
* شما از آغازگران قانون جمعآوری آنتنهای ماهواره بودید. در آن زمان چه ضرورتی نیروی انتظامی را به این کار واداشت؟ آیا گزارشی از تاثیر منفی تماشای شبکههای خارجی بر جامعه داشتید؟
** عملکردی که ما در آن دوره داشتیم آغاز قانون جمعآوری ماهوارهها نبود، بلکه دنباله قانونی بود که از گذشته در حال جریان بود. ضرورتی که در آن دوران و حتی اکنون نیز مطرح است، بحث غیرقانونی بودن استفاده از تجهیزات گیرنده ماهواره بود.
* یعنی صرف قانون شما را به اجرای این طرح واداشت؟
** بله، قانونگذار استفاده از ماهواره و تجهیزات آن را بدون داشتن مجوز، غیرقانونی اعلام کرده بود و آن را مصداق جرم میدانست. برحسب وظیفه و تعیین نقش، این تکلیف بر عهده نیروی انتظامی قرار گرفته بود که بدون در نظر گرفتن مواردی خارج از این تکلیف قانونی، با مصادیق آشکار آن که جرم تلقی میشد، قانوناً برخورد کند. البته همواره سعی کردیم از ابزارهای فرهنگی و مشارکتی برای اقناع مردم استفاده کنیم و مسئولیت این عمل را در قدم اول بر دوش مسئولان ساختمانها و خود ساکنین قرار دهیم تا وجهه اجتماعی و فرهنگی نیروی پلیس در ذهن جامعه تخریب نشود و علاوه بر این نیز جامعه خود را در قبال آسیبهای فرهنگی ناشی از روند جهانی شدن و بدآموزیهای آن مسئول بداند.
بنیان این ایده نیز بر پایه گزارشات مختلفی بود که از کانالهای گوناگون به دستمان میرسید که در تحلیل و ارزیابی آنها به این نتیجه رسیدیم که انجام این وظیفه قانونی را باید با چاشنی فرهنگی انجام دهیم تا آسیبهای آن بواسطه واکنشها کاهش پیدا کند.
* در حال حاضر جمعآوری ماهواره از دغدغههای اصلی و بزرگ نیروی انتظامی به شمار میرود؛ یعنی به نظر وقت و هزینه زیادی را از پلیس میگیرد. آیا این قانون در این ابعاد و اینچنین بزرگ دیده شده بود؟
** قانون جمعآوری ماهوارهها یکی از قوانین در مقوله انضباط اجتماعیت و قطعاً ورود نیروی پلیس به آن مصادف با صرف بخش قابل توجهی از بودجه سازمان و نیروی انسانی آن است و این بواسطه اهمیتی است که نیروی انتظامی در قبال اجرای این قانون تشخیص میدهد و چون فضای اجرای این قانون گستره وسیعی را در بر میگیرد، همین منوال بودجه و نیروی انسانی زیادی نیز مورد استفاده قرار میگیرد.
* به نظر میرسد که قانونهایی مثل حجاب و عفاف و جمعآوری ماهوارهها وظایف اصلی نیروی انتظامی در حال حاضر باشد، به نظر شما واقعاً اجرای این قانونها در اولویت کار پلیس باید قرار گیرند یا مسائل دیگر که این روزها مبتلا به جامعه است نیازمند توجه بیشتری هستند؟
** ببینید، هر قانونی که منجر به کاهش چالشهای اجتماعی و برطرف ساز آسیبهای موجود در جامعه شود، باید در اولویت سیاستگذاری هر نهاد مسئول قرار بگیرد، اما نکته این جاست که در حوزه مسائل فرهنگی نیاز به برنامهریزی بلند مدت و حضور دائمی است. البته نباید در این خصوص دچار تداخل وظایف شد.
مسائلی مثل ماهواره، حجاب و عفاف و غیره که به نوعی یا زاییده یک فرهنگ اشتباه هستند یا به ایجاد فرهنگهای ناهمخوان اقدام میکنند از یک طرف دراشکال و وجههای مختلف خود را در جامعه بروز میدهند، و از سوی دیگر نگرشها و گفتمانهای موجود در جامعه را به سود خود مورد دخالت قرار میدهند نتیجه این امر به ناکارآمدی قوانینی منجر میشود که بدین واسطه در یک فرایند طولانی مدت به تصویب رسیده و در حال اجرا شدن هستند. به همین دلیل است ذهن جامعه همیشه درگیر این مهم است که چرا در راس سیاستگذاریهای اجتماعی این موارد اولویت دار هستند در حالی که موارد دیگری هم هستند که باید به آن پرداخته شود.
* به نظر شما نیروی انتظامی در قانون جمعآوری ماهوارهها باید چه مسائلی و حدودی را رعایت کند؟ آیا عملکرد نیروی انتظامی را در این مورد میپسندید؟
** بحث ماهوارهها و قانون برخورد با مصادیق آشکار آن که جرم تلقی میشود، از چند جهت همراه با چالشها و آسیبهایی است. در نگاه اول به علت فراگیر شدن کاربرد این وسیله که براساس یافتههای پژوهشگران چیزی معادل 60 درصد کاربران را به خود اختصاص میدهد، کنترل آن تا حدودی با دشواری مواجه شده است و این بعضاً فشارهای بیرونی را برای برخورد شدیدتر موجب میشود.
دوماً چون این وسیله در کنار جنبههای منفی و مخرب آ ن، بخشهای آموزنده و قابل بهرهبرداری فراوانی همچون شبکههای علمی و تکنولوژیک دارد، زمانی که برخورد صورت میگیرد برخی خانوادهها خود را محق میدانند که اعتراض کنند و از آنجا نیروی انتظامی را مسئول برخورد میدانند یک نوع رابطه قهری بین جامعه و این نیرو شکل میگیرد.
از سوی دیگر، نهادهایی که رابط جامعه مدنی و دولت هستند مانند رسانهها و نهادهای غیردولتی، چون برحسب تحولات فزاینده جهانی خود را باز تعریف میکنند در این بین به قاعدهمندسازی و پوشش ناهمخوانی این قانون با نیازهای روز مردم میپردازند و انتظار دارند که برخوردی از سوی نیروی انتظامی صورت نگیرد.
* پس شما معتقدید که نیروی انتظامی ناچار به برخوردهای اینچنینی ا ست...
** ببینید عملاً نیروی انتظامی تنها یک مجری قانون به حساب میآید و اینجا یک رابطه منفی بین اجرای قانون و جامعه شکل گرفته است که بخشی از مردم خواهان عدم اجرای این قانون است؛ در حالی که قانونگذار، نیروی انتظامی را موظف به اجرا کرده است و نباید در قبال مسائلی که خارج از کیفیت عمل پلیس، از اجرای این قانون ناشی میشد، در برابر جامعه مدنی پاسخگو باشد.
لذا اغلب این چالشها و پرسشها را نمایندگان محترم در قوه مقننه باید مورد پاسخ قرار دهند و در صورت نیاز نیز اقدامات مقتضی را انجام دهند. اینکه نیروی انتظامی علاوه بر موارد فوق وظیفه قانونی خود را چگونه انجام میدهد و جامعه چگونه آن را میپذیرد قضاوت نهایی با مردم است. ولی بهرهبرداری از ابزارهای فرهنگی و مشارکتی بهترین راه اجرای قوانینی است که جنبه اجتماعی بالایی دارند و با طیف گستردهای از مردم ارتباط دارد.
* طی این چند سالی که مبارزه با ماهواره انجام میشود، به نظر استفاده از ماهواره بین مردم کمتر نشده است. آیا نحوه اجرای قانون مشکل دارد یا از اساس مبارزه با ماهواره نادرست و بیهوده است؟
** ماهواره زاییده جهانی شدن و گسترش مناسبات رسانهای کشورهای جهان است که در کشور ما متناسب با مناسبات موجود تشخیص داده نشده است. برخی از فرایندهای جهانی شدن بنیانهای فرهنگی و اخلاقی جامعه ما را به چالش میکشاند که این به ضعف نهادهای فرهنگساز ما و برتری یافتن عناصر ارزشی غرب بر میگردد که نتیجه این امر این است که امروز در کشور با ماهواره برخورد سلبی صورت میگیرد در حالی که جامعه روند خود را طی میکند و سعی میکند که حفرههای موجود در نظام اجتماعی خود را در مناسبات جهانی، سوای از خواستههای نظام حاکم، مورد توجه قرار دهد.
در این میان اولین انتقاد به عملکرد حوزههای فرهنگی است که نتوانستهاند پوستاندازیهای متناسب با نیازهای فرهنگی، روحی و روانی و اجتماعی جامعه داشته باشند و سعی شده است که در قالب یک مهندسی خشک و غیر منعطف فرهنگی ذائقه مردم شکل داده شود، واقعیتی غیرقابل انکار است، اصولاً اگر با یک دید استراتژیک به تولیدات فرهنگی نگاه بکنیم متوجه میشویم که علاوه بر نبود خلاقیت در مدیریت و تولید بستههای فرهنگی مناسب جامعه، وازدگی حوزههای فرهنگی نشانه آن است.
لذا اگر مدعی شویم که در خصوص روندهای جهانی شدن ما دچار اشتباهاتی در حوزه فرهنگ شدهایم، صحبت گزافی نیست. برخوردهای سلبی، جامعه را به ورطه قانونشکنی و قانونگریزی سوق داده است که تبعات بسیار خطرناکی دارد. در نگاه اکثر مدیران فرهنگی، ارزشهای فرهنگی تنها از مجاری مخصوص و برنامههای خاص قابل انتقال است در حالی که این امر با عنصر خلاقیت و تولیدات متنوع فرهنگی تضاد کامل دارد که نهایت آن میشود که در همه آنها یک دیکته غلط فرهنگی، به صورت متداوم مشق میشود.
در حالی که مخاطبان با تغییر ذائقه خود، بیشتر خود را به وسیله ماهوارهها خرسند میبینند تا بنشینند ساعتها از وقت خود را صرف برنامههایی کنند که بار آموزشی و محتوای آ نها به نسبت نیازهای جامعه، ضعیف است، لذا نمیتوان با سیاستهای تدافعی و سلبی روند غربیگرایی را در کانون خانواده کاهش داد یا مانع از بروز آن شد. خانوادهها خصوصاً در بین نسلهای جدید بعد از انقلاب در اساس تداخل و تضادی بین ارزشهای آکادمیک خود و تولیدات جهانی فرهنگن میبینند و آنها را به راحتی هضم میکنند و میپذیرند.
حالا به هر شکلی که باشد یا از طریق ماهواره یا اینترنت، خصوصاً الان که حجم گیرندههای ماهوارهای در نسلهای جدید آن در حد و اندازههای فلش مموریهای کامپیوتری کاهش پیدا کرده است و قطعاً این جای دیشهای بزرگ را در آیندهای نه چندان دور خواهد گرفت. آن موقع قرار است چگونه با سیاستهای تدافعی، مبارزه فرهنگی کنیم؟ آیا واقعا وقت این نرسیده است که بنشینیم در خصوص سیاستهای فرهنگیمان و در قبال تهاجم فرهنگی و جهانی بیشتر فکر کنیم و بیحاشیه و شائبه دست طلب به سمت نخبگان دانشگاهی و متخصصان رسانه دراز کنیم و از آنها مدجویی کنیم؟ سوای آن که در نهایت پاسخ آن را باید از مجاری نهادهای قانونگذار،پیگیری کنیم.
* شما به تازگی مطرح کردهاید که استفاده از ماهواره فینفسه نادرست نیست، اما ظاهراً براساس قانون، استفاده از ماهواره مجاز نیست. آیا تفسیر قانون به رای شده است؟ آیا لزومی به بازبینی قانون و ورود مجلس برای این کار میبینید؟
** قطعاً باید مجلس به این قانون دوباره ورود پیدا کند و خود را در حاشیه امن تبعات منفی قانون فعلی قرار نداده و بار سنگین پاسخگویی به جامعه و نهادهای آن را از دوش نیروی انتظامی بردارد. با احتساب آسیبها و انرژی که دولت و جامعه صرف قانون ناکارآمد مبارزه با ماهواره میکنند، آیا انصاف است که فرهنگ و هویت جامعه در ضعف قانون مذکور، به تدریج تضعیف شود؟ قطعاً هر عقل سلیمی در پاسخ به این پرسش مجلس را مسئول اصلی میداند. مجلس شورای اسلامی نه تنها میبایست قانون جرایم ماهوارهای را تغییر داده بلکه قوانین مرتبط با تولیدات فرهنگی و بحث جدی رسانهها را نیز مورد ارزیابی قرار دهد.
* با توجه به اینکه شما فرمانده نیروی انتظامی تهران بوده اید، نظرتان را در مورد برخورد نیروی انتظامی با مسائلی که جنبه فرهنگی دارند بفرمایید.
** نیروی انتظامی اگر در مسالهای ورود پیدا میکند بر حسب قانون و وظیفه است. مسائل فرهنگی و مشکلاتی که در راستای فرهنگ کشور ایجاد میگردد، اگر مصادیق جرم آشکار باشند، خب این وظیفه نیروی انتظامی است که وارد شده و برخورد کند، اما اینکه چگونه برخورد کند، اهمیت دارد. تجربه بنده در چند سال گذشته در نیروی انتظامی این بود که در چنین مواقعی با ابزار فرهنگی ورود پیدا کنیم.
برای نمونه در بحث جمعآوری ماهوارهها، عملاً نیروی انتظامی خودش ورود پیدا نمیکرد، بلکه با اطلاعرسانی به مردم و ساختمانها و پاساژهای بزرگ، از مردم خواستیم که در اجرای این قانون مشارکت مستقیم داشته باشند و مسئولان هر ساختمان را در جلسات توجیهی وادار کردیم که نسبت به جمعآوری ادوات ماهوارهها از منازل اقدام کنند. الان هم این قضیه فرقی نکرده است.
به عقیده بنده حتی الان بهتر نیز میشود از ظرفیتهای مردمی بهره برد. کانونهایی در سطح محلات ایجاد شده است که در زمان ما تازه نطفه آن شکل گرفته بود که در حال حاضر نقش مهمی در سطح محلات ایفا میکنند که میتوان به انجمنها، هیأتهای مذهبی، شورایاریها و ... اشاره کرد. در یک کار فرهنگی و مشارکتی میتوان به نرمی وارد حوزههای حساس شد که واکنش اجتماعی تندی را با خود بدنبال دارند، ورود فرهنگی و سنجیده شده، مردم را آرام و همراه میکند بدون اینکه نیاز به صرف هزینههای کلان باشد.