پایگاه بصیرت؛ گروه سیاسی / همانطور که در اعترافات محمدعلی ابطحی عضو مجمع روحانیون مبارز آمده بود: «تقلب یک اسم رمز آشوب شده بود که در آن لشکرسازی برای تقلب وجود داشت و تمرین پهن شدن مردم هم در خیابانها هم در آن موجود بود.»[1] نوای شوم این رمز آشوب مدتها قبل از انتخابات 22 خرداد 88 توسط فتنهگران پخش شده بود و در روز برگزاری انتخابات و پس از آن به اوج خود رسید و فردای انتخابات نیز به بهانه اردوکشیهای خیابانی بدل گردید.
1- تردید زودهنگام در سلامت انتخابات: فتنه 88 از ادعای تقلب در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم کلید خورد که در آن دو نامزد شکست خورده در انتخابات مدعی عدم سلامت انتخابات شدند. این ادعا و شایعات توسط اصحاب فتنه از همان روز انتخابات در سطح فضای عمومی کشور پخش گردید تا زمینه اردوکشی خیابانی پس از اعلام نتایج فراهم آمده باشد.
آقای هاشمی رفسنجانی نیز بهطور ابهامآمیز، دغدغه خود را درباره سلامت انتخابات اعلام کرد و در هنگام رأی دادن گفت: «بسیار مهم است که این انتخابات به گونهای برگزار شود که هیچکس نتواند شبهه افکنی کند و همه بپذیرند آنچه که از صندوق بیرون میآید، همان باشد که مردم رأی دادند.»[2]
عفت مرعشی، همسر آقای هاشمی نیز پس از اینکه رأی خود را به صندوق انداخت، خطاب به مردم و خبرنگاران گفت: «شما شاهد هستید که من در رأی خود نام میرحسین موسوی را نوشتم و امیدوارم که تقلبی صورت نگیرد که اگر این اتفاق بیفتد، من در پل صراط از آنها نخواهم گذشت.» وی سپس با حمله به دکتر احمدینژاد گفت: «امیدوارم احمدینژاد و دوستان خوارجش از مردم پاسخ دریافت کنند.» مرعشی ادعا کرد: «اگر تقلب نشود، موسوی رئیسجمهور میشود؛ ولی خدا نکند تقلب کنند که اگر اینگونه شود، مردم به خیابانها میآیند و اعتراض میکنند!»[3]
2- ادعای پیروزی: سناریوی تبلیغاتی تکمیلی سران فتنه، ایجاد یک جنگ روانی و اعلام زودهنگام پیروزی در انتخابات بود. در این میان، سایتهای خبری متعدد این جریان همزمان به درج اخباری مبنی بر پیش افتادن موسوی در انتخابات، مشغول شدند. برای نمونه، در گزارش یکی از خبرگزاریهای همسو با عنوان «آراء خاموش به صحنه آمدند» میخوانیم: «مشاهدات و گفتوگوی خبرنگار ایلنا با برخی از رأیدهندگان حاکی از آن است که بسیاری از کسانی که پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 76 در انتخابات شرکت نکردهاند و به رأی خاموش تبدیل شده بودند، پس از 8 سال در انتخابات شرکت میکنند. بر اساس این گزارش پیشبینی میشود نتیجه انتخابات در مناطق حومه شهر تهران بر خلاف برخی پیشبینیها که از رأی مطلوب کاندیدای خاصی حکایت میکرد، کاملاً به نفع کاندیدای دیگری رقم بخورد.»[4]
حتی فضا بهگونهای بود که موسوی پیشاپیش، خود را پیروز انتخابات دانست و در شب جمعه (22/3/88) چنین بیانیهای صادر کرد: «به نام خدا - مردم شریف ایران. ضمن تشکر از حضور پرشور و استقبال گسترده شما از انتخابات ریاست جمهوری، به اطلاع میرساند طبق گزارشها و مستندات واصله علیرغم تخلفات و کارشکنیهای متعدد و نارساییهای گسترده، مستندات واصله حاکی از آن است که رأی اکثریت قاطع مردم، متوجه این خدمتگزارشان بوده است. از مسئولان امر میخواهم در شمارش آراء نهایت دقت را بنمایند و اعلام میکنم در غیر اینصورت، از همه امکانات قانونی برای احقاق حقوق حقه ملت ایران اقدام خواهم کرد. همینجا فرصت را مغتنم میشمارم و از ملت شریف ایران میخواهم آماده برگزاری جشن پیروزی در شامگاه میلاد بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا (س) باشند.»[5]
3- اتهام تقلب و آغاز اردوکشیهای خیابانی: در حالیکه ملت، آماده برگزاری «جشن پیروزی» به خاطر تحقق بزرگترین انتخابات تاریخ جمهوری اسلامی میشد، ستاد جنگ روانی جریانی که نتوانسته بود پیروز میدان انتخابات شود، پروژه دیگری را کلید زد و آن زیر سؤال بردن انتخابات بود. در این مرحله بود که سناریوی ترویج اتهام «تقلب در انتخابات» و «اردوکشی خیابانی» با یکدیگر پیوند خورد و کار به اجرای سناریوی «نافرمانی مدنی» کشیده شد.
اولین بیانیه میرحسین موسوی در اعتراض به نتایج اعلام شده در ظهر روز شنبه ۲۳ خرداد ۱۳۸۸ صادر شد. در این بیانیه – که آغازگر آشوبها و اغتشاشات چند روزه در کشور بود - ضمن متهم کردن مسئولان انتخابات به «شعبده بازانی» که امانتدار نیستند و برای «حاکمیت دروغ و استبداد» تلاش میکنند، اعلام کرد که «تسلیم این صحنهآرایی خطرناک نخواهد شد» و «موج سبز عقلانیت»(!؟) را ادامه خواهد داد. در بخشی از این بیانیه که مالامال از اهانت و اتهام علیه نظام اسلامی بود، آمده است:
«نتایجی که برای دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اعلام شد، بهتآور است. مردمی که در صفهای طولانی اخذ رأی شاهد ترکیب آرا بودند و خود میدانند که به چه کسی رأی داده اند، با حیرت تمام، به شعبده بازی دست اندرکاران انتخابات و صدا و سیما نگاه میکنند. آنان اینک بیش از همیشه به دنبال آن هستند که بدانند چگونه و توسط چه کسانی و مقاماتی طرح این بازی بزرگ ریخته شده است. اینجانب ضمن اعتراض شدید به روند موجود و تخلفات آشکار و فراوان روز انتخابات، هشدار میدهم که تسلیم این صحنهآرایی خطرناک نخواهم شد. نتیجه آنچه که از عملکرد متصدیان بیامانت دیده ایم و میبینیم، جز تزلزل ارکان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و حاکمیت دروغ و استبداد نیست. اینجانب طبق وظیفه شرعی و ملی خویش به افشای رازهای پشت سر این روند پرمخاطره خواهم پرداخت و آثار نابود کننده آن را بر سرنوشت کشور توضیح خواهم داد و ترس آن دارم که ادامه وضع موجود، همه نیروهای مؤثر در نظام را به توجیهگرانی دروغگو در مقابل مردم تبدیل کند و دنیا و آخرت آنان را در معرض لطمههای جبرانناپذیر قرار دهد.»
بلافاصله مجمع روحانیون مب��رز که آبروی سیاسی خود را با پیروزی میرحسین گره زده بود، به میدان آمد و با صدور بیانیهای، سخن موسوی را مبنی بر ابطال انتخابات تکرار کرد:
«در این انتخابات صرف نظر از نتیجهای که معلوم شد، آنچه موجب تأسف و نگرانی بیشتر است، اعمال نوعی مهندسی آرای گسترده در این دوره است... مجمع روحانیون مبارز در جلسهای فوق العاده به این نتیجه رسید که برای دفاع از جمهوری اسلامی، نظام و بازگرداندن اعتماد عمومی و نگاهبانی از موج آشتی ملی با صندوقهای رأی، ابطال این انتخابات و تجدید آن در فضایی عادلانهتر و منطقیتر راهکار مناسب است یا دستکم تعیین هیئتی بیطرف و کاردان و شجاع برای حقیقتیابی و اعلام نظر نهایی به ملت و رهبری تصمیمی درست در جهت آرمانهای والای انقلاب و اندیشههای حضرت امام و تقویت اعتماد ملی است. ما و هواداران پرشور و با شعور جناب میرحسین موسوی ضمن حفظ هوشیاری و پرهیز از هر عملی که به تشنج بیانجامد و به سرکوبگران بهانه دهد، مهندس موسوی عزیز را تنها نخواهیم گذاشت.»(23/3/88)
سازمان مجاهدین نیز با ورود به عرصه بیانیه نویسی، همسو با موسوی و مجمع بیانیهای شدیدالحن و مملو از تهمت و ناسزا به دولت قانونی جمهوری اسلامی، با بهرهگیری از تاکتیک «فرار به جلو»، مدعی وقوع «انقلاب مخملین» از سوی مسئولان نظام گردید و در بخشی از بیانیه خود چنین نوشت: «ما البته بروز تقلبات و اعمال نفوذها را پیش بینی میکردیم و برای مقابله با آن تمهیداتی نیز اندیشیده بودیم، در عین حال مطمئن بودیم حضور گسترده و فراگیر شما در پای صندوقهای رأی، اقتدارگرایان را به تمکین در برابر خواست و اراده شما ناگزیر خواهد ساخت و هرگز گمان نمیکردیم آنان برای حفظ قدرت خود این گونه صریح و بی پرده بدیهیترین موازین را زیر پا بگذارند. آنچه در این انتخابات رخ داد علاوه بر تقلبات و تخلفات گسترده و بی سابقه در صندوقهای رأی، سوء استفاده حداکثری از تمامی امکانات و فرصتهای در اختیار برای مهندسی آراء، رأی سازی بود.»(24/3/1388)
در فضای ایجاد شده، آقای کروبی که کمترین آرا را کسب کرده بود، نیز مدعی شد و با صدور بیانیهای، نتیجه انتخاب ملت را زیر سؤال برد و نوشت: «من بار دیگر اعلام میکنم انتخاباتی که با حضور پرشور ملت ایران برگزار شد نباید وسیله سوء استفاده قرار گیرد و نتایج اعلام شده بر این انتخابات نامشروع و دولت برآمده از آن فاقد وجاهت ملی و صلاحیت اجتماعی است و از این رو آقای محمود احمدینژاد را رئیسجمهور ایران نمیدانم.» (24/3/1388)
ادعای متعارض در مورد تقلب در انتخابات
با دقت در ادعاهای مطروحه توسط فتنهگران در باب تقلب در انتخابات متوجه تعارضات جدی میشویم که جا دارد به آن توجه مجدد شود. فتنهگران پس از آنکه ادعا کردند در انتخابات تقلب شده به واقع مدعی بودند که میزان رای آقای احمدینژاد 24.5 میلیون نبوده و رای میرحسین موسوی نیز بیش از 13 میلیون بوده است. از نگاه ایشان رایها جابجا شده و رایهای موسوی و دیگر نامزدها برای آقای احمدی نژاد خوانده شده است. به واقع منظورشان از تقلب جابجایی بیش از 10 میلیونی آراء بود. به عنوان نمونه در بیانیه شماره 3 میرحسین که در (24/3/1388) صادر شده آمده است: «از سراسر کشور اخبار بسیاری در مورد وقوع اعتراض نسبت به نتایج اعلام شده برای انتخابات اخیر به اینجانب میرسد. این بدان معناست که تخلفات عمدهای در سر صندوقهای رأی در کشور صورت گرفته است» اما جالب است بدانیم در نامهای که درست در همین روز موسوی برای شورای نگهبان در اعتراض به اعلام نتایج انتخابات نوشت، اشاره دقیقی به این تخلفات نشده و ضمن کلیگویی مهمترین دلایل طرح ادعای ابطال انتخابات را فضای ایجاد شده پیش از انتخابات معرفی کرد.
از سوی دیگر وقتی موسوی در نامه به شورای نگهبان (24/3/88) به دلایل ادعای خود مبنی بر تقلب در انتخابات اشاره میکند، اغلب بندهای برشمرده مواردی است که به شرایط قبل از انتخابات اختصاص دارد نه در حین انتخابات و یا در شمارش آراء! به واقع وی به هیچ وجه دلیل متقنی برای آنکه رایها جابجا شده و میزان رایهای اعلامی با میزان حقیقی آراء متفاوت است ندارد. به عنوان نمونه در بند اول و دوم این نامه آمده است:
«1- در ایام تبلیغات خصوصاً در مناظره آقای احمدی نژاد، اتهامات بزرگی علیه بعضی از شخصیتهای حقیقی ازجمله آیت الله هاشمی رفسنجانی، ریاست محترم مجلس خبرگان و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و نیز آقای ناطق نوری عضو محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس بازرسی ویژه مقام معظم رهبری، در رسانه ملی مطرح شد که بنا به اظهار صریح ریاست محترم قوه قضاییه و دادستان محترم کل کشور مصادیق روشن عمل مجرمانه بوده است. این اتهامات خوراک اصلی تبلیغات انتخاباتی آقای احمدی نژاد علیه سایر نامزدها، خصوصاً اینجانب قرار گرفت.
2- ایشان در مناظرههای انتخاباتی اقدام به بیان مطالب خلاف امنیت ملی نمود که نتیجه آن زیر سؤال بردن بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی سلام الله علیه بود. به علاوه عمل ایشان در افشای بعضی از موضوعات محرمانه و سری با تلفیق موارد نادرست، ازجمله متهم کردن دولت جمهوری اسلامی و وزارت کشور به سازماندهی اوباش برای حمله به جوانان و مردم و بریدن کراواتها و تراشیدن موی سر جوانان اتهاماتی واهی است که در هیچ مرجع قضایی مورد رسیدگی قرار نگرفته و بدیهی است که عملی مجرمانه محسوب میشود.» [6]
این دلایل همگی برای اثبات این ادعا اقامه شده است که رئیس جمهور دولت نهم از طریق فریب افکارعمومی اقدام به خرید رای کرده و توانسته در شرایطی نابرابر نسبت به دیگر نامزدها با وعده ها و وعیدهای خود رای ملت را برای خود جلب نماید و پیروز انتخابات دهم گردد!
فارغ از بیپایه بودن این اظهارات، آنچه در درون این ادعاها ناخواسته سر برآورده، پذیرش این مساله است که این فضاسازی تبلیغاتی احمدی نژاد اثر خود را کرده و در میزان آراء بالای وی تجلی یافته است! به واقع موسوی پذیرفته که نتیجه انتخابات و میزان آراء احمدی نژاد صحیح بوده، ولیکن مشکل در آن است که وی در شرایطی نابرابر توانسته مردم را فریب دهد و رای آنان را بخرد!
حماسه 9 دی و ابطال ادعای تقلب
حماسه بزرگ نهم دی ماه که با حضور خودجوش دهها میلیونی ملت در سراسر کشور در اعلام انزجار نسبت به فتنه و فتنهگران تحقق یافت، نماد و نشانهای بود که فعالیت چندماهه فتنهگران و رسانههای وابسته و حامیان آنان در داخل و خارج از کشور نه تنها نتوانسته ادعای تقلب در انتخابات را در افکار عمومی جا بیندازد، بلکه به تدریج همانهایی هم که بر اثر القاء رسانههای فتنه در ابتدا ممکن بود دچار شبهاتی شده باشند، به تدریج به خطای خود پی برده و از آن اعراض داشتهاند.
همین حضور باشکوه بود که موجب شد تا روند جنجالآفرینی، آشوبگری، و بیانیهنویسی و تکرار ادعای تقلب در انتخابات توسط فتنهگران متوقف گردد و برای آنان و حامیان بیگانهشان یقین حاصل شود که سناریوی تقلب و اردوکشی خیابانی برای همیشه به زبالهدان تاریخ پیوسته است.
انتخابات 24 خرداد 92 و ابطال ادعای تقلب
طبیعی بود که انتخابات ریاست جمهوری دور یازدهم با توجه به آنکه اولین انتخابات ریاست جمهوری پس از فتنه 88 بود، از حساسیت قابل ملاحظه ای برخوردار باشد. یکی از وجوه اهمیت آن این بود که چگونگی فرآیند این انتخابات میتوانست مویدی بر سلامت انتخابات گذشته باشد که این مهم به بینظیرترین حالت محقق گردید.
در حالی که نظرسنجیهای متععد و فضای چندماه مانده به انتخابات حکایت از پیروزی یکی از گزینههای اصولگرایان داشت و این جریان آنقدر شرایط را برای پیروزی خود مناسب میدید، که با چندین گزینه و با حالتی متکثر و رقابتی وارد میدان انتخابات گردیده بود، اما نتایج حاصل شده، حکایت دیگری داشت. حجت الاسلام و المسلمین دکتر حسن روحانی توانسته بود با کسب ۱۸٬۶۱۳٬۳۲۹ معادل 50.71 ٪ کل آراء به عنوان رئیس جمهور جمهوری اسلامی ایران انتخاب شود.
این رای از میان ۳۶٬۷۰۴٬۱۵۶ رای واریز شده (72.7 درصد حائزین رای) در صندوقها حاصل شده بود. در یک حساب سرانگشتی معلوم میگردد که رای 50.71 درصدی آقای روحانی تنها 71/0 درصد بیش از نصف بعلاوه یک آرای ماخوذه راکسب کرده بود که این میزان برابر با 261251 رای بود. به واقع اگر این 260 هزار رای و اندی نبود، سرنوشت انتخابات ریاست جمهوری به دور دوم کشیده میشد!
همین وضعیت، حکایت از دقت و سلامت کامل انتخاباتی داشت که برگزار کننده آن همان دولت متهم به تقلب بود و در شرایطی برگزار گردید که آقای روحانی مطابق همه نظرسنجیها از شانس کمتری نسبت به رقبا برخوردار بود! این نتایج نشان داد که پایبندی نظام اسلامی به مردم سالاری دینی آنقدر پاک دست است که حتی از 2611251 رای نیز پاسداری کرده و اجازه ندهد که حقوق ملت پایمال شده و چیزی جز اراده و خواست ملت جاری گردد.
حال نظامی که با تمام توان از رای 260 هزاری ملتی صیانت میکند، چگونه ممکن است که درانتخابات پیشین چشم بر تقلبی بیش از10 میلیونی بسته باشد؟
همین مساله کافی بود که ادعای تقلب در انتخابات برای همیشه در تاریخ این سرزمین دفن گردد و مدعییان آن در افکار عمومی به مثا��ه دروغگویانی باشند که تشت روسایی آنان با صدایی بلند بر زمین افتاده است.
[1]- مهدی سعیدی، "دایره المعارف فتنه" ج 8 (اسناد)، مؤسسه فرهنگی هنری صبح حضور امید، تهران: 1392، ص 577.
[2]- سایت تابناک، 22/3/1388
[3]- «موسوی رئیسجمهور نشود، یعنی تقلب شده و مردم به خیابان میآیند»، سایت رجانیوز، 22/3/1388
[4]- سایت تابناک، 22/3/1388، کدخبر: 51618
[5]- سایت تابناک، 22/3/1388
[6]- مهدی سعیدی، همان، ص 37.