
پايگاه بصيرت؛ گروه سياست داخلي / پيشرفت قابل توجه ج.ا.ا. در زمينه هاي گوناگون و همچنين شروع موج سوم بيداري اسلامي در کشورهاي منطقه سبب شد نظام سلطه بکوشد تا، به زعم خود، با اعمال تحريمهاي فلج کننده راه پيشرفت کشور را سد کند و مانع از الگوپذيري جنبشهاي بيداري اسلامي از جمهوري اسلامي شود. قوت و حجم تحريمهاي اعمال شده به حدي بود که نظام سلطه پيشبيني کرده بود که اين تحريمها به زودي نظام جمهوري اسلامي را سرنگون خواهد کرد. اعمال اين تحريم ها علاوه بر محروميت کشور از امکانات و فرصتهاي بين المللي، در نماياندن و برجسته ساختن ضعفهاي ساختاري موجود در اقتصاد کشور به شدت اثرگذار بودند. بنابراين از يک طرف از امکانات و فرصتهاي بين المللي محروم بوديم و از طرف ديگر با ضعفها و مشکلات داخلي مواجه بوديم. از اينرو، در اين شرايط که رويارويي جبهه استکبار با جبهه انقلاب اسلامي رنگ و بوي جديتري به خود گرفته است که مقام معظم رهبري از آن به پيچ تاريخي يا حساسترين مرحله تاريخ تعبير کردند، توجه و تکيه به استعدادها و ظرفيتهاي بومي، بيش از پيش، ضروري به نظر ميرسد.
از اين رو، در اين شرايط مقام معظم رهبري به منظور متوقف نشدن سرعت پيشرفت کشور و همچنين براي عبور موفق از اين شرايط حساس، بر «تقويت و استحکام ساخت دروني کشور»، تأکيد دارند. ايشان در اينباره ميفرمايند: «در پيشرفت به سمت هدفهاي آرماني، بايد ساخت دروني قدرت را استحکام بخشيد؛ اساس کار اين است. ما اگر مي خواهيم اين راه را ادامه دهيم... و در مقابل اين معارضه ها ايستادگي کنيم و صبر و توکل را به کار بگيريم، بايد ساخت قدرت ملي را در درون کشور تقويت کنيم و استحکام ببخشيم».[1] البته تأکيد ايشان بر تقويت ساخت دروني کشور و تکيه بر ظرفيت هاي درون زاي داخلي به معناي نفي و عدم استفاده از فرصتهاي بينالمللي نيست، بلکه ايشان، اولويت را به ظرفيتهاي دروني ميدهند و درشرايطي که از فرصتهاي خارجي محروم شدهايم ميفرمايند: «... نميگوييم از اينها استفاده نکنيد، اما ميگوييم اطمينان نکنيد، اعتماد نکنيد، چشم به آنجا ندوزيد، چشم به داخل بدوزيد»[2]
به هر حال، از ديدگاه مقام معظم رهبري پايه اصلي حرکت کشور به سوي وضع مطلوب و توفيق در حل مشکلات کشور بيش از آنکه بر استفاده از ظرفيت ها و امکانات خارجي مبتني باشد، بر انسجام و استحکام دروني و تمرکز انرژي در داخل کشور بنا نهاده شده است و حتي از منظري، شرط توفيق در استفاده از امکانات و راهکارهاي خارجي نيز به ميزان انسجام و استحکام دروني کشور بستگي دارد. ايشان، عناصر اين استحکام را دو دسته عناصر ميدانند؛ عناصر هميشگي و عناصر فصلي. از جمله عناصر هميشگي بايستي به عزم راسخ مسئولان و مردم براي حل معضلات کشور اشاره کرد و عناصر فصلي يعني آنچه که در حال حاضر براي کشور در اولويت قرار دارند، عبارتند از علم و اقتصاد.[3] توجه به اين نکته نيز ضروري است که تقويت ساخت دروني هر جامعهاي زماني ميسر است که عناصر اصلي آن جامعه يعني؛ فرهنگ، اقتصاد و سياست آن جامعه هماهنگ با هم و در کنار هم پيش بروند. به عبارت ديگر، چون تعادل اجتماعي[4] را پيشزمينه وقوع هر تحول اجتماعي دانستهاند، بنابراين در گام نخست ميبايست به ايجاد، حفظ و استحکام اين تعادل توجه کرد و آن زماني محقق ميشود که به عنوان مثال به موازات اقدام در راستاي تحولات اقتصادي، براي انجام تحولات فرهنگي و سياسي همسو نيز اقدام کرد و بالعکس. از اين رو در اين خصوص و عنايت به حفظ تعادل در نظام اجتماعي، توجه به چند نکته ضروري به نظر ميرسد:
الف) در حوزه سياسي
1- عزم جدي در مجموعهي نظام: اقدام براي پيشرفت، بويژه براي کشورهاي در حال توسعه، نيازمند تصميمگيريهاي سياسي- حکومتي است.[5] از اين رو در نخستين گام ميبايست يک عزم جدي در مجموعهي نظام حکومتي کشور شکل بگيرد که خواهان تحول و ترقي بيشتر در وضعيت فعلي کشور باشد.
2- توجه به هويت (اصول و بنيانهاي) جامعه خودي: تصميمگيرندگان بايستي بدانند که در چه محيطي و براي چه مردم يا جامعهاي برنامهريزي ميکنند، صرف موفقيت يک برنامه در يک کشور، ضامني براي موفقيت آن برنامه در ساير کشورها نيست. به عبارت ديگر، تجويز هر برنامهاي براي پيشرفت، نيازمند بستر اجتماعي خاصي است و اگر نسخهاي در يک کشور موفق بوده است، اين دليلي براي موفق بودن آن در ساير کشورها نيست. از اين رو برنامهريزان توسعه کشور بايستي با شناخت کامل بنيانهاي جامعه خودي، نسخهاي را براي پيشرفت کشور تجويز کنند که با هويت اسلامي- ايراني مردم اين سرزمين در تضاد نباشد.
3- اهتمام به استفاده از تجربيات و آموزههاي دفاع مقدس: هشت سال دفاع مقدس، به عنوان طلاييترين دوران پس از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران، حاوي تجربيات و آموزههاي بسيار ارزشمندي است که توجه و استفاده از آن آموزهها و تجربيات ميتواند ضامني براي عبور موفق از اين مرحله حساس باشد.
4- وحدت ملي: وحدت ملي، به عنوان مقولهاي مهم، هم ميتواند زمينه ساز پيشرفت کشور باشد و هم ميتواند در خنثي و بياثرکردن نقشههاي دشمنان نظام اسلامي مؤثر باشد. تقويت هرچه بيشتر وحدت ملي ميتواند در تقويت روح مشترک در ميان ملت، تقويت روحيهي کار جمعي و... مؤثر باشد. از اين رو توجه به تقويت وحدت ملي بسيار حياتي به نظر ميرسد. يکي از اموري که در اين راستا بايستي به آن توجه شود، محروميتزدايي از مناطق محروم است.
5- تحکيم ارتباط بين نخبگان فکري و ابزاري: مرکز ثقل بحث توسعهيافتگي، حوزه نخبگي ميباشد از اين رو اين حوزه توجه ويژهاي را ميطلبد. اهميت اين حوزه تا آنجاست که دستيابي نخبگان فکري و ابزاري به يک اجماع نظر پيرامون اهداف جامعه، چيستي پيشرفت و اينکه چه اقداماتي بايستي در اين راستا صورت گيرد و... را مهمترين و اساسيترين گام براي يک جامعه علاقهمند به پيشرفت ميدانند و اين محقق نميشود مگر اينکه اين دو طيف با همديگر در ارتباط و تبادل نظر دائمي باشند. ... اجماع نخبگان، تشکل يافتگي اجتماعي را در پي دارد که آن نيز سبب تمرکز انرژي جامعه براي حرکت در مسير پيشرفت ميشود. اجماع نخبگان، همچنين زمينه را براي طراحي و تدوين يک استراتژي بلند مدت، به عنوان يک ضرورت براي هر کشور علاقهمند به پيشرفت، فراهم ميکند.
6- پرهيز از رويکرد جناحي و حزبي در اداره امور کشور: از آنجا که ماهيت حکومت در اسلام، خدمتگزاري به مردم است براي تحقق هر چه بهتر اين مهم ميبايست، بدون توجه به وابستگيهاي حزبي و جناحي، از ظرفيت تمامي نيروهاي مؤمن و معتقد به اصول و مباني نظام جمهوري اسلامي استفاده شود تا آنان به سوي عملکرد واگرايانه کشيده نشوند و از ظرفيت آنها براي تقويت کشور و خدمتگزاري هرچه بيشتر به مردم استفاده شود. مقام معظم رهبري در اينباره ميفرمايند: «... ما آمدهايم خدمت کنيم به مردم و هيچ چيز نبايد ما را از اين وظيفه غافل کند. البته ما هر کداممان دلبستگيهايي داريم، سليقههايي داريم؛ در زمينهي سياسي، در زمينه مسائل اجتماعي، دوستيهايي داريم، دشمنيهايي داريم، اينها همه حاشيه است؛ متن عبارتست از خدمت؛ نبايد بگذاريم اين حواشي بر روي اين متن اثر بگذارد. و يک نکتهاي که در اين زمينهي خدمت هست، اين است که وقت محدود است».[6] ايشان همچنين براي خدمتگزاري بهتر به مردم، به انجام دادن کارها به صورت جهادي تأکيد دارند.
7- توجه به نقش وجايگاه مردم: از آنجا که تحقق اين مهم نيازمند وجود عزم جدي در ميان مسئولان و مردم است، وجود هماهنگي و همدلي بين اين دو بسيار ضروري و حياتي به نظر ميرسد. چنانچه بدون توجه به نيروي عظيم نهفته شده در آحاد مردم در اين راستا قدم برداشته شود بدون شک به نتايج مطلوبي نخواهيم رسيد. کما اينکه موفقيتهاي گوناگوني که در طول سالهاي پس از پيروزي انقلاب حاصل شده است در سايه توجه، اعتماد و تکيه بر همين نيروي الهي مردم به دست آمده است. از اين رو لازم است تا با تبيين جايگاه خطير مردم در تحقق اين مهم، آنها آگاهي کافي را در اين زمينه به دست آورند تا با عزم جديتري به ايفاي نقش و مسئوليت شان در قبال کشور بپردازند.
ب) در حوزه اقتصادي
1- تلاش براي خروج از مدار وابستگي به نفت: وجود منابع خدادادي نفت و گاز از يک سو و ضعف ساير بخشهاي مولد اقتصادي کشور از سوي ديگر، شکلگيري نوع خاصي از دولت که در جامعهشناسي سياسي از آن به «دولت رانتير نفتي» تعبير ميشود، را در دوران پهلوي در پي داشته است. ساختار بيمارگونه که علي رغم تلاش سه دهه جمهوري اسلامي براي تغيير آن، هنوز به طور کامل از آن رها نشده است.
در اقتصادهاي رانتير چون بستر لازم براي انجام فعاليتهاي مولد چندان فراهم نيست، بنابراين انجام فعاليتهاي مولد سود چنداني را نصيب توليدکنندگان نميکند، بلکه دستيابي به سودهاي کلان در اين نوع اقتصادها بيشتر با انجام فعاليتهاي غير مولدي مانند دلالي و واسطهگري حاصل ميشود. در ذهنيت رانتير نيز انتظارات فراواني از سوي مردم متوجه حکومت ميشود و آنان به نوعي خود را نسبت به حکومت طلبکار ميدانند. از اين رو با وجود اين ذهنيت، اقدام براي تقويت انسجام و ساخت دروني قدرت به کندي پيش خواهد رفت. در صورتي که براي تقويت و استحکام بخشي کشور، مردم ميبايست خود را بدهکار به حکومت بدانند و براي تحکيم قدرت آن حاضر باشند به آن کمک کنند. بنابراين بايستي براي تغيير اين ذهنيت اقدام کرد؛ توسعه و تقويت فعاليتهاي مولد اقتصادي و همچنين کوشش براي حذف واسطهگريها از يک سو و انجام اقدامات فرهنگي از سوي ديگر راهحلي براي رفع اين معضل ميباشد.
2- تشويق مردم و بخش خصوصي به سرمايهگذاري در اقتصادکشور: براي تقويت ساخت دروني کشور لازم است تا همه بخشها به ايفاي نقش خود در اين راستا بپردازند. بايستي با روشنگري و انجام اقدامات فرهنگي گفته شود که هرکسي براي ترقي و پيشرفت کشور وظيفهاي دارد؛ هر کس که سرمايهاي در دست دارد در قبال جامعه هم وظيفهاي دارد و نميتواند فقط به منافع خودش بينديشد و نسبت به وضعيت و سرنوشت جامعه بيتفاوت باشد... در اين راستا بايد گفته شود که سرمايهداران بخش خصوصي وظيفه دارند که سرمايهي خود را در داخل کشور به کار گيري کنند، مردم ميبايست با پرداخت ماليات و همچنين با پسانداز سرمايههاي هرچند اندک خود در بورس اوراق بهادار زمينهساز رونق گرفتن فعاليتهاي مولد اقتصادي در کشور باشند و و ... ياريگر دولت براي پيشبرد کشور باشند.
3- پرهيز از مصرفگرايي و تجمل: اقتصاد کشور، اقتصادي دولتي است که بخش زيادي از منابع درآمدي آن از فروش نفت به دست ميآيد که در بهترين حالت اين درآمد ميبايست صرف امور عمراني و زيربنايي شود، زيرا نفت سرمايه ملي بوده و ما بايستي درمقابل آيندگان پاسخگو باشيم. حال در شرايطي که تمايل جامعه به مصرف بيشتر، روز به روز افزايش مييابد از توان دولت براي پرداختن به امور زيربنايي کاسته ميشود، زيرا تأمين نيازهاي روز افزون جامعه حجم بيشتري از تقاضاها را متوجه دولت ميکند و دولت ناچار است تا براي تأمين اين تقاضاها هزينههاي بيشتري را متحمل شود. ... از آنجا که حجم بالايي از کالاهاي تجملي از خارج کشور تأمين ميشود، تقاضاي روز افزون براي اين کالاها نيز توان دولت براي انجام امور توسعهاي را کاهش ميدهد، زيرا از اين طريق بخشي از مازاد اقتصادي بالقوه کشور صرف خريد کالاهاي تجملاتي ميشود که نبود آنها هم خلل چنداني در زندگي مردم ايجاد نميکند. براي رهايي از اين وضعيت هم ميبايست با انجام اقدامات فرهنگي از ميزان تمايل جامعه به مصرف کاسته شود.
***حاصل اينکه، اقدام در راستاي تقويت ساخت دروني کشور بايستي با در نظرگرفتن تمام جوانب مسأله باشد و کوشش در اين راستا در صورتي به نتيجه خواهد رسيد که با همکاري و همدلي همهي آحاد ملت و مسئولان صورت پذيرد و همگي با عزم جدي در اين وادي قدم بردارند.
[1] . بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با مسئولان نظام 30/04/ 1392
[2] . بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با اعضاي هيأت دولت 06/06/ 1392
[3] . همان
[4] .social equilibrium
[5] . به نقل از: محمود سريعالقلم، عقلانيت و آينده توسعه يافتگي ايران، چاپ پنجم (تهران: مرکز پژوهشهاي علمي و مطالعات استراتژيک خاورميانه، 1386)، ص46
[6] . بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با اعضاي هيأت دولت 06/06/ 1392