تاریخ انتشار : ۱۷ شهريور ۱۳۹۲ - ۱۳:۵۳  ، 
کد خبر : ۲۶۰۳۸۷

انتقال آرام قدرت در قطر دلايل و پيامدها (بخش اول)


سرويس خارجي: روند انتقال آرام قدرت در قطر را نمي‌توان امري طبيعي و عادي ارزيابي کرد؛ به ويژه براي فردي همچون شيخ‌حمد که خود از طريق کودتا قدرت را از پدرش گرفته و روابط تنگاتنگي با غرب دارد. کناره‌گيري شيخ «حمد بن خليفه آل ثاني» امير قطر پس از 18 سال حکمراني که با کودتا عليه پدر به قدرت رسيده بود، اقدامي غيرعادي و غيرمنتظره بود، زيرا در بين کشورهاي عربي به ندرت ديده شده است که پادشاهي که در قيد حيات است، بخواهد قدرت را به سادگي به جانشين خود واگذار کند ونگاهي به تاريخ قطر، گواهي بر اين مدعاست. از اين رو کناره گيري شيخ حمد، گمانه زني هاي مختلفي را در عرصه سياسي و نيز رسانه ها بر انگيخت و ناظران سياسي را بر آن داشت تا درباره کناره گيري آن دلايل مختلفي را مطرح کنند. در طول تاريخ اين کشور هشت مورد انتقال قدرت صورت گرفته که تماما با کودتا و به اجبار بوده است. کناره گيري شيخ حمد، امير قطر به نفع پسرش شيخ« تميم» در سه سطح قابل تجزيه و تحليل است:

1- اول اختلاف داخلي در بين خاندان حاکم« آل ثاني» و «آل مسند» است. در اين راستا مي توان به اختلاف بين امير قطر با «حمد بن جاسم» نخست وزيرش اشاره کرد که نخست وزير متهم به طراحي کودتا عليه امير بوده است. حتي در اين راستا منابع رسانه اي گزارش دادند که حمد بن جاسم به نزديکان خود گله کرده است که امير قطر و خانواده او در پس پرده رسوايي دخترش در لندن قرار دارند.از سوي ديگر «شيخه موزه» همسر امير قطر که از عشيره آل مسند است ، با توجه به بيماري همسرش و نگراني ازاينکه در صورت مرگ وي، نخست وزير يکه ‌تاز عرصه سياسي شود و به قدرت دست يابد، در اقدامي پيش دستانه و با استفاده از نفوذ خود، امير قطر را مجاب کرد که قدرت را به پسرش واگذار کند. بايد اين را در نظر داشته باشيم که «موزه» در اين راه، حمايت کشورهاي غربي از جمله آمريکا را با خود به همراه داشت.عمق اين اختلاف تا جايي پيش رفت که اين امر خود را در اولين اقدام امير جديد در برکناري «حمد بن جاسم» نخست وزير کهنه کار و با نفوذ قطر نشان داد؛ نخست وزيري که بيش از يک دهه هدايت و سکان دو پست مهم، يعني سمت نخست وزيري و وزارت خارجه را بر عهده داشت و همواره به عنوان يک شخصيت قدرتمند و مجري سياست‌هاي امير قطر در اين کشور مطرح بود.

2- سطح دوم اين تغيير به ماهيت خارجي آن بر مي‌گردد.در وا��ع نمي‌توان انتقال قدرت در اين کشور کوچک حاشيه خليج فارس را بدون بررسي عوامل خارجي تحليل کرد. همان طور که مي دانيم بزرگترين پايگاه هاي نظامي آمريکا، يعني پايگاه‌ هوايي «العديد» و پايگاه نظامي «السيليه» در دوحه قرار دارند. آمريکا فرآيند فرماندهي حمله به کشورهاي افغانستان و عراق را از قطر اداره کرد. اين مراکز نظامي در قطر اکنون مقر فرماندهي خاورميانه و آسياي مرکزي آمريکاهستند. علاوه بر اين مبادلات اقتصادي دو کشور چندين ميليارد دلار در سال بر آورد مي شود، بنابراين به نظر نمي رسد که تغييراتي در اين سطح، بدون هماهنگي و رايزني با مقامات کاخ سفيد انجام شده باشد.اما سئوال اينجاست که چرا با وجود اين همه خوش‌ خدمتي امير قطر، آمريکايي‌ها ترجيح دادند، يا به تعبيري مجاب شدند که فرد ديگري به جاي وي بنشيند؟ در واقع پاسخ اين سئوال را مي توان در عامل ديگري جستجو کرد که به ناکامي دوحه در تکميل پرونده هاي محوله بر مي گردد که در سطح سوم به آن اشاره خواهد شد.قطر تصميم گيرنده در عرصه سياست‌هاي خارجي خود نيست، بلکه بخش قابل توجهي از فعاليت ديپلماتيک اين کشور، اجراي سياست‌هاي آمريکا در خاورميانه و شمال آفريقاست و آمريکا ترجيح داده به جاي اينکه خود به صورت مستقيم درگير بحران‌هاي منطقه شود، دوحه را به نيابت از خود وارد اين بحران‌ها کند.

3- شکست سياست خارجي قطر و عدم تکميل پرونده هاي محوله را مي‌توان سطح سومي در نظر گرفت که مي‌توان کناره گيري امير قطر را در قالب آن تجزيه و تحليل کرد .در اين بخش با توجه به اينکه قطر برنامه ها و طرح هاي اسرائيل و غرب را در منطقه پياده کرده، ولي با توجه به مبالغ گزافي که در اين زمينه هزينه کرده است، نتوانسته در سياست خارجي نتيجه مطلوب و لازم را کسب کند. نمونه هاي از اين موارد را مي‌توان در مسائل فلسطين ،يعني آشتي فتح و حماس ، روند سازش يا بحث سوريه به وضوح مشاهده کرد. در واقع اين پرونده ها گرچه در بخش هايي پيشرفت داشت، ولي به نتيجه کامل و نهايي نرسيده است.

هر سه اين عوامل در امر کناره گيري امير قطر مطرح است و مجموعه اين عوامل باعث شده است که جابه جايي قدرت به شکل آرام در اين کشور حاشيه خليج فارس انجام شود. با توجه به سخنان اخير شيخ تميم، امير جديد قطر که در آن بر پايبندي بر تعهدات منطقه اي و بين المللي کشورش تاکيد کرده بود، مي توان اين طور نتيجه گرفت که سياست قطر در آينده شاهد تغييرات قابل توجهي نخواهد بود و دوحه همچنان مامور اجراي ترکيبي از سياست خارجي اسرائيل ، آمريکا و انگليس در منطقه خواهد بود و بهاي اجراي اين سياست را نيز همچون گذشته، دوحه پرداخت خواهد کرد؛ بنابراين از ديد ناظران سياسي، از اين پس نيز شاهد اتخاذسياست‌هاي مستقلي از جانب قطر نخواهيم بود. البته با توجه به وابستگي فرزندان «شيخه موزه» به انگليس،احتمالا کفه اين سياست به سمت انگليس سنگين‌تر خواهد بود.

اعراب حاشيه خليج فارس وپديده انتقال قدرت

دراين حال روزنامه «فايننشال تايمز» در تحليلي پيرامون کناره‌گيري امير قطر از قدرت و انتقال قدرت در اين کشور به شيخ تميم، تاکيد کرد؛ اين اقدام شيخ حمد بدون ترديد حکام و شيوخ مسن کشورهاي عربي حوزه خليج فارس را در تنگنا و فشار قرار خواهد داد.فايننشال تايمز در اين باره به نقل از «شفيق الغبرا» استاد علوم سياسي دانشگاه کويت نوشت: اين اقدام قطر، گام مهمي به شمار مي‌آيد و اهرم فشاري بر ديگر کشورهاي منطقه به وجود خواهد آورد تا به ساماندهي امور داخلي خود بپردازند. شفيق الغبرا معتقد است، با وجودي ‌که بيشتر از نصف جمعيت کشورهاي عربي حوزه خليج فارس در گروه سني پايين‌تر از 25 سال قرار دارند، تاکنون به ندرت در کشورهاي عربي اين منطقه مشاهده شده بود که حاکمان اين کشورها راضي به سپردن امور مملکت و حکومت به نسل جوان باشند.

امارات

در کشور امارات متحده عربي «شيخ خليفة بن زايد آل نهيان» که بيش از 65 سال دارد و نخست وزير افتخاري اين کشور به شمار مي‌آيد، قدرت را به افرادي واگذار کرد که فعال‌تر از وي در عرصه تصميم‌گيري بودند که از جمله اين افراد مي‌توان به «شيخ محمد بن راشد آل مکتوم» رئيس شوراي وزيران امارات و حاکم دبي و «شيخ محمد بن زايد آل نهيان» وليعهد ابوظبي اشاره کرد.اگرچه به قدرت رسيدن «شيخ محمد بن زايد آل نهيان» در امارات امري کاملا آشکار و عيان است، اما تاکنون به طور مشخص آشکار نشده که چه کسي وليعهد او خواهد بود و در اين خصوص ابهاماتي در اين کشور متشکل از هفت شيخ‌نشين به چشم مي‌خورد.در سال‌هاي اخير «شيخ هزاع بن زايد آل نهيان» برادر ناتني «شيخ محمد » تلاش کرده تا درحدامکان در عرصه قدرت و اداره امور اين شيخ نشين که مرکز قدرت و ثروت است، ظاهر شود و رسيدگي به امور خارج از کشور را به «شيخ محمد بن زايد آل نهيان» بسپارد .

عربستان سعودي

در عربستان سعودي، بزرگ‌ترين کشور صادر کننده نفت جهان، چالش‌هاي جانشيني به دليل بزرگي و وسعت کشور و کثرت شاهزادگان مسن، سخت‌تر و پيچيده‌تر است. اين درحالي است که طي دو سال گذشته با مرگ دو وليعهد اين کشور يعني «شاهزاده سلطان بن عبد العزيز» و «نايف بن عبد العزيز» سمت وليعهدي، دو بار از فردي به فرد ديگر در خاندان سعودي منتقل شد . اگرچه «عبد الله بن عبد العزيز» پادشاه 89 ساله سعودي در اين اواخر تلاش کرده که قدرت را به نسل دوم شاهزادگان سعودي منتقل کند، اما بايد توجه داشت که اين نسل هم اکنون در دهه هفتم عمر خود قرار دارند. در اين راستا ملک عبد الله در نوامبر گذشته «شاهزاده احمد بن عبد العزيز» برادر ناتني خود را از سمت وزيري کشور برکنار کرد و «شاهزاده محمد بن نايف» برادر زاده‌اش را جايگزين وي کرد. سپس در فوريه گذشته، يکباره با انتصاب «شاهزاده مقرن بن عبد العزيز» برادر ناتني 70 ساله‌اش به سمت معاون دوم نخست وزير عربستان، همه را غافلگير کرد.

کويت

در کويت «شيخ صباح الأحمد الجابر الصباح»، امير 84 ساله کويت، قدرت را در سال 2006 به دست گرفت. اين درحالي است که وي پيش از آن به مدت 40 سال وزير خارجه کويت بود.شيخ صباح الأحمد الجابر الصباح پس از رسيدن به قدرت و در همان سال 2006 «شيخ نواف الأحمد الجابر الصباح» را به عنوان وليعهد خود انتخاب کرد، اما اين برخلاف رسوم حاکم بر خاندان الصباح در کويت بود که مقرر بود جانشيني و وليعهدي به تناوب بين دو شاخه خاندان آل صباح يعني «سالم» و «جابر» جا به جا شود و اقدام شيخ صباح الأحمد الجابر الصباح در انتصاب شيخ نواف الأحمد الجابر الصباح به معناي تحکيم قدرت و قبضه حاکميت خانواده جابر در کويت تلقي مي‌شد. برخلاف آنچه در ديگر کشورهاي عربي حوزه خليج فارس مشاهده مي‌شود، کويت داراي پارلماني قوي و قدرتمند و با نفوذ در انتخاب وليعهد است و تاکنون وليعهد مشخص و معيني به طور دقيق در اين کشور وجود ندارد.          ادامه دارد... 

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات