
پایگاه بصیرت، گروه سیاسی/زندگی روزمره و سرگرم شدن به مسائل عادی و جاری مانع رشد، کارآمدی و اقدامات تحولآفرین است. همه این ویژگیها نیز زمانی میسر و دستیافتنی است که افراد، اخبار و احوال گذشتگان را به اندازه لازم در اختیار داشته باشند. اینجا است که دیدگاه برخی از مورخان و کارشناسان موضوعات تاریخی، کار را مشکل میکند؛ چراکه به اعتقاد آنها آنچه که با نام روایات و اقوال تاریخی در گنجینه میراث بشر ذخیره شده همه و حقیقت کامل آن چیزهایی که واقع شده، نیست؛ بنابراین هر گونه استفاده از منبعی که اینچنین آلوده شده کاری بسیار سخت و همیشه همراه با شک و تردید است مگر اینکه با تلاشهای فنی و دقتهای سرشار نکات صحیحی از آن استخراج شود. گذشته با این ویژگی حکم میکند تا آنجا که امکان دارد باید از تکرار این رویه خسارتبار جلوگیری کرد که به اتخاذ روشهای مختلف نیازمند است.
بسیاری تلاش کردند که از بدو شکلگیری فتنه ۸۸ با این مسئله این گونه برخورد کنند، تا جایی که با ایجاد شبهه، تشخیص حق و باطل برای کسانی هم که آن زمان را درک کردند و در صحنه حاضر بودند نیز غیرممکن و یا مشکل باشد و بدتر از آن هم بیتفاوتی و مواضع دوپهلوی کسانی بود که با اتخاذ موضع درست و آگاه کردن مردم میتوانستند با عمل به وظیفه واقعی، گسترش دامنه فتنه را مهار و محدود کنند و مانع خسارت بیشتر بر نظام شوند و بدتر از آن دو اظهارات کسانی بود و هست که با چشم بستن بر روی حقیقت و نادیده گرفتن ارزش و اهمیت نظام اسلامی، برای حل مسئله پیشنهاد میکنند که هر طرف باید سهم خود را در فتنه قبول کند و یا اینکه میگویند برای عبور از این مرحله باید بر گذشتهها صلوات فرستاد و اظهاراتی از این قبیل. نوشتار حاضر با طرح دیدگاهی به تبیین این موضوع میپردازد که چرا با چنین پیشنهادهایی نمیتوان به قضیه فتنه خاتمه داد. دیدگاه این است: پیش از آنکه پرونده فتنه کاملاً روشن شود نباید آن را بست؛ زیرا بستن آن چهره انقلاب را مکدر میکند، خیال دشمن را آسوده میسازد، عبرتآموزی آن را از بین میبرد و باعث جفا در حق مردم میشود.
یکی از مولفههای اصلی انقلاب اسلامی که آن را محبوب ملتهای ستمدیده کرد و آنها انقلاب اسلامی را پسندیده و به آن علاقهمند شدند، صفا و صمیمیت آن در رابطه با مردم بود. ذات انقلاب به سبب آرمانها و حضور مردم، شفاف و زلال بود و است. صرف این خصوصیت، جذابیت و کشش دارد. شاید سر آن آلوده بودن سایر تفکراتی است که مبنای شکل دادن حکومتها است و پس از آن هم خود حکومتها که به آلودگیهای مختلف دچار شدهاند. تا زمانی که سیمای انقلاب از زلالیت و شفافیت برخوردار است، جذابیت و کشش آن هم پابرجاست و گذر زمان نمیتواند آن را از چشم و نظر بیندازد. آنچه که چنین پدیدهای را مطرود و فراموششده میکند، در وهله اول آلوده و مکدر کردن چهره درخشان آن است. اگر پس از بارش سیلآسای تبلیغات دشمنان نظام در زمان فتنه بر نظام و متهم کردن جمهوری اسلامی به انواع تهمتها و دادن نسبتهای دروغ و ناروا، به شکل کامل و دقیق از نظام اتهامزدایی نشود و حقایق مکتوم و مستور آشکار نگردند و در چنین وضعیتی پرونده فتنه بسته شود، بزرگترین ظلم به انقلاب اسلامی است؛ زیرا با مکدر ماندن چهره انقلاب، موقعیت ممتاز انقلاب آسیب میبیند.
اگر دشمنان نظام در فتنه ۸۸ به هدفشان میرسیدند حرفها و ناگفتههای زیادی برای گفتن داشتند که نمونههایی از آن با تصور باطل نزدیک شدن به هدف و نیز برای دلگرم و ترغیب مزدورانشان در کوران فتنه گفته شد. الآن هم که تیرشان به هدف نشست و به سنگ خورد، حرفهای زیادی برای گفتن دارند که نمیگویند، اما برخلاف حالت اول (رسیدن به هدف) که خیالی آسوده پیدا میکردند، در حال حاضر خیالی پریشان دارند؛ زیرا میدانند اگر ابعاد فتنه بیشتر افشا شود و کسانی که مستقیم و غیرمستقیم با آنها ارتباط داشتند و از آنها خط میگرفتند و یا حداقل از حمایت کلی آنها برخوردار بودند، لب به سخن باز کنند و حقایق را بازگویند، نه تنها به حیثیت این دشمنان لطمه شدید وارد میشود که هوشیاری بیشتر ملتها را بهدنبال دارد و کار چپاولگری آنها را در آینده مشکلتر میکند و اما در چنین وضعیتی که نگرانی فزاینده در آنها مشاهده میشود آنچه که خیال آنها را آسوده میکند ناتمام بسته شدن پرونده فتنه ۸۸ است.
حوادث هرچه بزرگتر و با اهمیتتر و دارای ابعاد و دامنه وسیعتر باشند، از نکات عبرتآموز بیشتری برخوردارند. عبرتها تنها محصول رخدادها و حوادث نیستند؛ بلکه محصول حوادث و رخدادهای فرجام یافته هستند و چه بسا رویدادهای بسیار مهم و پرهزینهای که به علت نافرجام ماندن و نداشتن نتیجه روشن و مشخص، عامل خسارتها و خطرآفرینیهای بیشتر در آینده شدهاند. مردم ایران پس از انقلاب در مواجهه با بیشتر توطئهها آن را کاملاً بهنتیجه رساندند و با این کار هم تکلیف قطعی آن را روشن کردند و هم از این روشن کردن تکلیف، عبرتآموزی کردند و تعالی یافتند و توان مراقبتشان از نظام و انقلاب بیشتر شد. آنها در اینخصوص آنچنان هوشمندانه و با انگیزه و درایت عمل کردند که کمتر حرکت توطئهآمیزی را میتوان یافت که مردم آن را به نتیجه نرسانده باشند. پس عجالتاً به دو دلیل مهم عبرتآموزی جدید و جلوگیری از خسارتها و خطرات بیشتر باید پرونده فتنه تا رسیدن به نتیجه کامل باز بماند.
نظام جمهوری اسلامی نظامی کاملاً مردمی است. این بیان میتواند چند لایه باشد. معنای یکی از این لایهها این است که وجود نظام در گرو علاقه جدی مردم به نظام و حفظ آن تا حد فدا کردن مال و جان است. این معنا زمانی عینی و قابل رؤیت میشود که دشمنان در داخل و یا خارج و یا دشمنانی همدست از داخل و خارج موجودیت نظام را تهدید کنند. دومی موردی است که در فتنه مشاهده شد. با یادآوری روزهایی که فتنهگران فعالانه در خیابانها فتنهگری میکردند، مشخص میشود فتنهگری آنها در زمان و تا زمانی است که مردم برای مقابله با آنها به خیابان نیامدند و واکنش جدی از خود نشان ندادند، اما به محض حضور پرخروش و رعدآسای مردم در صحنه، فتنهگران در داخل و خارج احساس حقارت و ذلت کردند و پذیرفتند که باید شکست را قبول و به آن اعتراف کنند. بنابراین مردمی که نقش و قدرت حضور پرصلابتشان فصلالخطاب عملیاتی بود، انتظار دارند سایر بخشهای مرتبط با مقابله با فتنه نیز مانند آنها وظیفهشان را به درستی انجام دهند و کوتاهی نکنند تا در حق آنها جفا نشود. از قضا مردم کسانی را هم که به ظاهر از سر دلسوزی دعوت به جمع کردن پرونده فتنه به شکل نیمهتمام میکنند، میشناسند و از آنها نمیگذرند بهویژه اینکه اگر به سبب چنین دیدگاههایی و نیز جان گرفتن فتنه در سایه آن، احیاناً نظام با مشکل جدید مواجه شود. بنابراین مردم انتظار جفا ندارند و خواهان قطعی شدن پرونده فتنه هستند نه مصالحه ظاهری که حق مردم و نظام را زیر پا گذارد.
خلاصه کلام اینکه نباید اجازه داد با نامشخص بسته شدن پرونده فتنه که خسارتبارترین واقعه پس از انقلاب علیه انقلاب بود، اتفاقات فوق رقم بخورد و در عصری که همه اهل فن به ضعفها و عیبهای نقاط عطف تاریخی گذشته واقفند، به سبب منافع برخی رویه نادرست و فریبدهنده گذشته درباره فتنه و انقلاب تکرار شود. برای درک بیشتر اهمیت این موضوع به بیانی از امام خامنهای(مدظلهالعالی) اشاره میشود که فرمودند: «مسئله اصلی این است که یک جماعتی در (فتنه) به شکل غیرقانونی و به شکل غیر نجیبانه ایستادگی کردند و به کشور لطمه و ضربه وارد کردند؛ این را چرا فراموش میکنید؟» اگر این سخنان در ایام فتنه بیان شده بود شاید قابل عبور بود، اما با توجه به تاریخ آن که (92/5/6) یعنی حدود چهار سال پس از فتنه است، معلوم میشود کسی اجازه ندارد بدون قطعی شدن و آشکار شدن زوایای فتنه، تشویق و دعوت به بسته شدن پرونده این فتنه کند.