تاریخ انتشار : ۱۳ آذر ۱۳۹۲ - ۱۳:۴۶  ، 
کد خبر : ۲۶۲۹۰۱
نقد و بررسی فیلم نازنین

از کشمکش های واقعی تا واقع نمایی های باورناپذیر/ابوالحسن حسین زاده


پایگاه بصیرت، گروه فرهنگی/فیلم نازنین به کارگردانی «مهدی گلستانه» یک ژانر اجتماعی با چاشنی طنز است که باعث استقبال نسبتا مقبولی از سوی مردم در فضای رکود سرد پاییزی بازار سینما شده است. پرداخت توأمان به معضلات اجتماعی از قبیل بیکاری، فقر، اعتیاد، مهاجرت به شهرتهران و تلاش برای نزدیک نمودن این حوزه ها با یکدیگر در یک جامعه از نکات قابل توجه و تحسین این فیلم است.
آغاز فیلم، سوال موضوع فیلم – بیکاری- را به خوبی مطرح می کند و مخاطبین جوان را به خاطر درگیر بودن قشر عظیم جوانان بااین معضل با فیلم همراه می کند ولی نکته قابل تامل اینجاست که قصد عزیمت منصور (بازیگر نقش اول داستان) برای سفر به تهران و پیدا کردن کار، سریع و بدون داستان پردازی صورت می گیرد. در حالی که نویسنده می توانست تصمیم وی را برای مهاجرت به تهران جهت کاریابی در فضایی روایی و با معرفی وضعیت معیشتی خانواده و بیماری پدرش تبیین کند. نکته دیگر نقطه شروع، فضای مصنوعی و غیرطبیعی کارگرانی است که به صحبت های رییس کارخانه گوش می دهند و از طرفی میزانسن و حرکت دوربین نیز بهتر بود زاویه معکوس می داشت و لانگ شات خفیفی در آن مشهود است که برای نقطه شروع مناسب نیست.
از نقاط مثبت فیلم داشتن کشمکش های واقعی و قابل توجه است که ببیننده را کنجکاوانه روی صندلی سینما نگه می دارد، وجود فراز و نشیب در داستان باعث جذابیت فیلم شده و مسیر قصه تا چندین بار تا حل شدن معما پیش می رود و با چالشی جدید مسیر قصه را عوض می کند.نقطه عطف فیلم آنجایی است که منصور در کنار موتور توسط پلیس دستگیر می شود. این اتفاق علیرغم اینکه پتانسیل خلق یک کشمکش و بستر روایی خوب را می تواند در فیلم رقم بزند ولی از این ظرفیت به خوبی استفاده نشده است. منصور در کنار موتور بدون انجام هیچ عمل مشکوک و غیرعادی ایستاده و پلیس بصورت غیرقابل باور به سراغ وی آمده و کیفش را بازرسی می کند و بدون اینکه از وی سئوال شود مواد را از کجا آورده است و منتظر چه کسی است تا به سرنخ ماجرا و داستان راه یابد دستان وی را دستبند زده تا فرار نکند و بعد سامی (شخصیت طنز داستان) بسیار مسخره آمیز فرار کرده و دو افسر پلیس نمی توانند وی را دستگیر کنند و ماجرا زمانی تعجب برانگیز می شود که نادر از ساختمان پارتی خارج شده و بدون اینکه پلیس در انتظار وی باشد فرار می کند. در این سکانس پلیس نیروی غیرمنطقی، بی تدبیر دست و پا چلفتی و رفتاری به شدت باورناپذیر دارد به حدی که یاد آور نمونه ای سخیف تر از رفتار پلیس در گشت ارشاد است.

با دستگیری منصور، پلیس بجای اینکه دنبال یافتن عوامل اصلی پخش مواد باشد بسیار کودکانه فقط با معلول برخورد کرده و حتی اجازه دفاع متهم از خود و معرفی عوامل اصلی را نمی دهد و حتی منصور تصریح می کند که من آدرس خانه عوامل اصلی را به شما معرفی می کنم ولی هیچ نشانی از عکس العمل منطقی پلیس نیست و قاضی پرونده  جریمه 15 میلیون تومان را برای وی تجویز می کند.حال سئوال اینجاست اگر رفتار پلیس با متهمان و قربانیان جریان توزیع مواد مخدر در ایران به همین شکل باشد که واقعا جای تاسف دارد ولی اگر جریان غالب رفتار پلیس در ایران اینگونه نیست صرف نظر از نادرست بودن ارائه چهره ناموجه از پلیس، چرا باید به اصل داستان با این گونه قصه پردازی ناشیانه لطمه بزند و سئوال دیگر اینجاست اگر جزای قانونی متهم واقعا15 میلیون تومان است چرا در قسمت های بعدی فیلم رفتاری هجوآمیز با قضیه می شود و اگر هم نیست چرا باید به غیرواقعیات پرداخته شود. نکته اینجاست که بیننده هرگز نمی تواند پلیس را دوست داشته باشد و متهم بسیار محبوب تر است.

داستان در آنجا عجیب و بسیار باورناپذیر می نماید که عموی منصور تمام زندگی خود و حتی جهیزیه دخترش را به خاطر آزادی برادرزاده خلافکارش می فروشد و به بهانه کمک به برادر مریضش در شهرستان- که هیچ تصویری از شخصیت وی در فیلم ارائه نشده- با خانم خود درگیر می شود. اگر عموی منصور شخصیت پولدار و متمولی بود و این فداکاری انجام می شد و یا حتی انجام نمی شد بر باورپذیر بودن و جذابیت داستان کمک می کرد. لذا چهره ترسیم شده از عموی به اصطلاح دلسوز و فداکار منصور یک شخصیتی است به شدت غیرمنطقی، خشن که هیچ ارزشی برای خانواده خود اعم از همسر و دخترش قائل نیست.شخصیت و رفتار سامی از جمله عواملی بود که باعث ایجاد فرح و نشاط در فیلم می شد و داستان از یک ‍ژانر اجتماعی جدی به سمت طنز گرایش پیدا می کرد که از جمله نقاط مثبتی است که پرداختن آن  در سینمای ایران دارای ظرفیت و مخاطب زیادی است و مخاطب را علاوه بر اینکه با یک دغدغه اجتماعی درگیر می کند درطول قصه و  پایان احساس خرسندی و شادمانی می نماید.از دیگر نکات مثبت در فیلم هشدار نسبت به سرانجام بد روابط احساسی نادرست است و عشق ها اگر مانع درست اندیشیدن و اقدام کردن  شود عامل بسیاری از اتفاقات ناگوار است، هر چند این ایده شاید در ذهن نویسنده نبوده است ولی فیلم به گونه ای پیش می رود که می توان از آن چنین نتیجه ای برداشت نمود: شکل گیری رابطه احساسی بین منصور و نازنین عاملی شد که منصور به پلیس مراجعه نکند و حقایق و وقایع را منعکس نکند و شاید همین عامل اتفاقات ناگواری بود که منجر به کشته شدن نادر و شکل گیری پایانی ترا‍ژدیک در فیلم شد.
من حیث المجموع فیلم در بردارنده نکات مثبت و منفی متعددی است؛ از طرفی چون به چالش های اجتماعی از قبیل اعتیاد، بیکاری، کمبود داروهای حیاتی، تاثیر واردات کالاهای چینی در بیکاری جوانان، یارانه های نقدی، روابط فرزندان با والدین، تاثیر فضای خانواده در شکل گیری شخصیت افراد، پیری و سالمندی و احساس ناتوانی والدین و عدم توجه فرزندان به آنها و تاثیر آن بر شکل گیری یاس و نومیدی تا مرز خودکشی و... می پردازد و از طرفی داشتن کشمکش های جذاب این اثر را قابل تحسین می نماید ولی ارائه تصویر غیرواقعی از رفتار اجتماعی پلیس و قاضی و انسان های فداکار، باورناپذیر بودن برخی از سکانس ها، عدم شخصیت پردازی صحیح و لازم و... از جمله مواردی است که فیلم را با چالش مواجه می کند.

دانشجوی دکتری سیاستگزاری فرهنگی

نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
hg
-
۱۸:۰۸ - ۱۳۹۲/۰۹/۱۵
0
0
احسنتم.. نگاه دقیق و نکته سنجی داشتید..
به امید موفقیت
محمد
-
۲۱:۰۶ - ۱۳۹۲/۰۹/۱۵
0
0
تحلیل قشنگی بود
نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات