تنش بين روسيه و آمريكا طي چند ماه اخير به طرز قابل توجهي بالا گرفت و ميتوان گفت كه دو موضوع دفاع موشكي بالستيك (BMD) و خطوط تداركاتي نيروهاي ناتو در افغانستان از جمله دلايل اصلي بالا گرفتن اين تنش بودهاند. با ورود روسيه به سازمان جهاني تجارت (WTO)، مسكو و واشنگتن به عرصه ديگري از تنش وارد ميشوند كه به خصوص بر روابط اين دو كشور با اروپا تأثيرگذار خواهد بود تا آن حد كه اين موضوع ميتواند تأثير قابل توجهي بر چگونگي آينده روابط اروپا با اين دو كشور داشته باشد.
معضلات غير قابل حل آمريكا
طرح دفاع موشكي بالستيك (BMD) آمريكا در اروپا تاريخچهاي طولاني دارد و مسئله اصلي در اين مدت تنشي بوده كه با روسيه بر سر اين موضوع داشته است. روسيه همواره معتقد بوده كه هدف از اين طرح خنثيسازي توان موشكي آن كشور است و از اين جهت بود كه اصرار دولت بوش بر استمرار پايگاههاي راداري و موشكي در كشورهاي لهستان و چك را تهديد مستقيمي براي توان دفاعي خود ميدانست. پاسخ مسكو به تلاش آمريكا در آن زمان گذشته از مخالفتهاي ديپلماتيك به صورت نظامي نيز داده شد كه به طور خلاصه، ميتوان آن را در جنگ روسيه با گرجستان در 2008 ديد.
حمله روسيه به گرجستان دو پيام آشكار داشت؛ نخست به آمريكا كه قصد داشت تا با گسترش روابط نظامي با گرجستان مقر نظامي استراتژيك در نزديكي روسيه تدارك ببيند و دوم به كشورهاي اروپايي تا عواقب پذيرش گرجستان در اتحاديه اروپا را دريابند. روسيه با اين حمله واكنش خود به تهديدهاي غرب را نشان داد و البته اين واكنش تا حدي نيز مؤثر واقع شد. گرجستان برخلاف انتظارش حمايت جدي و عملي از سوي اروپا و آمريكا نديد و حتي آلمان و فرانسه به عنوان دو كشور مهم اتحاديه اروپا به جاي حمايت از اين كشور سعي به آرام كردن روسيه داشتند.
نتيجه ديگر اين حمله در طرح آمريكايي (BMD) ديده شد كه بعد از 2009 و با روي كار آمدن باراك اوباما در آمريكا، دولت اين كشور سعي كرد تا ميزان تنش در اين زمينه را كاهش دهد، هر چند اصل طرح را هيچگاه از دستور كار خود خارج نساخت. دولت اوباما از يك سو سعي كرد تا با تبليغات بر سر تهديد موشكي غرب از ناحيه خاورميانه چرخش تبليغاتي در قضيه دفاع موشكي خود ايجاد كند؛ موضوعي كه سران كرملين هيچگاه آن را قبول نكردند و از سوي ديگر، با اهميت دادن به افغانستان و جنگ با طالبان چرخشي در عرصه جنگ در خاورميانه ايجاد كند.
هر دو موضوع از چالشهايي بود كه اين دولت از حاكميت پيشين به ارث برده بود و به اين وسيله قصد داشت تا به دو هدف عمده دست بيابد؛ نخست كاستن تنش موشكي با روسيه و دوم ترغيب متحدين غربي خود براي مشاركت بيشتر در جنگ با طالبان در افغانستان روسيه در مقابل نه چرخش آمريكا در طرح دفاع موشكي را جدي گرفت و نه چشماندازي در حل مشكل افغانستان ميديد و برخلاف انتظار آمريكا، با شدت تمام موضع خود را در مورد دفاع موشكي حفظ كرد و همواره آن را تهديدي براي امنيت خود ميدانست.
در واقع، نگراني اصلي روسيه در اين نبود كه اين طرح ميتواند سيستم موشكي آن كشور را تضيعف كند بلكه نگراني واقعي حضور نظامي آمریكا در نزديكي مرزهاي روسيه بود. روسيه در افغانستان نيز نه تنها همكاري مؤثري با آمريكا نداشت بلكه مترصد فرصتي براي بهرهبرداري مناسب از اين چالش اساسي آمريكا بود. پاكستان بعد از حمله هوايي ناتو به نيروهاي امنيتي خود راه تداركاتي ناتو از طريق خاك خود را بسته و اين فرصتي است براي روسيه تا از راه تداركاتي شمال افغانستان به عنوان يك كارت براي گرفتن امتياز از آمريكا استفاده كند؛ كارتي كه به نظر ميرسد در شرايط بحراني فعلي آمريكا در افغانستان مؤثر واقع شود.
تنش در عرصه WTO
روسيه در روز 16 دسامبر و در جريان هشتمين اجلاس وزيران عضو سازمان تجارت جهاني (WTO) به عضويت اين سازمان درآمد. 153 كشور عضو اين سازمان هستند و روسيه با وجود آن كه دهمين قدرت اقتصادي دنيا است اما در طي قريب به دو دهه گذشته نتوانسته بود به عضويت اين سازمان درآيد.
عضويت روسيه در اين سازمان تا اندازهاي ناشي از تلاش آمریكا براي كم كردن تنشهاي بالا گرفته با روسيه در چند ماه گذشته بود چرا كه گرجستان تاكنون مخالف اصلي عضويت روسيه در اين سازمان بود اما با فشار آمريكا در نهايت مجبور شد تا دست از مخالفت خود بردارد تا آن كه راه ورود روسيه به اين سازمان هموار شود. با وجود آن كه آمريكا چنين فشاري بر گرجستان آورد اما به نظر نميرسد كه بتواند از اين تلاش خود براي نزديكي با روسيه و كاستن تنشهاي موجود استفادهاي ببرد. دليل نخست در تقابل حقوقي آمريكا با روسيه است كه از زمان دوران جنگ سرد باقي مانده و دليل دوم در استفادهاي است كه روسيه ميتواند از عضويت خود در اين سازمان داشته باشد.
قانوني در قوانين فدرال آمريكا وجود دارد به نام اصلاحيه جكسون ـ ونيك، Jackson – Vanik Amendment، كه به موجب آن روابط تجاري با كشورهاي خاصي با محدوديتهاي زيادي انجام ميشود و روسيه يكي از اين كشورهاست. اين قانون در سال 1974 و براي تقابل با بلوك شرق تصويب شد اما تاكنون به قوت خود باقي است، هر چند از سال 1992 تاكنون، رؤساي جمهور آمريكا فرمان به لغو مقررات آن دادهاند. آمريكا با عضويت روسيه در WTO بايد به عنوان يك عضو اين سازمان و همانند ديگر اعضا با آن روابط متداول تجاري داشته باشد و روشن است كه قانون مذكور مانع جدي بر سر راه انجام چنين امري است.
تنها راهحل در لغو آن قانون توسط كنگره است و با توجه به اكثريت نمايندگان جمهوريخواه در مجلس نمايندگان بعيد به نظر ميرسد كه دولت دموكرات اوباما بتواند در اين زمينه كاري از پيش ببرد و حتي طرح اين موضوع در كنگره از سوي اوباما خود زمينهساز تعارضي جدي او با نمايندگان جمهوريخواه خواهد بود كه به طور مسلم، اوباما حاضر به قبول چنين چيزي نيست.
نكته ديگر در روابط تجاري روسيه با اروپاست كه با عضويت روسيه در اين سازمان شكل جديدي به خود ميگيرد و باعث نزديكتر شدن اين كشور به متحدان اروپايي آمريكا ميشود؛ موضوعي كه ميتواند نگرانيهاي جدي براي آمريكا به بار آورد. در حال حاضر، نشانههاي آشكاري از اين نزديكي روابط ديده ميشود. روسيه متعهد شده تا به اقتصاد بحران زده حوزه يورو كمك 20 ميلياردي كند و اين كمك چشماندازي از روابط ويژه روسيه با كشورهاي اروپايي را نشان ميدهد كه به طور مسلم با عضويت روسيه در WTO شكل جديتري خواهد داشت. در واقع، روسيه براي عضويت خود در اين سازمان بيشتر از آنكه انگيزه اقتصادي داشته باشد، دلايل سياسي دارد و عمدهترين اين دلايل در همين روابط ويژهاي است كه اين كشور ميتواند در قالب اين سازمان با كشورهاي اروپايي و به خصوص حوزه يورو داشته باشد.
از هم اكنون گفته ميشود كه كمك روسيه به حوزه يورو سايه بر انتقاداتي انداخته كه كشورهاي غربي از انتخابات پارلماني اخير روسيه داشتهاند و نشانه اين امر را ميتوان در سخنان هرمن ون رامپويي، رئيس شوراي اروپا، در جريان اجلاس مشترك سران اتحاديه اروپا و مدودف، رئيسجمهور روسيه، ديد كه در مورد انتخابات روسيه تنها به گفتن نگراني كشورهاي اروپايي اكتفا كرد به جاي آنكه از لحن انتقادي محكمي استفاده كند.
روابط ويژه اقتصادي روسيه با اتحاديه اروپا اگر هم به تضعيف محور اتحاديه اروپا ـ آمریكا لطمهاي وارد نكند، باز باعث نزديكي اتحاديه به روسيه ميشود و روي ديگر اين سكه تضعيف اين محور خواهد بود. اين موضوعي است كه خود به خود نگرانيهاي جدي براي آمريكا ايجاد ميكند و روشن است كه بر تنش بين روسيه و آمريكا نيز ميافزايد؛ تنشي كه صحنههاي سفر ژوئن 2010 مدودف به آمريكا و ساندويچ خوردن به ظاهر دوستانه او با باراك اوباما در يكي از اغذيهفروشيهاي واشنگتن را تبديل به خاطرهاي دوردست و خاك گرفته كرده است.