مقدمه:
«رسانه بهترین دوست تروریستها است.»
والزکلر
بیتردید در عصر حاضر بین رسانههای همگانی و تروریسم، ارتباط مشخصی وجود دارد. اما در تاریخ تمدن انسان، تروریسم بیش از رسانههای همگانی قدمت دارد. هرچند تروریسم در اعصار مختلف، نامهای گوناگونی داشته است، اما پدیده جدیدی نیست. تروریسم، حربهای پنهان و پیشبینی نشدنی در دست گروههای ضعیف بوده که برای مبارزه با قدرت حاکم و تضعیف آن، به کار میرفته است (شرایو استاوا 1380 ص 279).
در عصر جدید نیز، تروریسم رسانهها را در اختیار گرفته است. همانطور که سیاستمداران و بزرگان در دهکده جهانی به تبلیغات نیاز دارند، تروریستها نیز برای تبلیغِ کار خود از رسانهها استفاده میکنند. بنابر اعلان گروه ضربت دولت آمریکا در مورد نقض قانون تروریسم «تروریسم امروزی از جهات مختلفی، پدیده مستقیم رسانهها است» (شرایو استاوا 1380، ص 281).
استفاده تروریسم از رسانهها گاهی تروریسم رسانهای(1) و گاهی تروریسم تلویزیونی(2) ـ که عمدتاً از دهه شصت میلادی پیدا شده است و هدف از آن حمله کردن به هر کس صرفاً به قصد کسب شهرت رسانهای است ـ نامیده میشود و یا به پیروی از کمیسیون بوش آن را نوعی تأثیر سیاسی یا تبلیغات بالفعل دانستهاند. در واقع وسایل ارتباط جمعی، تروریستها را در رسیدن به اهداف تبلیغاتی خود یاری میکنند.
اهمیت این مسئله از آن روست که تروریسم شیوهای خاص از خشونت سیاسی است که با حمله کردن به تعداد کمی قربانی، درصدد تأثیرگذاری بر تعداد زیادی از مردم است (صادقی 1380، ص 14). واژه تروریسم رسانهای برای اشاره به روشهای پیچیده بهرهبری تروریستها از پوشش رسانهای اَعمال خود، به وجود آمده است. تروریستها با اعلام نکردن هویت خود و طرح تقاضا یا هشداری، هرگز از عملیات خشونتآمیز خود سود نمیبرند (شرایو استاوا 1380، ص 283).
رای سوت در همین زمینه میگوید: «تروریستها دنبال رسانهها هستند. آنها به سازوکارهای ارزش خبری رویدادها و فواید پوشش خبری آنها پی بردهاند. افزایش مشروعیت و وجهه سیاسی، افزایش قدرت و تهدید آنها در افکار عمومی، بالا رفتن توانایی حمله به منابع و امکانات و جذب نیروهای جدید، برخی از فواید پوشش خبری رسانهها برای تروریستها به شمار میروند.» (1380 ص 242).
تروریستهای رسانهگر از پنج اصل پیروی میکنند که عبارت است از:
1ـ اعمال آنها با هدف جلب نظر شهروندان صورت میگیرد و ماهیت تاکتیکی دارد.
2ـ قربانیان طوری انتخاب میشوند که حداکثر ترس را در مردم ایجاد کنند و بیشترین تأثیر را بر آنها بگذارند.
3ـ رسانهها خشونت تروریستها را پوشش میدهند.
4ـ تروریسم موجب فعال شدن و هدایت یا فریب رسانهها برای پوشش تبلیغاتی اَعمال تروریستی است.
5ـ دولتها چارهای ندارند جز آنکه یا خبر ترورها را سانسور کنند و یا آن را در رسانهها پخش کنند.
شواهد متقاعدکننده در مورد صحت این اصول در عمل [موجب] شیوع تروریسم رسانهگرا در سراسر کره زمین شده است (سورت 1380 ص 241). به این ترتیب پوشش اخبار تروریسم توسط رسانهها، مخاطرات زیادی به همراه دارد. «بیشترین نگرانی درباره تأثیر منفی پوشش رسانهای ترورها به تقلید و تکرار آنها مربوط میشود. شکی نیست که در ادبیات تحقیقاتی تروریسم، رسانهها زمینهساز تقلید اعمال تروریستیاند. رسانهها قید و بندهای موجود بر سر راه توسل به خشونت را کم میکنند؛ آنها به مخاطبان خود الگو میدهند و نحوه و فن ترور را با آن در میان میگذارند، هرچند عوامل غیررسانهای دیگری هم وجود دارند.
اما رسانهها نیروی محرک کافی برای تکرار اعمال تروریستی و تقلید از آنها دارند. (سورت 1380 ص 242). ک.م.شرایو استاوا علاوه بر خطرات تقلیدی پوشش خبری تروریسم، موارد دیگری را نیز برمیشمارد. وی میگوید: در جوامع مردمسالار، احتمال تشویق دیگران به ارتکاب همان اعمال، تشدید جوّ رعب و وحشتی که هدف تروریستها بوده است، تشدید فشار بر دولت برای توسل به سرکوب مخرب با پیامدهای اجتماعی نامطلوب و خاموش کردن احساسات تحریک شده عمومی در برابر آن اعمال و پوشش خبری زنده یا مستمر یک عمل تروریستی که میتواند زندگی گروگانهای درگیر را به خطر اندازد. علاوه بر موارد مذکور، وقتی جامعهای در پوشش خبری مداوم رسانهای، حساسیت خود را نسبت به خشونت از دست میدهد، احتمال بروز دو پیامد ذیل وجود دارد.
1ـ افزایش میزان خشونت لازم، برای ایجاد رعب و وحشت در بین اقشاری که بیتفاوت شدهاند.
2ـ افزایش خشونت و به ویژه تروریسم بعد از کاهش حساسیت مردم و یا پذیرش یا تحمل اجتماعی این قبیل اعمال و عاملان آنها (1380، ص 284).
اما راهحل چیست؟ آیا میتوان از پوشش خبری تروریسم صرفنظر کرد؟ در صورت وقوع این عمل، رسانههای رقیب به پوشش خبری آن خواهند پرداخت و رسانه موردنظر از عرصه رقابت رسانهای خارج خواهد شد. پس بهترین عمل، استفاده از تمهیدات خاص پوشش خبری است که در عین پوشش خبری از گسترش تروریسم نیز جلوگیری و راهکاری برای مقابله با آن ایجاد کند و جامعهای عاری از خشونت و مملو از صلح به وجود آورد. در ادامه، تمهیدات پوشش خبری تروریسم در سه بخش ارائه میشود؛ ابتدا تعریفی از تروریسم ارائه خواهد شد، سپس نقش رسانهها در از بین بردن منشأ تروریسم و در نهایت نحوه بازنمایی تروریسم با رویکرد صلحآمیز آورده میشود.
تروریسم
تعریف تروریسم
تعاریف گوناگون و زیادی از تروریسم شده است و هر کس با توجه به موضوع مورد بررسی خود، بخشی از تعریف تروریسم را برجستهتر ساخته است. برای نمونه در پژوهشی که جنبه روانشناختی تروریسم مدنظر بوده است، لذا از این تعریف که تروریسم به مثابه فرآیند به کارگیری حسابگرانه ارعاب روانشناختی و فشار فیزیکی از طریق دولتها و گروههای غیردولتی برای کسب اهداف سیاسی و استراتژیک که از طریق نقض قانون است (ستاری 1380) استفاده شده است.
برای آشنایی با جنبههای مختلف تروریسم، میتوان به این تعاریف اشاره کرد: تروریسم به فعالیتهای بازیگران دولتی و غیردولتی که برای رسیدن به اهداف سیاسی در اعمال خود از شیوهها و تمهیدات خشن بهره میبرند، اطلاق میشود (دهشیری 1379 ص 8) و در تعریفی دیگر تروریسم را به عنوان فعالیتهای عاملان دولتی و یا غیردولتی که برای دستیابی به اهداف سیاسی از روشها و ابزار خشونتآمیز استفاده میکنند، قلمداد کردهاند. شیوههای تروریستی را شبیه اقداماتی نظیر هواپیماربایی، گروگانگیری، خرابکاری، بمبگذاری، بانکزنی، آدمربایی سیاسی و آدمکشی برشمردهاند (دهشیری، 1379، ص 10).
با توجه به موضوع این مقاله شاید بتوان گفت تعریف دونالد جی هانی از تروریسم، مفیدتر از تعاریف دیگر باشد؛ وی میگوید: تروریسم عبارت است از نوعی تلاش حسابگرانه و عمدی (و ناگهانی) برای ایجاد وحشت از طریق عملی سمبلیک که متضمن به کارگیری یا ترساندن از نیرویی مهلک و غیرعادی با انگیزه تأثیرگذاری در راستای یک هدف گروهی یا فردی است (ستاری، 1380).
شاخصهای فعالیتهای تروریسم
برای اینکه بتوان فعالیتهای تروریستی را از دیگر فعالیتهای خشن متمایز ساخت، چند شاخص را میتوان برای آن تعیین کرد که در صورت وجود این شاخصها، آن عملیات، عملیاتی تروریستی خواهد بود.
1ـ تروریسم مشتمل بر کاربرد خشونت یا تهدید به خشونت است.
2ـ تروریسم پیشبینی نشدنی است.
3ـ قربانیان تروریسم عمدتاً ارزش نمادین دارند.
4ـ تروریسم در پی تبلیغات، جنگ روانی و نشر ایدهای خاص است.
5ـ مشروعیت قانونی ندارد (دهشیری 1379، ص 8).
6ـ اهداف تروریسم سیاسی یا ایدئولوژیکی است.
7ـ اهداف تروریسم برنامهریزی شده و از روی قصد است که در آن افراد عادی و شهروندان بیگناه کشته میشوند. همانند وقایع اخیر در استان خوزستان که توسط عوامل تروریست خارجی اجرا گردید.
هر گاه عملیاتی خشن شامل شاخصهای مذکور باشد، میتوان آن را عملیات تروریستی خواند و در غیر این صورت موارد خشن را میتوان به جنگ، شورش، انقلاب، کودتا و... تعبیر کرد.
نقش رسانهها در از بین بردن منشأ تروریسم
منشأ تروریسم چیست؟
برای اَعمال تروریستی میتوان علل گوناگون را برشمرد که با توجه به حجم مطالب و اهداف این مقاله در ذیل تنها به یک علت اصلی و اساسی (نابرابری) و دو علت فرعی (روش و تلافی) اشاره میشود. مطالعاتی که درباره تروریسم انجام شده است، نشان میدهد که بین تروریسم و نابرابری پیوند نزدیکی وجود دارد (حیات نو 1/7/80) هر چقدر نابرابری و تبعیض در زمینههای مختلف اعم از سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، مذهبی، اقتصادی، نژادی، قومی و بیشتر باشد احتمال بروز اَعمال خشونتآمیز از جمله ترور نیز بیشتر میشود.
اصولاً نابرابری و تبعیض در شرایط نامتعادل رخ میدهد. به این معنا که شرایط به نحوی میگردد که تنها یک عده یا ایده، توان ظهور و بروز مییابند و ایده یا افراد مقابل در موضع ضعف قرار داده میشوند و اجازه ظهور و بروز از آنها گرفته میشود.
برای نمونه، زمانی که یک حاکمیت به انحای گوناگون اجازه فعالیت به مخالفان خود نمیدهد زمینه برای نابرابری سیاسی مهیا میشود و به این ترتیب طرف دیگر از لحاظ روانی به این نتیجه میرسد که در حق او و گروه او (یا ایده او) ظلم شده است و چون راهحل مسالمتآمیز برای مبارزه وی ایجاد نشده است، لذا به عملیاتی تروریستی اقدام میکند.
علاوه بر نابرابری و تبعیض به عنوان منشأ تروریسم، میتوان به روش نیز اشاره کرد. یعنی احتمال دارد که در مواقعی، نابرابری و تبعیض نیز وجود نداشته باشد و بتوان با گفتگو یا راهحلهای مسالمتآمیز به نتیجه مطلوب رسید. ولی عدهای ترور را کم هزینهتر و با بازده سریعتر میدانند و آن را به عنوان روش کاری خود انتخاب میکنند. نمونه برجسته این نوع ترورها، ترورهای دولتی و سازمانی است که هر چند خود صاحب قدرتاند ولی برای مقابله با مخالفان و رقبای خود به اَعمال تروریستی دست میزنند، در این خصوص میتوان به اعمال تروریستی سازمانهای جاسوسی همچون سیا و موساد اشاره کرد که مخالفان خود را با استفاده از روش ترور و یا بمبگذاری از بین میبرند.
اقدامات تلافیجویانه نیز میتواند منشأ تروریسم گردد. هر چند ریشه واقعی این عمل باز هم در نابرابری است، ولی افراد بیتوجه به این موضوع، تنها برای تلافی و یا قصاص، آن عمل را انجام میدهند. برای نمونه تیموتی مک وی 33 ساله، به انگیزه انتقامگیری از حمله پلیس امنیتی فدرال آمریکا (اف.بی.آ) به کلیسای ویکوتگزاس متعلق به فرقه مذهبی داویدیان با یک کامیون حاوی مواد منفجره در آوریل 1995 به ساختمان اف بی آی در اوکلاهماسیتی حمله کرد و قریب به 168 نفر از شهروندان آمریکایی را از بین برد (انتخاب 28/6/80).
نقش رسانهها در از بین بردن ریشههای تروریسم
همانگونه که گفته شد، ریشه بعضی از فعالیتهای تروریستی، نابرابری و تبعیض در حوزههای مختلف اجتماعی است که باعث میشود عدهای برای دستیابی به حقوق متصور خویش به اَعمال تروریستی روی آورند. نقش رسانهها در از بین بردن ریشههای تروریسم، این است که با توجه به شرایط اجتماعی و بینالمللی، مواد نابرابری را کشف کنند (نقش خبری و آگاهسازی رسانهها) و در صدد رفع آن (نقش نظارتی رسانهها) برآیند. اگر رسانهها بتوانند از این طریق نابرابری، تبعیض و ظلم را از جامعه محو نمایند حتماً ریشههای تروریسم نیز تا حدود زیادی خشک خواهد شد.
لازم به ذکر است که این امر به آزادی عمل رسانهها در حوزههای اطلاعرسانی و نقد نیاز دارد و اگر رسانهها در شرایطی باشند که آزادی اطلاعات و نقد وجود نداشته باشد، توقع مبارزه با ریشههای تروریسم نیز غیرمنطقی خواهد بود؛ لذا نخستین و اساسیترین شرط برای رسانهها در جلوگیری و خشکاندن ریشههای تروریسم، وجود آزادی کامل اطلاعات و ارتباطات است.
البته در بیشتر جوامعی که تروریسم در آنها شایع است، اصولاً رسانههای آنها در سیطره اکثریت غالب (دولتی و خصوصی) است و این امر باعث میشود رسانهها به جای کم کردن فاصله، نابرابریها را تشدید بنمایند؛ برای مثال شاید تصور شود حملات تروریستی 11 سپتامبر در جامعهای رخ داده است که آزادی اطلاعات و ارتباطات وجود دارد و رسانهها در اختیار دولت نیستند ولی اگر خوب به مالکیت رسانهها توجه شود ملاحظه میشود رسانههای آمریکا در انحصار عدهای معدود که نماینده اکثریت مردم آمریکا نمیباشند قرار دارد که این امر مخالفت نقش خبر، آگاهسازی و نظارتی رسانهها در امر پر کردن نابرابریها خواهد بود و حتی انعکاس وقایع تروریستی اخیر و نیز انعکاس جنگ آمریکا علیه افغانستان و عراق، به خوبی این وضع را نشان میدهد. برای بهتر مشخص شدن نقش رسانهها در از بین بردن ریشههای تروریسم در ادامه به چند مقوله نابرابری که منتج به اعمال تروریستی میشود، اشاره میگردد.
1ـ منشأ سیاسی ـ داخلی تروریسم: اسماعیل آزادی به آستانه تحمل در خصوص مسائل سیاسی اشاره میکند، و معتقد است که اگر حاکمیتها بدون در نظر گرفتن مطالبات جامعه خود، بخواهند سیاستهای خود را به کرسی بنشانند، باعث میشود آن سیاستها فراتر از حد (آستانه) تحمل جامعه باشد و منجر به عکسالعملهای خشونتآمیزی همچون ترور گردد. خاطرنشان میشود که در هر اجتماعی، گروههای مختلف حد آستانه متفاوتی دارند، البته این حد آستانه، امری مطلق نیست، بلکه با توجه به شرایط زمانی و اجتماعی متغیر است.
نقش رسانهها در این شرایط آن است که حد آستانه تحمل گروههای مختلف را شناسایی و بین سیاستهای حاکمیت و گروههای ذینفع، تعادل برقرار سازند و اجازه ندهند که سیاستهای حاکمیت فراتر از حد آستانه تحمل قرار گیرد و فاصله بین حاکمیت و این گروهها بیش از حد انتظار گردد.
2ـ منشأ بینالمللی تروریسم: در برخی مواقع عملیات تروریستی جنبه خارجی و بینالمللی به خود میگیرد. در این شرایط، کشورهای ناتوان به این نتیجه میرسند که در سیطره کشورهای قویتر قرار گرفتهاند و حق و حقوق آنها پایمال میگردد و در عین حال امکانات لازم برای مقابله با کشورهای قویتر را نیز ندارند. لذا به اعمال تروریستی که هزینه کمتری دارد روی میآورند.
یکی از مهمترین علل به وجود آمدن چنین پدیدهای [با توجه به رسانهها] جریان بینالمللی اطلاعات از شمال به جنوب و از مرکز به پیرامون است. در این شرایط تنها اطلاعات از کشورهای قوی به کشورهای ضعیف انتقال مییابد و اطلاعات کشورهای ضعیف در همان کشورها بایکوت میشود که این منشأ روانی برای حرکتهای تروریستی و جلب نظر افکار عمومی جهانی خواهد بود. در صورتی که اگر جریان بینالمللی اطلاعات بین شمال و جنوب و مرکز و پیرامون متعادل میبود دیگر هیچ کشور یا گروه خارجی برای رساندن صدای خود به گوش مردم جهان یا کشورهای دیگر از اعمال تروریستی استفاده نمیکرد. بنابراین میتوان با تجدیدنظر در ساختارهای بینالمللی اطلاعات با این موضوع نیز مقابله کرد.
3ـ منشأ اجتماعی تروریسم: با توجه به شیوه حملات تروریستی در آمریکا (11 سپتامبر) و نقش این دولت در پرورش گروههای تروریستی همچون القاعده، شاید بتوان ادعا کرد نابرابریهای اجتماعی در آینده از مهمترین دلایل برای اعمال تروریستی خواهد بود. علت آن هم این است که شکل عملیات تروریستی، عملیات تروریستی را از انحصار شبکههای نظامی و حتی سیاسی که امکانات و تجهیزات لازمی در اختیار دارند، خارج کرد و نشان داد که بدون استفاده از تجهیزات نظامی نیز میتوان بحرانآفرینی و وحشتآفرینی کرد و دنیا را به خود جلب کرد. لذا هر گروه اجتماعی که تبعیضات و نابرابریها را در حد آستانهای فراتر از ظرفیت خود ببیند، میتواند با اعمال تروریستی به تخلیه روانی خود بپردازد.
رسانههای همگانی میتوانند با کشف نابرابریهای اجتماعی و ارائه راهکارهای جدید برای آنها، نابرابریها و تبعیضات را به حداقل خود برسانند تا از این طریق جامعه به تعادل برسد، البته در مواقعی امکان دارد رسانهها توانایی لازم برای به حداقل رساندن نابرابریها را نداشته باشند. ولی انعکاس نابرابریها نیز، خود میتواند تخلیه روانی (پالایش نفس نمادین) معترضین را در پی داشته باشد و شهروندان مورد نظر به این نتیجه برسند که بالاخره عدهای با مشکلات آنها آشنا هستند و این بالا بردن حد آستانه تحمل شهروندان بوده است و باعث جلوگیری از عملیات تروریستی خواهد بود.
4ـ منشأ قومی و مذهبی تروریسم: یکی از قویترین منشأهای تروریسم، تبعیضات و نابرابریهای قومی است. این نوع نابرابریها با ارزشها و عقاید بنیادی پیروان و طرفداران خود در ارتباط است و هر نوع تهدید این مقولات به بقای پیروان آن بستگی دارد لذا طرفداران و پیروان اینگونه موضوعات با شدت زیاد از آن دفاع میکنند و در صورت نیاز به اعمال خشن از جمله اعمال تروریستی نیز خواهند پرداخت.
یکی از پارامترهایی که ریشه قومی و مذهبی تروریسم را از دیگر ریشههای تروریسم جدا سازد، این است که مقولههای مذهبی میتوانند مجوز اعمال تروریستی را صادر نمایند و این عمل خشن را مباح سازند. در این حالت تروریستها علاوه بر اینکه احساس گناه نخواهند کرد. احساس رضایت نیز خواهند داشت. نقش رسانهها در این مواقع، از بین بردن نابرابریهای قومی و مذهبی است که برای این موضوع چند عمل باید همزمان انجام شود.
1ـ نخستین کار این است که رسانهها با توجه به نسبت موجود اقوام، زمان مناسب را در اختیار قومیتهای گوناگون قرار دهند. زمانی که قومیتها خود را در رسانههای ملی و سراسری مشاهده نمایند و بتوانند مشکلات و یا حتی نظرات خود را بیان کنند، کمتر احساس نابرابری خواهند کرد.
2ـ تأکید نداشتن بر مسائل متضاد قومیتها و مذاهب. باید توجه داشت که بعضی از موضوعات عامل اصلی تفاوت بین مذاهب و قومیتها است.
3ـ رسانهها در صورت مشاهده اعمال تبعیضآمیز نسبت به قومیتها برای رفع نابرابری تلاش نمایند، هر چند این عمل در کوتاهمدت شائبه تشدید نابرابریها و اختلافات قومی را در اذهان متجلی میسازد، ولی در بلندمدت باعث میشود ریشههای ایجادکننده نابرابریها و تبعیضات شناخته و خشک شوند.
4ـ رسانهها باید به انعکاس شیوههای زندگی مسالمتآمیز جوامعی بپردازند که از قومیتها و مذاهب گوناگون تشکیل شده تا از این طریق شیوه همزیستی مسالمتآمیز را که برخی جوامع و گروهها نمیدانند، یاد بگیرند و سعی نکنند با اعمال خود بین هم تفرقه ایجاد کنند.
5ـ منشأ اقتصادی تروریسم: نابرابریهای اقتصادی، از عوامل گوناگونی نشئت گرفته است و در تمامی جوامع نیز وجود دارد و خواهد داشت، اما این موضوع زمانی به معضل و منشأ ناآرامی و خشونت تبدیل میشود که عدهای از ضعفا و اقشار پایین اجتماع تصور نمایند، فاصله اقتصادی آنها با قشر مرفه جامعه در اثر ظلمی است که بر آنها رفته و لذا در جهت احقاق حق خود به اشتباه به اعمال تروریستی بپردازند.
به همین دلیل در آن برهههای زمانی، رسانهها باید این تفکر ناصواب را تغییر دهند و درصدد نشان دادن علل اصلی به وجود آمدن فاصلهها و نابرابریهای اقتصادی باشند. برای نمونه، نابرابریهای اقتصادی میتواند در اثر بوروکراسی غلط، عوامل خارجی، تحریم اقتصادی، فرصتهای سرمایهگذاری، نبود سیستم مالیاتی صحیح، و تأمین اجتماعی کافی و دلایل دیگر باشد که با نشان دادن این علل میتوان از لحاظ روانی، ناراضیان را تا حدودی اقناع و راضی کرد.
بازنمایی تروریسم در رسانهها
زمانی که یک عملیات تروریستی به وقوع پیوست، وظیفه رسانهها در انعکاس وقایع باید چگونه باشد؟ آیا نحوه انعکاس وقایع تروریستی همانطور که در مقدمه گفته شد، باعث تشدید این نوع عملیات یا باعث کاهش آن میشود؟ برای اینکه رسانهها بتوانند آگاهانه و با بصیرت به انعکاس اینگونه وقایع بپردازند، مطالب در دو بخش بازدارندگی و تشدیدکنندگی تروریسم، آورده میشود.
بازدارندگی رسانهها از عملیات تروریستی
رسانهها برای اینکه بتوانند وقایع تروریستی را به نحوی انعکاس دهند که باعث کاهش و بازدارندگی از عملیات تروریستی بعدی شود، میتوانند به موارد پیشنهادی ذیل توجه کنند.
1ـ تأکید بر غیراخلاقی و غیردینی بودن اعمال تروریستی: شاید بتوان گفت که اعمال تروریستی در تمامی ادیان و مکاتب اخلاقی، از ناپسندترین اعمال محسوب میشود. لذا رسانهها میتوانند با تأکید بر اینکه، اعمال تروریستی غیراخلاقی و غیردینیاند، مشروعیت تروریستها را زیر سؤال ببرند و از اعمال تروریستی علیه خود تروریستها استفاده کنند.
2ـ انعکاس خسارات جانی و انسانی وقایع: در اینگونه مواقع رسانهها میتوانند، آسیبدیدگان و قربانیان عملیات تروریستی را که عموماً نیز افراد عادی و بیگناه جامعه محسوب میشوند، خیلی احساسی انعکاس دهند. در این شیوه رسانهها یک یا چند تن از قربانیان را انتخاب کنند و با نشان دادن پیامدهای منفی اعمال تروریستی روی زندگی قربانیان، شهروندان کشور خود را به نحوی با ناپسند بودن این اعمال آشنا سازند.
لازم به یادآوری است که اگر به جای تحریک احساسات شهروندان، در آنها وحشت ایجاد شود، این امر نه تنها بازدارنده اعمال تروریستی بعدی نخواهد بود، بلکه تشدیدکننده آن اعمال نیز خواهد بود. لذا در اینگونه مواقع حتماً باید مسائل انعکاس یافته قربانیان به صورت داستانهای احساسی اشخاص باشد و نه اجتماعی.
3ـ انعکاس خسارات روانی تروریسم: فعالیتهای تروریستی علاوه بر گرفتن قربانیان فیزیکی، قربانیان روانی نیز به همراه خواهد داشت. به این معنا که عملیات تروریستی در اکثر مواقع باعث میشود افرادی که ناظر و یا در حواشی آن قرار گرفتهاند، دچار بیماریهای روانی شوند و حتی ممکن است که برای مداوای خود به روانشناس مراجعه نمایند، لذا رسانهها میتوانند با انعکاس دراماتیک و شخصی این نوع قربانیان، پیامدهای سوء اعمال تروریستی را نشان دهند و به این وسیله افکار عمومی را علیه تروریسم بسیج نمایند.
4ـ پخش نکردن دیدگاهها و انگیزههای تروریستها: یکی از انگیزههای اصلی فعالیتهای تروریستی، استفاده از جنبه تبلیغی آن است. به این مفهوم که اکثر تروریستها چون میخواهند صدای خود را به گوش شهروندان زیادی برسانند، به اعمال تروریستی که انعکاس وسیعی در جامعه دارد، روی میآورند. حال اگر رسانهها نیز به انعکاس وسیع دیدگاهها و عقاید تروریستها بپردازند، باعث تکمیل عملیات تروریستی خواهند شد.
لذا در انعکاس عملیات تروریستی، رسانهها میبایست مسبین را مجهول انعکاس دهند و در مقابل روی قربانیان ترور تأکید نمایند. برای نمونه، خیلی از گروههای زیرزمینی سیاسی، حتی برای اعلام موجودیت خود به اقدامات تروریستی دست میزنند، بیآنکه از قبل در رسانهها اعلام موجودیت کرده باشند. در نتیجه اگر رسانهها به انعکاس دیدگاهها و نظرات این گروههای تروریستی بپردازند، خود به خود برای آنها تبلیغ مجانی کردهاند. در صورتی که اگر تنها به ابعاد فاجعه بپردازند، دیگر گروههای تروریستی از این روش استفاده نخواهند کرد.
5ـ بررسی انگیزههای واقعی تروریسم: بررسی انگیزههای واقعی تروریسم جدای از گروههای تروریستی است. به این معنا که شرایط اجتماعی به نحوی بوده است که عدهای تنها راهحل برای رسیدن به مقصود را اعمال خشن تروریستی یافتهاند. حال اگر در اینگونه مواقع تنها به گورههای تروریستی و قربانیان آن پرداخته شود. عملیات تروریستی از بین نخواهد رفت، بلکه زمینه و بستر برای عملیات تروریستی بعدی آماده باقی خواهد ماند. اما اگر رسانهها به ریشههای اصلی تروریسم بپردازند میتوانند این معضل را از بین ببرند.
تشدید عملیات تروریستی توسط رسانهها
در اکثر مواقع، رسانهها در اثر ناآگاهی و بیدانشی و برای جذب مخاطب بیشتر، عملیات تروریستی را به نحوی انعکاس میدهند که تشدید موضوع را در پی دارد و افراد و گروهها را برای رسیدن به اهداف خود به اجرای عملیات تروریستی ترغیب میکنند. برای این نحوه انعکاس ناشیانه، از عبارت ناتر ترور استفاده میشود. دهشیری در این خصوص در کالبدشکافی تروریسم میگوید:
اصطلاح جدید ناتر ترور به موضوعی اطلاق میشود که هدفش سرزنش رسانههای جمعی است. زیرا این رسانهها اقدامات تروریستی را با آب و تاب تمام مطرح میکنند. این شیوه باعث میشود تا جوانان شیفته شهرت و نامآوری، برای مطرح کردن خود برای اقدامات تروریستی متمایل شوند (دهشیری 1379، ص 30)
بنابراین رسانهها صحنه را برای اجرای مقاصد تروریستی مهیا میکنند. بینندگان، شنوندگان و حتی خوانندگان قبل از اینکه به قربانیان ترور فکر کنند، چگونگی حادثه و نحوه ترور را ارزیابی و تماشا میکنند. (دهشیری 1379، ص 30) در ادامه شیوههای انعکاسی که باعث تشدید عملیات گروههای تروریستی میگردد، ارائه میشود که عبارت است از:
1ـ بزرگنمایی تأثیرات اجتماعی ترور: همانطور که اشاره شد برای انعکاس قربانیان حوادث تروریستی باید تعداد خاصی از قربانیان را انتخاب کرد و با برخوردی احساسی آسیبهای وارد شده به قربانیان و افکار عمومی را علیه تروریسم برانگیخت. اما اگر رسانهها در اثر غفلت از این موضوع و برای تهییج افکار عمومی علیه تروریستها، بخواهند آثار اجتماعی و وحشت پیش آمده در اجتماع را بزرگنمایی کنند، این امر باعث میشود، تروریستها به نتایج مطلوب و دلخواه خود دست یابند و حتی این وحشت باعث میشود، تروریستها به بیش از آنچه مدنظرشان بوده است، دست یابند و به عملیات بعدی نیز راغب شوند.
2ـ انعکاس مسببین ترور: یکی دیگر از مقولاتی که باعث تشدید اعمال تروریستی میشود، تأکید روی مسببین اصلی اعمال تروریستی و پردازش زندگی آنها است. زمانی که روی اشخاص تروریسم تأکید شود، آنها به چهره (حتی منفی) تبدیل میشود و این باعث میشود، افراد جویای نام و شهرت، به این سمت روی آورند. لذا میتوان با مجهولسازی آنها، از این معضل به سلامت خارج شد.
3ـ تبلیغ خطمشی و مرام تروریستها: یکی دیگر از عوامل تشدید رسانهای تروریستی، تبلیغ خط مشیها و مرام گروههای تروریستی است. همانطور که بارها گفته شد، هدف گروهها و افراد از اعمال تروریستی، در اغلب موارد تبلیغات در خصوص گروه یا ایدئولوژی خود است. حال اگر رسانهها در هنگام بروز وقایع تروریستی به انعکاس خط مشی و فعالیتهای گروههای تروریستی بپردازند بالطبع در انتشار عقاید و اندیشههای آن گروهها، شرکت کردهاند. در صورتی که اگر به این موضوعات پرداخته نشود، اعمال تروریستی موفق و کامل نخواهد بود و به نتیجه مطلوب و مورد نظر خود نخواهد رسید.
4ـ استفاده از واژههایی که تروریستها به کار میبرند: گروههای تروریستی برای اینکه اعمال و رفتار خود را توجیه کنند سعی میکنند طرف مقابل را به صفاتی همچون نامشروع، ظالم، شکنجهگر، شانتاژ و... متهم سازند. رسانهها نیز به خطا و برای اطلاعرسانی صرف، این واژگان را انعکاس میدهند و به این ترتیب به اعمال تروریستی مشروعیت داده میشود. در صورتی که اگر رسانهها این واژهها را شناسایی و حذف نمایند، دیگر ناآگاهانه به گروههای تروریستی مشروعیت نبخشیدهاند.
5ـ مصاحبه با تروریستها: یکی دیگر از پیامدهای پوشش خبری تروریسم که باعث تشدید این پدیده میشود، مصاحبه اختصاصی یا مطبوعاتی با تروریستها یا رهبران آنها است. به این معنا که یکی از مراحل فعالیت تروریستی، اطلاعرسانی در خصوص عملیات تروریستی است و مصاحبه، این فرصت را برای تروریستها مهیا میسازد که به راحتی این مرحله از عملیات خود را کامل نمایند. بدترین حالت در این خصوص پخش یک طرفه سخنان و بیانیههای تروریستها است.
برای نمونه شبکه الجزیره با پخش سخنان اسامه بنلادن که مدعی رهبری عملیات تروریستی 11 سپتامبر و از دستپروردههای آمریکا بوده است از او جانبداری کرد، در حالی که هیچ سؤالی از پیامد و عواقب این عملیات و به خصوص کشته شدن غیرنظامیان در آمریکا و متعاقب آن در جنگ افغانستان از وی پرسیده نشد و به این ترتیب این گروه تروریستی از پاسخگویی به جهانیان مصون ماند.
6) انتشار جزئیاتی که ممکن است به یک گروه تروریستی برای حمله کمک کند (بلیغ 1380 ص 45). تروریستها برای اجرای فعالیتهای خود به اطلاعات دقیق از محل نیازمندند. برای این منظور گروههای تروریستی از اطلاعات موجود در سایتها و رسانهها نیز بهره میبرند، حال اگر رسانهها اطلاعات دقیقی را از زندگی افرادی که ممکن است ترور شوند، در رسانه خود منعکس سازند، میتواند دست مایه فعالیت تروریستی گردد لذا رسانهها در انعکاس اخبار از محیط و شخصیتهای حساس میبایست اطلاعاتی را که شاید تروریستها از آن بهره ببرند، انعکاس ندهند.
نتیجهگیری
ارتباط رسانه و تروریسم را میتوان از دو منظر بررسی کرد:
1ـ قبل از عملیات تروریستی
2ـ پس از عملیات تروریستی
قبل از عملیات تروریستی، رسانهها میتوانند با بررسی منشأهای به وجود آورنده تروریسم، به مقابله با این پدیده بپردازند و ریشههای آن را قبل از شکلگیری یا ظهور، بخشکانند. برای ترور، منشأهای گوناگونی را برشمردهاند، اما اصلیترین و مهمترین منشأ تروریسم، نابرابری و تبعیض در زمینههای مختلف اعم از سیاسی، اقتصادی فرهنگی، مذهبی، قومی، نژادی و... است. این نابرابریها زمانی که از حد آستانه تحمل ناراضیها بالاتر رود، روی آوردن ناراضیها به اعمال خشن از جمله ترور را به دنبال دارد. لذا رسانهها با بررسی عوامل ایجاد نابرابری و قرار دادن آنها در معرض دید افکار عمومی میتوانند تا حدود زیادی منشأ تروریسم را از بین ببرند.
در همین راستا رسانهها میبایست نظرات اقلیت را نیز که تصور میکنند حقوق آنها از بین رفته است، انعکاس دهند. به این مفهوم که اکثر اعمال تروریستی، برای تبلیغ و رساندن صدای خود به گوش افکار عمومی است و زمانی که این امکان توسط رسانهها به مخالفین و ناراضیها داده شود، دیگر دلیلی برای انجام اعمال تروریستی نخواهد داشت.
نحوه انعکاس رخدادهای تروریستی، بخش دوم از رابطه بین رسانهها و تروریسم است. انعکاس رخدادهای تروریستی همچون شمشیر دو لبه، ممکن است هم تشدید کننده و هم بازدارنده اعمال تروریستی باشد. اگر رسانهها به انعکاس وحشت اجتماعی پیش آمده، خط مشی و عقاید تروریستها و شخصیتپردازی (حتی منفی) آنها اقدام نمایند، این عمل منجر به تبلیغ تروریستها خواهد شد و روند انجام ترور را تکمیل خواهد کرد و خود انگیزهای است برای اعمال خشن بعدی.
در صورتی که رسانهها به انعکاس وقایع تروریستی از زاویه غیراخلاقی و غیرمذهبی بودن بپردازند و همچنین خسارت جانی و روانی قربانیان تروریسم را به صورت شخصی انعکاس دهند. این عمل باعث میشود تا تصویری زشت، ناپسند و نامشروع از تروریسم ترسیم گردد و عملیات تروریستی ناکام خواهد ماند و به این ترتیب گروههای مخالف و معارض دیگر نیز برای رسیدن به اهداف خود از این شیوهها استفاده نخواهند کرد.
پاورقیها در اصل سند هم موجود نمیباشد.