تاریخ انتشار : ۱۸ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۶:۴۴  ، 
کد خبر : ۲۴۴۳۲۷
مروری بر رویدادهای چین در دو دهه گذشته

تاوان ثبات


هادی فیروزی
«ما 200 هزار نفر را در مقابل 20 سال ثبات حکومت قتل عام می کنیم!» این جمله ای است که دِنگ شیائوپینگ، از رهبران وقت حزب کمونیست چین در جریان سرکوب جنبش دانشجویی چهارم ژوئن 1989 بیان کرد. اینچنین شد که چهارم ژوئن 1989، میدان تیان آن منِ پکن شاهد به خاک و خون کشیده شدن هزاران دانشجوی معترض چینی، توسط تانک ها و سربازان ارتش چین شد تا بهای 20 سال ثبات حزب پرداخت شود.
23 سال از آن واقعه می گذرد. هرچند در گذر این سال ها حزب کمونیست چین همواره در تلاش بوده با ایجاد چهره ای مثبت و لیبرال وجهه تخریب شده اش را نزد جامعه جهانی بهبود بخشد، اما مرور کارنامه این حزب طی سالیان اخیر نشان می دهد که خط مشی آن مبتنی بر سرکوب و خشونت، کشتار، دروغ و تزویر، دیکتاتوری و اختناق تا به امروز بدون وقفه ادامه داشته است. بیش از یک دهه آزار و شکنجه ظالمانه میلیون ها عضو روش معنوی فالون گونگ، سرکوب خشن تمام جنبش های آزادی خواهانه، حبس یا اعدام صدها فعال دموکراسی، همگی پرونده هایی سنگین از این حزب روی میز سازمان های حامی حقوق بشر قرار داده است.
از سویی دیگر حزب کمونیست چین که با شعارهای فریبنده رفاه طبقه کارگر بر اریکه قدرت نشست، امروزه آنچه برای قشر کارگر و کشاورز چین به ارمغان آورده چیزی نیست جز بی کاری، فقر و دستمزد ناچیز در ازای انجام کار توانفرسا؛ فقری که نقطه مقابل فساد هولناک اقتصادی و ثروت اندوزی حاکمان و خانواده آنان در درون حزب است. این گفتار سعی دارد مروری داشته باشد بر اوضاع سیاسی، اقتصادی و اجتماعی چین پس از رویداد چهارم ژوئن 1989و نیز رویکرد جامعه جهانی با برابر نقض گسترده حقوق بشر در این سرزمین.
تطمیع و سازش، نادیده گرفتن نقض حقوق بشر
پرسش این است: دلیل بی تفاوتی کشورهای غربی که خود را پرچم دار آزادی و حقوق بشر در دنیا می دانند در برابر نقض گسترده حقوق بشر در چین چیست؟ چگونه است که گاه به گاه پشت تریبون نقض حقوق بشر در چین را گوشزد می کنند، اما هنگام امضای قراردادهای میلیاردی چشم خود را روی تمام فجایع روی داده در چین می بندند. پاسخ را شاید در افول ارزش های اخلاقی و انسانی در سراسر دنیا بتوان جست وجو کرد.
رژیم چین بعد از رخداد قتل عام میدان تیان آن من حاضر بود هر بهایی را بپردازد تا در مجامع بین المللی وجهه ای بیابد. اما آن زمان اغلب کشورهای غربی به استفاده از آن فرصت طلایی اشتیاقی نشان ندادند. در آن روزگار ارزش های اخلاقی اهمیت و معنای بیشتری داشت. در آن سال ها ملاقات مشاور امنیت ملی ایالات متحده از چین درست بعد از واقعه میدان تیان آن من، منجر به برانگیختگی خشم عمومی مردم شد. آیا امروزه چنین اتفاقی می افتد؟ اجازه دهید در ادامه برای تشریح بهتر، موضوع فالون گونگ (فالون دافا) را به عنوان نمونه ای مورد بحث قرار دهیم که سکوت و سازش کاری دولت های قدرتمند در قبال آزار و شکنجه آن به وخیم تر شدن این وضعیت کمک کرده است.
از زمانی که شکنجه و کشتار وسیع ده ها هزار تمرین کننده فالون گونگ آغاز شد، تا امروز حدود 13 سال می گذرد. در این مدت طولانی هزاران تمرین کننده بی گناه فالون گونگ در سراسر چین در زندان ها و اردوگاه های کار اجباری به حبس های طولانی مدت محکوم شده و از تمام حقوق شهروندی خود محروم شده اند. به طور رسمی قتل بیش از 3500 نفر از آنان زیر شکنجه های هولناک به ثبت رسیده است.
حال آنکه منابع غیررسمی این آمار را ده ها هزار نفر برآورد می کنند. آن عده از تمرین کنند گان فالون گونگ که پس از تحمل انواع شکنجه ها توانسته اند از کام مرگ فرار کنند چیزی بیش از یک صد نوع روش شکنجه را نام برده اند که ذکر آنها در اینجا می تواند موجب جریحه دار شدن احساسات خوانندگان عزیز شود و در حوصله این بحث نیز نمی گنجد. درخصوص چین امروزی برای بسیاری از مردم خارج از چین همیشه دو سوال وجود داشته است؛ اول اینکه فالون گونگ چیست و دوم اینکه چرا اینچنین مورد آزار و شکنجه قرار می گیرد؟
برای پاسخ به سوال اول می توان از تاریخ تمدن کمک گرفت. در چین روش های تزکیه و پرورش قدمتی به درازای تاریخ پنج هزارساله این کشور دارد. با مطالعه این تاریخ کهن پی می بریم که در هر دوره از تمدن، روش های تزکیه و پرورش با نام ها و ظاهری متفاوت در میان مردم گسترش می یافتند. درحالی که سرشت و روح تمام این روش ها همگی مبتنی بر تزکیه نفس، تکریم عرش و آسمان و الهیات و در نهایت بازگشت به خویشتن حقیقی بوده است. همانند دیگر روش های تزکیه فالون گونگ نیز از گذشته های دور به ارث رسیده و با مختصات زمانه امروزی سازگار شده است.
از ماه می 1992 که این روش توسط آقای لی هُنگجی (استاد این روش) به عموم مردم منتقل شد تا امروز افزون بر یک صد میلیون نفر به تمرین آن می پردازند. سوای جنبه روحی و ارتقای سطح اخلاقی، از دید ثمربخشی سلامتی تحقیقات علمی و مستندات بسیار زیادی وجود دارد که نشان می دهد فالون گونگ از طریق انجام مجموعه تمرین های پنج گانه اش توانسته به طور چشمگیری در ارتقای سطح سلامتی و بهبود بیماری های تمرین کننده های آن تاثیرگذار باشد1 و این گونه باعث صرفه جویی میلیون ها یوآن صرفه جویی در مخارج پزشکی چین شود.
پاسخ به سوال دوم را نیز می توان در ذات مارکسیسم و کمونیسم جست وجو کرد. آموزش های فالون گونگ بر پایه الهیات و معنویات بوده در تضاد آشکار با تئوری های الحادی کمونیسم و مارکسیسم است که ده ها سال بر جامعه چین حاکم بوده است. کمونیست ها در هرجای دنیا که هستند هر اندیشه ای که خارج از تئوری های کمونیسم باشد را تاب نمی آورند. این در ذات کمونیسم است. فجایعی که در دوران انقلاب فرهنگی در چین روی داد گواه این ادعاست. از سویی تعداد تمرین کننده های فالون گونگ در اندک زمانی از هیچ به بیش از صد میلیون نفر رسید.
چنین جمعیتی از مردم چین که ارزش های اخلاقی و معنوی خود را خارج از مقوله کمونیسم جست وجو می کردند باعث هراس سردمداران این حزب و در راس آنان جیانگ زمین رهبر وقت حزب شد. حکومت کمونیستی چین 13 سال است که با تمام توان کوشیده است فالون گونگ را محو و نابود کند، اما نه تنها موفق نشد بلکه اکنون این روش در میان مردم در بیش از صد کشور دنیا گسترش یافته است. آنچه در روح و جان انسان ریشه کند، توسط هیچ زور و نیروی خارجی زدودنی نیست.
سرکوب اقلیت هایی نظیر مسلمان اویغور، مسیحیان و بوداییان تبت شواهد دیگری از ذات خودکامه حزب کمونیست چین است. تا مدت ها پس از قتل عام تیانان من مادامی که کنگره و دولت آمریکا در این باره بحث می کردند که آیا تجارت با چین را با مساله حقوق بشر مرتبط کنند یا خیر، رژیم چین جهت جلب رضایت آنان به اقداماتی نظیر آزادسازی برخی زندانیان می پرداخت. حال وضعیت تغییر کرده و امروز چین فرمانده است. او می گوید: دهان تان را ببندید و ساکت بمانید وگرنه تجارت خود را جای دیگری خواهیم برد!
در موردی تکان دهنده تر، می بینیم که وقتی برای اولین بار چند شاهد عینی درباره خارج سازی اعضای حیاتی بدن تمرین کنندگان زنده فالون گونگ در بیمارستان های چین حقایقی را بازگو کردند2 سایر دولت ها با تردید به قضیه نگاه کردند. این در حالی است که تمرین کنندگان فالون گونگ و فعالان حقوق بشر در چین طی 13 سال اخیر با به خطر انداختن جان خود به جمع کردن مدارک و اطلاعات کامل راجع به موارد جدی نقض مکرر حقوق بشر و ارسال هرروزه آنها به خارج از چین می پردازند.
سیاست منفعت طلبانه دولت های غربی درها را برای عملکرد غیرمسوولانه، شرکت های بزرگ چندملیتی در چین باز کرد.3 به طوری که برخی از این شرکت ها به طور مستقیم یا غیرمستقیم در روند نقض حقوق بشر حزب کمونیست چین سهیم هستند. مصداق بارز این امر، همکاری برخی شرکت های شاخص غربی با رژیم چین در محدودیت استفاده اینترنتی کاربران چینی است؛ شرکت هایی نظیر گوگل، مایکروسافت، یاهو، سیسکو و موتورولا. برخی شرکت ها مانند فولکس واگن و ماری کای حتی پا را از این فراتر گذاشته و کارمندان چینی خود را مجبور به امضای تعهدنامه ای می کردند که براساس آن حق شرکت در تمرینات یا هواداری فعالیت های فالون گونگ را ندارند.
وقتی از هم دستی شان با ناقضان حقوق بشر بیشتر پرسیده می شود جواب کلیشه ای همه این است که «ما باید با قوانین دولت چین هماهنگ باشیم.» امکان ندارد که آنان از غیراخلاقی و غیرقانونی بودن اعمال شان بی اطلاع باشند. ولی چه می توان کرد که منافع خود را به وجدان ترجیح می دهند. پس از شروع آزار و شکنجه فالون گونگ، وزیر امور خارجه وقت استرالیا به مدت چهار سال هر ماه حکمی را امضا می کرد که براساس آن تمرین کنندگان فالون گونگ حق برپایی یک اعتراض آرام در مقابل سفارت چین را ندارند.
شهردار ونکوور نیز محدودیت های مشابهی اعمال می کرد. بعضی کشورها نظیر آلمان، فرانسه، سنگاپور، استرالیا، مکزیک و روسیه، طی ملاقات های رسمی با مقامات چین، بر آن شدند که دیگر مخالفتی با اعمال فشار رژیم چین جهت مهار اعتراضات تمرین کنندگان فالون گونگ نداشته باشند. حتی در مواردی تمرین کنندگان فالون گونگ را به اجبار به دست های منتظر رژیم چین بازگرداندند.
در مارس سال 2005، آلمان دو تمرین کننده فالون گونگ را به نام جیانگ رن جنگ و همسرش و دو فرزند خردسال شان را به چین بازگرداند. این زوج از همان لحظه ای که از هواپیما خارج شدند با آزار و خشونت مواجه شدند. جیانگ رِن جنگ بازداشت و به اردوگاه کار اجباری فرستاده شد.
تاکنون هیچ حکومتی به طور رسمی نقض گسترده حقوق بشر توسط دولت چین را محکوم نکرده است. برعکس، کشورهای غربی مشتاق برخورداری از مساعدت های اقتصادی چین بوده اند و با تعیین چین به عنوان میزبان المپیک 2008 و قبول عضویت آن در سازمان تجارت جهانی، به طور ضمنی اعمال رژیم چین را تایید کرده اند. تنها در موارد معدودی رژیم چین فشارهای بین المللی را تجربه کرد، مثلازمانی که اختلافات بر سر مسایل اقتصادی بالاگرفته بود و نیز زمانی که شیوع بیماری سارس در چین، دنیا را تهدید کرد.
برده‌داری مدرن
برخی می گویند «اگر تجارت بین غرب و چین نبود، مردم چین دچار فقر شدید تری می شدند و کارگران چین همین حقوق اندک را هم نداشتند.» این نظر از دید منطق اشتباه است. دستمزدها عمدا پایین نگه داشته می شوند. دولت چین از نیروهای کار ارزان جهت ترغیب غرب برای سرمایه گذاری استفاده می کند. اگر دولت اجازه می داد اتحادیه هایی تشکیل شود آیا باز هم حقوق کارگران این همه ناچیز بود؟ اگر گروه های بازبینی اماکن در چین آزادانه اجازه فعالیت داشتند، آیا باز هم محیط کارگاه ها تا این حد غیرقابل تحمل می بود؟ حکومت چین با بر پا کردن برده داری مدرن به سرمایه داران غربی این فرصت را داده تا «منافع» حاصل از آن را برداشت کنند.
حال که به موضوع کارگران و تولید پرداخته شد، بگذارید به بخشی از محصولات ساخت چین اشاره شود که در اردوگاه های کار اجباری توسط زندانیان (عمدتا تمرین کنندگان فالون گونگ) تولید می شود. این افراد به دلیل شرایط اسفبار محیط زندان در رنج هستند. ساعات بیگاری آنها به بیش از 15 ساعت در روز می رسد و در صورتی که نتوانند وظایف انجام شده را انجام دهند، شدیدا تنبیه شده یا از غذا و خواب محروم می شوند.
تولیدات آنان شامل انواع لباس و اسباب بازی و وسایل منزل و حتی تولید و بسته بندی موادغذایی می شود. این اجناس در چنین شرایط مشقت باری، بدون پرداخت دستمزد به کارگران تولید و به تمام دنیا صادر می شوند. این یکی از دلایلی است که کالاهای چینی با قیمتی نازل به دست ما می رسند، بی آنکه بدانیم عروسک زیبایی که به دستان کودک دلبندمان می سپاریم شاید به بهای تحمل رنج ظالمانه بیگاری یک کارگر اجباری است که خون انگشتان و اشک دیدگانش در تار و پود آن تنیده شده است.
سخن آخر
اخیرا روزنامه اپُک تایمز در گزارشی تاییدنشده نقل کرده است که برخی سردمداران حزب کمونیست توافق کرده اند که طی کنگره آتی حزب که قرار است پاییز امسال برگزار شود، ترتیبی داده شود تا برای قربانیان میدان تیان آن من، فالون‏گونگ و تمام گروه هایی که در جریان تحقق دموکراسی در چین به طور ناجوانمردانه ای مورد آزار و شکنجه قرار گرفته‏اند، جبران شده و به آنها غرامت پرداخت شود. این تصمیم ظاهرا نشات گرفته از کشمکش های درون حزبی، میان دو جناح حاکم است.
روزنامه اپک تایمز هشت سال پیش در مجموعه مقالات «9 شرح و تفسیر درباره حزب کمونیست» چنین نوشت: «شاید روزی برسد که حزب کمونیست چین تصمیم بگیرد که حقوق زیان دیدگان کشتار میدان تیان آن من را نیز جبران کرده و فالون گونگ را نیز محترم شمارد. ولی اینها همه حقه های رندانه ای است که حزب کمونیست برای طولانی تر کردن زندگی رو به افولش استفاده می کند. حزب کمونیست چین هرگز شجاعت افشای جنایات خود و جبران گناهانش را نخواهد داشت.» از این رو شاید گزاف نباشد اگر بگوییم:
تنها در نبود حزب کمونیست است که می توان چین جدیدی داشت. تنها در نبود حزب کمونیست است که چین می تواند امیدی داشته باشد.
بدون حزب کمونیست، مردم چین شکوه تاریخی چین را دوباره خواهند ساخت.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات