تاریخ انتشار : ۱۵ دی ۱۳۹۲ - ۱۱:۱۵  ، 
کد خبر : ۲۶۳۶۴۲
گفت‌وگو با دکتر محمد دهقان عضو هیأت رییسه مجلس شورای اسلامی

سواری بداخلاقان بر امواج سیاست

علی رجبی ـ مقدمه: دکتر محمد دهقان از جمله نمایندگانی است که در بحث‌های مجلس و ارائه طرح‌های کارشناسی حضوری فعال دارد. در این گفت‌وگو که سعی کردیم نگاهی کارشناسانه به مسأله بداخلاقی‌هیا سیاسی داشته‌ باشیم؛ ایشان تأکید داشتند که مطلق‌انگاری باعث می‌شود بداخلاقی در فضای سیاسی کشور بیشتر شود. این عضو کمیسیون حقوقی مجلس اعتقاد دارد برای ایجاد وحدت نباید تمام گروه‌ها منطبق بر هم باشند بلکه با اغماض می‌توان گروه‌های معتقد را با یکدیگر همگرا کرد. وی نقش شورای نگهبان و رسانه‌ها را در مقابله با بداخلاقی‌ها نقش بزرگی می‌داند و اعتقاد دارد که برای ایجاد تقوای سیاسی در کشور، باید کار فرهنگی گسترده‌ای انجام بگیرد. متن گفت‌وگوی ما با دکتر محمد دهقان؛ نماینده مردم چناران و طرقبه در دوره‌های هفتم و هشتم مجلس شورای اسلامی را در ادامه می‌خوانید:

* همان‌طور که مستحضرید اعتقاد ما این است که «سیاست ما عین دیانت ماست.» با این حال شاهدیم که در فاصله چند ماه به انتخابات، جامعه متأثر از بی‌اخلاقی برخی از سیاسیون دچار بعضی ناهنجاری‌ها شده به طوری که رهبر انقلاب در دیداری که با نمایندگان مجلس داشتند، همگان را به لزوم اجرای تقوای جمعی دعوت کردند. چرا بزرگان دینی ما این همه بر روی رعایت اخلاق در سیاست تأکید دارند؟

** نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران برای تحقق عدالت شکل گرفته است. طبیعی است که وقتی این همه مجاهدت برای تشکیل نظام سیاسی در طول سال‌های آغازین نهضت و در سال‌های منتهی به انقلاب و همچنین در هشت سال دفاع مقدس انجام شد، خون‌های زیادی برای تأسیس نظامی سیاسی بر پایه اسلام ناب محمدی که یکی از شاخصه‌های آن اخلاق‌مداری است بر زمین ریخته، بزرگان نیز بر لزوم رعایت اخلاق فردی و تقوای جمعی تأکید مکرر داشته باشند. انتخابات در کشور ما در واقع بستری است که هم مشارکت اجتماعی و هم رشد و پیشرفت کشور را به دنبال دارد. اگر قرار باشد در هر انتخاباتی ما با بی‌تقوایی، نفاق و دودستگی در بین مردم ایجاد کنیم و اخلاق را در پایه رقابت انتخاباتی ذبح کنیم، اصلا با هدف نظام سیاسی ما سازگار نیست. لذا روشن است که هم رهبری نظام اسلامی و هم کلیه معتقدین به ارزش‌های دینی بر اخلاق سیاسی و هم تقوای جمعی تأکید کنند و انتخابات را فضایی برای تضارب افکار و اندیشه‌ها و پیشرفت بیشتر کشور و رشد اجتماعی که در اثر مشارکت مردم صورت می‌گیرد، مورد توجه قرار بدهند.

* چه اتفاقی در فضای سیاسی کشور رخ داده که این تضارب افکار به تقابل منجر شده است؟

** متأسفانه بعضی مواقع افراد یا جریان‌هایی هستند که فکر می‌کنند برای اثبات خودشان باید دیگران را نفی کنند یا برای آن که حرف و منطق خود را به کرسی بنشانند، با بی‌تقوایی کامل باید از روی دیگران عبور کرده و آن‌ها را تخریب کنند. باید به این دوستان متذکر شد که رقابت انتخاباتی برای تخریب دیگران نیست، بلکه برای این است که هر کس برنامه‌ها، ویژگی‌های شخصیتی و دیدگاه‌های خود را بیان کند. به قول معروف متاع خود را فریاد بزند و مردم این دیدگاه را متوجه شوند و هر کالای سیاسی بهتری که تشخیص دادند را برگزینند. انتخابات برای اتحاد است؛ نه این که یک نامزد نامزد دیگری را بکوبد و از روی نعش دیگران عبور کند که خودش به پست و مقامی برسد.

* عقلانی این است که مسأله‌ای که شما فرمودید، بین دو جناح که هدف غیر مشترک و اصول غیر مشترک دارند، صدق کند. چرا در داخل جریان اصول‌گرایی، وحدت کلمه بر پایه اصول به سختی در حال شکل‌گیری است و بعضی گروه‌های سیاسی نیز به بهانه مختلف دچار بی‌اخلاقی هستند؟

** البته به نظر من تفاوتی نمی‌کند. هر مجموعه و هر شخصیتی که به این مسأله اعتقاد نداشته باشد و مشی را بر این قرار دهد که با استفاده از ابزارهای ناپسند به قدرت برسد، خود به خود دچار انحراف سیاسی می‌شود و گرفتار بداخلاقی انتخاباتی می‌شود. ممکن است تحت عنوان مقدسی هم باشد. بنابراین منحصر به اکثریت و اقلیت و اصول‌گرا و اصلاح‌طلب نیست. بی‌اخلاقی برمی‌گردد به هواهای نفسانی که افراد درگیر آن هستند و مطلق‌انگاری که روش سیاسی‌شان شده است. برای این گونه افراد پیروزی اخلاقی مهم نیست بلکه اصل پیروزی انتخاباتی، با هر وسیله است؛ این قبیل افراد ممکن است در همه جا باشند. متأسفانه سیاسیون کشورمان در سال‌های اخیر دچار یک بلیه بی‌اخلاقی شده‌اند. در سال‌های اخیر به تدریج جریانی سیاسی در کشور شکل گرفت که رویکرد رفتاری‌اش در انتخابات‌های گذشته بر پایه تخریب دیگران بوده است. در انتخابات ریاست جمهوری گذشته هم به نظرم این آفت را داشتیم. نمی‌خواهم بگویم فتنه‌ای که سال 88 به وجود آمد، ناشی از این بی‌اخلاقی‌ها بود، اما قطعا بی‌اخلاقی‌های سیاسی، جایگاه انتخابات را پایین آورد و برخی از این بی‌اخلاقی‌های سیاسی بهانه‌ای به دست مخالفین نظام هم داد. بعد از آن هم متأسفانه دیدیم جریانی سیاسی که بعدها به عنوان جریان انحرافی مشهور شد، همه را تخریب می‌کند تا خودش را اثبات کند. این گروه در لباس اصول‌گرایی جلو آمد و تمام شخصیت‌هایی را که در این کشور به عنوان مراجع اجتماعی از آن‌ها یاد می‌شود به زشت‌ترین اشکال مورد هجمه قرار داد. البته منکر نقصان آن مجموعه‌ها و شخصیت‌ها نیستم و نفی نمی‌کنیم که افراد و شخصیت‌ها دارای اشکالاتی بودند،‌ اما له کردن افراد و تخریب شخصیت‌ها و افراد برجسته کشور در عرصه انتخابات ریاست جمهوری گذشته، قبل و پس از آن به نظر من بدون برنامه‌ریزی قبلی نبوده و با برنامه اتفاق افتاد.

* مصداقی برای این روش گروه موسوم به جریان انحرافی و یا هر جریان سیاسی دیگر سراغ دارید؟

** بله. نمونه‌اش کاری بود که نشریه‌ای بی‌هویت و بدون ریشه در این کشور انجام داد و آمد یک شخصیت سیاسی مورد انتقاد را در روی جلد قرار داد و اکثر شخصیت‌های نظام را زیر مجموعه آن فرد نشان داد و آن‌ها را با بهره‌برداری سیاسی از موضوع فتنه؛ له کرد و کوشید بر موج احساسات ضد فتنه مردم سوار شود. این رفتاری که این آقایان کردند و امروز هم در لباس جریان انحرافی و نام‌های دیگر ادامه دارد، به نظر من ناشی از چند اشکال است. یکی این است که این‌ها تفکری بسته دارند. در درون فرق اسلامی در بعضی فرق داریم که اگر کسی یک گناه مرتکب شد دیگر کافر است، این‌ها می‌گویند اگر طرف در عرصه سیاسی یک اشتباه کرد، باید حذف شود. باید به این آقایان متذکر شد که سیاست رهبری جذب حداکثری و دفع حداقلی است. این طوری که این آقایان برخورد حذفی می‌کنند، دیگر کسی باقی نمی‌ماند. در ثانی اگر حکم شود که جریانات و افراد سیاسی در صورت ارتکاب به یک اشتباه، حذف شوند، در ابتدا باید این آقایان خودشان را هم حذف کنند و با این حساب به زودی کسی برای نظام باقی نمی‌ماند؛ چون بالأخره هر کسی در عرصه سیاسی اشتباهاتی داشته است و با پیش گرفتن این سیاست غلط، کشور از ظرفیت‌های افرادی که در دایره نظام هستند، اما یک جایی هم اشتباه کرده‌اند، محروم می‌شود.

* سؤال مهمی که در این جا پیش می‌آید این است که آیا اغماض در اشتباه، موضوع فتنه را هم شامل می‌شود؟ آیا کسی را که سابقا در دایره اصول‌گرایی تعریف می‌شده، ولی در جریان اتفاقات فتنه 88 دیر موضع‌گیری کرده، باید کنار گذاشت؟

** ما معتقدیم، کسانی که در حادثه فتنه سکوت کردند، مرتکب اشتباه بزرگی شدند، چرا که خواسته رهبری در موضع‌گیری صریح بر علیه فتنه را عملی نکردند. در آن فضای غبارآلود عقل و تدبیر اقتضا می‌کرد که همه نیروهای نظام در برابر فتنه موضع بگیرند تا فضا روشن شود و ابهام‌ها از بین برود. شخصیت‌هایی که تریبون‌دار نظام بودند، قطعا باید در برابر فتنه موضع می‌گرفتند و انتظار حقی هم بود که موضع بگیرند. اما کسانی با توجیهاتی که دارند موضع نگرفتند. نه رییس قوه مقننه و نه رییس قوه مجریه هیچ کدام موضع صریحی نگرفتند. شاید مواضعی هم داشته باشند و شاید هم هر کدام دلایلی داشته باشند. شاید بنده هم این دلایل را موجه ندانم. اما زمانی که این آقایان موضع گرفتند،‌ نباید بگوییم شما از ساکتین هستید و حالا دیگر موضع نگیرید. فرض بر این است که در آن زمان به زعم ما اشتباه کردند، اما زمانی که موضع می‌گیرند باید تشویق‌شان کنیم، نه این که کلا حذف‌شان کرده و بگوییم چون در آن زمان موضع نگرفتید و یک اشتباه واضح سیاسی داشتید، باید از عرصه اجتماعی کنار گذاشته شوید.

* البته عدم برخورد حذفی با نیروهای سیاسی‌ای که در فضای کشور هستند، توجیه عقلی هم دارد.

** بله. ما بحث رقابت سیاسی را در پیش داریم. در این رقابت همه گروه‌ها به دنبال یارگیری هستند. در جنگ نرمی که دشمن برای نظام جمهوری اسلامی ایران طراحی کرده، خلاف تئوری‌های جنگی است که برخی گروه‌ها بگویند جنگ تمام‌عیاری شکل گرفته که همه ضد ما هستند و هیچ کس را سراغ نداریم که با ما اشتراکاتی داشته باشد. اگر بخواهیم با کم کردن تعداد خودی‌ها تضعیف روحیه کنیم، خلاف فرمول‌های جنگی است. شما باید جبهه خودت را قوی و بزرگی نشان دهی. در طراحی جنگ نرم دشمن، نباید همه را به دلیلی متهم کرد و همه را در برابر خود قرار داد و گفت ما یک گروه کوچک مظلوم هستیم. در رقابت‌های انتخاباتی هم اتفاقا نباید این روش‌ را در پیش گرفت. اگر کسانی را که ظرفیتی دارند، توانستی در کنار خودت بنشانی، می‌توانی هم‌گرایی بیشتری در جامعه درست کنی و قطعا هم این به معنی پذیرش تمام دیدگاه‌های آن فرد نیست.

نظام اسلامی از ابتدا این ظرفیت را داشته که با وجود تمام اختلاف دیدگاه‌ها، همه را در کنار یکدیگر نگه داشته و ما هم که ادعا می‌کنیم به عنوان مجموعه‌های پیرو ولایت و نظام و از منکر نظام به مسائل مختلف نگاه می‌کنیم، طبیعتا باید این تحمل و ظرفیت را داشته باشیم که نیروهای مختلف اجتماعی را با وجود اختلاف نظر در کنار هم نگه داریم به ویژه این که ما خطر جریان انحرافی و خطر جریان فتنه را داریم و نباید نسبت به این‌ها عاقل باشیم.

* به نظر می‌رسد گروه دیگری درست شده که در صدد است این گروهی را که با مطلق‌انگاری در صدد حذف بقیه است، حذف کند. برخورد با این افراد باید چگونه باشد. آیا تلاش برای حذف افرادی که سیاست حذفی دارند، تناقض با رفتار جذابی‌ای است که می‌دانیم رفتار عقلی و شرعی است؟

** همان‌طور که گفتید این رفتار هم درست نیست. بعضی می‌گویند، این آقایان اصلا در مجموعه نباشند و حذف بشوند. خطر این مسأله در این نکته است که اگر این آقایان نباشند و یک لیست جداگانه بدهند، ضربه می‌خوریم. نباید مثل رفتاری که جریان انحرافی دارد، این افراد را هل داد به سویی که تفرقه و تشتت آرا ایجاد شود. یکی از کارهای جریان انحرافی این بود که همه را لگد می‌زد که طرف سران فتنه بروند، الان هم این کارکردها دنبال می‌شود و می‌خواهند همه را لگد بزنند و همه را هل بدهند به سمت جریان فتنه و اصلاحات و مجموعه جریان اصول‌گرا را تضعیف کنند و این قطعا با تدبیر انتخاباتی و عقل سیاسی سازگار نیست.

* به عنوان نماینده‌ای که در مجلس هفتم و هشتم حضور داشتید، بارزترین بداخلاقی‌ سیاسی که در مجلس شاهد بودید، چه وقایعی بود؟

** یکی از موضوعاتی که در مجلس خیلی موجب تأسف من شد، موضوع برگزاری جلسه اول رأی اعتماد به آقای مرحوم کردان بود. در آن جلسه با آن که دوستان ما تذکر دادند و تخلفات آقای کردان، از جمله مدرک دکترای جعلی را متذکر شدند، اما از سوی برخی حقایق نادیده گرفته شد و حتی قلب شد. یکی از روزهایی که حضور در مجلس برایم خیلی سخت بود، آن روز بود. موضوع دشوار دیگر هم بحث طرح وقف دانشگاه آزاد اسلامی بود. این دو موضوع به نظرم روزهای تلخی را برای مجلس رقم زد. علت تلخی این دو موضوع هم این بود که جهت مجلس به گونه‌ای بود که حقایق استماع نمی‌شد و زمینه‌ای نبود که حقایق استماع نمی‌شد و زمینه‌ای نبود که حقایقی که گفتنی بود، بدون جوسازی و فضاسازی گفته شود.

در ماجرای رأی اعتماد، یک جریانی اراده کرده بود که در مجلس حقایق شنیده نشود و آقای کردان وزیر شود. همان جریانی که اراده کرده بود آقای کردان وزیر شود، وقتی بعد از مدتی دید که افکار عمومی به شدت علیه ایشان شده، نظرش را برگرداند و با استیضاح همراه شد تا کردان بعد از 70 روز استیضاح شود. این موضوع یکی از ماجرای تلخ مجلس بود که هزینه‌‌های زیادی را هم به آن تحمیل کرد. البته خیلی از مسائل هم گفتنی نیست، علت تلخی هم این نیست که مجلس چه رأیی صادر کرده، علت این است که حقایق شنیده نشد.

در جریان دانشگاه آزاد هم حقایق قلب شد. با سواستفاده از نام مقام معظم رهبری، طرحی را مطرح کردند که بعدها معلوم شد که این طرح‌ خلاف نظر رهبری بوده است. البته برای ما همان زمان هم معلوم بود که خلاف نظر رهبری است. اما جریان دیگری در مجلس نگذاشت که حقایق به خوبی شنیده شود. آن‌ها با جزمیت تصمیمی گرفته بودند و نمی‌خواستند حقایق شنیده شود و مجلس درست تصمیم بگیرد. من این بداخلاقی‌ را منتصب به مجلس نمی‌کنم، بلکه منتصب به کسانی می‌کنم که اجازه ندادند حقایق شنیده شود و به شخصیت حقوقی و جایگاه مجلس ضربه زدند.

وقتی نقاط تلخ را می‌گویم باید نقاط شیرین را هم بگویم. نقاط شیرین مجلس هشتم زمانی بود که طرح رسیدگی به اموال مسئولین با رأی خوبی تصویب شد، طرحی که من نگران بودم در این مجلس تصویب نشود، ولی معلوم شد که وقتی حقایق در مجلس شنیده می‌شود و گفته‌های حقیقی استماع می‌شود، مجلس درست رأی می‌دهد. این طرح نظارت بر نمایندگان هم علی‌رغم این که جریان محدودی در مجلس سعی کرد با موج‌سواری اصل مجلس را به خاطر این قضیه تخریب کند، حرکت مثبت و شیرینی بود. عده‌ای که چون به هر شکل و بهانه‌ای می‌خواهند مجلس را تخریب کنند، در این قضیه هم وارد شدند و حتی زمانی که مجلس داشت این طرح را تصویب می‌کرد از رفتار خود دست برنمی‌داشتند. لذا طرح نظارت بر نمایندگان و طرح رسیدگی به اموال مسئولین که دو طرح  نظارتی تاریخ‌ساز برای دولت و مجلس خواهد بود و موجب بالا رفتن سطح سلامت نظام خواهد شد، به نظرم از نقاط بسیار شیرین مجلس هشتم بود.

* کم‌کم در حال نزدیک شدن به انتخابات مجلس نهم هستیم. چه پیشنهاداتی برای نزدیک شدن به فضای مطلوب و اخلاقی دارید؟

** در این قضیه وظیفه شورای نگهبان خیلی مؤثر است. شورای نگهبان از آن جایی که یک نظارت مستمر استصوابی دارد،‌ باید به افرادی که واقعا ظرفیت حضور در انتخابات ندارند و در گذشته نشان داده‌اند که رفتار سیاسی مبتنی بر بداخلاقی دارند،‌ تذکر بدهد. شوراهای نظارت و مرکزهای نظارتی استان‌ها هم تذکر بدهند چون نظارت شورای نگهبان مستمر است، چرا که شورای نگهبان حتی بعد از این که فرد رأی آورد هم می‌تواند او را رد صلاحیت کند. مهم‌تر از این، کار فرهنگی است. برای رفع این معضل باید موضوع اخلاق سیاسی و اخلاق انتخاباتی نهادینه شود و مردم بدانند کسی که مبتلا به بداخلاقی‌ سیاسی و انتخاباتی است، لیاقت نمایندگی ملت را ندارد.

* وظیفه رسانه‌ها در این میان چه طور ارزیابی می‌شود؟

** صدا و سیما و رسانه‌ها باید بر روی این قضیه مستمرا کار کنند. نمونه‌هایی را که با خوش‌اخلاقی‌ سیاسی و انتخاباتی وارد عرصه انتخاباتی شده و پیروز شدند نیز معرفی کنند و نمونه‌هایی را که دچار بداخلاقی‌های سیاسی شدند، بدون تخریب افراد معرفی و در دستور کار قرار دهد تا مردم خود، خوب و بد را از هم تمیز دهند. به نظر من کار هنری هم لازم است تا بداخلاقی سیاسی در جامعه ما منفور شود، یعنی کسی با بداخلاقی سیاسی به جایی نرسد و کسی که بداخلاقی سیاسی می‌کند، قهرمان تلقی نشود. کسی که در هر مقامی قرار دارد و در تلویزیون و رسانه‌ها به دیگران تهمت ناروا می‌زند، نباید در ذهن مردم قهرمان تلقی شود بلکه به عنوان فرد منفور تلقی شود، چون اخلاق سیاسی را ذبح می‌کند.

یکی دیگر از کارهایی که به اخلاق سیاسی کمک می‌کند، کارهای تشکیلاتی و حزبی و جمعی است؛ اگر احزاب در انتخابات نقش فعالی داشته باشند خود به خود موجب خواهد شد که افراد تحت نظارت حزبی هم قرار بگیرند. اگر افراد تحت نظارت تشکلی و حزبی قرار بگیرند، هر نوع رفتاری که به ذهن‌شان رسید، از آن‌ها سر نمی‌زند؛ چرا که آن حزبی که فرد آن را نمایندگی می‌کند، خود به خود نگران شخصیت و وجهه خودش هم هست. لذا اجازه نمی‌دهد که اعضا و کاندیداهای مورد حمایتش، دچار بداخلاقی شوند. به نظرم کار حزبی هم می‌تواند به جلوگیری از برخی بداخلاقی‌های سیاسی کمک کند.

 

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات