تاریخ انتشار : ۰۵ شهريور ۱۳۹۱ - ۱۳:۳۵  ، 
کد خبر : ۲۴۴۳۲۱

بازی را می‌بازیم

ترجمه: کاوه شجاعی اشاره: رضا اصلان استاد دانشگاه، نویسنده و روزنامه‌نگار ایرانی ـ‌ آمریکایی ساکن کالیفرنیا است. کتاب اول اصلان No god but God (لااله‌الاالله) در سال 2005 توسط انتشارات معتبر رندم هاوس نیویورک منتشر شد و او در این کتاب ضمن بحث درباره تاریخ، روند تکامل و آینده اسلام، از اصلاح‌گرایی در دین حمایت می‌کند. این کتاب همان سال نامزد دریافت جایزه پن آمریکا در حوزه تحقیقات غیرداستانی شد. اصلان در روزنامه‌های معتبری چون نیویورک تایمز، واشنگتن پست و گاردین نیز یادداشت می‌نویسد. اصلان که فارغ‌التحصیل از دانشگاه هاروارد در رشته الهیات است، در سال 1972 در ایران به دنیا آمده است. او هم‌اکنون به عنوان استادیار تحقیقات اسلامی و خاورمیانه‌ای در دانشگاه آیوا مشغول به کار است.

* شما در یادداشت‌تان در مجله فارین پالیسی به جورج بوش توصیه کرده‌اید که هنگام صحبت درباره جنگ علیه تروریسم از لفاظی‌های مذهبی دست بردارد. فکر می‌کنید آیا دولت آمریکا هنوز می‌تواند رابطه‌اش را با مسلمانان میانه‌رو بهبود بخشد و آنها را قانع کند که جنگ علیه تروریسم پیکاری علیه اسلام نیست؟
** من فکر می‌کنم وقتی آمریکایی‌ها اوضاع پیچیده در خیابان‌های کشورهای عربی را ببینند حیرت‌زده می‌شوند. بچه‌های 13 ساله مصری که روزی 2 یا 3 روزنامه می‌خوانند چون کار دیگری ندارند بکنند. آنها دقیقا می‌دانند سیستم سیاسی آمریکا چگونه کار می‌کند. آنها می‌فهمند که حکومت‌های ما عوض می‌شوند و در نتیجه سیاست‌ها تغییر می‌کند و بدون شک ما این نسل را برای همیشه از دست داده‌ایم. با این حال در جهان عرب، آمریکا هنوز تنها قدرتی در جهان به حساب می‌آید که می‌تواند کارها را سر و سامان دهد. من قویا ایمان دارم که تغییر رویه ما در منطقه، نه با روحیات "جنگ تمدن‌ها" یا "جنگ صلیبی" می‌تواند خیلی چیزها را تغییر دهد.
* در این سوی میدان هم شمار زیادی از مسیحیان حضور دارند که جنگ علیه تروریسم را مساله‌ای مذهبی قلمداد می‌کنند. رئیس‌جمهوری بعدی آمریکا چگونه باید این ماجرا را حل و فصل کند؟
** این درست است که 100 میلیون مسیحی اوانجلیک در آمریکا زندگی می‌کنند و اکثر آنها جنگ علیه تروریسم را ماجرایی آخرالزمانی می‌پندارند. این آدم‌ها حس می‌کنند کشورشان درگیر یک جنگ بزرگ جهانی است، اما فراموش نکنیم آنها این طرز فکر را مدیون رئیس‌جمهوری آمریکا هستند. دو روز بعد از یازدهم سپتامبر جورج بوش حرف‌هایی مهم را بر زبان آورد که نه آنها را روی کاغذ نوشته بود و نه به خاطرشان با کسی مشورت کرده بود؛ او جنگ علیه تروریسم را به جنگ‌های صلیبی تشبیه کرد.
مشاوران بوش به سرعت متوجه اشتباه رئیس‌جمهوری شدند و همه جا اعلام کردند که منظور او این نبوده است. بعد از آن بوش تلاش کرد از لفاظی‌های مذهبی دست بردارد، البته در مصاحبه سال 2003 با روزنامه اسرائیلی هاآرتص مدعی شد که خدا به او گفته به جنگ القاعده برود. وقتی رهبر قدرتمندترین کشور جهان در حساس‌ترین لحظه تاریخی آمریکای مدرن از کلمه "جنگ صلیبی" استفاده می‌کند، ماجرا واقعا پیچیده می‌شود. این یعنی جنگ اسلام و مسیحیت. البته کلام مذهبی همیشه بیشترین تاثیر را بر توده‌ها داشته است.
در هر فرهنگی بزرگان قوم تلاش می‌کنند مسائل و درگیری‌های پیچیده را به سطح بنیادینش برسانند: خوبی در برابر بدی و اینگونه هر کودکی هم می‌تواند دست به انتخاب بزند. ما از همان کلامی استفاده می‌کنیم که بن‌لادن به کار می‌برد. بن لادن همانقدر به سخنانش ایمان دارد که بوش به حرف‌هایش اعتقاد دارد. ما که نمی‌توانیم منتظر شویم بن لادن خودش را تغییر دهد. ما القاعده نیستیم، مثلا نیروهای منطقی و میانه‌روی لیبرالیسم و عقلگرایی در این پیکار هستیم.
* شما جایی نشسته بودید که درگیری مهم کنونی جدال میان مسیحیت و اسلام نیست؛ به اعتقاد شما پیکار اصلی میان مسلمانان تندرو و مسلمانان اصلاح‌طلب جریان دارد. فکر می‌کنید حالا کدام یک از این دو گروه در حال پیروزی است؟
** می‌دانید طرف پیروز در یک جنگ عقیدتی را چگونه مشخص می‌کنند؟ باید نگاه کرد که صدای کدام طرف بلندتر شنیده می‌شود. پس معلوم می‌شود که اصلاح‌طلبان دینی دارند این جنگ را می‌بازند. نوع واکنش آمریکا به یازدهم سپتامبر باعث قدرت گرفتن ایدئولوژی تندروهای مسلمان شد و متاسفانه شمار زیادی از مسلمانان در سراسر دنیا این مساله را تایید کردند.
شاید خیلی از مسلمانان با تاکتیک‌ها و روش‌های تندروها موافق نباشند، اما آنها هم ایمان دارند که استعمارگرایی و جنگ صلیبی به پایان نرسیده است. آنها حالا حس می‌کنند اسلام به گونه‌ای جدید در محاصره قرار گرفته است. پس ـ از دید مردم عادی ـ تنها تندروها هستند که می‌توانند علیه هژمونی رو به گسترش آمریکا در حوزه‌های فرهنگ و سیاست و اقتصاد قد علم کنند.
پس شمار زیادی از مسلمانان حتی اگر به صورت فعالانه از تندروها حمایت نکنند هم در طرف آنها هستند. و در میان ایالات متحده مسلمانان را مجبور به انتخاب میان دو گزینه کرده است: اگر از آمریکا حمایت نکنید، به گفته بوش، شما تروریست هستید. و این همان چیزی است که سال‌ها بن‌لادن گفته است: حالا زمان انتخاب است. شاید به همین خاطر است که بن‌لادن بیشتر برای مسلمانانی صحبت می‌کند که در غرب زندگی می‌کنند.
بن‌لادن کاملا آگاه است که جنگش نه در عربستان سعودی یا مصر، که باید در لندن، پاریس، برلین یا نیویورک جریان داشته باشد. مسلمانان در این مناطق زندگی خوبی را می‌گذرانند اما شمار زیادی از آنها ـ بخصوص در نسل دوم ـ دچار بحران هویت هستند. بن‌لادن یک دهه است که به آنها می‌گوید حالا زمان انتخاب است؛ یا با آنهایی یا با ما. جورج بوش هم به مسلمانان چنین ضرب‌الاجلی داده است.
* و این چه معنایی برای اصلاح‌طلبان دینی دارد؟
** کاملا فاجعه. در بخش‌هایی از جهان اسلام در حال حاضر گفت‌وگوهای هیجان‌انگیزی در مورد آشتی ارزش و رسوم سنتی اسلام با واقعیات جهان مدرن جریان دارد، به خصوص در مورد مسائلی چون دموکراسی اسلامی و فمنیسم اسلامی. اما تمامی این جریان‌های میانه‌رو انگ آمریکایی بودن می‌خورند. اگر شما بگویید که اسلام با دموکراسی سازگار است شما آلت دست آمریکا هستید. اگر شما از فمنیسم اسلامی حرف بزنید شما دست‌نشانده آمریکا هستید. جنگ علیه تروریسم و رویکرد بوش باعث خاموشی شمار زیادی از اصلاح‌طلبان دینی شده است.
* آیا یک رنسانس برای روشنفکران دینی در آینده نزدیک پیش‌بینی نمی‌کنید؟
** جنبش اصلاحات در جهان اسلامی 100 سال است که آغاز شده است و شرایط فعلی آن را متوقف نمی‌کند. بدون شک روند با کندی مواجه شده است، اما این به معنای پایان ماجرا نیست. سه چهارم مسلمانان در خاورمیانه زیر 35 سال دارند و همین مساله اوضاع را تغییر خواهد داد؛ چه بخواهیم و چه نخواهیم. اما تصور اینکه صدای اصلاح‌طلبان در چند سال آینده به خوبی شنیده شود دشوار است. دولت آمریکا باید تغییر رویه دهد و در درگیری‌های داخلی چپ و راست، اصلاح‌طلب و بنیادگرا در خاورمیانه دخالت نکند. اصلاح‌طلبان از نقش مخرب آمریکا آگاه هستند و به همین خاطر بارها گفته‌اند که "به ما کاری نداشته باشید. شما فقط اوضاع را بدتر می‌کنید. همین !"

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات