عراقی، محمدحسین صفارهرندی، حسین محمدی، صادق واعظ زاده و احمد وحیدی داد.
حالااو دیگر عضو مجمع تشخیص نیست اما به عنوان مسوول دفتر برادر در جلسات شرکت می کند همان طور که روسای فراکسیون های مجمع بی آنکه عضو مجمع باشند در جلسه شرکت می کنند. نکته مهم این است که او دیگر نمی تواند رای بدهد اما نفس حضورش مورد اعتراض قاسم روانبخش، دبیر سیاسی نشریه پرتو سخن، عضو هیات علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی که از شاگردان مشهور مصباح یزدی و حامیان سرسخت دولت احمدی نژاد نیز هست، قرار گرفت. او دیروز در گفت وگویی با فارس در ذیل این اعتراض، ویژگی هایی را که مقام معظم رهبری برای مجمع توصیف کرده بودند، شروط ابقای هاشمی عنوان کرد. از نظر قاسم روانبخش ابقای مجدد هاشمی رفسنجانی به عنوان رییس مجمع از سوی مقام معظم رهبری حاوی نکات مهمی بود که باید به آنها توجه شود: «مقام معظم رهبری برخی افراد مجمع را تغییر داده و چهره های جدیدی را جایگزین آنها کردند. از جمله افرادی که در این دوره ابقا نشدند، محمد هاشمی بود در حالی که اگر مقام معظم رهبری مصلحت می دانستند، برای وی نیز حکم ابقا می دادند.
دومین موضوعی که به رغم حکم ابقای هاشمی به عنوان رییس مجمع مطرح بود، این است که در حکم رهبر معظم انقلاب آمده بود مصوبات مجمع باید با اکثریت قاطع رای آورد و این امر نباید نسبی باشد چرا که جایگاه مجمع، تشخیص مصلحت نظام است.
سومین نکته در این زمینه تاکید مقام معظم رهبری مبنی بر زمان دار بودن مصوبات مجمع است. معظم له فرمودند مصلحت برای همیشه نیست و زمان خاصی دارد. از این رو ممکن است مجمع تشخیص، مصلحت بداند به جای حکم اولیه، حکم ثانویه اجرا شود. بر همین اساس ابقای آقای هاشمی در سمت ریاست مجمع با این شروط همراه بود.» او حضور محمد هاشمی در جلسات مجمع را دور زدن قانون می داند: کاری که به زعم روانبخش عادت دیرینه هاشمی است. روانبخش برای اثبات انتقاد خود مبنی بر اینکه هاشمی به دور زدن قانون عادت دارد، مجبور شد همین انتقاد را متوجه احمدی نژاد هم بکند چرا که احمدی نژاد هم وقتی مقام معظم رهبری با صدور یک حکم حکومتی فرمودند مشایی نباید معاون اول باشد، وی را مسوول دفتر خود کرد. اما بلافاصله موضع خود را تصحیح می کند و می گوید: «اگر کار محمد هاشمی درست باشد، احمدی نژاد هم باید با مشایی به جلسات مجمع بیاید.»
شاید نشستن یا ننشستن محمد هاشمی به عنوان مسوول دفتر ریاست مجمع تشخیص و بدون حق رای روی یکی از صندلی های مجمع آنقدر مساله مهمی نباشد به طوری که اصلانمی توان تحلیلی سیاسی برای آن پیدا کرد. فقط می توان آن را نشان از تاثیر حب و بغض ها در سوگیری های سیاسی دانست یا شاید تلاش برای ساختن فضای بازی که اذهان عمومی از اصل مطلب غافل شوند.