دکتر ابراهیم شفیعی سروستانی
عظمت وجودی و ابعاد مختلف شخصیت حضرت صاحبالامر(عج) باعث شده که در طول هزار و اندی سال که از غیبت کبری میگذرد، هر گروه از مردم بسته به گرایشهای خاص اعتقادی، اجتماعی و فرهنگی که داشتهاند، از دیدگاهی خاص به تحلیل شخصیت و تعیین جایگاه آن حضرت در عالم هستی بپردازند و هر گروه تنها درک و تصور خود از این موضوع را تصور درست و مطابق با واقع از شخصیت آن یگانه هستی تلقّی کنند.
در این میان جمعی از اصحاب سیر و سلوک و رهروان طریق عرفان و معنا با طرح موضوع خلیفةالله و انسان کامل و پرداختن به نقش حجت الهی در عالم هستی، تنها به جنبه فراطبیعی آن وجود مقدس توجه کرده و از سایر جنبهها غفلت ورزیدند.
گروهی دیگر از اصحاب شریعت توجه خود را تنها معطوف به جنبه طبیعی آن وجود مقدس ساخته و ضمن مطرح کردن نقشی که آن حضرت به عنوان امام و پیشوای مردم به عهده دارند هیچگونه مسئولیتی را در زمان غیبت متوجه مردم ندیدند و تنها تکلیف مردم را این دانستند که برای فرج آن حضرت دعا کنند تا خود بیایند و امور مردم را اصلاح کنند.
عدهای هم ضمن توجّه به جنبه فراطبیعی و طبیعی وجود مقدس حضرت مهدی(عج) تمام همّ و غمّ خود را متوجّه ملاقات با آن حضرت ساخته و تنها وظیفه خود را این دانستند که با توسل به آن حضرت به شرف ملاقات با آن ذات اقدس نائل شوند.
اما در این میان گروهی با در نظر گرفتن همه ابعادی که بدانها اشاره شد، به طرح معنای درست انتظار پرداخته و درصدد تعیین وظیفه و نقش مردم در دوران غیبت برآمدند. در این دیدگاه، هم مسئله خلافت الهی انسان کامل مطرح است، هم به جایگاه و نقش مردم در قبال آن حضرت توجّه شده و هم وظیفهای که مردم در دعا برای حفظ آن وجود مقدّس و تعجیل در ظهورش دارند از نظر دور داشته نشده است.
شاید بتوان امام خمینی(ره) را به عنوان درخشانترین چهره از گروه اخیر ذکر کرد. امام راحل با طرح اندیشه تشکیل حکومت اسلامی در عصر غیبت و تلاش خستگیناپذیر در راه تحقق این اندیشه، به «انتظار» معنا و مفهوم تازهای بخشید و تعریفی نو از رسالت و تکلیف شیعیان در برابر حجت خدا ارائه داد.
برای روشنتر شدن دیدگاه حضرت امام در این زمینه، به برخی از مهمترین شاخصههای این دیدگاه اشاره میکنیم:
الف) ارائه برداشتی متفاوت از مفهوم حجت: ایشان با ارائه مفهومی عمیق و بدیع از «حجت بودن امام معصوم» اعلام میدارند که چون خداوند در روز قیامت به سبب وجود امام زمان و پدران بزرگوارش (علیهمالسلام) بر بندگان احتجاج و نسبت به عمل براساس سیره، رفتار و گفتار این بزرگواران از مردم بازخواست میکند، بر آنان لازم است که همه تلاش خود را برای تحقق سیرت امامان معصوم (علیهمالسلام) در جامعه به کار بندند و در این زمینه هیچ عذر و بهانهای از آنها پذیرفته نمیشود.
حضرت امام در کتاب البیع خود به هنگام بررسی ادله ولایت فقیه، ضمن برشمردن توقیع شریف حضرت صاحبالامر(عج) که در آن آمده است: «... و أَمَّا الحَوادثُ الواقِعَةُ فاَرجِعُوا فِیها إلی رُواةِ حَدِیثِنا فَإِنَّهُم حُجَّتی عَلَیکُم وَ أنَا حَجَّةُ اللهِ عَلَیهِم.1
... و اما در رویدادهایی که برای شما پیش میآید به راویان حدیث ما مراجعه کنید؛ چرا که آنها حجت من بر شما هستند و من حجت خدا بر ایشان هستم.»
میفرماید:
مقصود از حجت خدا بودن امام معصوم این نیست که فقط بیانکننده احکام است؛ زیرا گفته بزرگانی چون زراره و محمد بن مسلم نیز حجت است و هیچ کس حق مردود دانستن و عمل نکردن به روایات ایشان را ندارد و این امر بر همگان آشکار است. بلکه منظور از حجت بودن امام زمان و پدران بزرگوارش، صلواتالله علیهم اجمعین، این است که خداوند تعالی به سبب وجود ایشان و سیره و رفتار و گفتار آنان در تمام شئون زندگیشان، بر بندگان احتجاج میکند. از جمله شئون امامان، عدالت آنان در همه زمینههای حکومت است. به عنوان مثال، وجود امیرالمؤمنین(ع) برای تمام فرمانداران و حاکمان ستمپیشه حجت است؛ زیرا خداوند به واسطه سیرت آن بزرگوار، باب عذر و بهانه را بر همۀ آنان در تعدی از حدود الهی و تجاوز به اموال مسلمانان و سرپیچی از قوانین اسلامی بسته است. همین گونهاند سایر حجتهای خداوند، به ویژه حضرت ولیعصر(ع) که عدل را در میان مردم میگستراند و زمین را از قسط پر میکند و براساس نظامی عادلانه بر مردم حکم میراند.2
براساس همین نگاه به حجت خدا بود که ایشان خطاب به مسئولان جمهوری اسلامی ایران میفرمودند:
ما باید خودمان را مهیا کنیم از برای اینکه اگر چنانچه موفق شدیم انشاءالله به زیارت ایشان، طوری باشد که روسفید باشیم پیش ایشان. تمام دستگاههایی که الان به کار گرفته شدهاند در کشور ما باید توجه به این معنا داشته باشند که خودشان را مهیا کنند برای ملاقات حضرت مهدی، سلامالله علیه.3
ب) دگرگون ساختن مفهوم انتظار: امام خمینی مفهومی را که در طول قرون و اعصار از «انتظار» در اذهان بسیاری از شیعیان نقش بسته بود دگرگون ساخت و با همه دیدگاههایی که انتظار را برابر با سکون، رکود و تن دادن به وضع موجود معرفی میکردند به مقابله جدی پرداخت:
«بعضیها انتظار فرج را به این میدانند که در مسجد، در حسینیه و در منزل بنشینند و دعا کنند و فرج امام زمان(عج) را از خدا بخواهند [...] یک دسته دیگری بودند که انتظار فرج را میگفتند این است که ما کار نداشته باشیم به اینکه در جهان چه میگذرد، بر ملتها چه میگذرد، بر ملت ما چه میگذرد، به این چیزها کار نداشته باشیم، ما تکلیفهای خودمان را عمل میکنیم، برای جلوگیری از این امور هم خود حضرت بیایند انشاءالله درست میکنند [...] یک دستهای میگفتند که خوب! باید عالم پر معصیت بشود تا حضرت بیاید ما باید نهی از منکر نکنیم، امر به معروف هم نکنیم تا مردم هر کاری میخواهند بکنند، گناهان زیاد بشود که فرج نزدیک بشود [...] یک دستهای از این بالاتر بودند و میگفتند باید دامن زد به گناهان، دعوت کرد مردم را به گناه تا دنیا پر از ظلم و جور شود و حضرت، علیهالسلام تشریف بیاورند [...] یک دسته دیگر بودند که میگفتند هر حکومتی اگر در زمان غیبت محقق بشود، این حکومت باطل است و برخلاف اسلام است.4
ایشان ضمن ردّ همه دیدگاههای یاد شده دیدگاه خود در باب انتظار فرج را اینگونه بیان میکند:
همه ما انتظار فرج داریم و باید در این انتظار خدمت کنیم. انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و ما باید کوشش کنیم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پیدا کند و مقدمات ظهور انشاءالله تهیه شود.5
همه انتظار داریم وجود مبارک ایشان را، لکن با انتظار تنها نمیشود، بلکه با وضعی که بسیاری دارند، انتظار نیست. ما باید ملاحظه وظیفه فعلی شرعی ـ الهی خودمان را بکنیم و باکی از هیچ امری از امور نداشته باشیم.6
ج) تلاش برای تحقق عدالت در عصر غیبت: حضرت امام، تلاش برای تحقق عدالت و جلوگیری از ظلم در عصر غیبت را یک تکلیف الهی دانسته و همۀ مسلمانان را دعوت میکردند که تا سر حد توان خود این تکلیف الهی را به انجام رسانند:
«ما اگر دستمان میرسید، قدرت داشتیم باید برویم تمام ظلمها و جورها را از عالم برداریم. تکلیف شرعی ماست منتها ما نمیتوانیم، اینکه هست این است که حضرت عالم را پر میکنند از عدالت، نه شما دست بردارید از این تکلیفتان، نه اینکه شما دیگر تکلیف ندارید.»7
«البته این پر کردن دنیا را از عدالت، این را ما نمیتوانیم بکنیم. اگر میتوانستیم میکردیم اما چون نمیتوانیم بکنیم ایشان باید بیابند.»8
د) زمینهسازی برای ظهور منجی موعود: رهبر فقید انقلاب اسلامی معتقد بود که باید با گسترش اسلام راستین در جهان و مبارزه با سلطه جهانخواران، راه را برای ظهور منجی موعود هموار ساخت:
«ما با خواست خدا دست تجاوز و ستم همه ستمگران را در کشورهای اسلامی میشکنیم و با صدور انقلابمان، که در حقیقت صدور اسلام راستین و بیان احکام محمدی است، به سیطره و سلطه و ظلم جهانخواران خاتمه میدهیم و به یاری خدا راه را برای ظهور منجی و مصلح کل و امامت مطلقه حق امام زمان، ارواحنا فداه، هموار میکنیم.»9
هـ) حرکت در جهت تحقق حکومت جهانی اسلام: امام راحل به جدّ بر این باور بود که انقلاب اسلامی ایران، نقطه شروع انقلاب جهانی حضرت مهدی(ع) است و از این رو پیوسته به مسئولان نظام توصیه میکردند که هرگز از آرمان عظیم انقلاب اسلامی که تشکیل حکومت جهانی اسلام است غافل نشوند:
«مسئولان ما باید بدانند که انقلاب ما محدود به ایران نیست، انقلاب مردم ایران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداری حضرت حجت ـ ارواحنا فداه ـ است که خداوند بر همه مسلمانان و جهانیان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد، مسائل اقتصادی و مادی اگر لحظهای مسئولین را از وظیفهای که بر عهده دارند منصرف کند، خطری بزرگ و خیانتی سهمگین را به دنبال دارد. باید دولت جمهوری اسلامی تمام سعی و توان خود را در اداره هر چه بهتر مردم بنماید، و این بدان معنا نیست که آنها را از اهداف عظیم انقلاب که ایجاد حکومت جهانی اسلام است منصرف کند.»10
در سالهای اخیر گروهی از فرزندان انقلاب اسلامی و وفاداران به آرمانهای امام خمینی تلاش کردند که با الهام از اندیشههای این پیر فرزانه، ابعاد و زوایای دیگری از اندیشه انتظار شیعی را تبیین کنند. این گروه با درک عمیق از موقعیت کنونی انقلاب اسلامی در جهان، نیازهای فرهنگی جامعه اسلامی ایران و شرایط سیاسی، فرهنگی و اقتصادی حاکم بر جهان معاصر، تبلیغ و ترویج باور مهدوی و فرهنگ انتظار را سرلوحه فعالیتهای خود قرار داده و پرداختن به امور زیر را در عصر حاضر ضروری میدانند:
1. شناسایی و نقد بنیادین وجوه مختلف فرهنگ و تمدن مغرب زمین، به عنوان فرهنگ و مدنیتی که در تقابل جدی با آرمان «حقیقتمدار»، «معنویتگرا» و «عدالتمحور» مهدوی قرار دارد؛ زیرا انسانهای عصر غیبت تنها زمانی میتوانند به ریسمان ولایت مهدوی چنگ زنند و به تمام معنا در سلک منتظران موعود قرار گیرند که باطل زمان خویش را به درستی بشناسند و با تمام وجود از آن بیزاری جویند.
2. شناخت و نقد جدی مناسبات فرهنگی، سیاسی و اقتصادی حاکم بر جوامع اسلامی؛ مناسباتی که عمدتاً به تقلید از الگوهای توسعه غربی و تحت تأثیر اندیشههای عصر مدرنیته در این جوامع شکل گرفته است؛ چرا که این جوامع بدون شناخت جدی از وضع موجود خود نمیتوانند به راهکارهای مبتنی بر آموزههای دینی برای خروج از فتنههای فراگیر عصر غیبت دست یابند.
3. تلاش در جهت تدوین استراتژی سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی جوامع اسلامی در عصر غیبت و تا رسیدن به عصر طلایی ظهور، براساس اندیشه مهدوی و فرهنگ انتظار.
4. بازشناسی وجوه مختلف اعتقادی، تاریخی، فرهنگی و اجتماعی اندیشه مهدوی و فرهنگ انتظار با بهرهگیری از منابع متقن و مستدل و استفاده از همه توان مراکز علمی حوزوی و دانشگاهی در زمینه مباحث، کلامی، فلسفی، عرفانی، اخلاقی، علوم اجتماعی و سیاسی و...
5. تلاش در جهت پالایش اندیشۀ ناب مهدوی از هرگونه شائبه جعل و تحریف و زدودن این اندیشه از زنگارهای جهل و خرافه، سخنان سست و بیاساس و هرگونه دیدگاه انحرافی مبتنی بر افراط یا تفریط.
6. پاسخگویی عالمانه و متناسب با نیازهای روز به شبهات، پرسشها و ابهامهای موجود در زمینه منجیگرایی شیعی.
7. احیا و گسترش فرهنگ انتظار و تلاش برای شناساندن نقش سازنده این فرهنگ در پایداری و پویایی جوامع اسلامی.
8. تبیین وظایف و تکالیف مردم در برابر حجت خدا و امام عصر(عج)، نهادینه ساختن این وظایف و تکالیف در فرد و اجتماع و آماده ساختن جامعۀ اسلامی برای استقبال از واقعه مبارک ظهور.
9. مقابله جدی با کلیه جریانهای سیاسی ـ فرهنگی که در قالب کتاب، نشریه، فیلم، نرمافزارهای رایانهای، پایگاههای اطلاعرسانی جهانی (اینترنت) و... به تقابل با اندیشه موعودگرایی شیعی میپردازند.
10. بررسی و نقد کلیه دیدگاههایی که از سوی متفکران غرب در زمینۀ جهان آینده و آینده جهان مطرح شده است.
بیتردید اگر نکات یاد شده سرلوحه فعالیت مراکز، مؤسسات و نهادهای فعال در حوزه مهدویت و همۀ کسانی که در پی تبلیغ و ترویج مباحث مهدوی در کشور هستند، قرار گیرد، میتوان امیدوار بود که جامعه شیعی ایران به مدد اندیشه سازنده و تحولآفرین انتظار از فتنهها و آشوبهای عصر غیبت به سلامت به درآید و زمینهساز ظهور مصلح موعود گردد. (انشاءالله)