پايگاه بصيرت؛ گروه سياسي / فتنه 88، نقطه عطفي در تاريخ انقلاب اسلامي است که در آن عدهاي با بهانه واهي تقلب و با طراحي و هدايت استکبار جهاني، شيريني حضور حماسي مردم در انتخابات دهم رياست جمهوري را به تلخي تبديل کردند و با اقدامات نابجا و خلاف قانون خود ضرباتي به نظام اسلامي وارد آوردند. در شرايط حاضر اگر چه نظام اسلامي با هدايت و رهبري امام خامنهاي (مدظله العالي) و با پشتيباني و حضور مردم در صحنه توانسته است به سلامت از اين پيچ خطرناک عبور کند اما لازم است تا با بررسي و مطالعه هر چه بيشتر و واکاوي ابعاد فتنه 88 و اهداف فتنه گران به بصيرت و بينش خود بيفزاييم تا در صورت تکرار حوادثي از اين قبيل در آينده نيز مستحکم تر در اين مسير قدم برداريم. بازخواني و بررسي ديدگاههاي کارشناسان در خصوص اين حادثه تلخ و سران آن علاوه بر اينکه ما را در نيل به هدف مذکور ياري ميکند، ظلمي را که سران و عوامل اين حادثه به انقلاب و نظام اسلامي وارد کردند را بيشتر به ما مينماياند، بويژه اينکه اکنون شماري از اصلاحطلبان با در پيش گرفتن استراتژي تقليل درصددند تا با تقليل فتنه 88 به ناآرامي ها و اعتراضات سياسي، زمينه ساز حضور دوباره خود يا دوستانشان در عرصه باشند. در اين ميان، بازخواني ديدگاه هاي افرادي از اصلاح طلبان که به نقد و بررسي فتنه 88 پرداخته اند، از باب استدلال بر خصم، حائز اهميت است و نوشتار حاضر ميکوشد تا در حد امکان به اين موضوع بپردازد.
1- سران فتنه دچار توهم پيروزي و تقلب شده بودند
سران فتنه 88، بويژه شخص ميرحسين موسوي که سالها خود را از ميدان سياست دور نگه داشته بود، با اين تصور که اگر وارد صحنه انتخابات شود مردم به وي روي ميآورند و او ميتواند با کسب اکثريت مطلق آراي مردم پيروز انتخابات گردد، کانديداتوري خود را اعلام کرد. در طول دوران تبليغات نيز مشاوران و نزديکان وي با ارائه آمارها و نظرسنجيهاي مختلف به وي، اين توهم را که او پيروز قطعي انتخابات است را دامن زدند، از اين رو وي قبل از به پايان رسيدن شمارش آرا خود را پيروز انتخابات اعلام کرد و زماني هم که پيروزي آقاي احمدي نژاد به طور رسمي اعلام شد، وي از پذيرش نتيجه خودداري کرد و با ادعاي واهي صورت گرفتن تقلب در انتخابات، صحنه داخلي کشور را به آشوب کشاند و کار به جايي رسيد که عوامل خارجي آتش بيار معرکه شدند.
در اين زمينه که سران فتنه دچار توهم پيروزي و توهم تقلب شده بودند برخي اصلاح طلبان معتقدند:
1-1- سيدمحمدعلي ابطحي در اين باره ميگويد: «... بنده شخصاً از معدود كساني بودم كه در موضوع انتخابات با حضور موسوي موافق نبودم. سال 84 كه وي براي حضور در انتخابات مطرح شده بود، بنده مخالفت كردم چرا كه اين مقطعي كه وي در سيستم حكومتي حضور نداشت، ميتوانست توهماتي براي موسوي ايجاد كند كه اين توهمات به كشور آسيب ميزد.»
ابطحي در ادامه اعترافات خود ميگويد: «اصليترين اتفاقي كه در اين انتخابات افتاد و البته در طول برگزاري، قبل و بعد از انتخابات هم مطرح بود، مسئله تقلب است. بنده البته جايي مطرح كردم كه تقلب يك اسم رمز آشوب شده است كه در آن لشکر سازي براي تقلب وجود داشت و تمرين پهن شدن مردم هم در خيابانها هم در آن موجود بود. تمرين نگهداشتن گسترده مردم در خيابانها در چارچوب تقلب بود كه ميتوانست معنا پيدا كند. اينكه هنوز نتايج انتخابات مشخص نشده و موسوي خود را به عنوان رئيسجمهور ايران معرفي ميکند و البته خاتمي هم در اين بين به وي تبريك ميگويد نشاندهنده نوعي تفاوت ديدگاه در بحث تقلب است. تقلب واقعاً در ايران وجود نداشت چرا كه در انتخابات سال 84 وقتي فاصله كروبي و احمدينژاد كمتر از نيم ميليون بود، وزارت كشور خاتمي نپذيرفت كه كلمه تقلب مطرح شود لذا كروبي تخلف در انتخابات را مطرح ميکرد و بنده تعجب ميکنم كه در اين انتخابات با وجود اختلاف 11 ميليوني چگونه بحث تقلب پذيرفته ميشود. ... همه ما در مصاحبههاي مختلفي گفته بوديم كه در بدترين شرايط بين يك تا دو ميليون بيشتر امكان تقلب وجود ندارد. فلذا ميگفتيم كه اگر بتوانيم از اين ميزان عبور كنيم كانديداي ما در انتخابات پيروز ميشود؛ واقعاً ما اصلاحطلبان در بسياري از موارد صداهايي را كه بايد ميشنيديم، نميشنيديم يا صداي همه را نميشنيديم و در واقع صداهاي جامعه متوسط به بالا را ميشنيديم و در واقع اين توهم، توهم بزرگي بود كه موسوي پيداکرده و احساس ميکرد كه تقلب 11 ميليوني امکانپذير است.»
1-2- محمد رضا تاجيک نيز در اين باره بر اين باور است که امروز هم عدهاي با تحليلي غلط که ناشي از عدم درک صحيح از عمق جامعه بود و با اين تصور که تمام مردم همانهايي هستند که دور آنها را گرفتهاند، دردسر ايجاد کردند. آنها تصور ميکردند مردم از وضع موجود خستهاند و به دنبال منجي ميگردند، شخصيتي که فراتر از اصلاح طلبي و اصولگرايي باشد، چرا که مردم خسته از اصول و ملول از اصلاح هستند. آنها فکر ميکردند اگر چنين کسي وارد ميدان شود، قشر خاکستري جامعه به حمايت از او بر ميخيزند و پيروزي قطعي را نصيب او ميکنند؛ چرا که خيال ميکردند مردم از چنين کانديدايي با شعار تغيير استقبال ميکنند و وي ميتواند راي بخش قابل توجهي از اصولگرايان و همينطور بخش قابل توجهي ازاصلاحطلبان را جلب وکار را يکسره خواهد کرد. البته برخي نظرسازيها و نظرسنجيهاي ناقص هم به اين ذهنيت دامن زدند. تاجيک همچنين معتقد است توهم به همين جا ختم نشد و توهم پيروزي يک همزاد هم دارد که همان توهم تقلب است، توهم تقلب وسيع ميآيد تا پيروزي حاصل نشده را که قبلا قطعي تصور ميشد، توجيه کند. [1]
1-3- محمد عطريانفر هم بر اين اعتقاد بود که «تقلب يك رويكرد بيرون از مجريان است و اين موضوع هم از مقاطع اول انقلاب تاكنون حجمش كمتر از 3 درصد است. آنچه در عرصه رقابتهاي انتخاباتي صورت گرفت يك انحراف بزرگ در تاريخ سياسي ملت ايران به حساب ميآيد. در حالي كه در يك فرصت كوتاه به دليل برخي سوي رفتارهاي اصلاح طلبان كشور به سوي فتنه گري پيش ميرفت و تهديد آفرين بود، هوشمندي و تدبير رهبر معظم انقلاب و تلاش هاي همه اركان نظام و نهادهاي امنيتي و انتظامي اين حركت را مهار كرد.»
1-4- اکبر گنجي ن��ز در وب سايت راديو فردا در خصوص اينکه در انتخابات رياست جمهوري سال 88 تقلبي صورت نگرفته بود گفته است: «محمد خاتمي در جلسات خصوصي گفته که در انتخابات 88 تقلب صورت نگرفته، مصطفي تاجزاده گفته تقلب موثر صورت نگرفته است. محمد موسوي خوئينيها نيز پس از شنيدن گزارش علياکبر محتشميپور و عبدالواحد موسوي لاري در مجمع روحانيون مبارز درباره تخلفات انتخابات 88، در همان زمان با تظاهرات خياباني مخالفت کرده و فعالان اصلاحطلب بسياري از شهرها نيز گفته بودند که آراي خوانده شده واقعي بوده است.» [2]
1-5- مصطفي تاجزاده نيز در فيلمي که در 26 مرداد سال 89 در ساي�� هاي مختلف داخلي و خارجي منتشر شد خطاب به محسن صفايي فراهاني و عبدالله رمضان زاده از اعضاي حزب مشارکت ميگويد: «براي بنده که تجربه انتخابات رو دارم ميدونم که در انتخابات تقلب نشده، ممکنه که يکي دو ميليون عقب جلو شده باشه ولي ما نتيجه انتخابات رو باختيم. حالا به جاي 25 ميليون و 14 ميليون شده باشه 24 ميليون و 15 ميليون مثلاً، ما انتخابات رو باختيم.»[3]
فتنه 88 که توسط افرادي از اردوگاه اصلاح طلبان و البته با طراحي استکبار جهاني، رهبري مي شد در نهايت به گونه اي رقم خورد که نه تنها به نفع نظام نبود بلکه حتي خود اصلاح طلبان نيز از آن متضرر شدند. به عبارتي، فتنه 88 ديالکتيک تضرر هم براي نظام و هم براي اصلاح طلبان بود. در اين زمينه برخي شخصيت هاي اصلاح طلب چنين معتقدند:
2-1- سيد محمد علي ابطحي: «موسوي به كروبي پيغام داده بود كه من چيزي براي از دست دادن ندارم، موسوي اگرچه چيزي براي از دست دادن نداشت ولي با توجه به رأي 13 ميليوني با اين پيگيري آشوبها خيلي چيزها را از دست داد و ما افتخار اين حضور 40 ميليوني را از دست داده و آن را خدشهدار كرديم ما ميتوانستيم در دنيا بهتر از اين باشيم.»
2-2- محمد رضا عارف با فتنه دانستن آنچه که پس از انتخابات رياست جمهوري در سال 88 روي داد، آن را يک بازي باخت - باخت ميداند و ميگويد: «انتخاباتي که به دليل حضور گسترده مردم بايد از آن به عنوان حماسه حضور ياد مي شد به دلايلي وارد بازي باخت باخت شد. ... دو سال گذشته اين موضوع براي خيليها روشن نبود اما امروز براي هيچکس اين بازي باخت پوشيده نيست. هنوز حالت بيتفاوتي در بين بخشي از جامعه حاکم است هنوز برخي از مردم هزينه هايي که در انتخابات سال 88 کرده اند را فراموش نکردهاند.»[4]
2-3- حجتالاسلام محمد باقر ذاکري، عضو حزب اعتماد ملي، در گفتگويي با باشگاه خبرنگاران، که در آستانه يازدهمين دوره انتخابات رياست جمهوري صورت گرفته بود، اذعان ميدارد که برخي افراد معتقدند که جريان اصلاحات با جملات شعارگونه درصدد تغيير ديدگاه مردم و تطهير اقدامات اشتباه خود در انتخابات گذشته است اما تلاش اصلاح طلبان براي بقا بي فايده است زيرا اصلاح طلب حقيقي كه پايبندي خود به نظام را نشان دهد نمانده که بتوان متکي به افکار و عقايد او شد. ايشان عدم توجه به رهنمودهاي مقام معظم رهبري، ضديت با ارزشهاي نظام و همپوشاني با اپوزيسيون هاي خارج نشين را موانع بازگشت اصلاحطلبان به صحنه سياسي کشور ميداند و اعتقاد دارد که اصلاح طلبان در فتنه سال 88 نشان دادند که اصول و ساختار نظام را زير پاگذاشتند و همين امر اعتماد مردم را نسبت به آنها سلب كرد.
3- عوامل داخلي در فتنه 88 هماهنگ با بيگانگان عمل کردند
3-1- سعيد حجاريان با آنارشيک، دردناک و خطرناک دانستن آنچه که در فتنه 88 اتفاق افتاد، حوادث فتنه 88 را در سنن ملي و اسلامي ما بيسابقه دانسته و ميگويد: «اين موضوعات ريشه در خارج از فرهنگ ما دارد؛ به خصوص کمونيسم و آنارشيسم، اين وقايع مرا به ياد تصفيههاي خونين سال 54 سازمان منافقين انداخت که بخش کمونيستي با چه قساوتي دست به تصفيه بخش مسلمان زد. ...» حجاريان همچنين معتقد است که عوامل متعددي در اين ماجرا دخيل بودند:
الف) تبليغات مکرر رسانههاي صوتي و تصويري بيگانه که هر لحظه مردم را به آشوب ترغيب ميکردند.
ب) وجود بعضي عناصر سفارتخانهها در ميدان تظاهرکنندگان و همچنين عناصري که از قبل آموزشهاي لازم را براي براندازي نرم ديده بودند.
ج) فرمانهاي غيرقانوني و فراخوانهاي بدون مجوز مهندس موسوي براي ايجاد تجمعات و راهپيماييهايي که نوعا به تخريب و ضرب و جرح و شعارهاي وهنآلود منجر ميشد.
د) دفاع کورکورانه احزاب سياسي از خط مشي مهندسي موسوي و اعلام حمايت از وي و دامن زدن به شايعات تقلب.
ه) بيانيه کميته صيانت از آرا دال بر تقلب وسيع و مخدوش بودن اصل انتخابات بدون آنکه مستند به مدارک محکمهپسند باشد.
ح) ضعف مفرط وزارت ارشاد و صدا و سيما در آستانه بحران در جهت اطلاعرساني و نيز ضعف وزارت اطلاعات در جهت مديريت بحران.[5]
3-2- محمد رضا تاجيک با اذعان به اين نکته مهم که به دليل ساختار اجتماعي و مذهبي جامعه ما، منافقين يا اپوزيسيون خارج از کشور قادر نيستند خودشان موج ايجاد کنند و تنها در کمين و براي شکار لحظهها مينشينند و موجهاي ايجاد شده را در جهت منافع خود مصادره ميکنند، معتقد است که فتنه گران توهم زده شده بودند و سه خطاي بزرگ مرتکب شدند؛ عبور از حريم ولايت، عبور از قانون و در نتيجه هرج و مرج و در آخر بسترسازي براي دخالت بيگانگان تا چه در قالب کار رسانهاي و چه سرويسهاي جاسوسي آنها وارد مسائل داخلي ايران شوند.
4- تشديد تحريم ها، حاصل فتنه 88
فتنه 88 دشمن را به اثرگذاري تحريم ها اميدوار کرد و تنها بعد از فتنه است که دشمن به تحريم هاي فلج کننده عليه جمهوري اسلامي روي مي آورد، در اين زمينه عباس عبدي مي گويد: «حوادث سال ۸۸ پروسهاي بود که کمکم شکل گرفت و همه در آن بازي به يکديگر پاسکاري ميکردند تا در نهايت يک بازي مشمئزکنندهاي شکل گرفت، نتيجه هم چيزي شد که در صحبتهاي مقام رهبري وجود داشت، يعني هتک حيثيت از نظام بود و وضعيت ايران به دليل همين اتفاقات در صحنه بينالملل به نسبت تضعيف شد. درست است که تحريمها به دليل مسائل هستهاي بود، اما اوضاع ۸۸ فضا را براي تشديد تحريمها مستعد کرد» [6]
***
نوشتار حاضر را با اين بخش از بيانات مقام معظم رهبري به پايان مي رسانيم که فرمودند: «آن كسى كه براى انقلاب، براى امام، براى اسلام كار ميكند، بمجردى كه ببيند حرف او، حركت او موجب شده است كه يك جهتگيرىاى عليه اين اصول به وجود بيايد، فوراً متنبه ميشود. چرا متنبه نميشوند؟ وقتى شنفتند كه از اصلىترين شعار جمهورى اسلامى - «استقلال، آزادى، جمهورى اسلامى» - اسلامش حذف ميشود، بايد به خود بيايند؛ بايد بفهمند كه دارند راه را غلط ميروند، اشتباه ميكنند؛ بايد تبرى كنند. وقتى مىبينند در روز قدس كه براى دفاع از فلسطين و عليه رژيم غاصب صهيونيست است، به نفع رژيم غاصب صهيونيست و عليه فلسطين شعار داده ميشود، بايد متنبه بشوند، بايد خودشان را بكشند كنار، بگويند نه نه، ما با اين جريان نيستيم. وقتى مىبينند سران ظلم و استكبار عالم از اينها حمايت ميكنند، رؤساى آمريكا و فرانسه و انگليس و اينهائى كه مظهر ظلمند - هم در زمان كنونى، هم در دورهى تاريخىِ صد سال و دويست سالهى تا حالا - دارند از اينها حمايت ميكنند، بايد بفهمند يك جاى كارشان عيب دارد؛ بايد متنبه بشوند. وقتى مىبينند همهى آدمهاى فاسد، سلطنتطلب، از اينها حمايت ميكند، تودهاى از اينها حمايت ميكند، رقاص و مطرب فرارى از كشور از اينها حمايت ميكند، بايد متنبه بشوند، بايد چشمشان باز بشود، بايد بفهمند؛ بفهمند كه كارشان يك عيبى دارد؛ بلافاصله برگردند بگويند نه، ما نميخواهيم حمايت شما را»[7]
[1] . سخنان تاجيک در برنامه گفتگوي ويژه خبري، 21 بهمن 1388، شبکه دوم سيما
[2] . به نقل از کيهان، 14 مرداد 1392
[3] . به نقل از سايت شخصيت نگار
[4] . بخشي از سخنان محمد رضا عارف در نشست حماسه سياسي با دانشجويان دانشگاه دولتي اروميه، 12 ارديبهشت 1392
[5] . بازخواني مکتوبه سعيد حجاريان در خصوص دلايل حوادث پس از انتخابات88، سايت خبري تحليلي نگاه فارس، 27 آذر 1392
[6] . مناظره اي عباس عبدي با عماد افروغ با موضوع «بررسي کابينه روحاني»، در 23مرداد 1392، در محل خبرگزاري فارس
[7] . بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با جمعي از طلاب و روحانيون 22/09/1388