الف. روند شکلگیری ژئوپلتیک شیعه
1. اشغال عراق
یکی از پشتوانههای سیاستهای آمریکایی براندازی رژیم صدام این تصور بود که مردم عراق بیش از 30 سال تحت سلطه استبداد و دیکتاتوری نظامی صدام بوده و منتظرند تا با استفاده از یک فرصت نارضایتی خویش را به صورت قیام و ناآرامی در برابر دولتمردان عراق نشان دهند و خود را از دست آنان برهانند. در این راستا، عملیات نظامی و تاکتیکهای جنگ زمینی نیز بر این اساس طرحریزی شد. آمریکائیها نیز متناوباً در اظهارات خود، پیامهای آزادی و رهایی برای مردم عراق ارسال میکردند.
علیرغم تصورات کاخ سفید، مردم عراق هنوز سابقه تلخ دهه گذشته را از یاد نبرده بودند که چگونه بوش پدر در سال 1991، علیرغم تضمینهای امنیتی که به مردم عراق در مقابل صدام داده بود از بیم شکلگیری یک حکومت به سبک ایران در عراق و همچنین افزایش بیثباتی ناشی از سقوط صدام، به سرعت موضع خود را تغییر داده و با نشان دادن چراغ سبز به صدام، انتفاضه مردمی عراق را که 14 استان از 18 استان این کشور را از حاکمیت صدام خارج کرده بود، سرکوب نماید. در سال 1991 ارتش آمریکا چنانچه چند ساعت بیشتر به جنگ ادامه میداد صدام سقوط و احتمالاً به همراه اعضای کابینه به خارج از عراق (گفته میشود آفریقای شمالی) میگریخت.
به هر حال آمریکا بدون توجه به نگرانیها و نظرات جامعه بینالمللی حمله نظامی به عراق را آغاز نمود و آن را جنگی برای ملت عراق و خلاصی آنان از دست دیکتاتوری صدام خواند.
اصلیترین و فعالترین جبهه، محور جنوبی بود. به نظر رسید نزدیکی به پایگاههای نظامی منطقه و همچنین ناوهای جنگی آمریکا در خلیجفارس از یک سو و تصور مقامات آمریکایی مبنی بر اینکه شیعیان جنوب بر علیه رژیم صدام به استقبال نیروهای نظامی ائتلاف خواهند آمد (که تحقق نیافت) و یا حداقل چالشی نظامی برای ائتلاف ایجاد نخواهند کرد، دلایل تمرکز جنگ زمینی بر این محور بوده است، چنانچه شاهد بودیم که اشغال عراق از جنوب آغاز و با سقوط بغداد تکمیل شد.
با فروپاشی سریع رژیم صدام و به واسطه عدم برنامهریزی آمریکا، عراق دچار خلاء قدرت شد که این امر منجر به ایجاد مشکلات امنیتی به ویژه در بغداد و مناطق سنینشین گردید.
در مناطق شیعهنشین، نفوذ و قدرت مراجع و روحانیون و دعوت مردم به حفظ وحدت و یکپارچگی در کنترل اوضاع بسیار مؤثر بود. سیل عظیم زائران ایرانی به این مناطق نیز باعث رونق بازار اقتصادی و کمکی برای ایجاد آرامش و رفاه در این مناطق گردید. این در حالی بود که مناطق سنینشین به واسطه اقدامات مسلحانه علیه اشغالگران و ترور عناصر مهم حکومتی، در وضعیت اقتصادی و امنیتی وخیمی به سر میبردند. عناصر بعثی وابسته به صدام و همچنین اعضای القاعده نفوذی به عراق اوضاع امنیتی این کشور به ویژه مثلث سنینشین غرب و شمال غربی بغداد را به طور فزاینده آشفته ساختند.
برای آمریکاییها برجستهترین بحران مناطق شیعهنشین، تحرکات گروه مقتدی صدر بود که حرکت و شعارهای آنان موجب نگرانی آمریکاییها شد. روزنامه نیویورک تایمز (از منابع نزدیک به کاخ سفید) نگرانی کاخ سفید را در شماره 3 ژولای 2004 اینگونه منعکس نمود:
«صدر وابستگی خود به آیتالله روحالله خمینی(ره) را صراحتاً اعلام کرده است. یکی از واحدهای شبهنظامیان صدر، آیتالله خمینی(ره) نامگذاری شده است. احترام آقای صدر نسبت به آیتالله خمینی(ره)، از پیوندهای دیرینه خانوادگی در امتداد مرزها و تاریخی از مصیبت دوران حکومت صدام سرچشمه میگیرد. محمدباقر صدر، عموی فقید آقای صدر، یکی از متأخرین متفکران محترم شیعه بود که از دوستان نزدیک آیتالله خمینی(ره) بود و نقش فعالی در سیاستهای عراق در مخالفت با حزب حاکم بعث ایفا کرد.»
به هر حال، آمریکاییها با گروه صدر وارد جنگ شدند و علیه وی نیز به شدت تبلیغ نمودند. که البته در مراحل بعدی با درایت و هوشیاری مرجعیت شیعه و مقتدی صدر، این جریانات وارد روند سیاسی و کمک به دولتسازی شدند و بهانهتراشی و توطئههای آمریکاییها را خنثی نمودند.
2. طرح ژئوپلتیک شیعه
اگرچه نقطه آغازین این روند، سقوط رژیم صدام بود ولی اشغال سریع عراق، فضای سنگین نظامی آمریکا بر منطقه و تقویت جایگاه و نفوذ نومحافظکاران جنگطلب پنتاگون با تفکرات افراطی ضد اسلامی، هرگونه تصور احیای جایگاه شیعیان در عراق را در آن شرایط، تضعیف نمود. ورود «جی گارنر» ژنرال بازنشسته ارتش آمریکا و مورد اعتماد پنتاگون که گفته شد وابستگی نزدیکی نیز به صهیونیستها دارد به همراه حدود 400 معاون و مشاور به عراق نیز مزید بر علت شد. به نوشته روزنامه نیویورک تایمز شماره 3 آوریل 2003:
«صدها ژنرال و مقامات بازنشسته آمریکایی برای کار زیر نظر گارنر برای ورود به عراق در کویت مستقر شدهاند. تمام برنامهها زیر نظر ولفوویتس معاون پنتاگون خواهد بود. هدف این افراد تبدیل عراق به الگوی یک کشور مردمسالار و طرفدار اسرائیل است. ریاست شبکه رادیوی عراق، وزارتخانههای بازرگانی، خارجه و... به عهده مأموران آمریکایی میباشد. جمیز ولسی رئیس اسبق سیا نیز مسئول اطلاعات امنیت عراق خواهد بود.»
در واکنش به این وضعیت، برخی گروههای عراقی به ویژه مجلس اعلی انقلاب اسلامی عراق آن را بازگشت عصر استعمار نامگذاری کردند. ناکامی تیم گارنر در تثبیت اوضاع آشفته عراق، کاخ سفید را مجبور به تغییر تاکتیک نمود و تصمیم گرفت پل برمر (متخصص امور تروریسم در وزارت خارجه) را جایگزین گارنر نماید تا آمریکا با رویکرد امنیتی و نه نظامیگری براساس دیدگاه پنتاگون کار را در عراق ادامه دهد.
فشار گروههای عراقی به ویژه گروههای پرقدرت شیعه بر برمر، «رئیس سلطه موقت ائتلاف»، منجر به حرکت ناخواسته آمریکا در عراق به سمت طرح ژئوپلتیک شیعه شد که متعاقباً باعث افزایش نگرانی بخشهایی از جامعه عراق و همچنین برخی دولت منطقه گردید. در این راستا مواضع و رفتار مرجعیت شیعه نیز عامل مهمی به شمار میرفت. به هر حال پتانسیل بالای مرجعیت با پشتوانههای مردمی، قدرت فزایندهای برای ایفای نقش در عراق و ایجاد دگرگونی به این جریان اعطا کرده است. ضمن اینکه مرجعیت شیعه در عراق، تجربه تاریخی قیام 1920 و اثرات منفی آن را در ذهن داشت.
اگر به تاریخ عراق مروری داشته باشیم درمییابیم که به دنبال اعطای قیمومیت عراق به بریتانیا در کنفرانس سان ریمو (28 آوریل 1920) و افزایش نگرش مستعمرهای انگلیس به مردم عراق، شیعیان برای پیگیری مطالبات خود قیام نمودند. ولی به خاطر اختلافات دیدگاهها، عدم پشتیبانی سراسری سران قبایل و اعیان شهری متنفذ از این جنبش و همچنین وفاداری خوب نیروهای عراقی (پلیس و...) به بریتانیا، در اکتبر 1920 این شورش توسط ارتش انگلیس و با سرکوبی شیعیان پایان یافت. بعد از شکست قیام، انگلیس یک حکومت موقت (شورای وزیران، مشاوران بریتانیایی، مجموعهای از شریفهای سنی و مأموران رژیم سابق عثمانی) بنا نهاد. متعاقباً افسران عراقی فیصل در سوریه (ناسیونالیستهای افراطی) نیز به عنوان عناصر مهم سیاسی مورد اعتماد بریتانیا وارد عراق شدند.
برای مقام امیری یا پادشاهی عراق نیز خاندان شریف مطرح شد. ورود فیصل با استقبال خوب در بغداد و بیمیلی در کربلا و نجف همراه بود. رهبران سنی عراق، هم شریفها و هم مقامات دولت سابق عثمانی، تا سال 1958 بر عراق حکومت کردند. و بالاخره بعثیها که قدرت سیاسی را یک دهه بعد به چنگ آوردند انحصار قانونگذاری را در دست گرفته و ارتشی تدارک دیدند که اعتراضات شیعیان را تا مدتها سرکوب نمود. حاکمان عراق، رهبری شیعیان را دچار تفرقه کردند و برخی از شیوخ قبایل شیعی را با خود همراه ساختند و با این کار از قدرت روحانیون کاستند. دولت به موقعیت فکری و منافع درآمد حوزه علمیه نجف نیز آسیب وارد کرد به طوری که در سال 1964 این حوزه جایگاه خود را به عنوان مرکز عمده شیعه به قم واگذار کرد.
به هر حال شرایط جدید، مراجع عراق را بر سر دو راهی قرار داد؛ از یک سو سابقه رهبری مبارزات مردمی علیه استعمارگری و از سوی دیگر کابوس بازگشت بعثیها به قدرت با حمایت اشغالگران، باعث شد مرجعیت با ملاحظات بیشتری به مسائل بنگرد.
دومین گام اساسی که به احقاق حقوق شیعه کمک مینمود، تشکیل شورای حکومتی بود که برای نخستین بار در تاریخ عراق، شیعیان از اکثریت در یک بدنه حکومتی این کشور برخوردار شدند. این شورا بعد از سه ماه از اشغال عراق تشکیل شد، این شاید یکی از دلایل تأخیر در تشکیل این نهاد، نگرانی کاخ سفید از کسب کرسیهای این شورا توسط اکثریت شیعه و ضرورت صرف زمان و درک بیشتر رفتار شیعیان در عراق جدید بود.
متعاقباً با فشارهای سیاسی و تبلیغاتی شیعیان به ویژه آیتالله سیستانی، آمریکاییها مجبور شدند با ورود سازمان ملل به تحولات عراق موافقت نمایند. این وضعیت منجر به تدوین یک جدول زمانی با هدف انتقال قدرت و تعیین وضعیت ساختار حکومت آینده در عراق، همچنین ایفای نقش فعالانه سازمان ملل و تصویب قطعنامه 1546 شورای امنیت شد که امیدواریها برای احیای حقوق شیعیان و واگذاری امور به مردم عراق را بیشتر نمود.
در مجموع، آمریکاییها به وساطه اوضاع پیچیده عراق و ارتباط قوی آن با متغیرهای خارجی و داخلی مجبور شدند گام به گام از سیاستهای یک جانبهگرایانه و تهاجمی خود در عراق عقبنشینی نمایند که این وضعیت به گونهای فضای مناسبی را برای گروههای عراقی به ویژه شیعیان در روند تحولات این کشور به وجود آورد. آمریکاییها بسیار تلاش نمودند که نظر مردم عراق را به خود جلب کنند ولی به دلیل عدم آشنایی کامل با بافت پیچیده این جامعه، ناخواسته باعث افزایش تنفر و تحریک مردم عراق نیز شدند.
ب. شیعیان و روند سیاسی عراق
آمریکاییها در ابتدا به دنبال اینگونه روند ملتسازی نبوده و تلاش داشتند به صورت نظامی و با بهرهگیری از عناصر مورد نظر خود عراق را اداره نمایند. لیکن به دلیل فشارهای مردمی، رهبران سیاسی و مذهبی عراق به ویژه آیتالله سیستانی، آنها مجبور شدند به آرای مردم عراق و استفاده از نمایندگان منتخب برای اداره کشور رجوع نمایند. بدون تردید درد یک روند دموکراتیک در عراق، شیعیان با 65 درصد جمعیت این کشور اکثریت مناصب حکومتی را به دست خواهند آورد و این از بزرگترین نگرانیهای طرفهای غیرشیعی در عراق و منطقه و خود آمریکاییها بود. نگرانی اصلی آمریکاییها از تقویت شیعیان در عراق، دوستی گروههای اسلامی شیعه با جمهوری اسلامی ایران بوده است که مطلوب آمریکاییها نمیباشد.
اولین انتخابات سراسری عراق در 11 بهمن 83 برای انتخاب اعضای مجمع انتقالی عراق و به منظور تدوین پیشنویس قانون اساسی جدید این کشور برگزار شد این در حالی بود که طرفهای غیرشیعی چندان موافق برگزاری این انتخابات نبودند. همانگونه که پیشبینی میشد با توجه به تحریم انتخابات توسط اهل سنت، برندگان اصلی این انتخابات شیعیان و اکراد شدند و شیعیان موفق شدند نزدیک به 144 کرسی مجمع را به خود اختصاص داده و دولت انتقالی را به ریاست دکتر جعفری تشکیل دهند. علل موفقیت شیعیان در این مرحله سرنوشتساز، وحدت و انسجام داخلی گروهها و نقش ویژه حضرت آیتالله سیستانی بود. در ادامه تحولات، پیشنویس قانون اساسی عراق که بهترین دستاورد مجمع ملی این کشور بود از سوی کمیته تدوین که اکثریت آن را شیعیان تشکیل میدادند تهیه گردید.
یکی از ابتکارات مهمی که شیعیان در این مقطع ارائه دادند، دعوت از برادران اهل تسنن به این کمیته علیرغم غیرقانونی بودن این ابتکار بود. به هر حال حضور و مشارکت همه گروهها و طوائف عراقی در تعیین آینده عراق همواره مدنظر مرجعیت شیعه قرار داشت و بسیاری از مشکلات بعدی کشور را نیز حل نمود و منجر به تشویق برادران اهل تسنن به مشارکت فعال در روند سیاسی کشور شد. اختلافات زیادی در بحث قانون اساسی بروز کرد و آمریکاییها مداخلات زیادی را به عمل آوردند لیکن با درایت گروههای سیاسی عراق قانون اساسی به رفراندوم گذارده شد و اختلافات نیز به مجلس آینده موکول گردید.
در مجموع دوران انتقالی علیرغم ایجاد فشارهای سیاسی و امنیتی و اقتصادی بر دولت دکتر جعفری با موفقیت نسبی سپری گشت و کشور وارد مرحله برگزاری دومین انتخابات برای تشکیل پارلمان دائمی عراق شد. طرفهای غیرشیعی به ویژه آمریکاییها که چندان تمایلی به تقویت نیروهای اسلامی شیعه در عراق نداشتهاند، این بار به صورت جدی وارد عرصه شدند و به صورت گستردهای مداخلات خود را آغاز نمودند. هدف آمریکاییها و حتی طرفهای منطقهای، با گرداندن نیروهای سکولار و قشری از اعضای رژیم سابق عراق به قدرت میباشد تا بدین وسیله از سیطره شیعیان بر عراق جلوگیری شود.
از زمانی که آمریکاییها به آرای مردم رجوع کردند چالشهای آنها در این زمینه بیشتر شد و قابل پیشبینی بود که آنها بر مداخلات پنهانی و منفی خود علیه روند کار دولت انتقالی بیافزایند. اقدامات زیادی برای ناکامی و تخریب دولت انتقالی و ائتلاف شیعیان به عمل آمد لیکن وحدت و انسجام گروههای شیعه تحت سایه مرجعیت این توطئهها را خنثی نمود. علاوه بر فشارهای سیاسی بر کابینۀ دکتر جعفری، در بعد امنیتی نیز بزرگترین حوادث تروریستی از جمله پل ائمه کاظمین و انفجارات ددمنشانه سامراء، آتش زدن مسجد و قتل همزمان روحانیون سنی و شیعه در عراق پیگیری و تحقق یافت تا با کمک خلیلزاد آمریکایی و شیطنت انگلیسیها و حمایتهای طرفهای منطقهای از تروریستها، بیشترین فشار بر وزرای کابینه دکتر جعفری و همچنین ائتلاف شیعه وارد آید.
رسانههای همسو با آمریکا نیز در بعد تبلیغاتی دولت جعفری را به فرقهگرایی و حمایت از جنگ داخلی در عراق محکوم کردند و روند را به سمتی پیش بردند تا مردم عراق در انتخابات پارلمانی عراق، به ائتلاف شیعه بیاعتماد شوند. در چنین شرایطی، گروههای عراقی خود را برای برگزاری انتخابات آماده نموده و شیعیان مجدداً تحت سایه مرجعیت، لیست واحدی را ارائه کردند. طرفهای غیرشیعی نیز با تغییر در مکانیسم اجرایی انتخابات و تحرکات تبلیغاتی به فشارهای خود افزودند. در آخرین اقدام و در یک اشتباه تاکتیکی، یکی از شبکههای تلویزیونی علیه آیتالله سیستانی گزارشی پخش نمود که همه معادلات را بر هم زد و در نهایت مجدداً شیعیان اسلامی موفق شدند با قاطعیت در انتخابات به پیروزی برسند و مردم عراق نوع رویکرد و تفکرات خود در تعیین سرنوشت کشور را آشکار سازند.
یکی از مهمترین مراحل بعد از انتخابات، تشکیل مجلس و دولت عراق در اسرع وقت بود لیکن به واسطه فشارهای گروههای غیرشیعی و مداخلات پنهانی آمریکا، ائتلاف عراق یکپارچه با مشکلات عدیدهای مواجه گشت. از یک سو اصل صحیح بودن انتخابات زیر سؤال قرار گرفت و از سازمان ملل تقاضای اعزام هیأت ناظر بر این انتخابات شد. در مرحله بعد، بحث تشکیل دولت توافق ملی مطرح گردید تا بدون توجه به آرای شیعیان، گروهها به صورت مساوی مناصب حکومتی را تقسیم نمایند.
متعاقباً با تعیین دکتر جعفری از سوی ائتلاف عراق یکپارچه به عنوان نخستوزیر دائم عراق، گروههای غیرشیعی بنای مخالفت سر دادند و حتی ائتلاف شیعه را متهم به منافعتراشی در روند تشکیل دولت نمودند. همه این چالشها در نهایت با رهنمودهای حضرت آیتالله سیستانی و تصمیمات آگاهانه و شجاعانه درون ائتلاف با موفقیت سپری گشت و در آخرین اقدام، دکتر جعفری از سمت اعطا شده انصراف داد و ائتلاف بلافاصله نوری (جواد) المالکی را به عنوان نخستوزیر معرفی نمود تا بار دیگر شیعیان اسلامی به صورت یکپارچه با انسجام و قدرت در عرصه تحولات عراق ظاهر شوند.
نوری المالکی اعلام کرده است که به زودی کابینه خود را معرفی خواهد کرد. برخی گزارشات حاکی است اگرچه در مبنای فکری و عملی نوری المالکی با جعفری هیچ تفاوتی ندارد لیکن رویکردها و تاکتیکهای متفاوت از جعفری را پیگیری خواهد کرد. یکی از تلاشهای مالکی حرکت به سمت ناراضیان سنی و دعوت آنها به مشارکت در روند سیاسی کشور میباشد وی تمایل خود را به دفن اختلافات گذشته نشان داده است. اولویتهای مالکی بعد از تشکیل دولت بهبود امنیت و تلاش برای احیای اقتصاد عراق میباشد. با در نظر گرفتن تمایل شدید عراقیها برای زندگی بهتر و با توجه به اینکه ناراضیان به شدت فعال و مسلح میباشند مالکی باید تمام انرژی، کارآیی و دیپلماسی خود استفاده کند تا پیشرفت سریع در کارها را به مردم نشان دهد.
ج. تحلیل آخرین وضعیت شیعیان
در خصوص وضعیت و جایگاه کنونی شیعیان در عراق از دو زاویه خوشبینانه و بدبینانه میتوان موضوع را تحلیل کرد. برخی ناظران معتقدند شیعیان زمانی در وضعیت بسیار بد و در سیاهچالهای رژیم بعثی عراق بودند و هم اینک در جایگاهی قرار گرفتهاند که میتوانند تشکیل دولت دهند و منافع آنها نیز بیش از انتظار ارتقا یافته است. برخی نیز معتقدند این نوع نگاه، بسیار خوشبینانه است و با توجه به هزینهها و تلفاتی که آمریکاییها متحمل شدهاند، آنها اجازه نخواهند داد ژئوپلتیک شیعه جدید در عراق و منطقه غیرهمسو با منافع غرب شکلدهی شود و آمریکاییها به راحتی دست از سر شیعیان در عراق برنخواهند داشت.
لذا تکیه به این وضعیت شکننده در حالیکه آمریکاییها و طرفهای غیرشیعی به صورت پنهانی و از طرق مختلف سیاسی و امنیتی و اقتصادی، حکومت مرکزی عراق (در دست شیعیان) را در محاصره گرفته و روز به روز خواهان امتیازات بیشتری میباشند، وضعیت مناسبی برای شیعیان نخواهد بود. دولت شیعه عراق در ابعاد سیاسی و اقتصادی و امنیتی با مداخلات و حضور اشغالگران مواجه میباشد و نمیتوان انتظار داشت طی چهار سال آینده، کابینه نوری المالکی با استقلال در تصمیمگیری حرکت کند.
در مجموع صحنه عراق، صحنه پیچیدهای است. هر یک از بازیگران (کلان و خرد) برای کار در این صحنه، نیازمند آگاهی و شناخت قوی و مؤثر بوده تا از حداقل گزینههای فرصت، حداکثر بهرهبرداری را نمایند. خواستهای هر یک از بازیگران در یکدیگر تنیده و انفعال هر کدام، بهرهبرداری دیگران را میسر میسازد.
آمریکا خواستار حضور و اجرای طرحهای بلندمدت خود در عراق است که این وضعیت مطلوب برخی کشورهای منطقه از جمله جمهوری اسلامی ایران و ملل منطقه نیست.
دولت عراق برای بازگشت به جایگاه طبیعی خود هم (تا حدود زیادی) نیازمند حضور، کمک و حمایتهای سیاسی نظامی و اقتصادی آمریکا و هم (تا حدودی) نیازمند حمایت همسایگان میباشد؛ این در حالیست که اتفاقنظر در این خصوص به راحتی و سهلالوصول نیست.
عناصر القاعده با حضور آمریکا در عراق و منطقه مخالفند در حالیکه دشمنان ایدئولوژیک شیعیان منطقه نیز میباشند.
در داخل، سنیها عراق را دارالخلافه عباسی میدانند و وجود اکثریت شیعه در مناصب حکومتی مطلوب آنها و همچنین کشورهای منطقه نیست ضمن اینکه بعثیها نیز به شدت فعال میباشند؛ شیعیان نیز خواستار تثبیت اکثریت و اعاده حقوق خود هستند. اکراد نیز برای تداوم و تثبیت خودمختاری، نیازمند حمایتهای آمریکا هستند همچنانکه منطقه شمال عراق مورد نظر آمریکا خواهد بود.
چنین وضعیت پیچیدهای که در عراق حاکم است، چشمانداز تحولات آینده را مبهم و دستیابی هر یک از بازیگران به ویژه شیعیان به اهداف خود را دشوار میسازد. ضمن اینکه فضا نیز برای سخنپراکنی، اتهام، تبلیغات و ایجاد جو منفی علیه هر یک از بازیگران و افزایش تنش و خصومت نیز کاملاً فراهم میباشد.
نکته پایانی اینکه شیعیان در وضعیت بسیار حساسی قرار دارند و انتظارات از آنها بسیار بالاست. به هر حال در اکثریت بودن این گروه در عراق، وظایف و مسئولیتهای خطیری را نیز بر عهده آنها میگذارد. شیعیان با درایت احزاب اسلامی و مرجعیت و تلاشهای جمهوری اسلامی ایران تاکنون در چارچوب یک عراق واحد و براساس وفاق ملی و گفتمان با سایر گروهها حرکت کردهاند.
علیرغم فشارهای همه بعدی بر آنها و توطئههای پنهانی که طی سه سال اخیر به دنبال ایجاد جنگ طائفهای و فرقهای در عراق بودهاند، لیکن در مقاطع گوناگون شیعیان برای حمایت از حقوق اقلیتها و حفظ وحدت با دیگر گروهها به ویژه برادران اهل تسنن از بسیاری از امتیازات خود چشمپوشی کردهاند که البته نتایج مهمی نیز به دست آمده است. تداوم این سیاست و اتکای دولت شیعی عراق به ملت و مبانی اسلامی از مهمترین ابزار غلبه بر چالشهای پیش رو در آینده این کشور میباشد. چیزی که دولت و ملت ایران طی سالیان حیات نظام جمهوری اسلامی ایران آن را تجربه نمود و دستاوردهای مهمی را نیز به دست آورد.