علل وقوع جنگ:
دولتهای غربی و در راس آنها آمریکا وقوع انقلاب اسلامی و تاثیرات ناشی از آن را برای منافع غرب (شامل نفت، ثبات کشورهای مرتجع منطقه، امنیت اسراییل و همچنین مقابله با نفوذ شوروی) به عنوان تهدیدی جدی علیه نظم نوین جهانی قلمداد کردند و مقابله با آن را با استفاده از زور و کلیه ابزار و وسایل مورد لزوم نه تنها ضروری بلکه اجتنابناپذیر دانستند.
با سقوط حکومت پهلوی آمریکا تصمیم گرفت عراق را جایگزین ژاندارم سرسپرده قبلی خویش سازد در این جهت عراق را وادار کرد تا با تهاجم نظامی به ایران، انقلاب نوپای اسلامی را نابود کند. در هر صورت وجود اختلافات مرزی و ارضی میان ایران و عراق ـ که با انعقاد قرارداد 1975 الجزایر حل و فصل شده بود ـ و حتی وقوع تشنج مجدد نیز میان دو کشور به تنهایی نمیتوانست انگیزه و علت اصلی تجاوز عراق به ایران باشد زیرا پیش از این دو کشور عراق و ایران در اوضاع بسیار حادتری قرار داشتند که هرگز به یک جنگ تمام عیار متوسل نشدند.
گرچه عراق قرارداد 1975 الجزایر را بهانه تهاجم به ایران قرار داد ولی اوضاع داخلی ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی هر چند با بررسی اجمالی و گذرا نشاندهنده این معنا است که ایران نه تنها برای جنگ که حتی برای دفاع نیز آمادگی نداشت؛ زیرا علاوه بر منازعهای که در داخل کشور بلافاصله پس از پیروزی انقلاب میان نیروهای انقلابی و لیبرالها آغاز شد اقتصاد کشور هم فوقالعاده ضعیف شده بود و بسیاری از جریانات ضد انقلابی در مناطق مختلف کشور برای تضعیف دولت مرکزی تلاش میکردند. منابع تسلیحاتی ایران نیز به دلیل ماهیت ضد آمریکایی قطع شده بود و در مجموع ایران از بعد دفاع بسیار آسیبپذیر شده بود.
در این میان وضعیت نظامی کشور نشاندهنده کاهش توان دفاع کشور و در نتیجه از میان رفتن قدرت بازدارندگی ایران در برابر عراق بود. وضعیت نیروهای ارتش که وظیفه دفاع از مرزهای ایران را برای مقابله با تهدیدات و تهاجم دشمن بیگانه بر عهده داشتند بسیار نامطلوب بود و حتی گروههای سیاسی ـ مثل سازمان منافقین ـ شعار انحلال ارتش را سر میدادند و ارتش با مشکلات اساسی که بسیاری از آنها ریشه در ساختار، هویت، آموزش و فرماندهی و کنترل داشت برای انتقال از یک ارتش طاغوتی به ارتش اسلامی دست و پنجه نرم میکرد. «آنتونی کرد زمن» در کتاب «درسهایی از جنگهای مدرن» خود مینویسد:
«هیچ یک از دو کشور ایران و عراق ساختار فرماندهی عالی و کارآمد نداشتند. شاه ایران دائماً فرماندهی عالی ارتش را تغییر میداد و با سقوط شاه حتی این رکن شکننده فرماندهی و کنترل ارتش نیز فرو پاشید» (کردزمن، واگنز، 1376،ص 73)
جریانهای ضد انقلاب در درون ارتش برای اعاده وضعیتهای پیشین کودتای نوژه را در تیرماه 1359 و تنها 50 روز قبل از آغاز تجاوز دشمن، سازماندهی و اجرا کرد. حضرت حجةالاسلام آقای هاشمی رفسنجانی در تشریح وضعیت نظامی ایران میگوید:
«ما هنوز مشغول تصفیه ارتش بودیم و افراد ارتش فرار کرده و بسیاری از آنها محبوس بودند و جای کارشناسان آمریکایی را که از ایران رفته بودند کسی نگرفته بود تعداد بسیاری از قراردادهای تسلیحاتی که مکمل قدرت ارتش بود در همان روزهای قبل از انقلاب توسط بختیار لغو شده بود و بسیاری از امکانات ما بدون پشتیبانی مانده بود». (هاشمی رفسنجانی 368 ص 1)
همچنین سپاه پاسداران در این شرایط با ماموریت دفاع از انقلاب درگیر ماموریتهای امنیتی در داخل کشور و در شهرها بود و بخشی از توان آن در کردستان در مصاف با گروههای ضد انقلاب صرف میشد بسیج نیز که بیش از 9 ماه از تولد آن نگذشته بود فاقد هویت نظامی بود. رژیم بعثی عراق و استکبار جهانی دقیقاً به چنین وضعی آگاه بودند «احمد زبیدی» سرهنگ سابق ارتش عراق در مورد درک رهبری عراق از وضعیت داخلی ایران پس از سقوط مینویسد:
«رهبری عراق معتقد بود پس از سقوط شاه، ایران و خصوصاً ارتش ایران پس از انجام تصفیه و پاکسازی در آن، ضعیف شده بود.»
رادیو آمریکا نیز در تاریخ یکم مهرماه 1369 برابر با 23 سپتامبر 1990 در گزارشی به مناسبت سالگرد آغاز جنگ ایران و عراق میگوید: (سفارت ج 1، 1 در بیروت 1368 به نقل از روزنامه السفیر)
«در آغاز حمله عراق به ایران نیروهای عراقی فقط با اندکی مقاومت از سوی نیروهای ایران رو به رو شدند زیرا ایران هنوز دستخوش انقلاب بود». (صفری، 1370 ص 29)
دلایل شروع جنگ از دیدگاه رژیم بعث عراق:
آنچه که رژیم بعث عراق جهت تجاوز به خاک میهن اسلامی ایران ادعا میکردند و دلایل مشروع برای خود در حمله به سرزمین اسلامی ایران تلقی مینمودند عبارت بود از:
1- دفاع از امت عرب
2- استقلال عربهای خوزستان
3- ظالمانه بودن قرارداد 1975
4- تعیین خط مرزی در آبراه شط العرب (اروند رود)
5- مالک بودن جزایر سهگانه تنب بزرگ و کوچک و ابوموسی و سرانجام حمله به انقلاب و ایران جهت حمایت از اسلام و تحقق قادسیه ثانی.
در حالیکه بعداً معلوم شد و بیگانگان نیز اعتراف کردند اهداف اصلی و مقصود از هجوم سراسری عراق به ایران تجزیه ایران و اشغال دائمی خوزستان و طمع به منافع نفتی ایران و تسلط بر شطالعرب و دستیابی به خلیجفارس و دروغگویی در دفاع از امت عرب بوده است. جاهطلبیهای رژیم بغداد، بیهودهگویی و ادعاهای پوچ و بیاساس آنها و مسلمان نبودن رژیم را بعداً اعتراض کردند. رادیو صهیونیستی در تاریخ یهم مرداد 1369 میگوید:
«یکی از عوامل اصلی جنگ ایران و عراق نیز همین آرزو بود که عراق میخواست با اشغال خوزستان و خارج کردن جزایر تنب و ابوموسی از حاکمیت ایران خود را به صورت ابرقدرت خلیجفارس درآورده، در پی آن رهبری جهان عرب را به دست گیرد.» (صفری، 1370، ص 51)
رادیو آمریکا به نقل از روزنامه واشنگتنپست:
«بهانه حمله عراق به ایران این بود که قرارداد الجزایر مبنی بر تعیین خطوط مرزی شطالعرب که در زمان رژیم سلطنتی ایران بین دو کشور بسته شده بود به عراق تحمیل شده است و قرارداد باید ملغی شود. هشت سال جنگ به طول انجامید و بالاخره هم جنگ متارکه شد.» (صفری، 1370 ص51)
خالد بن سلطان ابن عبدالعزیز وزیر دفاع و فرمانده و نیروی هوایی عربستان نیز چنین میگوید:
«دلیل حمله عراق به ایران نقض قرارداد 1975 الجزایر بوده است نه دفاع از امت عرب که او ادعای آن را داشته است.» (صفری، 1370، ص 48)
رادیو کلن صدای آلمان نیز در تاریخ 24 مرداد 1369 برابر با 15 اوت 1990 میگوید:
«همین قرارداد به اصطلاح غیرعادلانه و ضرورت اصلاح آن بوده است که صدام حسین به عنوان دلیل حمله لشکرکشی خود در سال 1980 به ایران معرفی کرده است.» (صفری، 1370، ص 46)
«احمد الحسین» سفیر سوریه در تهران در مصاحبه با روزنامه جمهوری اسلامی اظهار میدارد:
«صدام سعی میکرد جنگ را جنگ عرب و عجم معرفی کند وی اظهار داشت که از دروازه شرقی اعراب دفاع میکند و تنها سوریه بود که در برابر این شعارها ایستاد» (روزنامه جمهوری اسلامی 1369، ص 2)
حکام رژیمِ بعث عراق همگام با استکبار و دول بیگانه تبلیغات خود را قبل از آغاز جنگ تحمیلی علیه ایران به صورت گسترده شروع نمودند. عراق از ابراز خصومت با انقلاب اسلامی ایران ابایی نداشت این رژیم وابسته به ابرقدرتهای شرق و غرب از همان ابتدای پیروزی انقلاب برای زمینهسازی اجرای نیات پلید خود تلاش میکرد. این اقدامات شاهدی بر طرح تجاوز و تهیه مقدمات آن علیه جمهوری اسلامی ایران است که نمونههایی از آن ذکر میگردد:
صدام حسین رئیسجمهور عراق در جمع خبرنگاران گفت: (مرداد 1359)
«به مخالفین ایران سلام میگوییم و دست رد به سینه آنها نمیزنیم». (اثباتی، 1380، ص 288)
همچنین اقداماتی در خصوص تهیه مقالات با عنوانهای قادسیه صدام و گزارشهای خبری در این راستا را در سطح وسیع انجام داد و کمکهای مالی به روزنامههای عربی زبان به خصوص روزنامههای کویتی، انجام مصاحبههای متعدد و تبلیغات زمینهای در بیشتر کشورهای عربی طراحی و اجرا گردید. در تبلیغات رسانههای غربی نیز بویژه امپریالیسم متجاوز آمریکا هماهنگی کاملی با اقدامات متجاوزانه صدام مشاهده میشود. کارتر رئیسجمهور آمریکا میگوید:
«امیدواریم این نبرد بتواند ایران را قانع کند که به صلح نیاز دارد». (اثباتی، 1380، ص 289)
نگاهی کوتاه به تبلیغات رژیم بعث عراق و استکبار جهانی در مرحله اول جنگ (از 31/6/59 تا تاریخ 5/7/60)
روشن است که جنگ روانی و تبلیغاتی به عنوان یکی از شگفتانگیزترین پدیدههای اجتماعی ریشه در اعصار گذشته دارد که با گذشت زمان تکامل یافته و امروزه به یکی از پیچیدهترین و خطرناکترین پدیدهها (سلاحها) مبدل شده است. در واقع هدف از جنگ روانی بر هم زدن تعادل روانی افراد جامعه از طریق پخش شایعات، اکاذیب، اشاعه یأس و نومیدی و رعب و وحشت است.
دشمنان برای مقابله با نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران علاوه بر جبهه نظامی جبهه جدیدی را در برابر ایران گشودند. دشمنان در این جبهه با استفاده از فنآوری پیشرفته و کاهش بهرهگیری از امواج انسانی به طرحریزی زیربنایی اهتمام ورزیدند و با ایجاد ارتباط فراگیر که هدف اصلی تهاجم و تخریب افکار عمومی و ایجاد حس بدبینی سایر دول نسبت به ماهیت انقلاب بوده سعی کرده تا چهرهای مغشوش و تهدیدآمیز علیه صلح و امنیت جهانی از ایران اسلامی ترسیم کنند. لذا محورهای تبلیغی دشمن را میتوان اینگونه برشمرد:
الف ـ ترسیم چهره منفی از ایران در برابر مردم عراق
رژیم عراق درصدد برآمد چهره جمهوری اسلامی ایران را در افکار عمومی عراق به شکلی ترسیم کند که مردم آن کشور محرومیتهای ناشی از جنگ را تحمل نمایند و در ضمن انگیزه ادامه نبرد و تجاوز را در نظامیان عراقی ایجاد کند. دستگاه تبلیغی رژیم عراق به منظور دستیابی به اهداف تبلیغی خود و برای تشدید اختلاف، برخی از سوژهها و رخدادهای تاریخی را بزرگنمایی میکند. برای نمونه «خالد حسین» میگوید:
«طوفان تهاجم از جانب شرق به سمت عراق و امت عربی در حال وزیدن است؛ نژادپرستان ایران که هزاران سال است چشم طمع به سرزمینهای اعراب دوختهاند ... اکنون میخواهند عراق را دوباره اشغال نمایند». (عبدالرحمن، 1369، ص 51)
همچنین رادیو صوتالجماهیر عراق در تاریخ 15/2/60 گفت:
«ایرانیان مجوس در صدر اسلام سعی کردند از ترویج اسلام جلوگیری کنند، اما کاری از پیش نبردند حالا تصمیم گرفتهاند دین اسلام را از داخل تضعیف کنند» (صفری 1370 ص 51)
با شروع جنگ، رژیم بعث عراق با ساماندهی و خرید شعرا و نویسندگان، تبلیغات ویژهای را علیه نظام اسلامی ایران اجرا کرد تا افکار عمومی عراق را تحریک کند مثلاً:
«ایران در پی ایجاد یک امپراطوری فارسی است، میخواهد بر کل خلیج عربی (خلیجفارس) مسلط شود، ایرانیان در صورت پیروزی ثروت مردم عراق را چپاول میکنند، ایران با آمریکا و اسراییل رابطه دارد». (دفتر مرکزی جهاد دانشگاه 1365)
این رژیم در منفی نشان دادن چهره ایران و سربازان ایرانی برای توجیه سیاسی و فکری نظامیان عراقی موضوعاتی را مطرح مینماید که بعضاً با ماهیت خونآشامی دولتمردان رژیم بعث و صهیونیست بیشتر مطابقت دارد به طور مثال: رادیو صدای آزاد ایران در تاریخ 8/7/1359 گفت:
«ایرانیان خون اسراء را میگیرند و آنان را مثله میکنند، سرها را با ارههای برقی میبرند، آنان را با باتوم برقی میزنند و... .
دستگاههای تبلیغاتی استکبار نیز در یک طرح از پیش تعیین شده و به عنوان مکمل عملیات روانی رژیم عراق چهرۀ جمهوری اسلامی را مخدوش جلوه میدادند و چنین اکاذیب و مطالب غیرواقع را منعکس و ابراز میداشتند برای مثال:
«روزنامه آلمانی فرایتونگ نوشته است: [امام] خمینی میخواهد همه چیزهای سالم را فاسد کند، مراکز نفتی ایران و عراق را از بین ببرد... منطقه را بیمار کرده، امنیت منطقه را به هم زده است». (دفتر سیاسی سپاه پاسداران 1361، ص 57)
ب ـ استفاده از بوقهای تبلیغاتی و تلاش برای فریب ایران:
رژیم بعثی عراق و بوقهای تبلیغاتی استکبار که در بست در اختیار ارتش عراق و دولتمردان بیمنطق آن کشور بود قبل از جنگ با توه به اطلاعات رسیده به ایران و هشدارهای امام راحل به دولت و مردم ایران مبنی بر ایجاد آمادگی لازم برای مقابله با تهاجم و تجاوزات احتمالی به کشور سعی در فریب ایران داشتند و با مصاحبههای متناقض و پراکنده مساله هجوم و تجاوز را بیاساس و غیرمحتمل میدانستند. برای مثال:
در 28 شهریور 1359 «بیبیسی» ضمن ارائه تحلیل دربارۀ لغو قرارداد به طور یک جانبه توسط صدام گفت:
«بنیصدر گفته است عراق در نظر دارد به ایران حمله کند». (روزنامه جمهوری اسلامی، 1380، ص 2)
اما صدام برای فریب ایران و ایرانیان و آمادهسازی حکومت خودشان در رادیو گفت:
«ما نمیخواهیم بجنگیم و طمعی نیز به سرزمینهای دیگران نداریم». (اثباتی، 1380، ص 292)
همچنین عزت ابراهیم که از نزدیکترین عناصر بعثی به صدام بود گفته است:
«عملیات جنگی عراق در مرزهای ایران برای باز پس گرفتن هزار و سیصد کیلومتر مربع خاک عراق، تا پایان هفته خاتمه خواهد یافت. ما در حالت جنگ با ایران به سر نمیبریم». (اثباتی، 1380، ص 292)
رادیو بیبیسی هم در ادامه حمایت تبلیغی خود از رژیم خودکامه عراق در تایید تجاوز و فریب دولتمردان و مردم ایران میگفت:
«صدام حسین درگیری نظامی، خود را تصرف مناطق مرزی محدود میکند و ابرقدرتها مایل به جنگ ایران و عراق نیستند». (اثباتی، 1380، ص 292)
ج: استفاده از تبلیغات مسموم برای بیانگیزه کردن ارتش در تداوم دفاع از سرزمینهای اسلامی:
از مهمترین محورهای تبلیغی عراق در اوایل جنگ تلاش سازماندهی شده برای بیانگیزه کردن ارتش ایران بود. بخش فارسی رادیو بغداد در قسمتی از برنامههای خود از تلاش رژیم برای سرگرم ساختن ارتش در درگیریهای مرزی و غافل شدن از اوضاع وخیم سیاسی و اقتصادی ایران خبر میدهد و میگوید: «حیثیت ارتش توسط سپاه پاسداران زیر پا گذاشته شده است» و برای تضعیف روحیه سربازان و افسرانی که در خطوط مقدم دفاع میباشند اظهار میکند: «با بهانه جنگ مرزی افسران ارتش اعدام میشوند.» (بخش فارسی رادیو بغداد 1359)
بخش فارسی رادیو بغداد با اعلام شروع رسمی جنگ و تهاجم همه جانبه علیه ایران میگوید:
«خلبانان با هواپیماهای خویش به عراق پناهنده شوند. رژیم ایران درصدد تصفیه ارتش و جایگزین نمودن سپاه به جای آن است.» (بخش فارسی رادیو بغداد 1359)
روزنامه گاردین نیز در تکمیل تبلیغات بیاساس و ناجوانمردانه عراق مینویسد:
«...در ایران مذهبیون سعی دارند نقش ارتش و نیروهای مسلح را کم اهمیت جلوه دهند و در عوض بر نقش سپاه پاسداران تاکید نمایند». (دفتر مرکزی جهاد دانشگاهی... ص 30)
در همین مورد دستگاههای تبلیغاتی استکبار جهانی و ضد انقلاب همگام و همراه با دستگاه تبلیغی عراق درصدد ایجاد سوءظن و بدبینی در میان ارتشیان و تفرقهافکنی بین ارتش و سپاه و بیانگیزه کردن آنان در جنگ برآمدند که خوشبختانه در مرحله دوم جنگ پس از عزل بنیصدر و رهنمودهای حضرت امام خمینی(ره) این جو به فضایی سرشار از همدلی و تفاهم میان نیروهای رزمنده مبدل گشت و به صورت یک نیروی مقتدر و توانمند که از قدرت رزمی مناسب برخوردار بود در مقابل تهاجم و متجاوز ایستادند و آنان را از خاک میهن اسلامی بیرون راندند.
د: استفاده از تبلیغات مسموم برای بیانگیزه کردن مردم ایران در امر دفاع:
همانند تلاشهای مذبوحانه که برای بیانگیزه کردن ارتش جمهوری اسلامی ایران برای عدم شرکت در جنگ و دفاع از حریم کشور و انقلاب انجام دادند با انجام تبلیغ و جوسازی از مردم ایران خواستند تا به قیام ارتش پیوسته، با تصرف شهرها رژیم ایران را سرنگون نمایند.
رادیو بغداد چهار روز پس از شروع جنگ با پخش شایعه رحلت حضرت امام خمینی(ره) سعی در به انفعال کشیدن مردم متدین و انقلابی دارد و از آنان میخواهد فضای کشور را ناآرام و متشنج نمایند. اما امام خمینی (قدسسره) با بیاناتی آرامش بخش از تهاجم هواپیماهای عراقی به فرودگاههای ایران با تعبیر «دزدی که دزدانه آمده و چند سنگ انداخته و رفته» یاد میکنند که این بیانات مردم را آرام و قلوب آنان را تسکین میدهد.
از طرفی دستگاههای تبلیغاتی هم بیکار نبودند و سعی در بیانگیزه کردن مردم انقلابی ایران در دفاع از نظام و انقلاب داشتند. نمونههای زیر از جمله فعالیتهای آنان در این زمینه است:
رادیو صدای آزاد ایران میگوید:
«چهره شهر تهران تغییر کرده است... بنزین نایاب است. عدهای چند کیلومتر را پیاده طی میکنند برق قطع است و اکثر نانواییها تعطیل است». 0آثباتیریال 1380، ص 294)
همچنین رادیو بیبیسی از لندن به اکاذیب و شایعهپراکنی میپردازد و میگوید:
«غنایمی که از ایرانیان به دست عراق افتاده است آنچنان فراوان است که صدام حسین تعداد 120 تانک چیفتن را به کشور دوست خود «اردن» هدیه کرده است». (اثباتی، 1380، ص 294)
روزنامه لوموند نیز در تحلیل وضعیت جنگ و رزمندگان در دفاع از خرمشهر مینویسد:
«مرکز به درخواستهای مدافعین خرمشهر پاسخ نمیدهد و همه باید شربت شهادت بنوشند». (اثباتی، 1380،ص 295)
محور دیگر تبلیغات که با هدف و بیانگیزه کردن مردم در جنگ مطرح شد تشتتهای درونی جامعه ایران و تیره بودن آینده آن است. روزنامه «نول آنید واتورن در طی مقالهای اظهار بنیصدر را مبنی بر اینکه صدام کمتر از خیلی از وزرای ایران برای کشور خطر دارد» را چاپ کرده به تشتتهای داخلی اشاره کرده و میگوید:
«ایرانیان گرسنه و فقیر هستند و به امداد بینالمللی نیازمندند». (اثباتی، 1380، ص 295)
هـ: استفاده از تبلیغات جهت عوض کردن ماهیت جنگ
دستگاههای تبلیغاتی رژیم بعثی عراق با قلب ماهیت جنگ به فریب افکار عمومی میپردازند تا مردم عراق را به پذیرش جنگ وادار نمایند. آنان در این راه ابتدا از جنگ به عنوان توطئهای بینالمللی با مشارکت ایران، اسراییل و آمریکا علیه عراق یاد میکنند و سپس با طرح سوژههای مانند توسعهطلبی و جنگطلبی ایران درصدد میباشند جنگ را امری ناخواسته و تحمیلی به عراق معرفی کنند در نهایت با طرح مسائلی مانند صلحطلبی صدام و عراق ضمن ارائه طرح دفاع به تدافعی بودن جنگ و به تطهیر هرچه بیشتر آن رژیم میپردازند.
صدام در نطق تلویزیونی خود میگوید:
«... حکام تهران به تحریک نیروهای امپریالیستی، صهیونیستی قصد غصب سرزمین ما را دارند». (اثباتی، 1380، ص 297)
همچنین رسانههای جهانی با طرح مسائلی مشابه درصدد تبلیغ محور توسعهطلبی ایران برآمدند. رادیو بیبیسی از ایران به عنوان «کشورهای عقبماندهای» یاد میکند که با عوامل مرتجع خود تمام منطقه را وارد درگیری کرده است». (اثباتی، 1380، ص 297)
همچنین رادیو آمریکا ضمن یادآوری ادعاهای ارضی ایران نسبت به بحرین و تصرف جزایر عربی تنب و ابوموسی از غرایز گسترش طلبی ایران و ایرانیان که اکنون تحت لوای انقلاب اسلامی پنهان شده است سخن میگوید.
البته پس از گذشت چند سال از شروع جنگ و اثبات مظلومیت ایران در عرصه جهانی، بوقهای تبلیغاتی استکباری و رسانههای بیگانه مجبور به اظهار حقایق گردیدند و متجاوز و علل تجاوز را اعلام کردند. به طور نمونه روزنامه دیاریو 16 چاپ اسپانیا در تاریخ 13 مرداد 1369 مصادف با 4 اوت 1990 مینویسد:
«پس از شروع جنگ با ایران رژیم عراق همیشه جمهوری اسلامی را به عنوان آغازگر جنگ معرفی میکرد و در غرب نیز بر روی این عقیده تبلیغ شد لکن همه دنیا میدانستند که صدام شروعکننده بود» (صفری 1379، ص 129)
تلویزیون سی بی اس آمریکا در مصاحبه با سناتور آمریکایی «سام نان» اظهار میدارد:
هرچند ما برای دوست نداشتن ایران دلایل زیادی داشتیم اما سکوت ما در برابر تجاوز صدام به ایران از جمله اشتباهات دیگر ما محسوب میشود». (صفری 1370، ص 17)
و: پیشنهاد صلح و فریب بزرگ صدام در پنهان نمودن علل تجاوز به سرزمین اسلامی ایران:
پیشنهاد آتشبس و صلح، ترفند دیگر صدام بود با این کار سعی میکرد تجاوز رژیم خود را مخفی نگه دارد. صدام شش روز پس از آغاز جنگ در حالی که به اهداف خود نرسیده بود آتشبس مشروطی را اعلام مینماید که این پیشنهاداز سوی ایران به علت ناعادلانه بودن مردود اعلام میگردد.
همچنین از سوی سازمانها و کنفرانسهای بینالمللی و اسلامی پیشنهادهای زیادی برای صلح اراده میگردد و چون همه آنها بر روی حق مسلم ایران اسلامی پا گذاشته بودند مورد توافق ایران واقع نمیشود. لذا این موضعگیریها موجب به دست آمدن سوژه تبلیغاتی برای رژیم بعث عراق شده و به مشوب کردن چهره ایران و ضایع کردن حقانیت ایران اسلامی پرداخت و بر همین اساس، رادیو بغداد در یک تفسیر خبری خود میگوید:
... عراق مایل به ادامه جنگ نیست ... رهبر عراق از قطع خونریزی جوانان سخن میگوید... عراق از مواضع قدرت سخن از صلح و پایان جنگ میدهد زیرا مایل نیست آسیب بیشتری به خلقهای ایران برسد.
طارق عزیز نیز در مصاحبهای با رادیو آمریکا گفت:
«من معتقدم ایران پیشنهاد آتشبس را خواهد پذیرفت». (رادیو بیبیسی 11/7/1359)
رادیو بیبیسی نیز ضمن بیان مقاله گاردین اظهار میدارد:
«امتناع ایرن از پذیرفتن آتشبس سازمان ملل متحد و صدام پیشبینی نشده بود». (روزنامه الثوره 25/11/1359)
در طول هشت سال جنگ ایران و عراق، دستگاههای تبلیغاتی عراق کوشیدند با استفاده از روشها و شگردهای مختلف، صدام را یک الگو و رهبر قهرمان تاریخ و انسان دوست معرفی نمایند و از آن طرف چهره ایران و دولت اسلامی را مخدوش و ضد انسانی جلوه دهند. مثلاً:
رادیو بغداد در معرفی شخصیت صدام چنین میگوید:
«صدام رهبر بیمانند تاریخی، رهبری است که شبانه روز به فکر آسایش خلق خود میباشد از احوال مردم جویا میشود، به سازمانها و دستگاههای دولتی و وزارتخانهها میرسد، به دورترین نقاط کشور میرود و از نیازمندیهای مردم مطلع میشود مردم را در دفتر خود میپذیرد و.. چنین رهبری را خدا عطا میفرماید و عراق هم مستحق چنین رهبری است. این رهبر پیشاپیش ملت قرار گرفته و تمام مردم عراق اعم از ارتش و ملت پشت سر او است.». (شیرازی 1376 ص 14)
این رادیو در مقابل، چهره ایران را آشوب زده، دارای سختیها و مشکلات غیر قابل علاج و از تمامی جهت عقبمانده معرفی مینماید.
همان رادیو در معرفی حال و اوضاع داخلی ایران میگوید:
«داخل ایران پر از پریشانی و هرجومرج است. اقتصاد ایران کاملاً ویران گشته تمام اعمال مربوط به توسعه ایران متوقف گشته و میزان صدور نفت به طور هولانگیزی کاهشیافته و دامنه بیکاری در حد حیرتانگیزی گسترش یافته و دانشگاهها بسته شده است و موج فرار مردم از کشور اوج میگیرد». (شیرازی، 1376، ص 15)
ز: رابطه ایران و رژیم اشغالگر قدس (اسراییل) محور تبلیغی عراق علیه ج.ا.ا
رادیوها و بوقهای تبلیغی عراق همیشه از توطئه مشترک آمریکا، ایران، اسراییل سخن میگفت و میکوشید ایران را کشوری مرتبط با اسراییل معرفی نماید و در این باره از همکاری دو کشور در مساله تسلیحاتی، اطلاعاتی و... سخن میراند و در مورد اثبات وحدت استراتژیک علیه اعراب سخن میراند. از طرفی اسراییل که اندیشه گسترش از نیل تا فرات را در سر میپروراند طولانی شدن جنگ ایران و عراق را در جهت اهداف خود میدید و از نظر تبلیغات با عراق همسویی نشان میداد و لذا بارها از روابط تسلیحاتی خود با ایران گفت و درصد القاء وحدت استراتژی ایران و اسراییل برمیآمد. برای نمونه: رادیو اسراییل در گزارشهای سیاسی خود اظهار داشت:
«ایران و اسراییل از نظر موقعیت اجتماعی در وضعیتی قرار دارند که نوعی همدردی بین دو کشور وجود دارد». (شیرازی، 1376، ص 16)
خبرگزاری جمهوری اسلامی از شهر امان در خصوص مصاحبه صدام با خبرنگار اردنی مینویسد:
صدام میگوید: «کشور ایران زائران مسلمان تبعه اسراییل را با اتومبیلهای ایرانی از طریق اردن به مکه میبرد». (شیرازی، 1376، 2 18)
ح: تبلیغات و نشر اکاذیب درخصوص رابطه ایران با آمریکا:
دستگاه تبلیغاتی عراق میدانست قطع رابطه ایران با اسراییل و آمریکا در شرایطی که ایرانیان جاسوسان آمریکایی را به گروگان گرفتهاند، از مسائلی است که ایران را بر حق نشان میدهد لذا ضرورت داشت با القای رابطه بین ایران و آمریکا از یک سو ضد آمریکایی بودن نظام اسلامی را نفی کند و از سوی دیگر عراق از اتهام مرتجع بودن و آلت دست قرار گرفتن رهایی یافته و وجههای مترقی کسب نماید. القای ارتباط ایران با آمریکا در ملتها و دولتهای عرب میتوانست همدلی و همیاری آنان را در ایجاد یک جبهه عربی بر علیه نظام اسلامی متحد کند و همچنین صدام را به عنوان قهرمان ملی و حامی عرب و ایجادکننده قادسیهای دیگر مطرح نماید.
"صدام" در مصاحبهای در این خصوص میگوید:
آمریکا عامل اصلی جنگ ایران و عراق است». (رادیو صوتالجماهیر 8/7/1359)
همچنین رادیو صدای صوتالجماهیر اعلام میکند:
«"{امام} خمینی" به یاران خود گفته است که حاضر است علیه عراق با هر کسی هم پیمان شود و از آمریکا جهت مقابله با رژیم عراق در خواست کمک کرده است». (رادیو صوتالجماهیر 31/6/1359)
پس از آنکه عراق در مواضع تصرف شده خود خواست استقرار یابد نماینده آمریکا در سازمان ملل اعلام کرد:
«ارضی نباید با زور تصرف شود و اختلافات به جای توسل به جنگ باید با مسالمت حل و فصل شود. (رادیو لندن 30/7/1359)
حتی "ژنرال ادموند" ماسکی وزیر امور خارجه آمریکا نیز اعلام کرد:
«آمریکا با تجزیه ایران مخالف است» (رادیو آمریکا 3/8/1359) و صحبتهای دیگری که عراق به راحتی از اینگونه مسائل استنباط کرد که آمریکا در جنگ طرفدار ایران است و حامی ایرانیان میباشد.
این در حالی است که "برژینسکی" به عنوان مغر متفکر و تصمیمگیرنده آمریکا برای مقابله با ایران در تیرماه 1359 برنامه مذاکره محرمانه مقامات عالی رتبه آمریکا و عراق را طراحی کرد و «هدف از این دیدار را هماهنگ کردن فعالیتهای آمریکا و عراق در مخالفتهای این دو کشور با ایران مطرح نمود.» (آرتیمرمن 1376، ص 162)
براساس همین سیاست "برژینسکی" در تیرماه 1359 در مرز آقلان ثه که با "صدام" ملاقات کرد قول داد که از او کاملاً حمایت نماید. همچنین این امر را تاکید کرد که آمریکا با آرزوی عراق در شطالعرب (اروند رود) و برقراری یک جمهوری عربی در منطقه مخالفت نخواهد کرد». (درودیان، 1376، ص 23)
بعد از تهاجم گسترده عراق به ایران و تصرف بخش وسیعی از اراضی ایران اسلامی به یکباره لحن و گفتگوی رژیم متجاوز عراق و بلندگوهای تبلیغاتی او تغییر یافت و جنگ و متجاوز را با چهرهای دیگر در صحنه تبلیغات آرایش دادند و معرفی کردند.
ط: تغییر جو تبلیغاتی عراق و دشمنان ج.ا.ا
رژیم عراق پس از اشغال مواضع و استقرار در مواضع پدافندی در مصاحبهها و گفتگوهای متعدد با استفاده از قدرت کسب شده از ایران تقاضای مذاکره و کسب امتیاز کرد و با توجیه تجاوز به عنوان احقاق حق مسلم اعراب و دستیابی به اراضی متعلق به خودشان سخن راند و افکار عمومی مردم عراق و جوامع عربی را به این مساله جلب کرد که علت تهاجم به ایران فقط به دلیل رسیدن به حقوق حقه عراق بوده که ایران پایمال کرده است.
صدام حسین بیان میکند:
«اگر ایرانیها حکومت عراق را بر مناطق اشغال شده توسط عراق بپذیرند عراق به جنگ خاتمه خواهد داد»
(رادیو صوتالجماهیر 21/8/1359) و در ادامه سخن خود درباره حقوق اضافی که ایران باید به عراق بدهد سخن میراند. چند ماه پس از گذشت جنگ و شروع مقاومتهای مردمی و حملات متقابل نیروهای مسلح ایران به ارتش عراق و زمینگیر شدن آن، رویای فتح ایران برای صدام و ارتش متجاوزش پایان میپذیرد و ناچار در مورد اهداف جنگ موضع را عوض میکند و میگوید:
«عراق هرگز، به فکر اشغال خاک ایران نبوده بلکه خواستار حقوق قانونی در آبها، زمینها و جزایر متعلق به امت عرب است». (رادیو صوتالجماهیر 21/12/1359)
صدام در جای دیگر در توجیه علت عدم دستیابی به اهداف اولیه که برای شروع جنگ مطرح کرده بود میگوید:
«متوقف شدن پیشروی ما ناشی از ضعف نیست، بلکه ما نمیخواهیم عقدههای زیادی در ارتش ایران باقی بگذاریم»
(خبرگزاری رویتر 25/12/1359) نشر بیانات خلاف واقع و دروغین روش دیگر تبلیغات عراق و حامیان غربی و شرقی آن رژیم است. فریب افکار عمومی مردم عراق و جهان بخصوص امتهای عرب و مسلمان با ایراد سخنرانی که از سوی صدام و دولت جائر و ستمگرش مطرح میشود نشان از باطل و بیاساس بودن دلایل و استنادات آنها دارد ضمن اینکه آنها به قدرت کاذب و دروغین خود اشاره و شکست خود را اینچنین مطرح و توجیه مینمایند:
صدام میگوید:
«اگر ما آبادان را تسخیر نکردیم تنها به سبب آن است که رهبر سیاسی عراق چنین تصمیمی را اتخاذ نکرده، اما در لحظهای که این تصمیم گرفته شود آبادان تسخیر میگردد.»
ی: مواضع آمریکا و اقدامات آن در قبال جنگ عراق علیه ایران
آمریکاییها ضمن پرهیز دادن شوروی از دخالت در جنگ عراق علیه ایران سه مسأله اساسی را در پیآمد حمله عراق پیگیری میکردند و به عنوان اهداف استراتژیک خود مطرح مینمودند:
(1) حمله عراق باعث آزادی گروگانهای آمریکایی شود.
(2) ایران برای بازداشتن تجاوز عراق و ادامه آن ضمن برآوردن خواستههای آمریکا از آن کشور درخواست کمک کند.
(3) ایران با زیر پا گذاشتن اصول انقلابی خود در مجامع رسمی بینالمللی حضور یابد و به قواعد آنها تن دهد. آمریکا برای تحقق این امر در ظاهر به اصطلاح بیطرفی فعال را دنبال میکرد و از سوی دیگر سعی داشت ایران را از دست زدن به انسداد تنگه هرمز ـ که تنها امکان اعمال فشار ایران بر نظام بینالمللی برای بازداشتن از هجوم بیشتر عراق بود ـ بازدارد. آمریکا پس از ناتوانی عراق در دستیابی به اهدافش تنها خواستار آتشبس آنهم از طریق کشورهای منطقه یا کنفرانس اسلامی و سازمان ملل متحد شد.
در این خصوص کارتر رئیسجمهور آمریکا در آغاز تجاور عراق اظهار داشت:
«جنگ ایران و عراق ممکن است به آزادی گروگانهای آمریکایی منجر شود. از طرفی این جنگ میتواند ایرن را در مورد لزوم صلح و قبول قوانین بینالمللی متقاعد سازد. خبرهای رسیده از ایران حاکی است که اشتیاق شدیدی از ایرانیان برای حل اختلافاتشان با ما دیده میشود». (لطفالله زادگان، 1379، ص 23)
ادمومند اسکی وزیر امور خارجه آمریکا میگوید:
«آمریکا آماده است به محض آزادی گروگانها براساس احترام متقابل و برابری کلیه مسائل حل نشده و سوءتفاهمهایی که ایران و آمریکا را از هم جدا ساخته مورد بررسی و رسیدگی قرار دهد». (لطفالله زادگان 1379، ص 23(
نتیجهگیری:
مسالۀ تبلیغات و جنگ روانی یک ابزار و وسیلهای است در اختیار دولتها و گروههای مخالف با یک موضوع یا یک مساله این روش و استفاده از آن تا زمانی که مردم نسبت به اخبار انتشار یافته در خصوص موضوعی خاص از خود حساسیت نشان بدهند مفید واقع میشود و هرگاه این حساسیت به حداقل برسد تبلیغات مربوط به آن نیز کاربرد خود را از دست خواهد داد و ابطال میگردد.
با وجود آنکه خبرگزاریهای منطقهای و جهانی و خبرنگاران خارجی در کشورهای مختلف میکوشیدند اخبار و حوادث را به طور مستقیم و با استفاده از وسائل تبلیغاتی در رسانههای جمعی منطقهای و بینالمللی به همه نقاط جهان بفرستند و نظریات و سیاستهای ابرقدرتها و استکبار جهانی را با توجه به نقش و عملکرد رسانههای استکباری در انتقال اخبار و حوادث بصورتی که مورد نظر آنان میباشد و منافع آنان را تأمین مینماید را به نفع صدام و رژیم عراق و علیه نظام نو پای اسلامی بر افکار عمومی القاء نمایند، دولت و نظام جمهوری اسلامی با توکل به خدای متعال و پشتوانه مردم غیور و مسلمان و انقلابی و با رهبری پیامبرگونه امام خمینی(ره) توانست از همه سدها و مشکلات که براساس نشر اخبار و اکاذیب بوقهای استکباری و صحنهسازیهای رسانههای جمعی در اختیار ابرقدرتها بوجود آمده بود گذر کند و انقلاب اسلامی را در عرصه جهانی و منطقهای به عوان یک الگوی مناسب و ایدهآل در برخورد و مخاصمه با استکبار جهانی در ایجاد یک جبهه ظلمستیزی و مبارزه با عوامل و عناصر جبهه باطل معرفی و رهبری نماید همچنین اتخاذ شیوههای عملیات روانی و تشویق و ترغیب امت اسلامی به خصوص ملت شهیدپرور ایران در ادامه مبارزه و دستیابی به اهداف خویش توسط رهبر کبیر انقلاب (ره) توانست تمامی تبلیغات و جنگ روانی علیه ایران اسلامی را خنثی و ملت و کشور را به سمت پیروزی نهایی هدایت کند.