پايگاه بصيرت، گروه سياست داخلي/ رسانه ها و مطبوعات در دنياي امروز به قدري صاحب نقش و تاثير هستند که تصور دنياي بدون رسانه و مطبوعات در شرايط امروز امري ناممکن به نظر ميرسد. اما گاه اين نقشآفرينيها در مسير خود قرار نميگيرد. تورقي در مطبوعات و رسانههاي کشورمان در روزهاي اخير به ويژه در ايامي که رئيس جمهور محترم به همراه تيم خود براي شرکت در نشست مجمع عمومي سازمان ملل عازم نيويورک ميشد و همچنين تحليلهايي که پس از بازگشت و ديپلماسي تلفني که بين روساي جمهور دو کشور ايران و آمريکا در لحظات پاياني سفر در برخي رسانه ها و مطبوعات در مورد مذاکره با آمريکا صورت گرفت، نشان داد که گويي اصحاب قدرت و رسانهاي که در برههاي از تاريخ انقلاب در کشورمان در قامت يک جريان سياسي فعال بود و نفوذ و اقتدار زيادي در بخشي از مطبوعات که به «روزنامههاي زنجيرهاي» موسوم شدند داشت در حال احيا شدن است.
روزنامههاي زنجيرهاي اصطلاحي بود که به برخي از روزنامهها در سالهاي قدرت دولت اصلاحات اطلاق ميشد و آن هم در سايه اتخاذ سياست تساهل و تسامح وزارت ارشاد اصلاحات بود. آنان با استفاده از ابزار رسانه و همنوايي در بيان مطالبي سازمان يافته و جهتدار عموما دنبال القاي اهداف از پيش طراحي شده خود و تخريب و خدشهدار کردن نهادهاي انقلابي و ارزشي بودند. اقدامات آنها در سياهنمايي از ارزشهاي انقلابي و کارکردهاي نظام اسلامي به قدري بالا گرفت که مقام معظم رهبري از اين که برخي از مطبوعات با شالودهشکني از هنجارهاي انقلابي و اسلامي به پايگاه دشمن تبديل شدهاند، ابراز نگراني کرده، به جد به مسئولان و متوليان امور فرهنگي هشدار دادند.
البته کارکرد مطبوعات و رسانهها در دنياي امروز دچار تحول شده و علاوه بر انجام رسالت ذاتي خود - که آگاهي بخشي به مردم و جامعه است- نقش، تاثير و جايگاهي ويژه در مناسبات اجتماعي و معادلات قدرت و سياست نيز پيدا کردهاند؛ چه بسا از همين روي مطبوعات آزاد را رکن چهارم دموکراسي ناميدهاند. اما آنچه در اين خصوص موجبات نگراني و دغدغه دلسوزان نظام و انقلاب را فراهم ميکند، ناظر به کارکرد ثانويه مطبوعات در جابجا کردن ارزشها و واقع نمايي امور غيرحقيقي؛ به ويژه در مطبوعات و رسانههاي جمعي متعلق يا هوادار دولتي است که با شعار اعتدال و توجه محوري به سامان دادن امور اقتصادي و معيشتي مردم توانسته است راي اعتماد مردم را به خود جلب نمايد.
اين اتفاق که طليعههاي آن را در بازگشت تيترهاي همسو و خاص به نشريات موسوم به اصلاحات، خبر بازگشت احتمالي برخي مطبوعاتچيهاي تنشآفرين زمان دوم خرداد و حوادث پس از فتنه88 و درخواست متعدد مجوز نشريه از سوي جريانات خاص سياسي در چند هفته اخير به مناسبت برخي سفرها و اقدامات دولت قابل مشاهدهاند، از دو حالت خارج نيست؛ يا با کمک و نظرداشت دولتيها در حال رخ دادن است يا مطبوعات و روزنامههاي زنجيره اي فرصت را در اين دولت مهيا و مغتنم شمرده، با سوءاستفاده از مشي اعتدالي دولت و در پرتو آزادي مطبوعات در کشور مي خواهند به گفتمان گذشته خود برگشت نمايند.
البته زعم نويسنده اين سطور نيز مورد نخست نيست و با شناختي که از گردانندگان و تصميمسازان روزنامههاي موسوم به زنجيره اي دارد، بيشتر وقوع حالت دوم را تاييد ميکند. اما در هر دو حالت مسئوليت دولت منتفي نيست؛ چرا که اگر جريانهاي سياسي مذکور هيچ نوع قاعدهاي را در ذيل شعارهاي دولت تدبير و اميد بر عرصه فوقالعاده حساس مطبوعات و رسانههاي جمعي حاکم نبينند، با انباني پر از مجوزهاي رنگارنگ و تيترهاي همسوي جهتدار، فضايي همانند رسانههاي زنجيرهاي در سال هاي 78 تا 83 به وجود خواهند آورد. در اين صورت بزرگترين متضرر صحنه هم کسي نيست جز دولت اعتدال که براي کارکردن به فضايي آرام و بيتنش نياز دارد. اين در حالي است که عواقب تلاشهاي اختلافافکنانه و تاثيرات نامناسب اقدامات شبکهاي رسانههاي زنجيرهاي در زمان اصلاحات در حافظه تاريخي جامعه ما وجود دارد. ايجاد التهابات ارزشي و اختلافات مذهبي و قومي در جامعه، ایجاد تنش و مناقشات جناحی و سیاسی، القا مشکلات و دامن زدن به معضلات اجتماعی و اقتصادی، از حداقل کارکردهاي رسانه هاي زنجيرهاي است که هم با مشي اعتدالي دولت يازدهم انطباق ندارد و هم مانع بزرگ به ثمر نشستن برنامهها و کارکردهاي دولت در راستاي حل مشکلات مردمي است که به وعده مشي و تدبير دولت با اميد گرهگشايي از مشکلاتشان راي دادهاند.