تاریخ انتشار : ۰۵ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۴:۱۱  ، 
کد خبر : ۳۷۹۳۴۸
بصیرت بررسی می‌کند

حمایت فرانسه از کشور فلسطین، واقعیت یا بازی سیاسی

در مطقع کنونی نه دیپلماسی و وعده دادن‌ به آینده، بلکه اقدام عملی برای پاسخگو ساختن رژیم صهیونی و شکستن محاصره غزه باید صورت گیرد در حالی که کشورهای غربی اقدامی در این زمینه صورت نداده و یا به ابراز نگرانی می پردازند و یا اینکه وعده به آینده می دهند.
پایگاه بصیرت / علی تتماج
فرانسه بار دیگر نام خود را بر سر زبان‌ها انداخت آن هم نه با جنگ افروزی در اوکراین و یا همراهی با آمریکا بلکه با رویکردی که امروز محور مطالبات جهانی و هر کشوری که در آن عرصه قرار گیرد دارای محبوبیت و جایگاه جهانی می‌شود. رویکردی که خود نشانگر دگرگونی در معادلات جهانی است که می‌توان آن را برگرفته از دستاوردها و کارکردهای مقاومت و دیپلماسی ادعایی غرب در صحنه بین‌الملل دانست. امانوئل ماکرون، رئیس جمهور فرانسه گفته است پیش از برگزاری اجلاس آینده مجمع عمومی سازمان ملل متحد در ماه سپتامبر 2025، شناسایی دولت مستقل فلسطینی را به صورت رسمی اعلام خواهم کرد. وی در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: با پایبندی به تعهد تاریخی خود برای تحقق صلحی عادلانه و پایدار در خاورمیانه، تصمیم گرفته‌ام که فرانسه دولت فلسطین را به رسمیت بشناسد. این اعلام رسمی را در ماه سپتامبر آینده، در مجمع عمومی سازمان ملل متحد اعلام خواهم کرد.
این رویکرد از سوی فرانسه که از بازیگران اصلی اروپا بوده و در سازمان ملل نیز از حق وتو برخوردار است در حالی روی داده که از یک سو برخی با نگاه مثبت به آن می نگرند و تاکید دارند که این اقدام نشانه‌ای بر چرخش جهانی به مسئله فلسطین است که البته نه حاصل مذاکره و سازشکاری بلکه نشأت گرفته از مقاومت مردم غزه و پایداری مقاومت فلسطین می‌دانند که موجب شده تا فرانسه در نهایت تحت فشار افکار عمومی به این امر تن دهد. این رویکرد می‌تواند مولفه‌ای باشد برای آنکه سایر کشورهای اروپایی که تمایل به پذیرش کشور فلسطین دارند بدون ترس از مجازات شدن در اتحادیه اروپا این امر را اجرایی سازند. در همین حال این رسمیت یافتن فضا را برای تظاهرات مردمی در کشورهای اروپایی بازتر خواهد کرد و سرکوب آنها توسط نیروهای امنیتی، کشورهای غربی را با چالش مواجه خواهد ساخت. دستاورد عینی این رویکرد را در تشدید فشارها بر استارمر نخست وزیر انگلیس مبنی بر لزوم به رسمیت شناختن فلسطین می‌توان مشاهده کرد. همچنین  اقدام فرانسه در سازمان ملل و نهادهای بین‌المللی نیز می‌تواند دستاوردهایی را برای فلسطین به همراه داشته باشد.  اهمیت این اقدام را برخی در مواضع رژیم صهیونی و آمریکا می‌بینند که به رسماً اقدام فرانسه را محکوم و تهدید به اقدام تلافی جویانه کرده‌اند.
در نقطه مقابل عده‌ای نیز این رفتار فرانسه را نوعی خروج از انفعال موقت در شرایط حساس منطقه‌ای می دانند که احتمال اجرایی شدن آن در زمان وعده داده شده را دور از ذهن می سازد، بویژه آنکه غربی‌ها چند دهه است که ادعای راهکار دو دولتی را مطرح می سازند، اما صرفاً در قالب خواسته‌های رژیم صهیونی اقدام کرده و هرگز حاضر به محکوم سازی و باز پس گیری اراضی اشغالی از رژیم صهیونی به عنوان اجرای راهکار دو دولتی نکرده‌اند. فرانسه در طول چند دهه گذشته همواره حامی رژیم صهیونی بوده و حتی گفته می شود که پاریس تسلیح کننده این رژیم به بمب‌ هسته‌ای بوده است. 
بر اساس این دیدگاه گفته می‌شود که توحش صهیونی و مقاومت ملت غزه موجب فشار گسترده جهانی به دولت‌ها شده، بگونه‌ای که حتی سران غربی حامی رژیم نیز دیگر توان حمایت آشکار را ندارند و اجباراً باید رویکردی به فلسطین نیز داشته باشند تا از خشم مردمی کاسته شود در عین آنکه بتوانند روابط خود را با کشورهای اسلامی و عربی حفظ کنند. به عبارتی دیگر فرانسه نه بر اساس حمایت از فلسطین، بلکه در چارچوب منافع بلند مدت خود در منطقه چنین ادعایی را مطرح کرده است و احتمال اجرایی شدن آن با ابهامات بسیاری همراه است. چنانکه در اوج جنایات صهیونیست‌ها در دهه‌های گذشته انگلیس با انتشار کتاب سفید به دنبال تطهیر خود از کشتار فلسطینی ها در میان کشورهای عربی و اسلامی بود.
فرانسه به شدت وابسته به آمریکا و رژیم صهیونیستی است بگونه‌ای که حتی به سرکوب تظاهرات حامیان فلسطین می پردازد، میزبان نشست جولانی سرکرده تحریرالشام سوریه با رژیم صهیونیستی است و در لبنان برای خلع سلاح حزب الله اقدام می‌کند و از تجاوز رژیم صهیونیستی و آمریکا به ایران نیز حمایت کرده است.
نکته دیگر آنکه امروز غزه نیازمند کمک‌های غذایی و دارویی و شکستن محاصره و مجازات رژیم صهیونی به جرم نسل کشی است. حال آنکه فرانسه به جای این اقدامات وعده درمانی به آینده داده است. موکول کردن به رسمیت شناختن فلسطین به دو ماه دیگر، خود ابهام در صداقت رفتاری فرانسه را تشدید می‌کند که ارسال تسلیحات فرانسوی به تل آویو امروز در حال انجام است. ولی به رسمیت شناختن فلسطین به آینده‌ موکول شده است، حال آنکه از یک سو دامنه جغرافیایی این پذیرش مشخص نیست و از سوی دیگر با این جنایت و کشتار مشخص نیست که تا 2 ماه دیگر چه میزان نفر در غزه ساکن باشند. 
 همچنین فرانسه به شدت وابسته به آمریکا و رژیم صهیونی است بگونه‌ای که حتی به سرکوب تظاهرات حامیان فلسطین می پردازد، میزبان نشست جولانی سرکرده تحریرالشام سوریه با رژیم صهیونی است و در لبنان برای خلع سلاح حزب الله اقدام می‌کند و از تجاوز رژیم صهیونی و آمریکا به ایران نیز حمایت کرده است. در عین آنکه غرب به شدت تغییر ماهیت غرب آسیا و تجزیه کشورهای منطقه از کوچک و بزرگ را دنبال می‌کند.
چنین فرانسه‌ای دور از ذهن است که پذیرنده کشور فلسطین باشد، در عین آنکه پاریس اعلام نکرده است، منظور از فلسطین چه میزان از این سرزمین است و آیا تا مرزهای 1967 و یا 1948 را در بر می‌گیرد؟ در همین حال این سوال مطرح است که چرا در شرایطی که جهان معطوف به غزه است مکرون چنین طرحی را ارائه می‌کند که نتیجه آن موج توجهات به این طرح و غفلت از غزه می‌شود؟ آیا مکرون در کنار صهیونیست‌هاست و یا آنکه واقعا تغییر رفتار داده است؟ در مطقع کنونی نه دیپلماسی و وعده دادن‌ به آینده، بلکه اقدام عملی برای پاسخگو ساختن رژیم صهیونی و شکستن محاصره غزه باید صورت گیرد در حالی که کشورهای غربی اقدامی در این زمینه صورت نداده و یا به ابراز نگرانی می پردازند و یا اینکه وعده به آینده می دهند در حالی همچنان تاکید دارند که از شروط رفتاری آنها حذف مقاومت از جمله حماس در غزه است و این یعنی بی دفاع سازی بیشتر غزه در برابر تجازوگری رژیم صهیونی. 
 
نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات